پاورپوینت کامل ساختار وحیانی قرآن مجید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ساختار وحیانی قرآن مجید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساختار وحیانی قرآن مجید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ساختار وحیانی قرآن مجید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

اشاره:

سخن از چیستی وحی و چگونگی ارتباط خداوند سبحان با پیامبران از دیرباز مورد پژوهش و پرسش بسیاری بوده است و کلیدی ترین بحث در زمینه قرآن مجید نیز درباره وحی می باشد به ویژه که پاورپوینت کامل ساختار وحیانی قرآن مجید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، از امتیازات بی بدیل آن به شمار می رود امّا برخی اندیشمندان مباحث قرآنی و کلام جدید در تبیین و تحلیل ساختار وحیانی قرآن، متفاوت با عمده قرآن شناسان و تفسیر پژوهان گام برداشته اند که موجب پدیداری نگاهی بشری به وحی گردیده و بر این باور تاکید کرده اند که الفاظ و تنظیم عبارات قرآن، وحیانی و الهی نمی باشد بلکه معانی آن بر قلب پیامبراکرم(ص) القاء شده و آن حضرت(ص)، خود آنها را در قالب الفاظ در آورده است.

از آغاز نزول قرآن بر پیامبر اکرم(ص) تا امروز، مسأله وحیانی بودن قرآن مورد توجه و تأکید دین باوران بوده است امّا مخالفان و منکران آن حضرت پدیده وحی را نپذیرفته، آن را بافته های ذهنی پیامبر و یا القاءات دیگران بر شمرده اند.

برخی اندیشمندان مسلمان معاصر نیز پدیده وحی را تجربه نبوی با تجربه دینی بر شمرده اند و تلاش کرده اند تا قرآن را از کلام الهی به کلام بشری تقلیل دهند و الفاظ قرآن را بافته پیامبراکرم(ص) از یافته های قلبی اش بنگارند. در این نوشتار تلاش بر آن است تا با ارائه تعریف روشنی از وحی و اقسام آن در قرآن، به استدلال درباره پاورپوینت کامل ساختار وحیانی قرآن مجید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint پرداخته شود و پس از معناشناسی وحی و انواع آن در قرآن به تبیین ساختار وحیانی قرآن و ادله موافقان و مخالفان پرداخته شود.

معناشناسی وحی در قرآن

واژه شناسان، وحی را به معانی مختلف نقل کرده اند. برخی آورده اند که وحی به معنای اشاره تند و سریع است و گاهی وحی در سخن بر سبیل رمز و کنایه به کار می رود و زمانی نیز به صدایی بدون ترکیب و با اشاره به بعضی اعضای بدن یا به نوشتن می باشد.[۱]

در مقاییس اللغه نیز وحی به معنای القای علم پنهانی آمده است و به اشاره و کتاب و نامه و هر آنچه که به غیر القاء می شود تا او را آگاه سازند وحی گفته می شود.[۲]

مصطفوی، وحی را القای امری در باطن دیگری دانسته است چه این القاء تکوینی باشد چه با وارد نمودن در قلب و نیز این امر چه از علم یا ایمان یا نور و وسوسه و… بوده باشد و دریافت کننده آن انسان یا فرشته یا غیر این دو باشد و چه اینکه با واسطه یا بدون واسطه بوده باشد. به هر حال وحی موجب علم و یقین است.[۳]

برخی معنای وحی را اعلام، گفته اند یعنی مطلبی پنهانی و سریع به کسی اعلام شود یا به نوشته یا سخن و یا اشاره در حال خواب یا بیداری که به تعبیر «محمد رشید رضا» معانی مختلف وحی در دو چیر اشتراک دارند: یکی آگاهی پنهانی و دیگری فوریت.[۴]

واژه وحی و مشتقات آن حدود ۸۶ بار در قرآن به کار رفته است که معانی آن یکسان و یک گونه نیست امّا تفسیرشناسان در بیان وحی در قرآن، به چندین معنا اشاره نموده اند:

۱. اشاره پنهانی:

این معنا که مطابق با معنای لغوی این واژه است در بیان داستان زکریا(ع) هنگامی که بشارت تولد یحیی را گرفته، آمده است.«فَخَرَجَ عَلَی قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَهً وَعَشِیًّا»[۵] او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت: به شکرانه این موهبت صبح و شام خدا را تسبیح کنید.

۲. هدایت فطری و غریزی:

موجودات اعم از جماد، نبات و حیوان از هدایت غریزی و فطری الهی که از اسرار طبیعت به شمار می آید و اثر شگفت آن آشکار ولی منشاء و مبداء آن از نگاه مردم پنهان است بهره مندند. در قرآن کریم وحی به این معنا آمده است: «وَأَوْحَی فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا»[۶] و نیز زندگی اسرارآمیز زنبورعسل از چنین هدایتی برخوردار است: «و َأَوْحَی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ»[۷] پروردگارت به زنبورعسل وحی(الهام غریزی) نمود که از کوه و درخت و داربست هایی که مردم می سازند خانه هایی درست کن.. این غریزه و شعور باطنی فطری است که خداوند در درون زنبور عسل قرار داده تا او را در مسیر تکامل قرار دهد و به آن واژه وحی را اطلاق کرد.

۳. رابطه خدا با فرشتگان:

فرشتگان نیز دریافت کننده وحی الهی هستند تا آنان سریع و به فوریت فرمان الهی را اجرا نمایند «إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا…»[۸] هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی فرمود: من با شما هستم، پس مردمی را که ایمان آوردند ثابت قدم بدارید.

فرشته امین وحی – حضرت جبرائیل(ع) – همان چیزی را که خداوند به وی وحی می فرمود به پیامبراکرم(ص) می رساند و آیه «فَأَوْحَی إِلَی عَبْدِهِ مَا أَوْحَی»[۹] می تواند ناظر به همین معنا بوده باشد و مفهوم وحی در این آیه با مدلول تنزیل در آیه «وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ*نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ * عَلَی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ؛[۱۰] قرآن فرودآورده پروردگار جهانیان است که روح الامین(فرشته وحی) آن را بر دل تو فرود آورده تا از بیم دهندگان باشی.» در بحث وحی، بایستی به واژه نزول قرآن که حدود ۲۶۰ مرتبه در قرآن تکرار شده است توجه داشت.

بنابراین تجزیه و تحلیل وحی در قرآن نمی تواند تنها مبتنی بر واژه وحی و مشتقات آن باشد بلکه باید در تحلیل وحی از واژه هایی مانند نزول قرآن نیز بهره گرفت.

۴. القائات شیطانی

وسوسه کردن شیطان در تعبیر قرآن با واژه وحی نیز آمده است. یعنی شیطان شبهات و حیله های فریبنده خود را از اراده های پنهانی و سریع و مرموز وارد دل بیماردلان می نماید و از طریق انسان های وسوسه زده به درون انسانهای دیگر و جامعه راه می دهد. «إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ..؛[۱۱] شیطان ها سخت دوستان خود را وسوسه می کنند تا با شما ستیزه کنند.» و «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا…؛[۱۲] به این گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان های انسی و جنی برگماشتیم بعضی از آنها به بعضی برای فریب یکدیگر سخنان آراسته القاء می کنند.»

بیشترین انحرافات اجتماعی و اخلاقی از وسوسه های شیطانی در اندیشه و روان دانشمندان غفلت زده و دنیا مدار در جامعه پدید می آید و بسیاری از آن انحرفات با پوشش و لباس دین و اصلاح گری دینی نمایان می شود و به واسطه القاءات شیطانی بسیاری از عالمان غیر مهذّب، راه را بر پیشوایان حق و رهبران صراط الهی بسته اند. و حتی برخی چنان غافل از گمراهی خویشند که هدایت شدگان را گمراه می پندارند و گروهی گمراه اغوا شده و جاهل تر فریب سخنان زیبایشان را خورده در مسیر شیطان رهسپار می شوند.

۵. الهام به انسان

گاهی انسان پیامی دریافت می کند که منشاء آن را نمی داند به خصوص در تنگناهای زندگی آنگاه احساس می کند درخششی در دل او پدید آمده که راه را به او می نمایاند و او را از تنگنا بیرون می آورد، این پیام های راهگشا، همان سروش و الهام غیبی است که از عنایات پروردگار به یاری انسان آمده و در قرآن، به وحی تعبیر شده است. «وَأَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلا تَخَافِی وَلا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛[۱۳] به مادر موسی الهام نمودیم که او را شیرده و چون بیمناک شدی او را در دریا(نیل) بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو باز می گردانیم.»

«وَإِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوَارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَبِرَسُولِی…؛[۱۴] به حواریون حضرت عیسی(ع) الهام کردیم که به من و پیامبرم ایمان آورید.»

قرآن کریم این الهام و اعلام پنهانی به مادر موسی و حواریون را وحی خوانده است و بی تردید مادر موسی پیامبر نبوده است تا از وحی پیامبران برخوردار باشد. این موارد غیر از وحی به پیامبران است که در قرآن فراوان بیان شده و گونه های مختلفی دارد.

۶. وحی به پیامبران

اعتقاد به وحی الهی به پیامبران در همه ادیان الهی سابقه ای دیرینه دارد حتی زرتشتیان نیز سروش ایزدی و پیام آور الهی داشته اند… گذشته از تأئید قرآن مجید، در کتب رسمی یهود و نصارا نیز وحی الهی مورد استناد انبیاء می باشد در بسیاری از موارد در عهد عتیق(تورات) از نزول الهام و وحی الهی به «نزول روح خدا» تعبیر شده است. کلمه وحی بارها در تورات آمده است. گاهی پیامبری مستقیم و بدون واسطه دعوت به نبوت می شود و بدون اینکه فرشته ای در میان باشد کلام الهی را می شنود و گاهی نیز وحی با واسطه است. به هر حال این روح خداوند است که به وسیله نبی، متکلم شده و کلام خدا بر زبان او جاری می گردد. در این حال نبی چیزی جز دهان بازگوینده کلام الهی نیست.[۱۵]

سخن گفتن خداوند با پیامبران در قرآن به سه صورت بیان شده است: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ؛[۱۶] و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز از راه وحی یا از فراسوی حجاب یا فرستاده ای بفرستد پس به اذن او هر چه بخواهد وحی می کند…»

علامه طباطبایی، وحی به پیامبران راچنین بیان کرده است : «سخن گفتن خداوند با بندگانش به یکی از این سه روش است، ۱. به وسیله وحی ۲. از پس پرده و حجاب ۳. یا به وسیله ارسال رسول که به اذن خود هر چه بخواهد به او وحی می کند و آنچه که از ناحیه خدای تعالی به آن جناب وحی شده، قبل از وحی در نفس آن جناب سابقه نداشته یعنی آن حضرت به هیچ یک از معارفی که به وی وحی شده قبلاً آگاهی نداشت و این وحی نوری است الهی و خداوند هر یک از بندگان خود را بخواهد به این هدایت اختصاص می دهد و او را مورد وحی خود قرار می دهد… عطف سه قسم از تکلم خدا با بشر آشکار می سازد که این سه قسم با هم فرق دارند زیرا دو قسم اخیر، یکی مقید به حجاب و دیگری مقید به فرستادن رسول است ولی قسم نخست هیچ قیدی ندارد ظاهر این مقابله آن است که مراد از قسم اول تکلم پنهانی است، تکلمی که در آن هیچ واسطه ای بین خدا و طرف مقابلش نیست…».[۱۷]

این نوع وحی، شاخصه نبوت است که به تعبیر آیت الله معرفت «وحی رسالی» گفته شده است.[۱۸] و به وحی مستقیم(القای مستقیم و بدون واسطه بر قلب پیامبر) و خلق صوت(با رسیدن وحی به گوش پیامبر به گونه ای که کسی جز او نشنود. وحی بر حضرت موسی در کوه طور و بر پیامبر اکرم(ص) در شب معراج این گونه انجام گرفت) و القای وحی به وسیله فرشته(که جبرائیل پیام الهی را بر روان پیامبر(ص) می آورد) گفته می شود.

این نکته را باید توجه کرد که اصل معنای لغوی وحی، اشاره سریع و نهانی است که در تمام معانی وحی در قرآن راه دارد و رابطه نهانی خداوند با برگزیدگان او وحی نام دارد و این رابطه منحصر به انزال کتب بر انبیاء نیست بلکه می تواند به سه صورت فوق بوده باشد.[۱۹]

وحی در زبان قرآن آن است که خداوند سبحان، پیامبران برگزیده اش را به آنچه که برای انواع هدایت ها و دانش برای آگاهی مردمان است آگاه کند لیکن به روشی راز آلود و پنهانی و از راه های خارق العاده،[۲۰] اما حقیقت وحی امری است که از دسترس اندیشه بشری به دور مانده است و بشر با اندک یافته های علمی و جسته های خویش بدون همراهی با راسخان در دانش و استواران در دین کمترین بهره ای از آن به دست نخواهد آورد.

ساختار وحیانی قرآن

سخن گفتن از حقیقت وحی، از دیرباز مورد توجه و پژوهش اندیشمندان بوده است، در این که وحی بر پیامبران از جانب خداوند می شده است حقیقتی است که دین باوران و مؤمنان همه امت ها به آن اعتقاد داشته و دارند اما در تحلیل چیستی حقیقت وحی، برخی دچار انحراف شده و وحیانی بودن قرآن را با اموری مادی و طبیعی سنجیده اند و با دریافت سخن و کلام الهی و باز گفتن آن با همان الفاظ و واژگان و همان ادبیات تردید کرده اند. شاید این نگاه بر آمده از رویکرد به وحی در مسیحیت بوده باشد چرا که وحی مسیحی میان عنصری بشری و الهی جمع می شود؛ یعنی الهام های الهی لباس بشری می پوشد تا مفهومش به مردم ابلاغ شود.[۲۱] به تعبیری دیگر فرق میان تلقّی مفهوم وحی در اسلام و مسیحیت این است که تجسم مفهوم وحی از نظر مسلمانان در یک کتاب قرآن و در نظر مسیحیان در یک فرد(= مسیح) است.[۲۲]

انگاره اندیشمندان مسلمان درباره پدیده وحی قرآن این است که قرآن مجید به لفظ، عین سخن خداست که به وسیله یکی از ملائکه مقرب به پیامبر اکرم(ص) فرستاده شده است.[۲۳] و ما که از این موهبت(تلقّی وحی) بی بهره هستیم، و به عبارتی دیگر آن را نچشیده ایم حقیقت آن برایمان مجهول است تنها برخی از آثار آن که از آن جمله قرآن مجید می باشد و پاره ای از اوصاف آن که از راه نبوت به ما رسیده را دیده و شنیده ایم با این همه نمی توان گفت که اوصاف آن همان است که به ما رسیده زیرا ممکن است اوصاف و خواص و شعبه های دیگری هم داشته باشد که برای ما شرح داده نشده است.[۲۴]

اما خاستگاه وحی از عقل و باطن انسان و اندیشه و نبوغ نیست و از آگاهی های حواس انسانی به دست نمی آید. «این شعور مرموز، از جهانی ماورای عقل و باطن انسان و اندیشه و نبوغ است گرچه ضمیر مخفی و شعور ناآگاه در جای خود درست است ولی راه نبوت و وحی یک راه فکری، نبوغی و اکتسابی نیست بلکه موهبتی است خدادادی.»[۲۵]

اما برخی از دانشمندان وحی را زاییده نبوغ دانسته و گفته اند: وحی همان تراوش وجدان مخفی و تجلی شعور باطن پیامبران است بنابراین فرشته ای در کار نیست و پیامبر(ص) از جانب خدا مأمور نمی باشد. آنچه پیامبران با نام وحی عرضه کرده اند انعکاس افکار درونی آنان است. پیامبران مردانی خیر اندیش و اصلاح طلب بوده اند که خیر اندیشی درونشان به صورت وحی و گاه به صورت ملک تجسم یافته و گمان برده اند که از جایگاهی دیگر بر آنان الهام شده است و به این سبب برخی نادرستی ها که در گفته ها و نوشته های آنان یافت می شود بدیهی و طبیعی است زیرا ساختار فکری و اندیشه چنین مردانی مولود محیط و جو حاکم بر افکار و عقاید مردم آن زمان است. از همین روی در گفتارشان برخی باورهای زمان خویش را آورده اند که سپس نادرستی آن ثابت شده است و گرنه خداوند، اعلی و اشرف از آن است که نادرستی هایی در سخنش یافت شود.[۲۶]

برخی نیز وحی را فعالیت عقل الوهی در نفس و عقل قدسی بشری پیامبر دانسته اند. بنابراین عقیده، نبوت یک ملکه خاص نظیر سایر قوای بشری است که به هنگام اقتضای وقت و محیط شکوفا می شود چنانچه میوه و گل درختان به موقع خویش می شکفد و می رسد، … پیامبر وحی را مستقیماً از خداوند دریافت می کند و جبرئیل در واقع جلوه مجازی و کنایی قوه یا ملکه پیامبری است، وحی چیزی نیست که از بیرون به پیامبر برسد بلکه همان فعالیت عقل الوهی در نفس و عقل قدسی بشری اوست.« وحی آن را گویند که از خدا به پیغمبر القا می شود و اما چگونه القا می شود؟ شرحی که مفسرین گذشته در بیان آن نگاشته اند قابل قبول نیست زیرا آنان خدا و رسول را مانند سلطان و وزیر و وحی را به مثابه کلام یا حکم و یا پیغامی تصور نموده اند که به وزیرش ابلاغ می کند و نیز جبرییل را فرشته ای مجسم که یک نفر ایلچی یا پیغام رسان بین پادشاه که خدا باشد و وزیر یعنی رسول او قرار داده اند.»[۲۷] و « باید دانست که رابطه بین خدا و شخص نبی همین ملکه قدسی نبوت است که آنرا ناموس اکبر و به اصطلاح شرع جبراییل می نامند…بر چنین قلبی واردات و حالاتی می گذرد آن هم به مقتضای فطرت انسانی و تمام آن پایبند قانون لا یتخلف و ناموس فطرتی می باشد که خدا در انسان قرار داده است او کلام نفسی خود را به گونه ای با گوش های ظاهری می شنود که گویی کسی با او سخن می گوید و با چشمان ظاهری به گونه ای خود را مشاهده می کند مثل این که کسی روبروی او ایستاده است. »[۲۸]

معمّربن عباد السلمی(۲۲۸ ه‍( معتقد بود قرآن یک اثر ساخته انسان است و به این معنا الهی است که پیامبری که آن را پدید آورده، از طرفی دارای این موهبت بوده است که قدرت ایجاد کردن آن را داشته باشد… کلام خدا تنها به معنی قابلیتی است که خدا به پیامبر خود ارزانی داشته است تا اراده خدا را با الفاظ بیان کند…[۲۹]

نصرحامد ابوزید(متولد ۱۹۴۳ م) متفکر نواندیش از نقد ادبی فراتر رفته و بی محابا پا به عرصه نقد فلسفی جامعه شناسانه، روانشناسانه و تاویل گرانه نهاده که پاره ای از نظریات قرآن پژوهی کم سابقه و بی پروایش در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ سبب جنجال بسیار در مصر و سرانجام صدور حکم ارتداد وی از سوی جامعهالازهر گردید. آرای قرآنی ابوزید را چنانکه خود وی اشاره کرده است[۳۰] باید در حلقه مکتب ادبی در تفسیر و ادامه کار امین الخولی استاد دانشگاه قاهره و قرآن پژوه مصری داشت که با همکاری چند تن از همفکرانش مکتب تفسیری زبان شناسانه قرآن را پی ریزی کرد و اگر چه آثار او در عین نوظهوری از ارتدکسی(مذهب اعتقادات رسمی) مسلمانی، چندان دور نشد ولی با نقد ادبی بی پروا، شاگردانی چون نصر حامد ابوزید را پرورش داد. عمده ترین نظرات ابوزید را می توان به این ترتیب برشمرد :۱. قرآن اساسا اثری ادبی و هنری است نه کتاب فقه و تاریخ و… ۲. قرآن متنی زبانی است و ویژگی های دیگر متون زبانی در آن وجود دارد ۳. نص قرآن مانند هر متن دیگری در فرهنگ و واقعیت های اجتماعی خاص خود شکل می گیرد و از این جهت قرآن خود محصولی فرهنگی است.۴. تاریخ مندی نصّ قرآنی از آنجا که کتاب خداوند مانند هر متن دیگری به زبان بشری تدوین شده است و زبان، اساسی ترین و محوری ترین نماد فرهنگ یک ملت است. قرآن کریم پیوند آشکاری با زبان و فرهنگ و باورهای عصر خود دارد.[۳۱] او قرآن را متنی تاریخی، فرهنگ مند و متأثر از زمانه و زمینه نزول تدریجی آن می شمارد.

از روشنفکران ایرانی که در ساختار وحیانی قرآن تردید روا داشته و آن را برآمده از الفاظ پیامبر و متأثر از زمانه نزول دانسته و حتی فراتر از آن وجود خطا را در آن ادعا کرده اند دکتر عبدالکریم سروش می باشد که علاوه بر کتاب بسط تجربه نبوی، در مصاحبه با آقای هوبینگ، از بسیاری از اصلاح گران تندروی مسلمان پیش تر می رود. مدعّای اصلی وی این است که تمام معرفت های بشری و استنباط های انسانی از دین، تاریخی است و خطا پذیرند و قرآن نه تنها محصول شرایط تاریخی خاصّی است که در بستر آن شکل گرفته بلکه برآمده از ذهن حضرت محمّد(ص) و تمام محدودیت های بشری او نیز هست. سروش مدّعی است که قرآن آفریده محمد(ص) است، پیامبر به نحوی آفریننده وحی است آنچه او از خدا دریافت می کند مضمون وحی است.. این وحی بی صورت است و وظیفه شخصی پیامبر این است که به این مضمون بی صورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد…

شخصیت او نیز نقش مهمی در شکل دادن به این متن ایفاء می کند.. از دیدگاه سنتی در وحی خطا راه ندارد اما امروزه مفسّران فکر می کنند وحی در مسائل صرفاً دینی مانند صفات خداوند و حیات پس از مرگ و قواعد عبادت خطاپذیر نیست، آن ها می پذیرند که وحی می تواند در مسایلی که به این جهان و جامعه انسانی مربوط می شوند اشتباه کند. چون پیامبر به سطح دانش مردم زمان خویش فرود آمده است و به زبان خویش با آن ها سخن گفته است اما من دیدگاه دیگری دارم، من فکر نمی کنم که پیامبر به زبان قوم خویش سخن گفته است در حالی که خود دانش و معرفت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.