پاورپوینت کامل آیت ِ بهجت;به مناسبت ارتحال ملکوتی مرجع و بزرگ عارف جهان تشیع آیت الله العظمی بهجت (ره) ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیت ِ بهجت;به مناسبت ارتحال ملکوتی مرجع و بزرگ عارف جهان تشیع آیت الله العظمی بهجت (ره) ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیت ِ بهجت;به مناسبت ارتحال ملکوتی مرجع و بزرگ عارف جهان تشیع آیت الله العظمی بهجت (ره) ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیت ِ بهجت;به مناسبت ارتحال ملکوتی مرجع و بزرگ عارف جهان تشیع آیت الله العظمی بهجت (ره) ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۱
حضرت آیت الله محمد تقی بهجت در اواخر سال ۱۳۳۴ ه ق، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. درباره نامگذاری ایشان، خاطره شیرینی نقل شده است: پدر آیت الله بهجت در سن حدود هفده سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می افتد به گونه ای که امید زنده ماندن او از بین می رود. در آن حال ناگهان صدایی شنید که گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید؛ زیرا ایشان پدر محمد تقی است.» تا این که با آن حالت به خواب می رود مادرش که بر بالین او نشسته بود گمان می کند وی از دنیا رفته است؛ اما پس از مدتی بیدار می شود و حالش رو به بهبودی می رود و کاملاً شفا می یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می گیرد و سخنی که در حال بیماری شنیده بود را فراموش می کند لذا نام اولین فرزندش را مهدی که نام پدرش بوده است می گذارد، فرزند دوم دختر بوده، وقتی خدا فرزند سوم را به او عطا می کند، اسمش را«محمد حسین» می گذارد، و هنگامی که صاحب چهارمین فرزند می شود به یاد سخنی که در دوران بیماری اش شنیده بود می افتد و نام وی را «محمد تقی» می نهد؛ ولی او در کودکی در حوض آب می افتد و از دنیا می رود، تا این که سرانجام پنجمین فرزند را دوباره«محمد تقی» نام می گذارد، و بدین سان نام آیت الله بهجت مشخص می شود.
در سال ۱۳۴۸ ه ق، هنگامی که تقریباً چهارده سال از عمرش می گذشت، برای تکمیل دروس حوزوی عازم عراق شد و در کربلای معلّی اقامت گزید. بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظّم له خود به مناسبتی فرمود:«بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.» در سال ۱۳۵۲ ه ق برای ادامه تحصیل به«نجف اشرف» رهسپار شد و سطح عالی علوم حوزه را محضر برخی از آیات عظام آن دیار همچون حاج شیخ مرتضی طالقانی(ره) به پایان رساند و پس از درک محضر آیات عظام، آقا ضیا عراقی و میرزای نایینی(ره) وارد حوزه درسی آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی شد. افزون بر این ایشان از محضر آیات عظام حاج سید ابوالحسن اصفهانی و حاج شیخ محمد کاظم شیرازی(ره) صاحب حاشیه بر مکاسب و در حوزه علوم عقلی، کتاب«الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد آیت الله سید حسین بادکوبه ای(ره) فرا گرفت و در زمان شاگردی به تدریس سطوح عالی پرداخت و در تألیف کتاب«سفینه البحار» محدّث کبیر، حاج شیخ عباس قمی(ره) را یاری کرد.
با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده؛ بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را در جست و جوی مردان الهی و اولیای برجسته می کشاند. در زمینه تهذیب نفس در زادگاهش(فومن) از کودکی محضر عالم بزرگوار «سعیدی» را درک و پس از مشرف شدن به نجف اشرف نیز از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) استفاده های اخلاقی کرده است. ایشان همچنین در درس های اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته تا اینکه در سن هجده سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار می یابد و گمشده خود را در وجود او می یابد و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می گیرد. در عنفوان جوانی چنان مراحل عرفان را سپری می کند که غبطه دیگران را بر می انگیزد.
آیت الله مصباح می گوید:«ایشان از مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی در جهت اخلاقی و معنوی بهره برد و سال ها شاگردی ایشان را نمود آیت الله قاضی از کسانی بود که مُمَحَّضِ در تربیت افراد از جهات معنوی و عرفانی بود، مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد تقی آملی و مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی و عده زیادی از بزرگان و مراجع در جنبه های اخلاقی و عرفانی از وجود آقای قاضی بهره برده بودند.
آیت الله بهجت از اشخاص دیگری مثل مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی و دیگر بزرگان وادی معرفت نیز گه گاه نکاتی نقل می کرد.
سرانجام روح پرفتوح این آیت تقوا و پارسایی در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸، مطابق با ۲۲ جمادی الاولی ۱۴۳۰ قمری به ملکوت اعلی پیوست و در جوار بارگاه ملکوتی کریمه اهل بیت(ع) حضرت فاطمه معصومه (س) آرام گرفت.
دستور العمل هایی عرفانی از آیت الله العظمی بهجت
دستورالعمل اول
بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاه علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله ساده الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العتره المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوییم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست. و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و برای سعادت مطلقه دارین کافی باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/۵۶ ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت «ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه».
ما امام زمان (عجل الله له الفرج) را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر (صلوات الله علیه) برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستیم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنچه عرض شد ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: «اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم» لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند «ما أخذ الله علی الجهال أن یتعلّموا حتی أخذ علی العلماء أن یعلّموا».(بحارالانوار، ج۲، ص ۷۸، ح ۶۷) مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاه إلی انفسکم بغیر ألسنتکم» (همان، ج۶۷، ص۲۹۹، ح۹).
دستور العمل دوم
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات. آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
دستور العمل سوم
بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: «کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه نباید کند؛ می داند که آنچه را می داند، باید انجام دهد و در آنچه که نمی داند باید احتیاط کند».
دستور العمل چهارم
بسمه تعالی
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه اشکالاتی وارد است از آن جمله:
۱. نصیحت در جزئیات است و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناس ها همدیگر را نصیحت نمی کنند.
۲. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»(بحارالانوار، ج۶۵، ص۳۶۲) ؛ «[ من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم»(همان، ج۲، ص۲۸۰، ح۴۹)؛ «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» (عنکبوت/۶۹).
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید احتیاط کنید تا روشن شود و اگر روشن شد بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.
۳. همه می دانند که «رساله عملیه» را باید بخوانند و بفهمند و تطبیق عمل بر آن نمایند و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند: «ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم.»
۴. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید و این از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ «کونوا دعاه للناس بغیر ألسنتکم» (همان، ج ۶۷، ح ۱۳). مواعظ عملیه بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.
۵. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه در تعقیبات وغیرآنها و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه و زیارت علما و صلحا و همنشینی با آنها از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد. و بر عکس کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 