پاورپوینت کامل من از مصاحبت آفتاب می آیم;یادی از قرآن شناس معاصر علامه کمالی دزفولی (ره) ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل من از مصاحبت آفتاب می آیم;یادی از قرآن شناس معاصر علامه کمالی دزفولی (ره) ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل من از مصاحبت آفتاب می آیم;یادی از قرآن شناس معاصر علامه کمالی دزفولی (ره) ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل من از مصاحبت آفتاب می آیم;یادی از قرآن شناس معاصر علامه کمالی دزفولی (ره) ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

بزرگتر از آثار

عالم متضلع آیت الله حاج سید علی کمالی دزفولی متولد ۶ آذر ۱۲۹۰ه ش/ متوفای ۳۰ اسفند ۱۳۸۳ه ش از «منادیان بازگشت به قرآن در عصر حاضر»[۱] و از «پیشگامان و پیشتازان عمومی سازی فرهنگ قرآنی»[۲] و به راستی «پدرجریان قرآن پژوهی معاصر»[۳] بود. افزون بر آثار پر بار قرآن پژوهی، پژوهش هایی چند از ایشان در علوم مختلف اسلامی، اخلاقی، ادبی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگ منطقه ای، برجای مانده که «باز آمیخته با مباحث قرآنی و آموخته از مباحث قرآن»[۴] هستند؛ گرچه بخش قابل توجهی از آنها هنوز به زیور طبع آراسته نگشته اند. آثار مکتوب استاد فقید را می توان چنین برشمرد:

الف) علوم و معارف قرآن: ۱. قانون تفسیر۲. تاریخ تفسیر ۳. قرآن ثقل اکبر ۴. شناخت قرآن ۵. قرآن و مبارزات ۶. قرآن و جامعه ۷. قرآن و دستورات اجتماعی۸. قرآن و شعارها ۹. قرآن و مقام زن ۱۰. مقدمه تفسیر قرآن برای همه ۱۱. قبسات القرآن ۱۲. احیاء، تحقیق و تصحیح «ذکر المجرّب فی صحفٍ مطهّره».

ب) معارف اسلامی : ۱۳. خاتم النبیین۱۴. عترت ثقل کبیر ۱۵. همزیستی و معاشرت در اسلام ۱۶. جاءالحق (در ردّ شبهات کتاب «بیست و سه سال» علی دشتی) ۱۷. عرفان و سلوک اسلامی ۱۸. تاریخ مختصر صدر اسلام ۱۹. ارمغان ربیع ۲۰. تحقیق در ادعیه قرآن ۲۱. هزار سخن در شناخت اسلام.

ج) موضوعات مختلف: ۲۲. هرکه می خواهد بخواند (در ردّ تفکرات احمد کسروی) ۲۳. جنایات دوساله دکتر بقایی در دزفول (وقایع حزب زحمتکشان) ۲۴. مثنوی عزیز و نگار ۲۵. گلستان امثال دزفولی ۲۶. دعبل خزاعی شاعر انقلابی ۲۷. هزار سخن از حجازی(چاپ شانزدهم) ۲۸. مقدمه مفصّل بر الترجمان عن المرزبان.

آثار چاپ نشده: ۲۹. مقاصد قرآن یا جمهوریت محمد ۳۰. محسّنات بدیعیه ۳۱. معارف اسلامی ۳۲. جزوه علوم القرآن ۳۳. الثقافه الاسلامی ۳۴. ترجمه احادیث غیر مکرر از طرق امامیه ۳۵. ترجمه احادیث غیرمکرر از طرق عامه (به جز احادیث تفسیری و فقهی) ۳۶. تفسیر قرآن برای همه (۴۴ دفتر) ۳۷. خرد افزا (۱۲ جلد) ۳۸. سیمای دزفول (۱۰ جلد، در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر) ۳۹. مستدرک الفاظ معرب (بعد از تألیفات جوالیقی و ادی شیر پارسی و سید محمد علی امام) ۴۰. چهره مولوی در آینه مثنوی ۴۱. تک بیت های مثنوی ۴۲. ابیات تفسیری مثنوی ۴۳. منتخب مثنوی ۴۴. مجموعه مقالات و مقدمات ۴۵. دفتر خاطرات و اشعار ۴۶. چند دفتر در مواعظ ۴۷. مصادر المطالب ۴۸. فهرست تفصیلی وافی (تا جلد پانزدهم) ۴۹. نامه هایی به فرزندانم ۵۰. شرح فارسی بر کفایه الاصول (در ۵ جلد) ۵۱. حافظ در آینه سخنش.[۵]

گرچه کارنامه پر برگ و بار «پیر سپید موی دیرینه روز» بالغ بر پنجاه اثر علمی می شود، اما به حقیقت باید اذعان نمود که «او بزرگتر از آثارش بود» و وجودش زیباتر از نمودش.

به شیوه خود بود

لودویک ویتگنشتاین فیلسوف تحلیل زبانی می گوید: «The man is in his style؛ هر کس به شیوه خود است» و این یادآور کلام وحی است که فرمود: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ»[۶] در روایتی، صادق آل محمد(علیهم السلام) «شاکلته» را به «نیّته» تفسیر می کند؛ «… وَ النِّیَّهُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهَ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِه[۷] » که استاد آن را به عنوان قول مختار در تفسیرش برگزید.

به هر روی، استاد ما نیز به شیوه خود بود. زی و مرامی متفاوت داشت. مجمع اضداد بود و اوصاف پارسایان را منطبق؛ «منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مشیهم التواضع، غضّوا ابصارهم عمّا حرّم الله علیهم و وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم»[۸]. از تواضعی بی ریا، تقوایی زیبا، زهدی متعادل، روحی لطیف، فهمی دقیق، منطقی صواب و قولی سدید برخوردار بود. حشمتِ در رفتار، وقارِ در گفتار، صمیمیتِ در نگاه و انسانیتِ در منش، زیبایی ای خاص به او بخشیده بود. شاید سرّ شگفتی استاد، در شیفتگی و تأسی حداکثری ایشان به سیره معصومین نهفته باشد؛ چنانکه بارها با اعجاب می گفت: «به نظر من مهمترین دلیل خاتمیت پیغمبر(ص) همین سیره عملی آن حضرت است».

عاشقانه ترین انحنا

قریب به یک دهه درک مستمر محضر آن فرزانه، فرصتی استثنایی برایم بود. هر روز بی وقفه با دفتری زیر بغل، بعد از ظهر ها راهی مدرسه علمیه سید اسماعیل حوزه قرآن پژوهی و محل زندگی و اسکان استاد می شدم و بر آستان حکمتش زانوی ادب بر زمین زده و خوشه ها از خرمن بی نفاد و زاینده معرفت او بر می گرفتم. سالها روزگار بر همین گونه می گذشت تا دولت مستعجل استاد نیز بگذشت.

به یاد دارم، روزی از ایام اشتغال به مقابله، تصحیح و ویرایش دوره کامل و ۴۴ دفتری «تفسیر قرآن برای همه» اثر فارسی و در دست چاپ استاد، که قریب به شش سال به درازا انجامید، چون هر روز، رأس ساعت مقرّر در مدرسه خدمت رسیدم. آن روز آقا حال مساعدی نداشت. ضعف جسمانی و بی حالی ایشان در سن نود و چند سالگی، بیش از پیش مشهود بود. در این وضع از ایشان خواستم تا کار تعطیل شده و امروز را به استراحت بپردازند؛ اما اصرارم توفیری نکرد. استاد به زحمت پشت میز کار خود، که عبارت بود از صندوق چوبی مزار جدّش مرحوم آیت الله سید حسین ظهیر الاسلام، نشست و با همان ضعف و بی حالی مفرط به ظرافت فرمود: «گویند: شبلی مجرمی را دید که دار می زدند. پرسید: چه کرده بود؟ گفتند: دزدی. شبلی فی الفور زیر دار رفت و پای معدوم را بوسید! او را پرسیدند: چرا؟! گفت: چون او در کار خود جان باخت!». سپس علامه چون همیشه نگاه سلوکانه اش را به زمین دوخت و با حسرتی توأم با تأنّی زاید الوصفی فرمود: «چه می شود، اگر من نیز در کار خود جان دهم!».

آری او «عاشقانه ترین انحنای وجود خودش را برای آینه تفسیر کرد[۹]»ه بود؛ و اینک برای تبرک تنها نمی از یم لطایف و معارف قرآنی آن فرزانه را پیشکش شما می کنم که کمر بر احیا و گسترش «لطایف حکمی با نکات قرآنی» بسته بود؛ لطایفی که از پس گفتگوهای قرآنی بنده با استاد، برایم به یادگار مانده است:

۱. مواقع ثابت: درباره آیات ۷۵ و ۷۶ واقعه: «فَلا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ»[۱۰]، سؤال این است که: وجه عظمت قَسَم در چیست؟ در ابتدا باید دانست قویترین نیروها، نیروهای نادیدنی هستند؛ مانند اشعه ها، اصوات و نیروی جاذبه؛ که هرچه نادیدنی تر باشند، قوی ترند. در آیه ۷۵ ، قسم به «مواقع» و جایگاه ستارگان یاد شده است و باید دانست که جایگاه همه اشیاء هر چند که آنها در سیلان و حرکت باشند ثابت اند؛ یعنی نه تنها ستارگان بلکه سیارات نیز مانند زمین و مریخ هر کدام موقع و جایگاه مخصوص به خود دارند و این ثبات جایگاه اشیاء و نیروها همه بر اثر «جاذبه عمومی» است. علاوه بر قرآن از دیگر منابع دینی همچون برخی ادعیه، مواقع مخصوص نیروها مستفاد است، چنانکه در مأثورات داریم: «یا مَن لا یشغله سمع عَن سمع»[۱۱] اگر دقت شود در می یابیم که به دلیل همین جایگاههای ثابت، نیروهای نادیدنی مانند اصوات و اشعه ها در عالم واقع هیچگونه تصادم و تصادفی با یکدیگر ندارند. حال اگر دوباره در آیات ۷۵ و ۷۶ واقعه دقت شود، به پاسخ پرسش آغازین می رسیم، که «قسم عظیم» به «نیروی عظیم جاذبه عمومی» است، پس قَسَم به آن نیز عظیم خواهد بود.

به عبارت دیگر، جمع بندی ذیل را می توان در مورد دو آیه فوق داشت: ۱) قبلاً می دانیم که «لا» در «لا اقسم» زائده و در بیان نیز معمول است، مانند: «نه به جان تو سوگند» که مراد «به جان تو سوگند» می باشد. قرآن نیز شاهد است که «وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ»[۱۲] مراد قَسَم است نه نفی آن. ۲) «مواقع النّجوم» به ظاهر یک امر فیزیکی است، یعنی جایگاه مخصوص هر یک از ثوابت(ستارگان) و متحرکات(سیارات). ۳) این قَسَم «عظیم» است، پس در زمان نزول آیه، قرآن به نحو تردید فرمود: «لو تعلمون» که ممکن است به این دلیل بیان شده که تا آن زمان هنوز علم بشر به وجه عظمتِ جایگاه ثابت نجوم و عامل آن نرسیده بود. ۴) عظمت قسم نتیجه عظمت «مقسوم به» است، بنابراین قطعی است که مراد عظمت مواقع و جایگاه های نجوم بوده است. ۵) تا امروز آنچه بشر کشف کرده این است که جایگاه ستارگان و بلکه همه اشیائی که مواقع مخصوص دارند بر اثر «نیروی جاذبه عمومی» است و جاذبه عمومی نیز جزء عجیب ترین نیروهایی است که تا کنون بر انسان کشف شده است.

۲. مناکب: آیه ۱۵ الملک می فرماید: «فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» که مرجع ضمیر «ها» در «مناکبها» کلمه «ارض» در قسمت پیشین آیه می باشد. بطور کل آیه افاده می دهد که روزی خود را بیشتر در مناکبِ زمین بجویید. مناکب جمع « مِنکب» که عبارت است از قسمت پشت شانه گوسفند، که به عقیده قصّابان، گوشت آن چرب تر و لذیذتر است. مناکب در آیه به معنی حاصلخیزی روی زمین و یا معادن زیر زمین می باشد. «امشوا» چنانکه مجمع البیان نیز گفته به معنای «اهتدوا»[۱۳] است نه مشی و راه رفتن معمولی؛ بنابراین آیه اشاره دارد که: در زمین «راهیابی» و «کنکاش» کنید تا مناکب آن را بشناسید و روزی خود را برگیرید.

۳. ضبط لَون: آیه ۲۲ سوره روم می فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ». «ضبط لَون» اصطلاحی است در نقاشی؛ یعنی بکارگیری حافظه قوی نقّاش در حفظ رنگ ها تا با آن بهتر بتواند نقاشی کند؛ زیرا در حین دیدن شیء که چشم معطوف به آن تصویر است نمی توان نقاشی کرد، بلکه نقاش باید ولو به یک آن از آن شیء چشم برداشته و به صفحه نقاشی نظر کند تا محفوظات را منتقل نماید. در اینجا مراد از «لون» یا «رنگ»، «سایه روشن های تقریباً نامرئی» است که اشیاء را از اجزای آن متمایز می کند؛ حتی می تواند تصاویر سه بعدی را بر روی صفحه نقاشی دو بعدی که تنها دارای طول و عرض است نشان دهد؛ در حالیکه صفحه نقاشی و آن تمایزات در اثر یک نوع رنگ، ولو سایه روشن، حاصل می شود.

بنابراین از اعجاز خلقت، همین «وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ» است. اگر «الوان» را در آیه به نژادهای بشری اعم از سیاه، سفید، زرد و سرخ تفسیر کنیم، از قَدر عظمت اعجاز خلقت کم کرده ایم! در آیه مقصود از اختلاف لون، اختلافاتی است که بشر را متمایز می کند و عدد آن بی نهایت است.

۴. اعجاز بیانی: «التّزمیل» به معنای پیچیدن در لباس است و «المزّمّل» به کسی گویند که از شدت سرما یا اضطراب در لباس خود بپیچد. «الدِّثار» به معنی گلیم یا رخت خواب و یا روپوش است و «المدّثّر» به کسی گویند که از تنگنای سرما یا اضطراب، به فرش، یا گلیم، یا رخت خواب و یا رو انداز خود پناه برده و به آن بپیچد. بنابراین به ترتیب باید آغازین آیات سور مزّمّل و مدّثّر را چنین ترجمه کرد: «یا ایها المزّمّل» ای به جامه خود پیچیده؛ «یا ایها المدّثّر» ای به گلیم (یا رخت) خود پیچیده.

نکته مهم این است که ترتیب نزول و جایگاه صوری این دو سوره از «اعجاز بیانی» قرآن است. درست مانند کسی که از شدت سرما در لباس هایش جمع شده و سر در آن ها فرو بَرَد اما چون هنوز سردش باشد بناچار با همان لباس ها به زیر گلیم یا رختی دیگر پناهنده شود و یا از دیگری بخواهد که چیزی ولو فرش زیر پایش را بر او بیاندازد. حرکت اول را «مزّمّل» و حرکت دوم را «مدّثر» گویند. جالب آن است که در قرآن مصحف امام، این دو سوره به همین ترتیبی که نازل شده اند، قرار گرفته اند.

۵. اختلاف قرائت: در صورت مستند بودن عبارت «هکذا اُنزِلَ» منقول از پیغمبر(ص) در تأئید اختلاف خوانی قرّاء، در جایی که حضرت در واکنش به هر یک از چند قرائت مختلف خوانده شده از یک آیه، جداگانه به هر یک از آنها می فرمود که آنچه تلاوت شد، مُنزَل مِن عند الله است، در حالیکه قاعدتاً تنها یکی از آنها منزَل بوده است، بنا بر «مجاز» می باشد؛ چراکه امام باقر(ع) به نصّ صریح می فرمایند: «اِنَّ القرآن واحدٌ نُزِّل مِن عند واحد و لکن الاختلاف یجئُ مِن قِبَل الرُّواه»[۱۴]؛ پس بدیهی است که منظور رسول الله (ص) از جمله «هکذا اُنزِلَ» به آن معنا نبود که قرآن به اختلاف قرائات نازل گشت، بلکه به معنای چشم پوشی ایشان از برخی امور در محدوده ای مشخص برای اهدافی عالی تر بود است.

به عبارت دیگر «هکذا اُنزل» در حق هر کس است که در عسر و حرج می باشد؛ چون تازه قرآن نازل شده بود و لهجه های مختلف طوایف و اقوام عرب باعث زحمت آنها در قرائت صحیح قرآن می شد و در صورت سخت گیری پیغمبر، امیدی به گسترش اسلام نمی رفت، جواز این مجازگویی نبی اکرم (ص) صادر شد. پس بدیهی است که در زمانه رفع عسر و حرج مثل این زمان قرآن را به اختلاف قرائات تلاوت کردن، مانند آنچه اکنون متأسفانه در اکثر مجالس قرآنی معمول است، دیگر نه تنها وجهی نداشته و خالی از اشکال نبوده، بلکه شاید حرام هم باشد. باید تنها به «قرائت حفص از روایت عاصم» که هم مورد تأئید معصومین(ع) است و هم مورد قبول بزرگان جماعت، قرآن خوانده شود و در این باره، از دامن زدن به تشتّت پرهیز نمود.

از این قبیل مجازات در سیره و گفتار رسول اکرم(ص) فراوان می توان یافت؛ مانند داستان اسلام آوردن اهل طائف، که با پیغمبر شرط کردند چون در شب ها مشغول شیردوشی احَشام هستند، نماز عشاء از گردنشان برداشته شود! که رسول الله(ص) در میان تعجب صحابه این شرط را پذیرفتند و به اصحاب وعده دادند که در آینده نماز عشاء را می خوانند. و یا روایات نبوی «انّ العرشَ اهتزَّ لِموت سعد بن معاذ»[۱۵] و یا «لو کان العلم منوطاً بالثّریا لتناوله رجالٌ مِن الفُرس»[۱۶] و… همه از باب مجاز می باشند. «مجازات النبویه» سید مرتضی در این مورد خواندنی است.

بالاتر از آن در قرآن نیز فراوان مجاز آمده است؛ مثلاً: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ وَعَلَی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ»[۱۷] یا «وَإِذَا خَلَوْا إِلَی شَیَاطِینِهِمْ»[۱۸].

بنده تا آنجا که سراغ دارم، می توانم ادعا کنم که هیچ یک از آثار مربوطه، بهتر از «قانون تفسیر»[۱۹] در بحث قرائات وارد نشده و به مانند آن، شبهات این بخش را که اتفاقاً مهمترین و گسترده ترین شبهات وارده به ویژه از ناحیه مستشرقان می باشد، پاسخ نگفته است.

۶. فهم قرآن: فهم اصیل از قرآن، «فهم تبادری» است. آن فهمی که عرب یا داننده زبان عربی، از قرآن به دست می آورد و با ترجمه به اقوام دیگر منتقل می شود. مادام که مکلَّف، قرآن را و لو در سطح ساده، تبادراً بفهمد و اشکالی در آن پیش نیاید، باید به همان اکتفا کند. و اما «فهم استنباطی و استخراجی» به نام مفاهیم ثانوی یا بطون قرآنی، آن هم نه در حدّ تعمُّّل و افراط، تنها مختص اهل فن است؛ پس اگر با فهم تبادری اشکالی پیش آید، مانند آنچه در فهم اولیه از آیه متشابه «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی»[۲۰] به دست می آید، چون «استوی» ظاهراً به معنی تمکن است و از این رو شبهه تجسیم به ذهن می رسد، باید علاجی داشته باشد. اینجاست که با «تدبّر» در می یابیم کلمه «استوی» مشترک در چند معنا است از جمله در «استعلی»، به دلیل:

قد استوی البِشرُ علی العراقِ

بغیر حَربٍ و دَمٍ محراقِ

بنابراین با تدبّر و استنباط، شبهه تجسیم برطرف می شود.

در مورد حدیث نیز چنین است و باید فهم تبادری از آنها را مغتنم دانست. مدتی بود که به روایت «اِنّ حَدیثَنَا صَعبٌ مُستَصعَبٌ»[۲۱] می اندیشیدم. سؤال این بود که معصوم (ع) با وجود «صعب» دیگر چرا «مستصعب» را بیان فرمود؟! دریافتم از آنجا که «مستصعب» از باب استفعال است، معنای «طلب سختی و پیچیده کردن» را می رساند، به عبارت بهتر، احادیث نه تنها خود دشوار و سختند، بلکه متأسفانه برخی سخت ترشان نیز کرده و آنها را می پیچانند؛ کسانی چون برخی از راویان، شارحان، مفسران، قصاصون و غیره. بنده معتقدم شرح بیش از حدّ و بی جای قرآن و حدیث، فهم تبادری و اولیه انسان را زایل می کند و از فهم جبلّی و فطری دور می نماید.

۷. تحدّی: مسئله

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.