پاورپوینت کامل مهدویت در جهان معاصر در گفتوگوی مجازی با آیتالله امامی کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مهدویت در جهان معاصر در گفتوگوی مجازی با آیتالله امامی کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدویت در جهان معاصر در گفتوگوی مجازی با آیتالله امامی کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدویت در جهان معاصر در گفتوگوی مجازی با آیتالله امامی کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۱
با تشکر از مساعی و عنایت حضرتعالی به عنوان اولین پرسش بفرمایید با توجه به اینکه ادیان الهی از جمله یهود و مسیحیّت، در زمینه انتظار ظهور منجی و مصلح جهانی با مسلمانان هم نظرند، پس دلیل اصرار ما در اثبات ضرورت وجود پیشوای مصلح و خاتم اوصیاء چیست؟ آیا اساساً جامعه بشری به پژوهش و گفتمان بیشتر پیرامون آخرالزّمان و مهدویّت نیاز دارد؟
سخن از مصلح جهانی، منجی نهایی، امام عصر، صاحبالزّمان و مهدی موعود(عج)، سخن از آینده روشن و مرحله کمال و غایت تاریخ بشریّت است. این موضوع برای شیعیان چنان آشناست و چنان در ذهن و ضمیر آنان رسوخ یافته و ریشه گرفته است که شاید گمان کنند بحث بیشتر پیرامون آن جز تکرار مکرّرات نخواهد بود. مسلمانان اهل سنّت نیز جز درباره وجود فعلی و هویّت دقیق و مشخّص آن امام اختلاف شایان توجّهی با شیعیان ندارند و علمای فریقین صدها کتاب و رساله مستقل با عناوین مختلف که موضوع همه آنها «امام مهدی» است نگاشته و به یادگار گذاشتهاند.
با این حال معتقدم و البته نظر قاطع همه علما و دانشمندان مسلمان و مسیحی که با آنان دیدار و گفتگو داشتهام بر این است که طرح این بحث مصلح جهانی به شیوه علمی و دور از تعصّب بهویژه در عصر حاضر و اوضاع و شرایط خاص جهانی نه تنها مفید و سودبخش است بلکه ضرورت و لزوم دارد زیرا بشریّت هماکنون بر سر دو راهی قرار دارد که اگر نیکخواهان از هر دین و مذهب و ملیّت در ایفای وظایف انسانی و معنوی و دینی خود کوتاهی ورزند و از تبیین حقایق و تنویر افکار جوانان دریغ کنند و تنها به خود و نجات خود بیندیشند راه صلاح و خوشبختی یکسره مسدود و راه فساد و تباهی هموار خواهد شد.
اگر بخواهم انگیزه و هدفم را در طرح این موضوع شرح دهم باید بگویم اثبات وجود مصلح و منجی نهایی و ظهور او آنگاه که خداوند مقرّر فرموده باشد براساس دلایل عقلی و تشخیص هویّت امام موعود بر مبنای دلایل نقلی، اگرچه پیشینیان نیز به آن پرداختهاند امّا از آنجا که سخن منجی در آخرالزّمان همهجایی شده است و دامنه آن به جوامع مختلف اسلامی و مسیحی و یهود و زردشتی کشیده شده لذا پژوهشی جامعتر و گفتاری رساتر را میطلبد.
در مورد حضرت مسیح در روایات تأکید بیشتری شده است آیا در آموزه های مسیحیت نیز چنین است؟
در کتاب های دینی و نوشتار های مذهبی ما آمده است که مسیح(ع) در آخرالزّمان ظهور خواهد نمود و نماز خود را به امام مهدی(عج) اقتدا خواهد کرد و ولایت خاصّه محمدیّه (ص) را به نام وزیر، مدیریت خواهد نمود.امّا نوشتارهای مسیحیّت ظهور حضرت مسیح (ع) را در آخرت می داند و از اناجیل نقل میکنند که در آغاز قیامت اوضاع منظومه شمسی درهم می ریزد و پس از ظهور حضرت مسیح(ع) از عدالت او سخن بهمیان میآید لذا ظهور و نزول حضرت عیسی(ع) و بسط عدالت را در آخرت مطرح نمودهاند و خواننده آگاه میداند که صدر و ذیل این باب هماهنگ نیست زیرا نخست از برهم ریختن نظام طبیعت سخن گفته است و سپس عدالت حضرت مسیح(ع) را در روی زمین بشارت داده است و معنای آن حکومت عیسی(ع) در دنیاست نه آخرت عبارت متن انجیل نیز گویای همین مطلب است که ما در کتاب خط امان توضیح داده ایم.
آیا مستقیماً با بزرگان مسیحیت در این باره گفتگو داشته اید؟ اگر بوده به نتایج آن اشاره بفرمایید.
این نکته بسیار مهم است که آیا مسیحیان به حکومت عدل جهانی در دنیا به دست حضرت عیسی(ع) معتقدند یا نه؟ لذا بر آن شدم که با بزرگان و دانشمندان مسیحیّت گفتگو نمایم و نظرات علمی و دینی آنان را در تفسیر عبارات اناجیل بشنوم و همچنین نظرات فلسفی فیلسوفان مسیحی را در باب آخرالزّمان و حکومت عدل جهانی در روی زمین بدانم تا اظهارنظرهایم در کتاب، واقعبینانه باشد. ناچار بار سفر بستم و به این سو و آن سو مسافرت نمودم. بحمدالله این مسافرت ها برایم موفقیت آمیز بود. بهترین و سودمندترین دیدارها در واتیکان انجام گرفت زیرا آنجا مرکز بزرگان مسیحیّت کاتولیک می باشد. بزرگان و دانشمندان واتیکان بیشتر عقیده داشتند ظهور حضرت مسیح (ع) با رستاخیز توأم است و من توضیح دادم که از عبارات انجیل تقارن ظهور مسیح(ع) با قیامت استفاده می شود نه توأم بودن با هم یعنی قیام مسیح(ع) و حکومت عدل جهانی پیش از قیامت و روز رستاخیز رخ خواهد داد و به متن اناجیل استدلال نمودم. بعضی از علمای واتیکان پذیرفتند و بعضی اظهار داشتند کلیسا چنین تفسیر نموده است و بسیاری از تفسیر کلیسا تبعیّت مینمایند. بعضی از شخصیتهای برجسته و علمی واتیکان بودند به من گفتند که حضرت مسیح(ع) در زمین عدالت بهوجود خواهد آورد امّا زمین نو خواهد شد و من از زمینِ نو تفسیری نمودم که برای بسیاری از دانشمندان مسیحی جذاب و شنیدنی بود. در واتیکان پیرامون واژه پریکلیتوس و پاراکلیتوس در انجیل گفتگوی زیادی شد و به مطالب عالی در انجیل در باب وجود اقدس حضرت مهدی موعود(عج) پی بردم. خوانندگان عزیز و پژوهشگران علاقهمند در جلد دوم خط امان که در آن مشروح گفتگوها آمده، مطالعه خواهند نمود که نکته های بسیار جالب و پرارزشی است.
تا چه انداز ه ای با این دانشمندان در مورد آینده ادیان اشتراک فکری داشتید؟ نقاط مشترک و مختلف فکر شیعیاسلامی با تفکر مسیحی در چیست؟
برای پاسخ با این سئوال، مناسب است خاطره یکی از ملاقات هایم را بگویم. شبی در محل سفارت واتیکان با جمعی از استادان دانشگاه ها پیرامون منجی از نظر دینی و علمی بحث طولانی شد. آقایان میان نظر فلسفی با دین تفکیک قائل بودند و اظهار داشتند جهان نمیتواند در هرج و مرج و تباهی و ظلم باقی بماند و تاریخ بشریّت هم نشان میدهد وقتیکه ظلم و ستم اوج گرفته است خداوند متعال برای نجات مستضعفان، منجی و مصلح فرستاده است. بنابراین سخن اسلام در باب مهدی موعود و نجاتبخش بشر سخنی است علمی و فلسفی و واقعبینانه امّا اینکه انجیل بر ظهور مسیح(ع) در دنیا و حکومت جهانی او دلالت نماید مورد تردید و شک است زیرا مفاد انجیل ظهور و عدل حضرت مسیح(ع) در آخرت است. به آنها گفتم انجیل از چنین روز و روزگاری در دنیا و روی زمین خبر داده است و به کلماتی از اناجیل استشهاد نمودم که به نظر می رسید حتی برای آنان نیز تازگی داشت.
ناگفته نماند که این تفسیر از اناجیل در واتیکان با دانشمندان و متکلمان مسیحیّت کاتولیک بود امّا علمای مسیحیّت ارتدوکس و پروتستان غالباً ظهور مسیح(ع) را در دنیا و عدالت جهانی او در روی زمین را باور دارند و این اختلاف بر اثر تفسیرهای متفاوت از اناجیل است و در عین حال دانشمندان مسیحی از نظر فلسفی اتفاقنظر دارند یعنی قطع نظر از عباراتی که در اناجیل بهکار رفته است فلسفه تاریخ اجتماعی شهادت میدهد که جهان بشریّت به سوی عدل جهانی پیش میرود.
در پاریس با فیلسوف مشهور و متکلم معروف، ژان گیتون گفتگویی داشتم. ایشان گفت: «از عبارات انجیل در باب ظهور مسیح (ع) و حکومت عدل جهانی تفسیرهای مختلف میشود و من با تفسیرها و ترجمه ها کاری ندارم عقیده علمی من این است که عدالت در زمین توسط یک منجی الهی به دست خواهد آمد. به نظر من اسلام دین مترقّی و جامع و برخوردار از واقعیّت است.» به آقای گیتون گفتم: «مصلح جهانی از دیدگاه اسلام، امام مهدی(عج) است و مسیح(ع) مدیریّت این حکومت را عهدهدار خواهد شد.» ایشان با شنیدن این سخن بسیار شاد شد و آن را مژدهای ارزشمند از جانب اسلام دانست و افزود: «با توجّه به مترقّی بودن دین اسلام و فرهنگ و تمدّن آن که بشریّت را در همه جوانب زندگی هدایت میکند من اعتقاد کامل به آنچه شما گفتید دارم.»در جریان دیدار و گفتگو با پروفسور ژان گیتون موضوعات بسیار جالبی مطرح گردید که مشروح آن در بخش «دیدارها و گفتگو ها» در جلد دوم خط امان آمده است.
در پاریس با نخبگانی از فلاسفه و متکلّمان و استادان الهیّات نیز گفتگو هایی داشتم از آن جمله با استاد روژه گارودی که اینک به اسلام گرویده است. او در سخنان خود به نکات شایان توجّهی در این موضوع اشاره کرد.
در طی این سفر های علمی به کانون های تفکر مسیحی و مدارس عالی آن در شهر آمستردام با رئیس دانشگاه آن شهر پرفسور براون و پرفسور ویسیلز، استاد مطالعات تطبیقی میان اسلام و مسیحیّت درباره مصلح جهانی گفتگوی طولانی نمودم.
در این دیدار برخی مقدّمات عقلی و فلسفی و نصوص متعدّدی از اناجیل و شرح های آنها همراه با برخی متون اسلامی را بیان کردم و ایشان با ابراز مسرّت اظهار داشت «من در مطالعات بسیاری درباره آینده بشریّت از دیدگاه انجیل و کتب اسلامی تأمّل و دقت کرده ام». به ایشان گفتم: «انجیل به ظهور یک مصلح جهانی مژده میدهد.» آقای پروفسور ویسیلز گفت: «مسئله منجی و مصلح مربوط به یک گروه و یک دین و یا پیروان فلان مکتب نیست بلکه مربوط به سرنوشت همه افراد بشر است. هم در دانشگاه مطرح است و هم در کوچه و بازار و بسیار مهم است» و سئوالاتی داشت و پاسخ دادم که در مشروح مذاکرات آمده است.
از مجموع دیدارها و گفتگو هایی که در اروپا با صاحبنظران دینی و فلسفی داشتم چنین دریافتم که ظهور مصلح و منجی جهانی یک ضرورت تاریخی است و اصول و مبانی فلسفی مؤیّد آن است که سرانجام ظلم و فساد بر روی زمین پایان خواهد یافت و همه افراد بشر دست عدالت الهی را در سراسر زمین لمس خواهند کرد.
بسیاری از این اندیشمندان بر طرح این بحث در سطح جهانی تأکید میورزیدند و آن را برای جامعه معاصر و بهویژه نسل جوان بسیار سودمند و سودبخش می دانستند و بر پیگیری این بحث پافشاری داشتند و این شیوه تفکر را داروی شفابخش نسل معاصر میشمردند.
نکته ای که جلب توجه می کند این است که با وجود این همه آموزه ها و اعتقادات، عملاً در جامعه مسیحی خبری از منجی موعود نیست.
بله بهرغم مستند بودن و استواری این مسئله از منظر دینی و فلسفی، انتظار ظهور یک مصلح جهانی یا مسیح(ع) متأسّفانه در بوته فراموشی و غفلت افتاده است و هنگامیکه این موضوع را با محقّقان مسیحی در میان گذاشتم دریافتم که برخی از آنان توجّه شایانی نشان نمیدهند و اکثریّت قاطع مسیحیان بهکلّی از آن غافلند.
معتقدم که از این سرمایه و ثروت کلان فکری و فرهنگی در سطح دینی و فلسفی جهانی باید بهره بسیار گرفت و اینگونه گفتگو ها باید ادامه یابد تا به تدریج فضای مناسب و زمینه مطلوب فراهم آید و دل های نومید و افکار یأس آلود از حالت لرزش و اضطرابی که به آن گرفتار آمدهاند برهند و ملّتها و پیروان ادیان مختلف به نظرهای مشترک دست یابند. هماکنون در دنیای معاصر زمینه مناسب و سازندهای وجود دارد که با استفاده از آن میتوان ایده مصلح جهانی را تبلیغ کرد و گسترش داد و همه ملّتها را از آثار مفید و خلّاق آن برخوردار ساخت.
برخی میگویند بحث پیرامون این موضوع در اوضاع و شرایط کنونی جهان به ویژه در مغرب زمین ارزشی ندارد، حتّی بسیاری از مردم هیچ سود و ارزشی در این تفکر نمیبینند. اما به یاد دارم در جلسهای که همراه جمعی از اندیشمندان و استادان بعضی دانشگاهها در شهر رم حضور داشتم سخن از اهمیّت مسائل عقیدتی به میان آمد. در این جمع پروفسور «دیدار» رئیس دانشگاه سالزین، پروفسور «ورنرکینتین» رئیس دانشگاه کاتولیکی بلژیک وابسته به واتیکان و اسقف «یسوعی اسانا»، استاد الهیّات در دانشگاه لاترانسه و پروفسور «مونسینو رکینتن» استاد زبانشناسی دانشگاه سالزین و استادانی دیگر حضور داشتند یکی از آنان اظهار داشت تقریباً۳۰% مردم جهان موضوعات فرهنگی و اخلاقی را از ضروریّات جامعه بشری میدانند و ۳۰% آنان تماماً با امور و مسائل معنوی مخالفند و ۴۰% باقیمانده هم در این میان بیخبرند و ما اکثراً نظر داشتیم که اگر اینگونه مسائل با شیوهای علمی و اصولی مطرح گردد بسیاری از بیخبرها و لااُبالیها به تدریج آگاه خواهند شد زیرا بشر از وضع کنونی خویش رنج میبرد و ایده مدینه فاضله و حرکت به سوی زندگی همراه با آرامش و اطمینان را در سر میپروراند.
نشر آگاهیهای لازم در برابر این مسائل آنهم در گستردهترین سطح ممکن راه مطلوب و شیوه آرمانی است که میتواند ملّتها و امّتها را در مسیر واحد قرار دهد و همگان را در یک جهت و یک سو برای رسیدن به افق روشناییبخش نجات و رهایی به حرکت درآورد و پیروان همه ادیان چشم به راه روز و روزگاری باشند که حقّ و عدالت حاکم گردد و در سراسر گستره حیات نغمه واحد امید و انتظار طنین افکند و همه مردمان به دنبال هدفی واحد و یکسان باشند.
آیا راهکاری عملی برای این موضوع در نظر دارید؟
امیدوارم هرچه زودتر و در هر جا که مناسب باشد کنفرانسی که فلاسفه و متکلّمان غربی در دیدارهای خود پیشنهاد کردهاند برگزار گردد و مسائل مورد اختلاف و نظرهای مشترک میان ادیان مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بعضی استادان عقیده داشتند برای این گردهمایی پاریس جایی مناسب و شایسته است. از این مهمتر لازم است که علمای اسلام به برگزاری کنفرانسی برای وحدت بخشیدن به دیدگاههای سنّی و شیعه در موضوع هویّت امام مهدی(عج) اقدام کنند که بیشک موفقیّت بزرگی برای جهان اسلام خواهد بود و آثار پربار و ثمربخش آن در زمینه همه مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دنیای اسلام نمایان خواهد شد.
در شهر فلورانس ایتالیا با پروفسوری از استادان الهیّات دانشگاه آن شهر دیداری داشتم ایشان به من گفت: «سالها پیش به تألیف کتابی درباره آخرالزّمان پرداختم و همزمان با آن جهت سخنرانی به اسپانیا دعوت شدم. موضوع آن «آینده بشریّت و امکان ارزیابی آن» بود. از وقتی سخن را شروع نمودم بسیاری از دانشجویان به این بحث اعتراض داشتند و میگفتند بحث از آینده گرهی از مشکلات موجود نسل جوان نمیگشاید و باید به فکر مسائل و گرفتاریهای امروز جوانان باشیم گویا خداوند نسل جوان را از یاد برده است. این اعتراضها و شکایات بیشتر میشد، بالاخره سخنرانی را تمام کردم ولی از نوشتن کتاب منصرف شدم چون دیدم این بحث پاسخگوی نسل جوان نیست.»
در پاسخ ایشان گفتم: شما باید به ریشه و بنیان این فاجعه بیندیشید و برای آن چارهجویی کنید زیرا جوانی که به چشم خود شاهد سقوط ارزشهای انسانی است و زندگی خود را منحصراً در محدوده مادّه و مادیّات میگذراند دانشگاهها هیچ باری از دوش او برنخواهند داشت بلکه بر سرگردانی او میافزایند و بندهای سنگین بر دست و پای او مینهند و همراه با عوامل اجتماعی و محیطی او را هر چه بیشتر از خدا دور میسازند. شما باید به خاستگاه مصائب و گرفتاریها توجّه کنید و با کوشش خود ریشههای این مصائب را بخشکانید.
همچنین به پروفسور گُیومه گفتم: شما آخرالزّمان را به روز قیامت تفسیر نمودهاید که شاگردان برآشفتهاند و گفتهاند دنیای ما را درست کنید و خداوند از نسل امروز غافل شده است. اگر از آخرالزّمان، حکومت عدل جهانی به دست مسیح(ع) تعبیر میشد، موجب آرامش مخاطبان شما بود زیرا انتظار، نسل جوان و پرشور این روزگار را امیدوار مینماید و برای جهانی امن و مطمئن تلاش میکند ولی شما آخرالزّمان را به روزگار پس از مرگ تفسیر نمودهاید لذا با اعتراض آنان روبهرو شدهاید.
به نظر می رسد که در این جهت هم بین متفکرین اسلام و غرب اختلافهایی بنیادین وجود دارد؛ به این معنا که دنیای غرب از معنویت چنان فاصله گرفته که دیگر نمیتواند خداباوری و نگاه معنوی را به عنوان رکن جامعه آینده بشناسد و همین بر روح او سنگینی می کند. اگر ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید و بفرمایید که آیا فکر می کنید راه علاجی هم برای آن وجود دارد؟
یأس و بیتوجهی فرهیختگان و استادان به معنویّت جوانان مهمترین چیزی است که حقیقت را از چشمانداز آنان پوشیده میدارد و روشنترین مسائل زندگی را از ذهن آنان دور میسازد و در چنین شرایطی شگفتآور نخواهد بود که درست را از نادرست و سره را از ناسره باز نشناسند. در جامعهای که پدیده زشت و کشنده ناامیدی بر جوانان حاکم گردد نتیجه آن همین بینش و نگرشی خواهد بود که از دانشجویان دانشگاه فلورانس نقل گردید.
به اعتقاد من دانشجویانی که خداوند را متّهم میکنند که از آنان غفلت کرده و آنها را از یاد برده است، در واقع استادان و معلّمان و مربّیان خویش را متّهم می کنند که آنها را به حقایق هدایت نکرده و نسبت به سرایت بیماریهای فکری و عوارض عقلی مصونیّت نبخشیدهاند و از همه بالاتر گناه نابخشودنی دولتها و سیاستمداران جامعه است که به روح لطیف و فطرت پاک فرزندان جامعه خیانت می کنند.
آری گاه خداوند برخی از بندگان خویش را به حال خود وا میگذارد امّا این نه از سر غفلت است بلکه به سبب کجروی و بدکاری خود آنهاست و این بیاعتنایی خداوند به انسان نوعی کیفر و تأدیب است تا مگر به راه راست بازگردند. قرآن کریم به این نکته مهم اشاره فرموده است: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ» (توبه/۶۷) خدا را فراموش نمودند، در برابر، خداوند هم آنان را فراموش کرد.
فراموشی بندگان خدای متعال را همانا غفلت از خداست و فراموشی خداوند بندگان را رها نمودن آنان است در افکار و پندارهایشان. به عبارت دیگر فراموشی بندگان خداوند را بیاعتنایی آنان به دستورهای خداوند است و فراموش نمودن خداوند بندگان را هم نتیجه این راه نادرست است که خود پیمودهاند. به قول مولانا:
گر ترازوی تو کج بود و دغا
راست کی جوئی ترازوی جزا
در روم باستان ضربالمثلی بود که میگفت «خدایان فقط به کوشندگان کمک میکنند» و شبیه این مثل گویا در میان انگلیسیها نیز رایج است که «تو خود، خود را یاری رسان، تا آنگاه خداوند تو را یاری فرماید.» در کتابی خواندم که بنیامین فرانکلین، دانشمند و سیاستمدار مشهور آمریکایی نیز بیش از یکصد و پنجاه سال پیش گفته است: «خداوند کسانی را یاری میفرماید که خودشان خود را یاری کنند.» و فرموده خداوند متعال در قران کریم است که: «إنَّ اللهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأنفُسِهِم» (رعد/۱۱)
من این سخنان را به حکم مسئولیّت شرعی خود بیان کردم و میپنداشتم که این سخنان بر آن استاد الهیّات دانشگاه، گران آید امّا ایشان با شناخت بیشتر از ریشهها و عوامل این مشکل نه تنها گلهمند نشد بلکه با ابراز مسرّت سخنان مرا تأیید نمود و به صراحت تمام پذیرفت که نسل جوان و دانشجویان دانشگاهها باید بیشتر مورد توجّه قرار گیرند و از ارزشهای معنوی و اخلاقی آگاه شوند.
همین همفکری و همدلی را در دیدار با نخبگان، علما و استادان دانشگاه ژنو در سوئیس همچون پروفسور میتری، پروفسور آکو، کلودیناسه و استاد نورلی نیز احساس کردم و از گفتگوهایی که با علمای مسیحی داشتم و بیشتر آنها در فضایی سرشار از خلوص و صمیمیّت برگزار شد به سه نکته اساسی پیبردم: الف) وجود زمینههای روحی و اجتماعی که بیانگر اضطراب و نگرانی انسانها از آثار منفی فرهنگ و تمدّن غربی است. ب) وجود صاحبنظرانی که از دیدگاه علمی، دوام و استمرار ظلم و ستم و فساد و تباهی را نفی می کنند و ناممکن میدانند و از فرارسیدن روزگاری خوشحالند که امنیّت و عدالت در مفهوم عمیق و وسیع خود بر سراسر زمین حکم فرما گردد و زمینه مناسب برای تحقّق این مژده بزرگ فراهم آید. ج) نسل جوان را باید دریافت و نسبت به راهزنان و سارقان عقل و ایمان هشدار داد و تفکر مترقی و انسانساز را همواره گفت و شنید و آنان را در فضای آینده امن و عدل قرار دارد.
شبی در جمع چند نفر از استادان دانشگاه در واتیکان از کارل مارکس، فیلسوف و اندیشمند یهودی، سخن به میان آمد که وی دریافته بود یهودیان و مسیحیان در انتظار ظهور مردی بهسر میبرند که امنیّت و عدالت را برقرار و محقّق سازد و به ظلم و فساد پایان دهد و با بهرهگیری از این واقعیّت مدّعی شد که نظریّه و ایده او (مارکسیسم) جامعه را به این اهداف والا خواهد رسانید و مردمان را از ظلم و تبعیض خواهد رهانید و مکتب فکری و اقتصادی خود را بر این اساس بنیان نهاد که بسیاری از مردم به آن گرویدند و حکومتها و دولتهای نیرومندی بر پایه این مکتب پدید آمد امّا جامعه بشری به تدریج دریافت که ایده مارکسیسم نه تنها بشر را به سعادت و خوشبختی نمیرساند بلکه بر بارهای سنگین انسانها میافزاید زیرا اندیشه ضدّ خدا، بحث زندگی در جهت مقابل اسماء الحُسنی است یعنی ضدّ رحمت، رأفت، حکمت، نور، عدالت، حکمت، حقپرستی و سایر ارزشهای انسانی که سرانجام پوچی آن آشکار شد و پایههای سست آن از هم فرو ریخت و همانطور که امروزه سرمایهداری غرب و صهیونیسم پیدا و پنهان پرچم دروغین دموکراسی و عدالت را در دست گرفتهاند و راه خوشبختی را بر بشر امروز میبندند و بازتاب اینهمه ظلم و نیرنگ، بیداری فکرها و روشن شدن نسل امروز است، بهطوریکه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 