پاورپوینت کامل نظام سیاسی و جایگاه علم ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظام سیاسی و جایگاه علم ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظام سیاسی و جایگاه علم ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظام سیاسی و جایگاه علم ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

شاید بتوان گفت مهم ترین عامل مؤثر در پیشرفت علم در هر کشوری اهمیتی است که مسئولان آن کشور برای علم قائلند. اهمیت علم نه از نظر عقلانی یا فرهنگی که مثلاً علم ماهیتاً چیز با ارزشی است و یا از بُعد مسابقات ظاهری فرهنگی که همه کشورها دانشگاه و مؤسسات دیگر علمی دارند و ما هم باید داشته باشیم. اهمیت علم در کشورهای پیشرفته از آن نظر است که علم وسیله ای برای حل مسائل دیده می شود.

وقتی مسئله ای را در جامعه ای در نظر بگیریم، متوجه می شویم که آن مسئله و راه حلش در اصل ماهیت فکری دارد. هر کاری که بخواهید برای یک کشور انجام دهید و هر مشکلی در هر زمینه اعتقادی، پزشکی، نظامی، فنی، آموزشی که انسان بخواهد حل کند، نهایتاً راه حل آن از طریق تفکر و شناخت است. بنابراین مسائل جامعه مانند مسائل ریاضی به قدرت تفکر و روش حل نیاز دارند. از اینجاست که از ابتدای پیدایش جوامع به این بخش از سیستم تفکر و تفکرساز توجه شده و سپس این بخش در طول تاریخ بشری به یک عنصر و ارزش فرهنگی نیز تبدیل شده است تا آن جا که در جوامع ماهیتاً برای علم ارزش قائلند. لذا کارکرد اصلی علم، کمک به حل مسائل است.

بزرگ ترین مسئله ایران

همه می دانیم که مسائل ایران فراوان است. اما بزرگ ترین مسئله آن است که ما توانائی حل مسائل را نداریم. یعنی بزرگ ترین مشکل آن است که اندازه و دایره مسائل از دایره تفکر کسانی که باید آن را حل کنند بزرگ تر است و روز به روز بر پیچیدگی آن افزوده و دایره و اندازه آن بزرگ تر و بیشتر می شود. بنابراین تردیدی باقی نمی ماند که باید دایره تفکر را بزرگ تر کرد تا بتوان بر مسائل احاطه یافت. به عبارت دیگر باید سیستم تفکر و علم جامعه را کارا و فعال نمود تا بتوان مسائل را حل کرد.

حال اگر مسئولان جامعه ای پی بردند که علم وسیله ای برای حل مسائل مهم است و باید از آن استفاده کرد برای استفاده بهتر از آن کوشش خواهند نمود. در آن صورت این احتمال به نظر می رسد که در همین جا مسئولان کشور بگویند: این حرف درست است اما مشکل این است که ما علم و عالمی نداریم که بتواند مسئله ما را حل کند وگرنه به دنبال آن هستیم که از این وسیله استفاده کنیم و حاضریم در این زمینه سرمایه گذاری فراوانی بنماییم!

نویسنده این نکته و احساس را خوب می فهمد لیکن در این زمینه نیز استدلال مقابل وجود دارد. به علاوه اساساً انگیزه نگارش این مطالب نیز همین است که سیستمی به وجود آوریم تا مسئله پرداز، مسئله حل کن و پایدار و پویا باشد؛ یعنی در زمانی طولانی بماند و همواره رشد نماید. اگر ما این مسیر از استدلال را بپذیریم، سئوال بعدی این خواهد بود که در این معادله چه کسی باید گام اول را بردارد و اقدامات اساسی را پیش گیرد؟ مسئولان جامعه یا دانشمندان؟ آن هم دانشمندانی که گفته می شود نمی توانند مسائل ما را حل کنند. پاسخ به این سؤال از آن طریق آسان تر است که بپرسیم چه وسیله است و چه هدف؟ و یا بپرسیم که در یک سیستم وسیع از جامعه، چه کسی به چه کسی احتیاج دارد؟ در آن صورت با یک نگاه ابزاری به علم، از دیدگاه مسئولان می بینیم که علم وسیله ای است که مسئولان جامعه به آن احتیاج دارند. بنابراین، این مسئولان جامعه، یعنی سیاستمداران هستند که باید قدر علم را بدانند و به فکر بیفتند که چگونه این وسیله را به وجود آورند و آن را کارا و مفید نمایند.

استاد مهدی گلشنی نقل می کرد: وقتی پروفسور عبدالسلام برای بازدید از ایران آمده بود، می گفت در هندوستان دیدم که (شخص) نهرو می خواهد علم را تغییر دهد، راجیو گاندی هم همین طور. در چین دیدم که چوئن لای مصمم به تغییر علم است. چین توانست تعداد زیادی دانشمند با کیفیت بالای علمی بسازد.

مسئولیت متقابل

البته دانشمندان نیز باید در مقابل این اتفاقات احساس مسئولیت داشته باشند. در طول تاریخ گذشته کشور ما دوران هایی وجود داشته که حاکمان با روش تیول داری، منابع و امکانات این مرز و بوم را به تاراج می بردند و به علت بی فرهنگی خود، فرهنگ اصیل ایرانی را نابود و مردم شریف آن را تا بالاترین درجه استثمار می کردند. در این دوران های سخت و اختناق، دانشمندان ایرانی با روش های ظریف کوشش نمودند تا درک شاهان ستمکار را از وقایع به نفع ایران عزیز تغییر دهند و در آن ها احساس مسئولیت بیشتری نسبت به این مرز و بوم و مردم شریف آن به وجود آورند.

اما ما دیگر در چنان دورانی زندگی نمی کنیم. مسئولان درجه یک و تصمیم گیرندگان اصلی و نه الزاماً همه افراد این کشور جز به خدا نمی اندیشند. آن ها بیگانه نیستند؛ نه در فکر و نه در عمل. آن ها باهوش، متفکر و اهل علم اند و در عین حال در زهد به سر می برند. به واقع در جهان کمتر چنین افرادی را در رأس جوامع می توان یافت.

اگر ما این پاراگراف را به عنوان یک مقدمه یا آگزیوم بپذیریم، این سؤالات پیش می آید که: اولاً چرا ما آن طور که انتظار داریم به اهداف نمی رسیم؟ ثانیاً با پذیرش این مقدمه، مشخص می شود که تحت شرایط کنونی مسئولیت استفاده از علم و پیشرفت آن بیشتر به عهده مسئولان جامعه می باشد. آن ها هستند که باید به فکر سیستمی کارا از علم باشند و این سیستم را به کمک افراد مناسب و خدمتگذار نه رفیق و هم مسلک و فامیل و… به وجود آورند.

با این مقدمه وقت آن رسیده است که استدلال قبلی مبنی بر این که ما دانشمند نداریم، بررسی گردد و نشان داده شود که این استدلال کافی نیست زیرا اگر این طور می بود در آن صورت ما تا این اندازه فرار مغزها نمی داشتیم و این چنین افراد از نظر علمی گاه حتی متوسط در خارج مورد استفاده قرار نمی گرفتند. این خود نشان می دهد که کشورهای غربی یک سیستم کارا از علم دارند که می توانند حتی از مهره های درجه ۲ ما نیز استفاده کنند و ما چنین سیستمی را نداریم.

سیستم علم در غرب

این سیستم در غرب چطور به وجود آمده است؟ از آن طریق که مسئولان آن جا درک درست از علم داشتند و دست یابی به آن را فقط با روش های فرهنگی نامستدل و تابوها، محدود و محصور نمی کنند. مسئولان آن جا، درک ابزاری از علم دارند، برای دستیابی به اهدافشان، دانشمندان معتبر را جمع کرده و یک سیستم کارا از علم پایدار به وجود آورده اند که با رفتن این رئیس جمهور و آن وزیر، از بین نمی رود.

گرچه در حاشیه لازم به تأکید است که درک ابزاری از علم برای جوامع به آن گونه که در غرب است، مضر می باشد. در آن صورت علم و شناخت در اختیار سرمایه داران قرار می گیرد و آن ها با چراغ علم گُزیده تر کالا خواهند برد و سلطه و استثمار خود را در جوامع گسترش می دهند. این بحثی است قدیمی و جا افتاده که ابتدا کارل مارکس و بعد در مکتب فرانکفورت آدرنو و بالاخص هابرماس در کتابش شناخت و علائق مطرح نموده است. لذا این نظری جا افتاده و اعتقاد دانشمندان است که نمی توان سرنوشت جوامع را به دست سرمایه داران سودجو و دولت هایی که با پول آن ها روی کار می آیند سپرد. در آن صورت چنان که برخی از دانشمندان گذشته و جدید نظیر شپنگلر، تاین بی، فیجین و بسیاری دیگر گفته اند جهان در پی دستیابی به هدف سرمایه داری رشد اقتصادی به ورطه نابودی کشیده خواهد شد.

لذا علم باید از استقلال لازم برای انتقاد از مسیر اشتباه و هدایت جامعه برخوردار باشد و در آن کشورها این مسئله تا حدودی رعایت می شود. در اینجا خواننده خوب متوجه می شود که برای پیشرفت علم در کشور، یک شرایط سیاسی مناسب لازم است که در آن مسئولان سیاسی درک لازم از علم داشته باشند و برای علم ارزش قائل باشند. گرچه این روزها احساس می شود که در برخی از مسئولان احساس نیاز به علم حداقل تا حدی به وجود آمده است، اما با این وصف به نظر می رسد که مسئولان جامعه هنوز به اندازه لازم نمی دانند چه کار باید بکنند.

شرایط سیستم کارایی علم

اگر مسئولان کشوری بخواهند سیستمی کارا از علم به وجود آورند از همان ابتدا دو شرط لازم است:

۱. مسئولان جامعه فایده علم و کاربردها و توانایی های آن برای دستیابی به اهداف خود را به طور واقعی درک کنند. ۲. از افراد مناسب با نگرشی وسیع و عمیق برای پایه ریزی آن استفاده نمایند. این دو نکته هر دو به هم وابسته اند.

اگر ما فقط در گوشه ای از جهان زندگی کنیم و از علم فقط یک بخش کوچک خاص، در یک محدوده مکانی و زمانی خاص که خودمان آموخته ایم را بفهمیم و از علم غرب هم با تمسخر یاد و فقط به تکنولوژی آن نگاه کنیم بعد هم بگوئیم این تکنولوژی را ما می توانیم از غرب بخریم در این صورت از یک طرف- با تمام انتقاداتی که به غرب و پیشرفتش وارد است- این نگاه و رفتار، عالمانه و شایسته ما نخواهد بود. از طرف دیگر درک لازم را از شرایط علم نخواهیم داشت. آن گاه این خطر تهدید می کند و آیه شریفه «ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»(نجم/۳۰) یا آن کس که نداند و نداند که نداند… و این حرف استاد رضا داوری که عقل خریدنی نیست، رسیدنی است در مورد ما مصداق می یابد. تکنولوژی، فکر است. آن ها فکر را به ما نمی دهند. به قول آقای یورگس، کشورهای غربی هرگز تکنولوژی خود را به طور کامل در اختیار جهان سوم قرار نمی دهند آن ها همواره آخرین حلقه و مرحله زنجیره تولید خود یعنی کالای قابل مصرف را به جهان سوم صادر می کنند و هرگز تمام مراحل تولید یعنی تمام زمینه های فکری، علمی و فرهنگی لازم را در اختیار آن ها نمی گذارند.

نکته دوم درباره استفاده از افراد مناسب برای پایه ریزی علم: اگر خدای ناکرده نگرش محدود فوق حاکم شود، طبعاً افرادی که برای پایه ریزی علم انتخاب می شوند نیز افرادی با قالب های تنگ خواهند بود که از علم و عالم، تربیت چند دانشجو را با شرایطی خاص خواهند فهمید که تازه ظاهر و لایه ای نازک از علوم دست چندم را تقلید خواهند نمود اما با غروری بسیار زیاد.

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.