پاورپوینت کامل بررسی همپایی معرفت و عمل در قرآن کریم ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی همپایی معرفت و عمل در قرآن کریم ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی همپایی معرفت و عمل در قرآن کریم ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی همپایی معرفت و عمل در قرآن کریم ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

اشاره:

شأن معرفتی و شأن اخلاقی از شئون بسیار مهم حیات آدمی است و در قرآن کریم به عنوان یک کتاب آسمانی که مخاطب اصلی آن انسان است دو مقوله مذکور بارها مورد توجه و تأکید بوده است به نحوی که برخی آیات، فلسفه برانگیخته شدن پیامبران الهی را تعلیم و تزکیه یعنی شأن معرفتی و شأن اخلاقی بیان می نماید. در نوشته حاضر هدف، نشان دادن وجه اصلی معیت تعلیم و تزکیه در کنار یکدیگر است. به عبارت دیگر دو مقوله به ظاهر متفاوت شأن معرفتی و شأن اخلاقی(عملی) چگونه می توانند در کنار یکدیگر قرار گیرند و پیامبران الهی چگونه مأمور دعوت به دو مقوله به ظاهر متفاوت شده اند. برای این هدف ابتدا نشان داده خواهد شد که عوامل غیرمعرفتی همانند ظلم و فساد اخلاقی از نگاه قرآن بر حیات معرفتی انسان تأثیر مستقیم دارد. سپس بیان خواهد شد که تأثیر و رابطه مستقیم ظلم و فساد اخلاقی بر حیات نظری انسان معلول مبانی جهان شناسی و انسان شناسی قرآن کریم است. قرآن با بینش خاص خود نسبت به زمین به عنوان محل آزمایش انسان که همه امور در آن به همین منظور سامان دهی گردیده و نیز با بینش خاص خود نسبت به ماهیت معرفت شناسی دینی انسان که معارف توحیدی را فطری می داند در فرایند کسب معرفت دینی فراتر از عوامل شناختی برای عوامل غیرشناختی نیز نقش قائل است. مفهوم عدل در مقابل ظلم به همین منظور یکی از اهداف برانگیخته شدن پیامبران(ع) بیان می گردد و با ممارست عدل به وسیله انسان ها یک عنصر غیر معرفتی و یک شرط مهم در تحصیل معرفت فراهم می گردد.

مقدمه و طرح مسئله

تعریف رایج و سنتی از «شناخت» به آثار افلاطون برمی گردد[۱] که بر اساس آن شناخت عبارت است از باور صادق موجه. معرفت شناسی به عنوان یک رشته علمی و فلسفی شاخه ای از فلسفه است که در آن فیلسوفان سئوالات راجع به شناخت را مورد مطالعه و تحلیل قرار می دهند. نشان دادن رابطه میان ظلم و فساد اخلاقی که از عوامل غیرشناختی است با نیاز معرفتی انسان هدف اصلی نوشته حاضر است. مقارنت دو مقوله به ظاهر متفاوت: «معرفت و عمل» در آیات الهی امر مشهودی است که در نوشته حاضر تلاش می شود تا مبانی مقارنت مذکور آشکار گردد. در این خصوص پرسش اساسی عبارت است از چگونگی امکان برقراری نسبت و رابطه میان بُعد معرفتی با عوامل غیرمعرفتی و عملی حیات انسان. تلاش برای روشن نمودن نسبت میان عناصر غیر شناختی با شناخت، امری است که نزد معرفت شناسان معاصر غرب نیز مورد توجه است. مکتب معرفت شناسی اصلاح شده[۲] که دردفاع ازارزش و جایگاه معرفتی عقاید دینی مکتب معروفی است و برخی از فیلسوفان متعلق به مکتب مذکورمیان معرفت و عوامل غیر شناختی پیوند برقرار می نمایند. مهم ترین چهره های برجسته متعلق به مکتب مذکورعبارتند از: ویلیام آلستون، آلوین پلنتینگاه، نیکولاس ولتر استارف، و… فیلسوفان مذکور در این اعتقاد مشترک اند که عقاید دینی در حالی که استدلالی در توجیه آن ها فراهم نیست به طور پایه معقول اند و واجد ارزش و شأن معرفتی هستند. [۳] آلوین پلنتینگا از جمله فیلسوفانی است که در جهان معاصر همواره از شأن معرفتی عقاید دینی به طور پایه دفاع می نماید[۴] تصور رایج و سنتی راجع به چگونگی ساختار معرفتی ذهن و نحوه آرایش عقاید در ذهن انسان در قالب نظریه مبناگرایی مورد تحلیل قرار می گیرد. مبناگرایی که ریشه در آثار ارسطو دارد[۵] نظریه ای است که بر اساس آن اعتقادات به لحاظ نیاز به توجیه و استدلال به دو دسته عقاید پایه و عقاید غیرپایه تقسیم می گردند. عقاید پایه به آن دسته از اعتقاداتی اطلاق می شود که بدون نیاز به استدلال به طرز معقولی مورد تأیید و تصدیق قرار می گیرند. [۶] به طور سنتی اعتقادات بدیهی ذاتی و حسی از مصادیق اعتقادات پایه محسوب می شوند. اگرچه در تعیین مصادیق اعتقادات پایه ای و غیرپایه ای میان معرفت شناسان اختلاف است. اعتقادات غیرپایه به اعتقاداتی گفته می شود که فاقد ویژگی های اعتقادات پایه است. شرط تصدیق معقولانه عقاید غیرپایه منوط به ارجاع و استناد آن ها به عقاید پایه است. از نظر معرفت شناسان اصلاحی عقاید پایه در حالی که بی نیاز از استدلال اند امّا فاقد هر نوع مبنا و اساس نیستند. به نظر آنهاوجود برخی شرایط، شأن پایه ای عقاید پایه را تأیید می نماید. قوای معرفتی انسان تنها در سایه تحصیل شروط درونی و برونی قادر خواهد بود تا وظیفه معرفتی یعنی تولید عقاید درست را انجام دهند. شرط درونی یعنی عملکرد درست و مناسب قوای معرفتی و شرایط بیرونی یعنی تحقق شرایط مناسب و شایسته ای که قوای معرفتی تنها در چنان شرایطی قادرند عمل نمایند. [۷] زمانی ممکن است یک قوه معرفتی سالم باشد و سالم عمل نماید ولی به دلیل عدم تحقق شرایط مناسب نتیجه عملکرد قوه معرفتی مذکور تولید عقیده درست نباشد. به عنوان مثال چشم برای دیدن نیاز به عملکرد سالم و درست دارد. امّا این شرط به تنهایی کفایت نمی کند. و چه بسا یک چشم سالم در حالی که درست نیز عمل می نماید امّا هم چنان قادر نیست عمل رویت را انجام دهد و دلیل آن عدم تحقق شرایط مناسب باشد. شرایطی که یک چشم سالم برای رویت به آن نیاز دارد مثلاً نور کافی یا فاصله مناسب و… .[۸]

یکی از مبانی معرفت شناسی مکتب اصلاح شده را می توان چنین بیان نمود: قوای معرفتی برای عملکرد درست و انجام وظیفه معرفتی خود که تولید اعتقاد درست است نیاز به شرایط معرفتی مناسب دارند و قوای معرفتی در هر شرایطی قادر نیستند به وظیفه معرفتی خود عمل نمایند. یعنی هم عوامل معرفتی و هم غیرمعرفتی همزمان شرط تولید عقایدِ درست هستند.

بنابراین نقش دهی عوامل غیرمعرفتی در شناخت به طورکلی و در معرفت دینی به طور خاص به وسیله برخی معرفت شناسان به ویژه معرفت شناسان مکتب اصلاح گرایی مورد تایید است. حال به نظر نویسنده مبنای مذکور یعنی این واقعیت که عوامل غیر معرفتی می توانند ساختار معرفتی انسان و فرایند تولید اعتقادات اورا مورد آسیب یا تقویت قرار دهند از جمله آموزه هایی است که در آیات قرآن کریم مشهود است. این مسئله در کلام اسلامی نیز از مباحث مطرح نزد متکلمین مسلمان بوده است. نظریه جداسازی عمل از ایمان به عنوان طرح کلامی در جهان اسلام به گروه مرجئه بر می گردد. مهمترین وجه این گروه تفکیک ایمان از عمل است. به نظر آنها ایمان بدون عمل هم ایمان است. [۹] و عمل معصیت آمیز هر چند هم مهم باشد لطمه ای به مؤمن بودن فرد وارد نمی کند.[۱۰]

دغدغه معرفتی قرآن کریم

در فرهنگ اسلامی، قرآن کریم به عنوان تبیین کننده همه نیازهای آدمی در رأس منابع دینی قرار دارد وبدون تردید راجع به چیستی شناخت و چگونگی حصول و موانع آن مخاطبان خود را یاری می نماید… «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَهً و بُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ؛[۱۱] و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است» توجه در متون دینی مؤید این نکته است که شناخت راجع به مبدأ و معاد به طور ضمنی از انسان خواسته شده است و به عنوان تکلیف بزرگ به عهده او گذاشته شده است و در این خصوص انبیای الهی همانند چراغ راهنما برای انسان ها نقش ایفا می نمایند. اگر نیازهای آدمی را به دو نوع شناختی و غیرشناختی تقسیم نماییم بدون شک قرآن کریم به هر دو دسته از نیازها توجه نموده است. در رابطه با نیازهای معرفتی که می توان شناخت مبداء و معاد را در کانون قرار داد دو نوع عامل معرفتی و غیرمعرفتی دخالت دارند. مراد از عناصر معرفتی عبارت است از آموزه هایی که جنبه شناختی و نظری دارند و مراد از عناصر غیرمعرفتی عواملی اند که جنبه عملی و غیرنظری دارند. رشد و توفیق کودک در نیل به اهداف آموزشی منوط به دو نوع عامل شناختی و غیرشناختی است. عوامل شناختی عبارتند از: آمادگی ذهنی کودک، معلم شایسته و متون درسی مناسب. عوامل غیرشناختی عبارتند از: کمیت و کیفیت فضای آموزشی، نوع رفتار معلم نسبت به دانشجو و….

مسئله شناخت و هدایت که در قرآن کریم بارها مورد توجه قرار می گیرد هر دو نوع دارای نقش هستند. عوامل شناختی مانند فکر و علم و عوامل غیرشناختی مانند ستم کاری(ظلم) و فساد اخلاقی که در آیات الهی مورد اهتمام است. دل مشغولی اولیه قرآن کریم معطوف به نیاز معرفتی است و در این رابطه توجه به نقش عناصر غیرمعرفتی نیز قابل ملاحظه است. یعنی در سیر خروج از جهل و نیل به شناخت، عوامل غیرمعرفتی نیز دارای نقش مؤثر است و این گونه نیست که انسان صرفاً با تحصیل عناصر شناختی و رعایت ضوابط و شروط فکر و علم به معرفت راجع به مبدأ و معاد دست یابد. نیاز معرفتی که در دستور کار قرآن کریم قرار دارد هدف برانگیخته شدن پیامبران الهی نیز می باشد. از جمله اهداف بعثت انبیاء بیان دو امر در کنار یکدیگر است: تزکیه و تعلیم- «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمِّیِّینَ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛[۱۲] او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان بر انگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب(قرآن) و حکمت می آموزد و مسلما پیش از آن درگمراهی آشکار بودند» همین نکته در سوره بقره نیز از زبان حضرت ابراهیم(ع) بیان می گردد: «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛[۱۳] پروردگارا در میان آنها پیامبری از خودشان بر انگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و آنها را کتاب وحکمت بیاموزد و پاکیزه کند زیرا تو توانا و حکیمی» مدد به انسان در هجرت از جهل به سوی شناخت که در سایه آن نهاد بی قرار انسان آرام گیرد هدف پیامبران دلسوز خداوند است. در این رابطه قرآن کریم میان عبادت و یقین که بالاترین درجه از شناخت محسوب می شود پیوند می نهد: «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ و پرستش کن پروردگار خویش را تا به یقین برسی»[۱۴] و لذا توصیه می نماید که به منظور نیل به یقین طریق عبادت پیشه نمایند. در قرآن کریم بیان می شود هدف خلقت انسان عبادت است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ؛ من جن و انس را نیافریدم جز اینکه عبادتم کنند»[۱۵] با وجود این در فراتر از عبادت هدف بالاتری ذکر می گردد و آن هدف معرفتی است. علی(ع) در این رابطه می فرماید: «هدف ارسال انبیاء به وسیله خداوند کمک رساندن به انسان در عمل به عبادت است[۱۶] امام همچنان می فرماید «خروج از تاریکی به سوی نور و رسیدن به شناخت هدف نهایی است که به واسطه عبادت می توان به آن نایل شد». خلاصه سخن اینکه قرآن کریم و متون اسلامی در رابطه با انسان دغدغه معرفتی را مورد اهتمام جدی قرار می دهد.

پیوستگی معرفت و عمل در آیات الهی

به عنوان نمونه در سوره بقره بیان می نماید که خداوند ظالمین را هدایت نمی کند.[۱۷] در این آیه عدم هدایت و ظلم ملازم یکدیگر قرار می گیرند. اگر ماهیت هدایت به طور عام در نظر گرفته شود هدایت از مقوله مفاهیم نظری و شناختی خواهد بود در حالی که ظلم در معنای عام خود جنبه و شأن عملی دارد. نکته مذکور یعنی هدایت ناپذیری ستمکاران در سوره های دیگر نیز اشاره گردید[۱۸] پیوند یک مفهوم از مقوله شناخت با یک مفهوم از مقوله عمل در آیه مذکور به نظر نویسنده بیانگر نقش عوامل غیرشناختی در شناخت دینی است. مومنان که به تصریح آیات الهی فرصت هدایت و شناخت دارند[۱۹] زمانی توانایی نیل چنان هدفی را خواهند داشت که از ظلم به عنوان یک مفهوم از مقوله عمل دوری جویند. بنابر تعالیم قرآن کریم سامان بخشی عملی و اخلاقی در ساختار اعتقادی و معرفتی انسان تأثیر مستقیم دارد. به عبارت دیگر تهذیب اخلاقی شرط تهذیب معرفتی است. از این منظر دوری از ارتکاب ظلم و سوء عمل نباید صرفاً به واسطه ترس از مبتلا شدن به نتیجه سوء عمل، دغدغه مؤمنان باشد. عمل سوء ظلم افزون بر دوزخ تهدید شده در آیات الهی می تواند دوزخی از جنس جهل و نسیان برای انسان به عنوان نتیجه خود ببار آورد و این جهل و نسیان نیز می تواند منشأ اعمال سوء دیگر شود. در همین رابطه آیات الهی مخاطبان خود را همواره هشدار می دهد که دست از رفتار سوء خود بردارند در غیر این صورت خود را برای تاوان معرفتی اعمال سوء آماده سازند[۲۰] افزون بر این قرآن کریم یاد آوری می نماید بر قلب های متکبران و پیروان هوای نفس مهر و قفل خواهد زد و به این وسیله مانع از درک حقایق راجع به جهان خواهد شد.[۲۱] به کارگیری مفاهیمی چون کری و کوری و مهرزدن بر قلوب ناشی از رفتار سوء بیانگر چنین واقعیتی است. خلاصه سخن اینکه در آیات قرآن کریم دغدغه های معرفتی و اخلاقی کنار هم قرار می گیرد به عنوان مثال در سوره بقره از جمله اهداف پیامبران الهی تعلیم و تزکیه بیان می شود[۲۲] و از جمله دلایل معیت شأن شناختی و شأن اخلاقی حیات انسان در کنار یکدیگر ارتباط مستقیم میان این دو است. از نگاه قرآن کریم انسان طالب معرفت و شناخت راجع به جهان و انسان است و زمانی قادر به نیل هدف خود خواهد شد که به لحاظ اخلاقی نیز واجد شایستگی باشد که از چنین شایستگی در آیات الهی با مفاهیمی چون طهارت باطن، تزکیه و…. تعبیر می شود. بنابر این مناسک عملی موجود در دین و به عبارت دیگر توصیه به تزکیه که جنبه عملی دین را نشان می دهد پیش از آنکه سبب دخول در فردوس گردد سبب خروج از دوزخ جهل و ورود به بهشت معرفت می گردد.

در روایات فراوانی نیز بر مسئله تأثیر عمل بر علم تأکید شده است. در این دسته روایات از سویی از علم با عنوان نور یاد شده «انما هو نور یقذفه الله تعالی فی قلب من یرید الله ان یهدیه»[۲۳] و از سویی دیگر به تأثیر گناه و فساد اخلاقی بر عدم درک حقایق اشاره گردیده است. برای نمونه در روز عاشورا امام حسین(ع) پس از اینکه سپاه یزید را نصیحت می کند و از هدایت آنها نا امید می شود می فرماید: «شکم هایتان از حرام پر شده است».[۲۴] یعنی لقمه حرام مانع وصول به حقیقت می شود.

مبانی پیوستگی تهذیب معرفتی و تهذیب اخلاقی

در بخش قبلی معیت بُعد شناختی با بعد اخلاقی زندگی انسان در آیات الهی بیان گردید. چنین معیتی و در کنار یکدیگر قرار گرفتن نمی تواند بدون مبنای پیشینی راجع به انسان و جهان باشد. در این بخش سعی می شود مبنای جهان شناختی و انسان شناسی معیت تهذیب معرفتی و تهذیب اخلاقی در آیات الهی بیان گردد. در چشم انداز قرآنی انسان طالب معرفت -تعبیر مناسب انسان طالب تذکره و خروج از نسیان راجع به مبدا و معاد ناچار است تهذیب اخلاقی را پشت سر گذارد. مبنای جهان شناختی چنین معیتی ناظر به شرایطی است که در زمین خاکی برای حیات بشر طراحی گردیده است. از نگاه قرآن کریم حیات فعلی برای انسان صحنه آزمون است[۲۵] و همه چیز در روی زمین بر اساس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.