پاورپوینت کامل بهائیت ;تاریخچه، اعتقادات و وضعیت کنونی (قسمت اول) ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بهائیت ;تاریخچه، اعتقادات و وضعیت کنونی (قسمت اول) ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهائیت ;تاریخچه، اعتقادات و وضعیت کنونی (قسمت اول) ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بهائیت ;تاریخچه، اعتقادات و وضعیت کنونی (قسمت اول) ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

اشاره

بهائیت یکی از فرقه های ساخته و پرداخته سرویس های جاسوسی روس و انگلیس است که در سده اخیر در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار گرفته است؛ استعمارگران در قرن نوزدهم میلادی با مطالعاتی که در مذهب شیعه داشتند، مسأله «مهدویت و موعود آخرالزمان» را بستر مناسبی برای در هم شکستن سد استوار مذهب جعفری واقتدارملی ایرانیان و تحقق منافع نامشروع خویش دانسته و به همین جهت مسأله بابیت و به دنبال آن بهائیت را مطرح کردند. [۱] امروزه نیزاخبار فراوانی با مضمون گسترش تشکیلاتی این فرقه در ایران گزارش می شود که حکایت از تجدید سازمان بهائیت در جهت تحقق اهداف و منافع شوم بیگانگان در داخل کشوردارد. نوشتار حاضر ضمن مروری بر چگونگی شکل گیری این فرقه، فعالیت های تشکیلاتی آن در سطح جهان و داخل ایران را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.

پیدایش فرقه ضاله

میرزا حسینعلی نوری معروف به «بهاء الله» بنیانگذار آیین بهائی، است. میرزا حسینعلی در سال ۱۲۳۳ هجری قمری، در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی، خواندن و نوشتن و مقداری عربی را طبق سنت رایج زمان آموخت. بهاء در ابتدا متمایل به تصوف شده و به مسلک درویش ها درمی آید. در۲۸ سالگی زمانی که سید علی محمد شیرازی ادعای بابیت[۲] و واسطه وصول به امام زمان (عج) نمود در پی تبلیغ نخستین پیرو باب، ملا حسین بشرویه ای معروف به «باب الباب»، در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از آن پس به عنوان یکی از فعالترین افراد بابی، به ترویج بابی گری پرداخت. در نخستین سال های سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در جریان شورش های بابیه و ایجاد ناامنی و قتل و غارت مردم در بخشهائی از کشور، میرزا حسینعلی دستگیر و زندانی شد. به دستور امیر کبیر، صدر اعظم وقت، جهت سرکوب این شورش ها علی محمد باب در تبریز اعدام می گردد.[۳] بعد از اعدام باب، میرزا حسینعلی با زیرکی و شگردهای فریبکارانه زمام کارها را در دست می گیرد اما پس از قتل امیرکبیر[۴] و طراحی سوء قصد به ناصرالدین شاه به سفارت روس پناهنده شده و با حمایت دولت روس از مرگ نجات یافته و به بغداد تبعید می گردد. در بغداد کنسول دولت انگلستان و نیز نماینده دولت فرانسه با بهاءالله ملاقات و حمایت دولتهای خویش را به او ابلاغ کردند و والی بغداد نیز برای وی مقرری تعیین می کند.[۵] چندی بعد میرزا حسینعلی ملقب به «بهاءالله»، مقام«من یظهره اللهی» را برای خود ادعا کرد و پس از رسیدن به عکا به صورت کامل و علنی دست از ادعای نایب باب بودن برداشت و رسماً خود را «پیامبر» نامید و فرقه «بهائیت» را بنیان گذاشت که فوراً از جانب دولت روسیه به رسمیت شناخته شد. دولت استعماری روسیه پس از به رسمیت شناختن فرقه ضاله بهائیت به عنوان یک دین، همه گونه امکانات در اختیار آنها گذاشت. این دولت در نخستین اقدام مرزهای خود را به روی بهائیان گشود و اولین معبد این فرقه را به نام «مشرق الاذکار» در شهر عشق آباد ایجاد کرد. میرزا حسینعلی به فرستادن نامه (الواح ) برای سلاطین و رهبران دینی و سیاسی جهان اقدام کرد و ادعاهای گوناگون خود را مطرح ساخت. پس از مدتی خود را «خدای خدایان»، «آفریدگار جهان» و «معبود حقیقی» نامید. سرانجام در هفتاد و پنج سالگی سال ۱۳۰۸ ق در حیفا از دنیا رفت و پیروانش با اعتقاد به خدایی او قبرش را قبله خویش گرفتند. پس از مرگ میرزا حسینعلی، عباس افندی ملقب به «عبد البهاء»[۶] پسر ارشد او که از زیرکی خاصی برخوردار بود در جدال مفتضحانه قدرت با رقیبان به مقام رهبری بهائیان می رسد[۷] و با مسافرت به اروپا و آمریکا در سال ۱۹۱۱ م. به جای روسیه با انگلستان و سپس آمریکا رابطه ویژه ای برقرار می کند. در جریان این سفرها او تعالیم باب و بهاء را در ظاهری مترقی و جدید متناسب با اندیشه های رایج قرن نوزدهم در غرب نظیر روشنگری، مدرنیسم و اومانیسم، تحت عنوان تعالیم و اصول دوازده گانه بهائیت[۸] به وجود آورد که چیزی جز گردآوری و التقاط تعالیم مذهبی «شرق» با اندیشه های عقلانی و مدرن «غرب» نیست.[۹] پس از عبدالبهاء، «شوقی افندی» ملقب به «شوقی ربانی» فرزند ارشد دختر عبد البهاء، که در دارالفنون بالیون لندن، دانشگاه آمریکایی بیروت و سپس در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده و مستقیماً تحت پرورش و تربیت انگلیسی ها رشد یافته بود به رهبری بهائیت برگزیده شد. او خود را «ولی امر الله» می خواند هرچند فساد عظیم و همه جانبه دستگاه رهبری بهائیت، انحرافات اخلاقی گسترده و انحطاط معنوی مبلغین بهائی و حرکت این دار و دسته سیاسی در راستای تامین منافع استعمارگران، موجبات روی گردانی چند تن از نزدیکان عبدالبهاء از فرقه ضاله بهائیت را فراهم می نماید.[۱۰] نقش اساسی شوقی افندی در تاریخ بهائیت ایجاد تشکیلاتی به نام «بیت العدل» واقع در شهر حیفا در فلسطین اشغالی است. پس از مرگ شوقی افندی کشمکش شدیدی بین بهائیان برسرجانشینی او در گرفت و بسیاری از آنان رهبری همسر آمریکایی او روحیه (ماری) ماکسول را پذیرفتند. درکنفرانس ویژه ای که با حضور سران مهم فرقه بهائیت در لندن تشکیل گردید ۹ نفر به عنوان اعضای مجلس بیت العدل انتخاب شدند. ریاست این گروه که به بیت العدل حیفا شهرت دارد، با روحیه ماکسول همسرشوقی افندی بود. او نیز در سال ۱۳۷۸ شمسی از دنیا رفت.[۱۱] به موازات رهبری روحیه ماکسول، «چارلز میسن ریمی» فرزند یکی از روحانیون کلیسای ارتدوکس[۱۲] نیز ادعای جانشینی شوقی افندی را نمود و گروه «بهائیان ارتدکس» را پدید آورد که امروزه در آمریکا، هندوستان و استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده اند. عده دیگری از بهائیان نیز پس از مرگ شوقی به رهبری جوانی از بهائیان خراسان، به نام «جمشید معانی» روی آوردند. این جوان خود را «سماء الله» نامید و طرفداران او در اندونزی، هند، پاکستان و آمریکا پراکنده اند.[۱۳]

عوامل و زمینه های پیدایش بهائیت

پیدایش و تداوم هر فرقه ای در بستر تاریخ، تحت تاثیر عوامل مختلفی است؛ در مورد چرایی شکل گیری، تداوم و گرایش برخی از افراد جامعه به فرقه بهائیت و استمرار این فرقه تا امروز نیز زمینه ها و عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش داشته و تاثیر گذار است که آنها را در دو بخش عوامل داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می دهیم:

الف. عوامل و زمینه های داخلی

از نظر فرهنگی، در دوره قاجار بیش از ۹۰% مردم بی سواد بودند و یکسری اعتقادات خرافی و اوهامی که رنگ مذهبی به خود گرفته بود در میان مردم رسوخ داشت.[۱۴] به سبب جهل و فقر فرهنگی توده های مردم، فرقه بهائیت توانست گروهی را جذب نماید.

از نظر اقتصادی نیز کشور در وضعیت اسفباری به سر می برد؛ قحطی های فراگیر، بیماری های واگیردار نظیر وبا، طاعون و جنگ های داخلی و خارجی، هزاران نفر را از بین برده و روحیه بازماندگان را تضعیف می نمود، در نتیجه به اقتصاد کشور لطمه زیادی وارد شده بود. در چنین شرایطی و با شکسته شدن روحیه مردم به علت شکست در جنگ ها با روسیه و…، احتمال گرایش مردم به روزنه امیدی که منجی عالم بشریت باشد و جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه فقر را بخشکاند، افزایش می یافت.[۱۵]

به همین خاطر عده ای از مردم به امید گشایش در امور اعتقادی، سیاسی، اقتصادی به وعده های مدعیان بابیت امیدوار شدند و بعدها نیز با حمایت استعمار و تبلیغات گسترده و خرج کردن پول های فراوان عده ای به طرفداری از علی محمد باب و میرزا حسینعلی بهاء ادامه داده و در نهایت به عنوان بهائی از جرگه مسلمانان خارج می شدند. [۱۶]

همچنین از نظر اجتماعی پیدایش این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگ های ایران و روس به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایی، نوگرایی افکار بسیاری از متفکران و نیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجه مخالفت با سنت های غلطی نظیر استبداد شاهان، زمینه برای ظهور حرکت های اجتماعی فراهم شده بود. در چنین شرایطی جنبشهای اصلاحی چندی در ایران شکل گرفتند و در این فضا برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوری های مذهبی افتادند. در نتیجه این طرز تفکر بود که فرقه هایی چون شیخیه و بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکت های احیاگر سنت های ملی دینی ایستادند و حرکت های سنت شکن را تأیید کردند.[۱۷]

علاوه بر شرایط فوق، شرایط سیاسی آن روزگار نیز عاملی بسیار مهم در ظهور وتداوم این فرقه محسوب می شود ؛ سنگینی فشارهای روز افزون و طاقت فرسای اقتصادی بر پیکر جامعه عصر قاجار تنش های شدید و غیر قابل تحملی در مردم پدید آورد. دستگاه حاکمه مردم را به بند کشیده و برده گونه تمام حقوقشان را پایمال می کرد. سران و زمامداران، مملکت را ملک شخصی خویش برشمرده و دست به تاراج می زدند. نابودی و حراج مملکت به بهای فقر و فلاکت ملت، تنگناهای شدید اجتماعی را به اوج رسانید. غفلت دولت مردان نسبت به تمام امور و بی بند و باری کاخ نشینان دیگر جائی برای تحمل و تداوم روند چپاول باقی نگذاشت. مردم ایران از ظلم و بی عدالتی به ستوه آمده بودند.[۱۸]

علاوه بر ظلم و بی کفایتی پادشاهان قاجار در اداره امور کشور، نفوذ بی چون و چرای بیگانگان در ایران و فرمانبری محض قاجار در برابر سلطه انگلیس و روسیه و باز گذاشتن دست بیگانگان در امور داخلی ایران و بالآخره شکست در جنگ های ایران و روس روحیه عمومی مردم ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و شکاف عمیقی بین دولت و ملت به وجود آورده بود.[۱۹] در چنین وضعیتی دربار که از روی خوشگذرانی و زیاده طلبی نمی توانست از هزینه های خود کم کند، به فساد مالی از قبیل رشوه گیری و گرفتن مالیات مضاعف از مردم پرداخت و در کنار آن چنین وانمود و القا می شد که این پیش آمد باید اتفاق می افتاد و راهی جز تسلیم در برابر مقدرات نمی باشد و در نتیجه مردم را به بی تفاوتی و اندیشه های خیال پردازانه ای نظیر بابیه و بهائیت گرایش داده تا در مقابل اتفاقات مقاومتی از خود نشان ندهند.[۲۰]

از سوی دیگر جایگاه نهاد مذهبی در جامعه دوران قاجار و نحوه تعامل دستگاه سیاسی با آن، نقش مهمی در شکل گیری و تداوم فرقه بهائیت و ریشه های اعتقادی و اجتماعی آن یعنی شیخیه و بابیه داشت؛ مراجع تقلید به عنوان رهبران واقعی ملت، اداره امور اجتماعی و اقتصادی آنان و امر قانون گذاری و قضاوت و تمشیت امور بین آنان را بر عهده داشتند. نفوذ این سازمان مذهبی از بالاترین نقطه سلسله مراتب ساخت سیاسی کشور تا قلب تک تک آحاد شیعه گسترش داشت.آنان تنها پناهگاه مردم و حتی برخی صاحب منصبان حکومتی در مقابل دیکتاتوری و ظلم شاهان بودند. به گفته لمبتون پژوهشگر برجسته مسائل ایران «به این ترتیب نیروی طبقه روحانی تنها نیروی مقاوم در برابر رژیم مملکت بود.»[۲۱] از این رو علی رغم برخی همکاری های علمای برجسته شیعه با پادشاهان قاجار در جهت حفظ حقوق مردم و مصالح جامعه اسلامی، به دلیل ماهیت استبدادی و خودکامه نظام پادشاهی، اقتدار سیاسی حاکم به هیچ وجه نفوذ و اقتدار نهادهای اصیل مذهبی را برنتابیده و همواره در صدد تضعیف آن به عنوان مهمترین مانع در مقابل خودکامگی های خویش بود. و ایجاد بدعت در دین نیز می توانست با تضعیف نهاد مذهبی از نفوذ و اقتدار آن بکاهد؛ از این روست که فتحعلی شاه، علاقه و ارادت زیادی به شیخ احمد احسایی، موسس فرقه شیخیه نشان می دهد.[۲۲] و محمد شاه قاجار نیز به علت داشتن عقاید صوفیانه از علمای شیعه که رهبری فکری و اجتماعی داشتند، فاصله می گیرد. و به این گونه تا سال های آخر سلطنت ناصرالدین شاه به موازات افزایش فاصله میان ملت و دولت، به شدت از نقش و جایگاه علمای شیعه در حکومت کاسته شد. در چنین شرایطی باب با استفاده از کسوت روحانیت و اعتبار نیابت امام زمان (عج) و وضعیت اسفبار مردم و هدایت و حمایت عناصر بیگانه توانست عده ای را به خود جلب نموده و شورش هایی را در مقابل دولت رهبری کند.[۲۳] پس از باب نیز فرقه های مختلف بهائیت با هدایت دقیق و حمایت آشکار و پنهان استعمار رشد نموده و در مقابل هر دو اقتدار اصلی موجود در جامعه یعنی دولت و علمای شیعه می ایستد. گرچه این امر موجب طرد بهائیت و پیروان آن از ایران می شود و بهائیت در خارج از ایران رشد می یابد.[۲۴] به موازات آن، رشد بهائیت در دوران سلطنت احمدشاه قاجار و رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی که بهائیان از نفوذ و حمایت فراوان در دستگاه دولتی برخوردار و توسط استعمارگران حمایت می شدند، شدت می یابد.

ب. عوامل خارجی

دوره معاصر ایران محافلی چون انجمن های سری، لژهای فراماسونری و فرقه هایی چون بابیت و بهائیت، نمونه های بارزی است که با دخالت مستقیم استعمار تولد و گسترش یافته اند. نفوذ در ارکان قدرت از طریق نخبگان وابسته، سنت زدایی و عرفی سازی مناسبات و پیوندهای اجتماعی و فرهنگی، خنثی کردن عوامل و عناصر پایداری در برابر فرهنگ بیگانه، به دست دادن تعریف هایی تازه از دین داری و دین مداری، جانشین سازی برای نهادهای مذهبی و در نهایت سیطره اقتصادی و فرهنگی بر ایران از هدف های عمده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.