پاورپوینت کامل مدیریت زمان (قسمت سوم) ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدیریت زمان (قسمت سوم) ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدیریت زمان (قسمت سوم) ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مدیریت زمان (قسمت سوم) ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

۴۳

اشاره:

در دو شماره قبل نتایج مدیریت صحیح زمان، دستیابی به موفقیت از راه مدیریت زمان و راهزنان وقت که توسط استاد ارجمند جناب آقای دکتر خنیفر ارائه گردیده است از نظر خوانندگان محترم گذشت. اینک قسمت سوم این بحث که مربوط به مدیریت زمان را پی می گیریم.

معارف

بحث جدیدی که امروزه دغدغه بسیاری از جوان های ماست بحث کار است. کار در مشاوره، در خانواده سالم و در انسانِ سالم نقش کلیدی دارد و یکی از دغدغه های دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل است.

«کارآفرینی» بحثی است که قبل از ورود به آن باید مقدمه ای درباره مطرح گردد.

بایزید بسطامی می گوید: «حیات در علم، راحتی در معرفت و شناخت و رزق در ذکر است. برای کسب علم، جوانی بِه و برای کسب معرفت، پاکدلی و بهترین ذکر بعد از تکریم خداوند، شناخت است.» امروزه عقیده بر این است که شناخت حاصل نمی شود مگر به تحقیق و کسب علم. به قول ارسطو: «حیاتِ پژوهش نشده، ارزش زیستن ندارد.» زندگی که در آن تحقیق و علم صحیح نباشد ارزش زندگی کردن ندارد. شرط این زندگی و حیات را سقراط «عَطَش» معرفی می کند. می گوید باید عطش باشد. یکی از مشکلاتی که جوامع امروز با آن روبرو هستند تولید نسلی است که عطش علمی ندارد، عطش مدرک دارد و این عطش باعث می شود وقتی وارد جامعه می شود خلع سلاح باشد و آمادگی پذیرش نقش را نداشته باشد. بنابراین کارآمد نیست که اصطلاحاً می گوییم مبانی نظری را می داند اما مهارت را نمی داند از مهارت های حرفه ای و علمی که خوانده است نمی تواند استفاده کند و بهره ببرد. زندگی خودِ سقراط اینچنین بوده است. نمی دانم چقدر فلسفه مطالعه کرده اید. امروز دو کتاب فلسفی که برای اساتید معارف اسلامی بسیار زیبا و مفیدند و خسته کننده هم نیستند را معرفی می کنم. دو کتابِ ارزشمندی که مرا خیلی تحت تأثیر قرار دادند ۱. «ماجراهای جاودان در فلسفه»، ترجمه احمد شهسا. این کتاب را اگر مطالعه کنید زندگی این فلاسفه خیلی ایده می دهد. ۲. «دنیای سوفی»، کتابی است که وقتی وارد ایران شد سه مترجم با هم ترجمه و منتشر کردند. اما به زودی کمیاب شد. بیشتر متون فلسفی را وقتی مطالعه می کنیم زده می شویم چون سنگین است، حتی کتاب های فلاسفه کبیر را. وقتی شروع می کنیم به خواندن منظومه، همان هزار بیتی که شبیه ألفیه ابن مالک است اگر خیلی هم فلسفی باشیم باز هم مقداری خسته می شویم. «یوستیم گِردِر» نویسنده این کتاب، اتریشی است و کلِ دنیای فلسفه از باستان تا زمان حاضر را به زبان داستان نوشته است که انسان عجیب لذت می برد و با این تاریخچه و تئوری ها و نظریات آشنا می شود. در این کتاب وقتی بحث سقراط را بیان می کند خیلی زیباست. می دانید که سقراط زندگی جالبی داشته است. ما در یونان باستان دو تمدن داشتیم: یکی اِسپارتی ها و دیگری آتنی ها. اِسپارتی ها جنگجو بودند و از طریق جنگیدن و حمله به اقوام دیگر درآمدزایی می کردند و هدفشان غارتگری بوده است. سقراط هم از آتن به آنجا رفته بود، می جنگید و پول دریافت می کرد. وی از ناحیه کمر مجروح می شود و در خانه می افتد و یک ماه روی شکم می خوابد. خانمش به او می گوید: در مدتی که خانه نشین شدی من حس می کنم خیلی چیزها می فهمی چرا به اسپارت میروی و جنگ می کنی؟ بیا آتن و به آکادمی برو دانشمند و فیلسوف بشو؛ حقوقدان بشو من شنیدم اینجا آدم تربیت می کنند و خیلی قیمت و بها دارد درآمدش هم بیشتر است. به خاطر همین می گویند پشت سر هر انسان موفق خواه زن یا مرد یک زن هست. این نکته تاریخی است. محمد علی الدخیل وقتی اصحاب امام حسین(ع) را بررسی می کند کتاب هایش هم ترجمه شده است می گوید: «من بصر التاریخ رأی إن خلف کل رجل أمرأه»؛ پشت سر هر انسانی یک زن هست، حالا این زن، هر که باشد یک کسی باید باشد تا به انسان انگیزه بدهد و زنان به خاطر عاطفه و روحیات خاصشان معمولاً انگیزه هایشان پذیراتر است. چون مردها معمولاً قاطع و جدی صحبت می کنند ولی زن ها بسیار با ملاطفت صحبت می کنند. برتولت برشت در کتابش «سقراط مجروح» می گوید: سقراط مدیون زنش که این تلنگر را زد می باشد چون او می رود به آکادمی و موفق می شود و… اما من می خواهم این نکته را به دست بیاورم که یک روز جوانی به سقراط می گوید: سقراط که می گویند شما هستی می گوید بله! جوان می گوید: شما حکیم هستی؟ می گوید بله! می گوید: به من حکمت بیاموز. آنجا یک استخری بود و سقراط هم که جنگجو بود به جوان گفت: چقدر تو گستاخی همین طور ایستاده ای و می گویی به من حکمت بیاموز؟! بیا جلو، بعد گردنش را گرفت و زیر آب استخر کرد. جوان دست و پا می زد نزدیک بود بمیرد سرش را بالا آورد و گفت: تو فیلسوفی یا دیوانه؟! سقراط سرش را بالا آورد و گفت: وقتی سرت زیر آب بود به چه فکری بودی؟ گفت: به فکر یک تنفس. گفت: هر وقت عَطَشت به دانش به این حد رسید بیا حکمت بیاموز. اگر عطش داری بیا وگرنه بدون عطش نمی شود چیزی یاد گرفت. من برای دانشجویان پیوستار می کشیدم، دیدم خیلی متأثر شدند به زعم بنده پیوستار خیلی می تواند به ما کمک کند. همه انسانها در این پیوستار هستند. یک خط مستقیم داریم، یک خط اُریب و یک خط مُکسَّر یا پلکانی اینجا سه نقطه می گذارم اینجا هم سه نقطه، این هم علامت بی نهایت است. آدم های زیادی اینجا هستند آدم های معمولی که ممکن است اهل گناه هم نباشند. خوراک و کار و درآمد و زن و بچه و… یک زندگی معمولی دارند. شاید بعضی از آنها تا اندازه ای نسبت به مسائل دینی بی قید باشند فقط می شوند: «کَالأنْعَامِ» یعنی زندگی زیستی دارند. در ادامه آیه کریمه آمده است: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» اینهایی که می آیند لبه لیزخوردن، لبه گناه، این لبه گناه تا کجاست؟ تا «أسفل السافلین». اینجا لیز است، چون گناه لجن است. پایش را بگذارد راحت تا پایین می آید. اگر به یک حیوان، چهار بار نهیب بزنید بر می گردد، اما به بعضی انسانها اگر ده بار هم تشر بزنید نمی فهمند. أسفل السافلین اینجاست. اینجا می گوییم در تخریب خود تسلیم شده است. انسانی که در تخریب خود تسلیم شده است، می شود شِمر، جانباز جنگ های امام علی (ع) سی و شش بار به حج رفته، میمنه و میسره و جبهه و پشت و قلب سپاه علی(ع) همیشه با او بوده است. این آدم تبدیل می شود به چنین آدمی در اسفل السافلین. یک عده پایین هستند. اما عده ای هم بالا هستند. اینها خیلی کمند. همان «اعلی علیین» که می گوییم اینجاست. هیچ نهایتی هم ندارد چون یتیم مکه به درجه ای می رسد که جاهایی جبرئیل می گوید من هم نمی توانم بیایم و شما تنها برو. ما باید تلاش کنیم که آدم های وسط بالا بیایند حتی اگر برتر از ما بشوند؛ چون گاهی شاگردها برتر از استاد می شوند اگر درجه خلوص و همت و پشتکارشان بالا باشد بالاتر می روند. اگر من پایین باشم، ممکن است او به بالا برسد. من فقط باید خدا را شکر کنم که توانستم مؤثر باشم که او به جایی برسد. چون بعضی از شاگردها از اساتیدشان مشهورتر و معروفتر می شوند. پس عطش علمی باید باشد.

در آموزش و معارف دینی چند نکته قابل توجه است:

۱.تلفیق مناسبت ها با درس. ۲. استفاده از یافته های علوم جدید در خدمت دین. اصلاً نترسیم بعضی ها فکر می کنند اگر نقلی از دانشمندی آوردیم انگار می خواهیم دین را حمایت کنیم؛ نه! اتفاقاً افتخار می کنیم چیزی که در گنجینه دین است، بشر تازه به آن رسیده است و این تطهیر دین نیست، این توجیه توانمندی و ذخیره دین است. ۳. کتاب زیاد معرفی کردن، کتاب های جنبی، پروژه تحقیقی، آشنا کردن دانشجویان با دنیای کتاب های خوب، هنر است. همیشه یادمان باشد یکی از دغدغه های مهم جوان امروز، کار است. قال رسول الله: «إن الله یحِبُ العبد المؤمن المحترف»؛ خداوند انسان و مؤمنی که دارای حرفه و پیشه است را دوست دارد.

خداوند از انسان بیکار خوشش نمی آید. انسان بیکار، بیمار می شود؛ و بیمار، بی عار می شود. بنابراین هر کسی باید حرفه و کار و مشغله ای داشته باشد. روزی پیامبر اکرم (ص) در کوچه گذر می کرد، جوانی رشید و قوی هیکل و دارای عضلاتی پیچیده دید. فرمود: این چکاره است؟ گفتند بیکار است. فرمود: «لقد سقط من عینی»، از چشمم افتاد. در روایتی آمده است که گفتند: او برادرانی دارد که کمکش می کنند و حقوقش را می دهند. حضرت فرمود: «من ألقی کله علی الناس لعنه الله علیه»، کسی که هزینه و زحمت زندگی اش را به دوش دیگران بیاندازد لعنت خدا بر او باد.

اولین دستور خداوند به حضرت آدم (ع) بعد از هبوط روی زمین کار است. نگفت سجاده ات را بگذار روی زمین و عبادت کن. آن چه مسلّم است باید عبادت کنی. فرمود: «با دست خود کشت کن و از دسترنج خود بهره بگیر» این را ما باید در درس معارف اسلامی نهادینه کنیم. چون بعضی ها فکر می کنند درس معارف اسلامی یا درس های مربوط به دین این است که انسان فعالیت نکند، زهد اختیار کند، دنیا را کنار بزند و… اصلاً چنین نیست! اتفاقاً باید دنیا را محکم نگه داشت، اما جرأت رها کردن هم پیدا کرد. انتظار امتحان الهی را هم پیدا کرد. این را ما باید یاد بدهیم، آموزش بدهیم، افراد را آماده کنیم، تا بتوانند برای جامعه افراد مفیدی باشند. رسالت ما در برخورد با جوانان این است که اِبایی نداشته باشیم که چه نوع کاری باشد؛ کار شرافتمندانه.

مراحل تحولی دانش بشر چیست؟ بشر از چه مراحلی گذشته است؟.

بشر یک دوره عصر شکار داشته است که به آن مدیریت چماقی می گویند. بعد وارد عصر سنتی می شود که کشاورزی است و مدیریت شلاقی است؛ به حیوانات شلاق می زد، به برده ها شلاق می زد. منبع قدرت، قدرتِ یدی است. آموزش ها در این دوره کم است. عصر دیگر، عصر صنعت است. در عصر صنعت، مدیریت حِماری است؛ منبع قدرت، کار فکری است. آموزش ها کلاسیک است. عصر بعد، عصر اطلاعات است که الآن در آن هستیم. مدیریت کارآفرینی است. ما وارد این دنیا شدیم. در مدیریت کارآفرینی منبع قدرت، دانایی و دانش و آموزش های مجازی است. دنیایی که الآن من و شما در آن هستیم، هفت مؤلفه دارد که این هفت مؤلفه ما را احاطه کرده و جوان ما باید با این دنیا آشنا شود. اولاً دوتا ضرورت دارد: یکی زبان دانی؛ و دیگری رایانه. اینها الآن جزء اولیات نقش در دنیای جدید هستند. اگر کسی می خواهد در دنیای جدید نقش داشته باشد نه اینکه نعش باشد(!) و وجود و عدمش یکی باشد باید زبان و رایانه بداند. ما اول می گوییم زبان دین، یعنی عربی؛ و بعد زبان انگلیسی. حالا چرا انگلیسی؟ چون هفتاد درصد اطلاعات در رایانه به زبان انگلیسی است و چاره ای هم نیست و حتی بزرگان ما قبل از آمدن رایانه هم به این نکته توجه داشته اند. یکی از حسرت ها و آه های شهید مطهری، غفلت از زبان انگلیسی بود. زبان انگلیسی زبان دنیاست. زبان روز است و ما ناچاریم که آن را یاد بگیریم. به خاطر اینکه اگر بخواهیم با این دنیای جدید حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید با زبان بین المللی صحبت کرد. این زبان به خاطر بی قاعده بودن، ساده بودن و کم دستوری بودنش جهانی شد وگرنه زبانها خیلی بسته است و گره دارد.

می گویند ملت ها را از زبان و ادبیاتشان می توان شناخت. مثلاً زبان انگلیسی یا فرهنگ کشورهای انگلیسی زبان، بعد از شکست های مختلفی که داشتند، گذاشتند روی عمل و کار. در دستور زبانشان از افعالی که صرف می کنیم، (do does did don’t)یعنی انجام دادم، انجام دادی و… اما فرانسوی ها چون انسان های رمانتیکی هستند، چون عاشق پیشه هستند، همه اش با افعال دوست دارم، دوست داری، عاشقم، عاشق هستیم، عاشق هستند سر و کار دارند. حالا بیاییم سراغ ادبیات عرب: ضرب، ضربا، ضربوا؛ زدم، زدی، زد و… چرا ؟ چون تعصب در آن است. حالا بیاییم سراغ زبان فارسی که گفتم، گفتی، گفت. زیاد حرف می زنیم، اما عمل نیست! البته إن شاء الله این جوری نیست، یک شوخی و مطایبه است! وگرنه ایرانیان نشان دادند که اهل عمل هستند، به شرطی که انگیزه باشد. ما در بحث انگیزش مشکل داریم. هر وقت انگیزه در این ملت بیدار شده، این ملت راه های صد ساله را ده ساله طی کرده و این نشانگر خوبی است. مینس بِرگ جمله ای دارد که غول های مدیریت چهارتا هستند که زنده ماندند پی تردراکر، مینس بِرگ، چارلز هَندی، مارتسو شیتا. وی در یکی از سخنرانی هایش در دانشگاه هاروارد جمله جالبی می گوید: ما شاهد یک ساختار جدیدی در ملت ها هستیم به نام مُبلیزینگ، بسیج که خیلی ناممکن ها را ممکن کرد. در دهه اخیر، تاریخ ایران را مطالعه کنید و ببینید یک گروهکی به نام بسیج ایجاد شد که این بسیج، ساختاری رسالتی دارد و توانسته است بر خیلی از ناممکن ها فائق آید و اگر ایرانی ها بتوانند در برخی از برنامه هایشان اینگونه عمل کنند، دنیا را فتح خواهند کرد. این حرفِ مینس برگ است؛ آدمی که در تمام دنیا اعتبار دارد.

بر گردیم به بحث اصلی. گفتیم این دنیا هفت مؤلفه دارد:

– قدرت:

چرا ما الآن داریم فشار می آوریم که به انرژی هسته ای دسترسی پیدا کنیم؟ چون انرژی هسته ای قدرت می آورد، خودکفایی می آورد، جداً من به شما بگویم ایران دنبال بحث نظامی اش نیست. امسال دیدید که در گاز چه شد؟ دنیا دارد به سمت انرژی های جایگزین می رود. نفت دارد تمام می شود. الآن همه به دریای خزر هجوم آوردند، تقسیمش کردند چون نفت ها دارد تمام می شود.

– سرعت:

دنیا از آن کسانی است که دارای سرعت عمل هستند وگرنه مُرددها اینقدر طول می دهند که همه چیز خراب می شود.

– فرصت:

فرصت ها خیلی کم است. اینقدر فرصت کم است که اگر در آمریکا بیست و چهارساعت برق قطع شود، ژاپن به آمریکا می رسد.

– ثروت:

الآن مهمترین ثروت، منابع انسانی است. الآن انسان ثروت است. به خاطر همین ژاپنی ها می گویند یک بزرگتر از دو هزار. برای سال ۲۰۲۰ آدم هایی تربیت می کنیم که از دو هزار نفر در آن رشته قوی تر هستند.

– اطلاعات

– ارتباطات

– مجاز: دنیای مجازی یعنی دنیای خیالی. همین آموزش های مجازی که ما می بینیم الآن می توانیم یک ویدئو کنفراس بگذاریم. اگر کسی در دانشگاه بِرادفورد انگلیس یا دانشگاه بریکلی صحبت کند و ما در تهران وصل بشویم، یکی از این باکس ها را باز کنیم. همین کاری که در اخبار هست. دنیای مجازی همین است. جراح در انگلستان نشسته، عمل در استرالیا انجام می شود، جراح ناظر در آمریکاست. اما با تلویزیون همدیگر را هدایت می کنند. چهار تا تلویزیون گذاشتند یکی عمل را نشان می دهد و یکی هم افراد را. این دنیای مجازی است. برویم جلوتر.

به خواجه بوسعید گفتند: فلانی روی آب راه می رود. گفت: بط هم روی آب راه می رود. گفتند: فلانی پرواز می کند. گفت: پشه هم پرواز می کند. گفتند: فلانی طی الأرض می کند. گفت: شیطان هم طی الأرض می کند. گفتند: پس چه کس نیک است؟ گفت: آن کس که با مردم، در مردم، برای مردم، به سمت خدا باشد او خوب است.

حالا بشر این طی الأرض را درست کرده است. طی الأرض در دین ما هست، اما در مورد کسانی که به یک فرهیختگی می رسند. اما در دنیای جدید، دنیای کوانتُم و فیزیک کاری می توانند بکنند که منِ نوعی که الآن اینجا نشسته ام البته اینها الآن خیال و افسانه است. همان کارهایی که ژول ورن می کرد؛ از بی سیم و تلویزیون و رادیو و امواج و زیردریایی صحبت کرد و همه خندیدند و گفتند این آدم خیال پرداز است. ولی همه اش شد و بشر اختر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.