پاورپوینت کامل علم و دین (قسمت اول)در دیدار با دکتر مهدی گلشنی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علم و دین (قسمت اول)در دیدار با دکتر مهدی گلشنی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم و دین (قسمت اول)در دیدار با دکتر مهدی گلشنی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علم و دین (قسمت اول)در دیدار با دکتر مهدی گلشنی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

۶

دکتر مهدی گلشنی، متولد سال ۱۳۱۷ در اصفهان است. وی دارای لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۹ و دکترای فیزیک از دانشگاه برکلی کالیفرنیا در سال ۱۳۴۸ می باشد.

سوابق علمی و فرهنگی: عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۴۹ تا کنون)، رئیس دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ و از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸)، معاون آموزشی و دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹)، استاد دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۶۴ تا کنون)، عضو پیوسته فرهنگستان علوم (از ابتدای تاسیس آن) و رئیس گروه علوم پایه آن (از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹)، سرپرست گروه علوم پایه شورای عالی برنامه ریزی (از ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۰)، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی (از ۱۳۷۵ تا کنون)، رئیس(و بنیانگذار) گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۷۴ تا کنون)، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (از ۱۳۷۲ تا کنون)، عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، عضو وابسته ارشد مرکز بین المللی فیزیک نظری در تریست ایتالیا (از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴)، عضو آکادمی علوم جهان اسلام (از ۱۳۸۱ تا کنون)، عضو انجمن اروپائی علم و الهیات، عضو انجمن استادان فیزیک آمریکا، عضو مرکز الهیات و علوم طبیعی (برکلی، آمریکا)، عضو مؤسس انجمن بین المللی علم و دین (کمبریج، انگلیس).

عناوین و نشان های افتخاری: استاد نمونه و استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف، برنده جایزه درس علم و دین از بنیاد تمپلتون آمریکا(بزرگترین جایزه مالی در جهان در زمینه علم و دین)، داور بین المللی جایزه علم و دین تمپلتون، دو بار برنده جایزه کتاب سال (ایران)

کتب و مقالات:

تا کنون هفت کتاب و بیش از یکصد مقاله پژوهشی در زمینه فیزیک، آموزش فیزیک، فیزیک و فلسفه، و علم و دین به رشته نگارش درآورده که از جمله کتاب های فارسی ایشان می توان به: «قرآن و علوم طبیعت»، «از علم سکولار تا علم دینی»، «علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیست و یکم» و «تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر» اشاره کرد که بیشتر آنها به زبان های عربی و انگلیسی ترجمه شده اند.

ماهنامه معارف افتخار دارد تا در این مجال، اولین بخش از مشروح گفتگوی خود با استاد دکتر مهدی گلشنی صاحب نظر در باب علم و دین را تقدیم ارباب فضل و فرزانگی نماید.

معارف

آقای دکتر، با سلام از اینکه وقتتان را در اختیار نشریه معارف گذاشتید، سپاسگذاریم. در بحث گفتگوی علم و دین معمولاً یکی از سؤال هایی که مطرح می شود، این است که این مسأله در عرصه بین المللی چه جایگاهی دارد و در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری هایی که در کشور انجام می شود در سند چشم انداز، در نقشه جامع علمی کشور چه نوع نگاهی به بحث گفتگوی علم و دین شده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم، مسأله علم و دین و تقابل و تعارض، یا همزیستی مسالمت آمیز یا همکاری و وحدت آنها یک بحث جدیدالحدوث است. در عالم اسلام، اصلاً این بحث ها نبوده و این از واردات غرب است. در یک میزگردی که من در شبکه الجزیره قطر حضور داشتم، در آنجا چند نفر از مسلمانان به علمای انگلیسی و آمریکایی می گفتند که این بحث ها را شما وارد جهان اسلام کردید والّا مسأله ای به اسم مسأله علم و دین مطرح نبود. دانشمندان مسلمان، کار علمی شان بخشی از تکلیف دینی شان بود و اصلاً مسأله تعارض هیچ وقت مطرح نبود. درست است که افرادی مثل غزالی آمدند و اولویت را به بعضی از چیزها دادند، ولی بحث تعارض بین علم و دین هیچ وقت به صورت جدی در عالم اسلام مطرح نبوده است. بسیاری از عالمان درجه اول در حوزه های مختلف علوم مثل ریاضی، طبیعی و… خودشان عالمان بسیار برجسته ای در حوزه معارف دینی بودند. بنابراین بحث رابطه علم و دین یا تقابل علم و دین و غیره یک بحث وارداتی است و از وقتی مطرح شد که جهان اسلام متوجه شد در برابر علم غربی ضعیف است، اینکه آنها همه سلاح های ممکن را دارند و جهان اسلام در موضع ضعف است. عده ای فکر کردند که ضعفشان ناشی از این است که به دین چسبیده اند و به خاطر همین گفتند که ما باید دین را کنار بگذاریم و به امور علمی بچسبیم. در غرب هم پیشروانِ علم جدید افراد بسیار متدینی بودند، مثل نیوتن که علمش بخشی از دینش بود یا گالیله که تعارضی بین این دوتا نمی دید کار علم را یک چیز می دانست و کار دین را هم چیز دیگری می دانست؛ اما تعارضی بین آنها نمی دید و آنها را مکمل هم می دید. ولی نیوتن کار علمی اش را بخشی از دینش حساب می کرد.

آن موقع این حرف ها مطرح نبود. وقتی مشکل ایجاد شد که علم پیشرفت خیلی زیادی کرد و توانست مقدار زیادی از پدیده های طبیعی را توضیح دهد. فکرِ خودکفایی علم در سر عده ای بوجود آمد و در اروپا یک عده فیلسوف ظاهر شدند که آنها حداقل نسبت به دین بی تفاوت بودند و یا شأنی برای دین قائل نبودند. این فیلسوفان نقش مهمی در تقابلی که بین علم و دین به وجود آمد و در به حاشیه رفتن دین داشتند. من در یکی از کتاب هایم توضیح داده ام که آمدنِ افرادی مثل هیوم و کانت و آگوست کنت و… باعث شد که دین به حاشیه رانده شود. بعد علوم تجربی پیشرفت بیشتری داشت و پوزیتیویسم در آخر قرن نوزدهم حاکم شد و پوزیتیویسم منطقی در اوایل قرن بیستم حاکم گشت. جریانی هم در فیزیک پیش آمد که این دیدگاهِ پوزیتیویستی را تقویت کرد و این دوتا همدیگر را تقویت کردند، و این فکر رایج شد که بشر از دین بی نیاز خواهد شد.

به نیمه دوم قرن بیستم که رسیدیم، وضعیت تغییر کرد. در نیمه اول قرن بیستم احساس این بود که علم برای بشر بهشت ایجاد می کند. شما اگر متنی را که از نهرو، نخست وزیر هند، به جا مانده، مطالعه بکنید، این را می بینید. او می گوید: علم است که فاصله بین فقر و غنا را از بین می برد؛ علم است که حلّال تمام مشکلات بشر است؛ یک چنین دیدگاهی حاکم بود. ولی کم کم عده ای از دانشمندان متوجه شدند که علم برای بشر خوشبختی نیاورده است، فاصله فقر و غنا را زیاد کرده، و این همه بشر را به کشتن داده است. یعنی محصولات علم باعث نابودی تعداد کثیری از بشر شده است. تعداد افرادی که در قرن بیستم در جنگ های بین المللی کشته شدند، بیش از تعدادی است که در تمام اعصار گذشته در جنگ ها کشته شده بودند. این است که عده ای را به فکر واداشت که بگویند علم به تنهایی کفایت نمی کند و بعضی مسأله علم و دین را مطرح کردند و این که آیا واقعا علم و دین با هم تقابل دارند و یا می توانند با هم همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند؟ تعداد کثیری کنفرانس های علم و دین راه افتاد، مخصوصاً از دهه هشتاد به بعد، تعداد مجلات این حوزه رو به فزونی گرفت و الآن بحث علم و دین و کنفرانس هایش، مجلاتش، مقالاتش و کتاب هایش واقعاً به طور سرسام آوری رو به فزونی است. در مملکت ما هم غالب بحثهایی که الآن مطرح شود عیناً دارند تعابیر و ترجمه های چیزهایی را که در غرب رایج است، مطرح می کنند. مثلاً همان طبقه بندی که باربور می کند، همان را مطرح می کنند و کار مستقل خیلی کمتر صورت گرفته است. این در حالی است که اگر صِرفِ استقلال مملکت را در نظر بگیرید و ابعاد دیگر را هم در نظر نگیرید، مملکت ما در صورتی نجات پیدا می کند که افرادش به خودباوری برسند و این را هیچ چیز دیگری همانند دین تقویت نمی کند. به علاوه، پوچ گرایی و نسبی گرایی و این قبیل مکاتب که در غرب رواج پیدا کرده و در اثر آن، عده ای سراغ مکاتب معنویت گرا و مکاتب عرفانی مختلف و… رفته اند، همه اینها ناشی از این است که بشر احساس می کند سرش به سنگ خورده است، و علم واقعاً برای بشر خوشبختی نیاورده است.

برای ما از چند جهت پرداختن به این قضیه مطرح است؛ یکی از این جهت که واقعاً روشن کنیم که نقش علم از نظر اسلام چیست؟ آیا صرفاً یک ابزار است یا بیش از آن است؟ آیا توجه اسلام به علم صرفاً به عنوان یک ابزار است که فقط حوایج مان را برطرف کند، یا بیش از آن است؟ این که علم حوایج مان را برطرف کند، یک وجه حداقلی قضیه است. قرآن صریحاً از ما خواسته است که طبیعت را کشف کنیم، اسرار خلقت اِلهی را کشف کنیم، «قل انظرو ماذا فی السموات و الارض». این بُعدِ قضیه فراموش شده است. الآن اگر کاری در غرب شده، ما عیناً می خواهیم دنبالش را انجام بدهیم. اگر آن نقش استقلالی که اسلام برای تحقیق طبیعت قائل است، در ذهن ما بود، من مطمئنم ما الآن جلوتر از غرب بودیم. ما این را فراموش کرده ایم. در غرب هم عده ای هستند که علم را صرفاً به خاطر کشف طبیعت دنبال می کنند، ولی اکثریت به خاطر بهره برداری های مختلفی که از علم می شود به سراغ آن می روند. برای ما هر دو وجه قضیه مطرح است و در هر دو وجه کوتاهی کرده ایم. یعنی هم در وجه استفاده از علم در جهت رفع نیازهای مان، خودکفایی مان، و خوداتکایی کشور، کوتاهی کرده ایم؛ و هم سخن امیرالمؤمنین را که مطالعه صنع الهی عبادت مهمی است، فراموش کرده ایم. یعنی ما تقلیدوار داریم به سراغ علم می رویم. هر کاری هم که می کنیم، درواقع ادای غرب را درمی آوریم. ولی علم از نظر اسلامی اصالت دارد، و ضمناً محدودیت هایش هم از نظر اسلامی روشن تر از مکاتب غربی است. بسیاری از چیزهایی که الآن در غرب از طریق فلسفه علم یا بحث های فلسفی در مورد محدودیت های علم به آن رسیده اند، اینها ازنظر اسلامی أظهر من الشمس است. وقتی شما از یک دیدگاه صرفا اسلامی نگاه می کنید، خیلی از مباحث اِپیستمولوژیک روشن است؛ اینکه آزمایش چه نقشی دارد، تئوری سازی چه طور، شهود چه طور؟ و … همه اینها در اسلام روشن است. من واقعاً احساس می کنم توجه به علم از دیدگاه اسلام خیلی مهم است.

سئوالی که اینجا مطرح می شود، این است که آیا علمی که در دین ما مورد تأکید قرار گرفته است، همان علمی است که دارد پیشرفت می کند؟

بله، سؤال بسیار خوبی است. نکته مهم این است که علم فعلی دو بُعد دارد. یکی بُعد کاوشی علم است؛ یعنی اینکه شما این آزمایش را بکنید، دنبال فلان عنصر بگردید، برای فلان مقصد جستجو کنید. این فرقی نمی کند که در آمریکا یا در ایران و یا در روسیه دنبال شود. بُعدِ کاوشی طبیعت در علم همگانی است و فرقی نمی کند که در کجا انجام شود. البته سنت های دینی و یا معارف دینی می تواند به شما بگوید دنبال فلان چیزها هم در طبیعت بگردید؛ یعنی تأکیدی داشته باشد که ما بخش هایی را مطالعه بکنیم. ولی نحوه انجام عمل که آزمایش و تأمل نظری باشد، فرقی نمی کند در کجا باشد. ولی علم روز، علم غربی، با بار بسیار سنگینی از مفروضاتِ فلسفی آغشته شده است که بسیاری از این مفروضات، غیر اِلهی هستند؛ یعنی با مکاتب الهی در تعارض هستند. وقتی امروز در یک بخش علم مطرح می شود که در طبیعت کارها روی شانس انجام می شود و وقتی در قرآن می خوانیم که هیچ کاری در خلقت بدون هدف انجام نمی شود، خوب این دو با هم در تعارض است. بنابراین علمی که الآن هست آن بُعدش که صرفاً با تجربه سر و کار دارد، آن بُعدش شرقی و غربی ندارد. ولی آن بُعدش که مربوط به کاربرد علم می شود، که برای چه به کار ببریم یا برای چه به کار نبریم، آنجا ممکن است جاهایی خلاف مصالح بشری باشد و آنجا را باید رعایت کرد. ولی ضمناً یک بُعد بسیار مهم دیگر هم مطرح است و آن جایی است که شما در سطوح بنیادی علم کار می کنید، مسأله اول و آخر عالم، اول و آخر انسان، شعور انسان و … را. آنجا دیگر مبانی متافیزیکی که به کار می رود، می تواند متفاوت باشد. آن می تواند مبنای سکولار داشته باشد، می تواند مبنای الحادی داشته باشد، و می تواند مبنای دینی داشته باشد. بنابراین علمِ دینی، الآن از این جهت مطرح می شود که بخش هایی از علمِ امروز تأکید دارد بر اینکه خدا را کنار بگذارد، و درواقع تأکید بر خودکفایی علم دارد. خود علم در خیلی از جاها اصلاً نمی تواند اظهارنظر کند علم در ارزش ها نمی تواند اظهارنظر کند و علم در مبانی اصلی خود علم نمی تواند اظهارنظر کند چون خود علم مبانییی دارد که آنها را از خود علم نگرفته است. یکی از مهمترین مبانی علم این است که ما می توانیم طبیعت را بفهمیم. اینکه ما می توانیم طبیعت را از طریق ریاضی بفهمیم، چیز واضحی نیست و در هیچ علمی نمی تواند ثابت شود. هیچ علمی نمی تواند به ما نشان بدهد که ریاضیات برای فهمیدن جهان کفایت می کند. ما این را داریم فرض می کنیم. بعضی از این فرض ها مستلزم استقصای کامل است و شما به راحتی نمی توانید بگویید که این درست است یا نه. این که شما می توانید طبیعت را بفهمید و حرف آخر را در مورد آن بزنید، ما دلیل منفی نسبت به آن نداشتیم ولی قضیه گودل که آمد روی قضیه محدودیت گذاشت. ولی ما در بحث های فلسفه علم داریم به جایی می رسیم که محدودیت روی خود علم را می بینیم.

بنابراین اولاً علم یک سری مبانی دارد که اینها از خود علم گرفته نشده است و ثانیاً در موردِ قضاوت بین تئوری ها، گاهی به جاهایی می رسیم که بدیل های مختلف داریم. شما می توانید تصمیم بگیرید که این طرف را بگیرید یا آن طرف را و هیچ مبنای تجربی ندارید که بتوانید یکی از دو طرف را انتخاب کنید، و اتفاقاً این از جاهایی است که بعضی وقت ها دین برایش حرف دارد (مثلاً اینکه عالم هدف دارد، از اصول مُسلّم دین است). بنابراین در آن جاها یک عالم متدین می تواند جهت گیری اش را انتخاب کند و نتیجه این را «علمِ دینی» می گویند. می گویید که دارید جهت گیری تان را بر مبنای دین انتخاب می کنید.

یکی از این فیلسوفان غربی که به دنبال مقاله بنده درمورد علم دینی در کتاب پرفروشش اظهار نظر کرده، روی این بُعد با من اتفاق نظر دارد که علم امروز متأثر از مبانی متافیزیکی است. منتها حرفش این است که حتی المقدور باید از اینکه این بحث های فوق فلسفی را در کار بیاوریم پرهیز کرد، و یا اقلاًًّ ذکر بکنیم که ما این قسمت قضیه را بر مبنای اسلام می گوییم یا بر مبنای مسیحیت حرف می زنیم و غیره. اگر اصرار داریم که دیدگاه خودمان را بیاوریم، قید بکنیم تا اینجای حرفمان علمی بود، از اینجا به بعد بر مبنای متافیزیک خودمان این نتیجه علمی را تعمیم می دهیم.

با این توصیف شما فکر می کنید علم بر اساس جهان بینی است که جهت پیدا می کند؟

کاملاً، چه بخواهند و چه نخواهند. یکی از فیلسوفان فیزیکدان حرف خیلی قشنگی می زند. او می گوید خیلی از فیزیکدان ها جریانات زیرزمینی ذهنی در ذهنشان وجود دارد و آن جریاناتِ پنهان پشت ذهن به آنها می گوید این تصمیم را بگیرید یا آن تصمیم را. جریان های نهان همان جهان بینی است که شما می گویید. او می گوید این جریانات فلسفی در یک سطح پایین ترِ ذهن در تصمیماتشان اثر می گذارد. این واقعیتی است. اگر اینشتین را تا آخر عمر نتوانستند قانع کنند که کوانتوم را بپذیرد، برای این بود که او واقعاً معتقد به رئالیسم بود و معتقد بود که کوانتوم با این بساط فعلی، ضد رئالیسم است. او به علیت معتقد بود و حاضر نبود علّیت را به این راحتی معامله کند، و بنابراین حاضر نشد مکتب آنها را قبول کند. هایزِنبِرگ نقل می کند که در سال های آخر عمر اینشتین هر چه با او استدلال کردیم حاضر نشد موضعش را عوض کند و حرفش این است که این تصمیم گیری وی مبنای فلسفی داشت. خیلی ها متوجه این امر نیستند. حتی آنکه موضع الحادی اتخاذ می کند، چه بگوید و چه نگوید او دارد یک مبنای طبیعت گرایانه انتخاب می کند. این حرفی است که آقای مایکل روس فیلسوف معروف زیست شناسی صریحا گفت. او گفت من داروینیست هستم، ولی این را به شما بگویم که داروینیسم مبتنی بر طبیعت گرایی است. بعد به جانش پریدند که تو همه بساط ما را درباره تکامل بهم زدی. جواب او این بود که هنوز هم من تکامل گرا هستم ولی معتقدم که این مبتنی بر فلسفه طبیعت گرایی است.

علی القاعده در مورد اینشتین مبانی فلسفی و زیربنای کار علمی اش برای خودش آشکار بود

بله، برای خودش آشکار بود. او در جوانیش، چند نفر دوست داشت و آنها با هم کتاب های فلسفی را می خواندند و بعد با هم بحث می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.