پاورپوینت کامل نهضت تولید علم در تمدن اسلامی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهضت تولید علم در تمدن اسلامی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهضت تولید علم در تمدن اسلامی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نهضت تولید علم در تمدن اسلامی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

اشاره:

تولید و توسعه علم در تمدن اسلامی که به لحاظ تئوری و در شیوه عملی مورد عنایت خاص قرار گرفته است نشان دهنده آن است که از یک طرف بن مایه های این توسعه، منابع اصیل اسلامی(قرآن، سنت و روایات) بوده و دین اسلام با علم و تمدن تعارضی ندارد و از طرف دیگر در ایجاد تمدن اسلامی ملت های متمدن دیگر نیز نقش داشته و مسلمانان از اندوخته های علمی سایر تمدن ها بهره برده اند ولی فقط مصرف کننده و تقلید کننده صرف از فرهنگهای دیگر و پیشرفتهای علمی آنان نبودند بلکه آن را نقد کرده و سره را از ناسره جدا نموده و خود در سایه اسلام و تعالیم آن به تولید علم پرداختند به طوری که در طول چند قرن در علوم مختلف از جمله ریاضیات، نجوم، شیمی، فیزیک، پزشکی و… پیشرفت شگفتی نمودند. در تاریخ ملت ها موضوعاتی چون فرهنگ و تمدن نقش و اثر بسیار مهمی داشته و دراین میان شناسائی میراث علمی آنان حائز اهمیت است. چون پدیده های علمی یک جامعه نتیجه افکار و اندیشه های آن جامعه است و از این راه می توان به رشد و بلوغ فکری آنها پی برد.اسلام با تشویق و تحریک مسلمانان به علم اندوزی زمینه را برای توسعه علمی آنها فراهم نموده و اجازه استفاده از پیشرفتهای علمی سایر تمدن ها را داده است و از پیروان خود می خواهد که فقط مصرف کننده پیشرفتهای علمی دیگران نبوده و خود تولید کننده علم باشند. به همین دلیل در تمدن اسلامی، اسلام، قرائنی جدید از فرهنگ و تمدن بشری ارائه کرده که در آن اصول و مبانی خاصی مطرح شده و ساختار، ابعاد و دست آوردهای مطابق با آن اصول را بیان داشته است.در ضرورت این موضوع همان بس که برخلاف برخی نظریه پردازان غربی، مسلمانان فقط استفاده کننده صرف نبودند بلکه خود تولید علم و دانش داشته و تمدن جدیدی را به وجود آوردند به طوری که تمدن نوین غرب از تولیدات علمی مسلمانان نهایت بهره برداری را کرده است. مسئله اصلی در این مقاله آن است که با استفاده از روش تاریخی و تطبیقی، پس از بیان نگرش اسلام به علم و تمدن و استفاده مسلمانان از تمدن های پیشین به تولیدات علمی مسلمانان در علوم به ویژه ریاضی و تجربی پرداخته تا ثابت شود که در تمدن اسلامی تولید علم امری قطعی بوده است و نشان دهد که فرهنگ اسلامی زمینه ساز نقد سایر تمدن ها و ایجاد نهضت تولید علم بوده و ثابت کند که مسلمانان چراغ تمدن های پیشین که در حال خاموشی بود را روشن نگه داشتند و در علوم مختلف پیشرفت هایی نمودند که در تمدن های گذشته بی سابقه بوده است و اساس ایجاد تمدن جدید غرب، تولیدات علمی و پیشرفت علوم در تمدن اسلامی بوده و به تعبیر صحیح تر، جهان غرب در تمدن امروز خود وامدار جهان اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی است.

نگرش اسلام به علم و تمدن

مثلث زندگی بشر را دین، فرهنگ و تمدن می سازد. به طوری که فرهنگ و تمدنی را در نزد هیچ قومی نمی توان یافت مگر آنکه شکلی از مذهب در آن وجود داشته باشد.[۱]

فوستل دوکولانژ فرانسوی هم تمدن و اجتماع بشر را از قدیمی ترین مراحل خود، زائیده مذهب و تحت تأثیر شدید آن دانسته است.[۲]

برای پی بردن به تأثیر دین اسلام در پیشرفت های علمی و فرهنگی ابتدا باید با مبانی نظری آن که برخاسته از متون دینی است آشنا شد. در اسلام، این مبانی برگرفته از قرآن کریم و سنت نبوی و سیره اهل بیت(ع) است.

اسلام در زمان و مکانی ظهور کرد که دنیا را آتش جهل و بیسوادی فرا گرفته بود و در محیط ظهور اسلام تعداد تحصیل کرده ها از عدد انگشتان تجاوز نمی کرد در ایران نیز علم و دانش در حیطه نفوذ طبقات خاصی بود و اکثریت از آن بی بهره بودند. ولی اسلام به فراگیری دانش و نشر آن تأکید فراوان نمود و نخستین پیام الهی که برپیامبر(ص) وحی شد با «اقرا» آغاز گردید.[۳]

در قرآن کریم این سئوال انکاری مطرح می شود که آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند برابرند؟ در حقیقت خردمندان هستند که پند می پذیرند.[۴] و مسلم است که برتری و رجحان مختص آنان است که می اندیشند و می دانند.

قرآن به عنوان کتابی خردگرا و جهل ستیز علم را بسان اهل ایمان مراتب والائی می بخشد و ایمان و علم را مایه سرافرازی و بلند مرتبگی انسان می داند و می فرماید:«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»[۵]

از نظر اسلام انسان به وسیله دانش از فرشتگان برتر گردیده و جانشین خدا در روی زمین شده است. سرانجام اینکه خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ؛ دانشمندان دلهایشان از ترس خدا لبریز است.»[۶]

در احادیث و روایات معصومین(ع) به اندازه ای از علم اندوزی و دانشمندان علوم مختلف تجلیل به عمل آمده که هیچ موضوعی به این اندازه مورد سفارش قرار نگرفته است.

سیره عملی و رفتاری پیامبر(ص) فراگیری علم و دانش را تأئید می نماید. آن حضرت در مواجهه با معتکفین مسجد در قالب دو گروه که عده ای دعا می خواندند و عده ای دیگر گفتگوی علمی می نمودند با نیک شمردن هر دو کار، گفتگوی علمی را افضل دانسته و خود به آن گروه می پیوست.[۷]

بنابراین قرآن و سنت منابع اصلی علم و تمدن سازی محسوب شده و دین اسلام به اندازه ای به علم و دانش اهمیت داده که در قرآن کریم ماده علم بیش از ۷۵۰ بار به شکل های گوناگون به کار رفته است. از طرف دیگر این کتاب آسمانی با کاربرد اصطلاحات «أَفَلا تَعْقِلُونَ، لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» و…. انسانها را به تفکر و تدبر در آفریده ها دعوت نموده است و از این جهت مسلمانان موظف بودند که درباره طبیعت مطالعه و آن را به وجهی عقلانی تعبیر و تفسیر کنند.

قرآن به این ترتیب با دمیدن روح جدید برپیکر نیمه جان جهان آن روز فضای علمی و فرهنگی تازه ای پدید آورد و این امر نشان دهنده نگرش اسلام به علم و تمدن بوده و تمدن پر شکوه اسلامی ناشی از رویکرد قرآن به علم و علم اندوزی بود.

استفاده اسلام از تمدن های پیشین:

هر تمدن جدیدی که ایجاد می شود بر بستری از دست آوردهای تمدن های پیشین استوار بوده و حرکت خود را از صفر آغاز نمی کند، بلکه بر دوش مواریث و دست آورد تمدن های قبلی قرار می گیرند. از این جهت جذب نقاط مثبت تمدن های دیگر به پیدایش و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی مدد رساند و تمدن اسلامی در عین اصالت شخصیت خویش از نکات مثبت فرهنگ ها و تمدن های دیگر سود جست و با جذب آنها موجود تازه ای آفرید. از جمله این تمدن ها یونان، هند و ایران بودند که به اختصار اثرات و میزان استفاده تمدن اسلامی از آنها بررسی می شود.

تمدن ایران

تمدن ایران یکی از تمدن های مهم و تأثیرگذار برتمدن اسلامی است که نقش بسیار مهمی در بالندگی آن داشت و این اثرگذاری به واسطه پیشینه کهن و غنی تمدن ایران است.

در پیشرفت علمی ایران در عهد باستان، عنایت پادشاهان به علم و دانش و بهره گیری از علوم هندی، سریانی و یونانی از طریق ترجمه آنها به زبان پهلوی موثر بود.[۸]

مهمترین ویژگی ایرانیان آن بود که برخلاف نواحی تحت سلطه امپراطوری روم، فرهنگ ملی خود را فراموش ننموده و زبان عربی را جایگزین زبان فارسی نکردند، بلکه در اعتلای آن کوشیده و هنگام مواجهه با فرهنگ اسلامی ابتدا بخشهای مهمی از آن را پذیرفتند و سپس درصدد اعتلای سایر بخش های علمی و معرفتی آن برآمدند.[۹]

عواملی چون تدریجی بودن گسترش دین اسلام در میان ایرانیان، آشنایی نسبی دو طرف از یکدیگر و تشابهات اعتقادی آئین زردشتی با دین اسلام[۱۰] به اشاعه فرهنگ اسلامی ایرانی کمک زیادی کرد. شاخص اصلی تمدن ایرانی کانون علمی جندی شاپور بود که محل اتصال علوم و تمدن سریانی، هندی و ایرانی با سایر ملت ها به ویژه مسلمانان محسوب می شد. دراین مرکز با همکاری ایرانیان، نسطوریان و هندیان، علوم مختلف به ویژه علم پزشکی پیشرفت نمود.

بعد از ورود اسلام به ایران، مرکز علمی جندی شاپور به یکباره از بین نرفت و تا دو سده دوام یافت و پس از آنکه بغداد مرکزیت علمی یافت، علوم مختلف از جمله پزشکی از جندی شاپور به بغداد منتقل شد و بسیاری از دانشمندان ایرانی هم به بغداد رفتند که معروفترین آنها بازماندگان بختیشوع و شاپور بن سهل بودند. بیشتر خاندان بختیشوع از لحاظ خدمت به دانش پزشکی موقعیتی ممتاز داشتند.[۱۱] بنابراین ایرانیان در بارور کردن فرهنگ و علوم اسلامی نقش اساسی داشته و در بسیاری از زمینه ها از اعراب پیش افتادند و با نبوغ خویش به اسلام صبغه جهانی بخشیدند.[۱۲]

از این جهت طی چهارده قرن همراهی تاریخ ایران و اسلام، فرهنگی غنی و گسترده پدید آمد که در آن فرهنگ ایرانی بدون اسلام به همان اندازه محال بوده که فرهنگ اسلامی بدون ایران غیر قابل تصور است.

به طور کلی ایران به عنوان یکی از پیشتازان کهن فرهنگ و دانش بشری در انتقال علوم به تمدن اسلامی سه نقش مهم داشت: ۱. انتقال سنت علمی خود به جهان اسلام؛ ۲. انتقال برخی از علوم یونانی که به زبانهای پهلوی و سریانی ترجمه شده بود به جهان اسلام؛ ۳. انتقال برخی از جنبه های علوم هندی مثل پزشکی، نجوم و تاریخ طبیعی به تمدن اسلامی.

به علاوه مسلمانان نظامهای اداری خود را از ایرانیان اقتباس کردند، دفترها و دیوانهای دستگاه خلافت به سبک دفترها و دیوانهای قدیمی ایران تنظیم می شد و احیاناً زبان اداری و دفتری، زبان فارسی بود، اما بعدها خود ایرانیان ترجیح دادند که آن را به زبان عربی برگردانند.[۱۳] ابن ندیم در الفهرست می نویسد. «دومین ترجمه به زبان عربی، نقل دیوانها و دفاتر دولتی است که در زمان حجاج بن یوسف ثقفی به وسیله صالح بن عبدالرحمان که از نژاد ایرانی بود از فارسی به عربی برگردانده شد.[۱۴]

یکی از تأثیراتی که فرهنگ ایرانی در تمدن اسلامی به جای نهاد راه یافتن ایرانیان در دستگاه حکومت و به دست گرفتن قدرت دولتی بود، چون ایرانیان سابقه زیادی در علوم داشتند و پس از روی کار آمدن عباسیان، رجال معروف ایرانی به دربار نفوذ کردند و تأثیر فراوانی در تمدن اسلامی گذاشتند.[۱۵] بنابراین نه تنها پس از فتح ایران بلکه پیش از ظهور اسلام نیز مردم جزیرهالعرب از راه یمن و حیره با تمدن و فرهنگ ایرانی مرتبط بودند.

در رابطه با تأثیر تمدن ایران برتمدن اسلامی پ. ژ. مناشه می نویسد: «ایرانیان بقایای تمدن تلطیف شده و پرورده ای به اسلام تحویل دادند که براثر حیاتی که این مذهب در آن دمید جان تازه ای گرفت.»[۱۶]

ادوارد براون انگلیسی نیز دراین رابطه چنین اظهار نظر می کند: «اما در علوم و فنون اسلامی به قدری ایرانیان کار کردند که اگر علومی که به اسم عرب معروف است اعم از تفسیر، حدیث، الهیات، فلسفه، طب، تراجم و حتی صرف و هر آنچه که ایرانیان در این مباحث نوشتند را مجزا کنید، بهترین قسمت آن علوم از میان می رود.»[۱۷]

ابن خلدون معتقد است «واقعیتی برجسته است که بیشتر دانشمندان اسلام چه در علوم دینی و چه عقلی جز چند تن همه غیر عرب بودند، چنان که سیبویه، صاحب صناعت نحو و پس از او ابوعلی فارسی و به دنبال آن زجاج بودند که همه آنها از لحاظ نژاد، ایرانی به شمار می رفتند ولی تربیت یافته محیط عرب زبان بودند.»[۱۸]

تمدن یونان:

تأثیر فرهنگ و تمدن یونانی برتمدن اسلامی را نمی توان نادیده گرفت. این تأثیر مستقیم و گاه غیر مستقیم بود که تجارت موجود بین اعراب با سرزمین هایی چون فلسطین و سوریه باعث پیوستگی فرهنگی بین آنها با تمدن یونانی و رومی گردید و با آغاز فتوحات و ورود مسلمانان به مصر، شام و فلسطین آشنایی مستقیم اعراب مسلمان با مظاهر تمدن یونان صورت پذیرفت و در مرحله بعد با روی کار آمدن امویان و جایگزینی دمشق به جای مدینه به عنوان مرکز خلافت اسلامی بهره گیری مسلمانان از مظاهر فرهنگ و تمدن یونانی رومی و تماس با دانشمندان آنها به طور فزاینده ای ادامه یافت به طوری که در همین زمان نوشته های یونانی مربوط به علم کیمیا به درخواست خالدبن یزید، شاهزاده اموی، توسط استپان قدیس به عربی ترجمه شد.[۱۹]

هرچند که تأثیر تمدن یونانی برتمدن اسلامی در ابتدا از طریق واسطه هایی چون پزشکان صورت گرفت که قبل و بعد از فتوحات در سرزمین های یونانی می زیستند و شاید به همین دلیل مسلمانان تصور روشنی از ترتیب زمانی و تحول علوم یونانی نداشتند[۲۰] ولی با توجه به خصوصیت فرهنگ و تمدن یونانی به ویژه پس از اسکندر که موضوع زندگی جهان وطنی را شعار اصلی خود قرار داده بود از راههایی چون نهضت ترجمه و مراکز علمی مانند اسکندریه، ادسا، نصیبین و انطاکیه انتقال علوم یونانی به جهان اسلام صورت گرفت. به ویژه از طریق مدرسه اسکندریه که بعد از تعطیلی مراکز علمی آتن اعتبار والائی یافت و جریان مستقیم انتقال فلسفه و علوم یونان به جهان اسلام از آن مرکز سرچشمه گرفت.

در جریان نهضت ترجمه، تمدن اسلام و یونان در یک کنش خلاق آگاهانه با یکدیگر قرار گفتند و آثار فرهنگ و تمدن یونان به عربی برگردانده شد و دراین میان ترجمه کتابهای پزشکی، ریاضی، نجوم، فلسفه و گیاه پزشکی حائز اهمیت است. به ویژه در نجوم و پزشکی که نظرات بطلمیوس، بقراط، جالینوس و اهرون از منجمین و اطبای یونان در گذر زمان راهنمای مشتاقان این علوم گردید.[۲۱]

استاد جلال الدین همائی در رابطه با تأثیر تمدن یونانی برتمدن اسلامی می نویسد: «در قسمت علوم عقلی، فلسفی و ریاضی شکی نیست که یونان در درجه اول قرار داشت.»[۲۲] بنابراین محیط عربی که اسلام در آن ریشه داشت با تمدن یونانی رومی در ارتباط بود.

تمدن هند

فاتحان مسلمان پس از ورود به سند با تمدن باستانی هند آشنا شده و آن را با تمدن خود ترکیب کردند و اسلام را درقسمت اعظم آن کشور پهناور منتشر ساختند.[۲۳] ولی این گسترش نه در ابعاد زمانی واحد بلکه در دوره های مختلف تاریخی و مرحله به مرحله صورت گرفت.

دراین زمان هندیان واجد آثار علمی بودند که دست یافتن به آنها نسبت به پیشرفت تمدن اسلامی بی تأثیر نبود از این جهت مسلمانان برای رسیدن به این هدف از علومی چون ریاضیات، هندسه، طب، نجوم، ادبیات و حکمت هندیان استفاده کردند به ویژه آنکه هند معدن نجوم و حکمت بود.[۲۴] و به ترجمه کتابهایی چون سدهانته، سسرد، سندستاق، اریبهاطا، براهماگوپتا دست زدند. حتی مسلمانان از سرگرمی های هندی مثل نرد و شطرنج نیز بهره بردند.[۲۵]

مسلمانان علاوه بر ترجمه کتب، در زمینه هنر معماری نیز از هندیان استفاده کردند. معماری غنی که با اثر خرّمی و سرسبزی و با تصاویر متعدد منظره های طبیعت مزین شده است[۲۶] به خصوص تلفیق هنر معماری اسلام با معماری هندی و استفاده از دقت سیستم ایرانی، شیوه جدیدی در هنر معماری اسلامی به وجود آورد.

به طور کلی مجموعه اندوخته های علمی و فلسفی هند از چند راه وارد عالم اسلام شد:

۱. تعدادی از آثار هندی به زبان پهلوی راه یافته و در مراکز علمی جندی شاپور تدریس می شد مانند کلیله و دمنه که در زمان منصور عباسی ترجمه شد. ۲. برخی آثار هندی به طور مستقیم به وسیله مترجمان آن کشور که به دربار خلفای عباسی راه یافته بودند از زبان سانسکریت به عربی ترجمه شد، مثل منکه هندی و ابن دهن. ۳. سومین راه انتقال میراث هندی به وسیله اشخاص معروفی چون ابوریحان بیرونی انجام شد که با مسافرت خود به هند حکمت و علوم آن سرزمین را ترجمه کرده و به دنیای اسلام منتقل کردند. ۴. مناسبات تجاری فعال هند با ایران و سایر ممالک نیز در این انتقال نقش به سزائی داشت.[۲۷]

اسلام و نقد تمدن های پیشین

هرچند که تمدن اسلامی از دست آوردهای سایر تمدن ها استفاده کرد ولی تقلید کننده صرف و ادامه دهنده محض نبود بلکه ترکیب کننده و تکمیل سازنده بود.[۲۸] و بنابراصول، پایه ها و مبانی خود که برگرفته

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.