پاورپوینت کامل گفتمان امامت مناظره ای پیرامون غدیر در کلام الهی (قسمت اول) ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتمان امامت مناظره ای پیرامون غدیر در کلام الهی (قسمت اول) ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتمان امامت مناظره ای پیرامون غدیر در کلام الهی (قسمت اول) ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتمان امامت مناظره ای پیرامون غدیر در کلام الهی (قسمت اول) ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

اشاره:

مناظره بهترین و مناسب ترین روشی است که از رهگذر آن می توان به نقطه نظرها و فراز و فرود اندیشه ها و عقاید پی برد؛ و همچنین به تفاهم بیشتر میان آنها دست یافت. البته با این شرط که مبانی، تبیین و موضوع بحث روشن شده باشد و هدف طرفین حقیقت جویی بوده باشد، چنانچه خدای متعال می فرماید: «… فَبَشِّرْ عِبَادِی *الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الألْبَابِ.»[۱]

متن زیر مناظره ای است در موضوع ولایت امام علی (ع) در قرآن که شما را به مطالعه دقیق آن و قضاوت منصفانه دعوت می کنیم تا به «أَحْسَنَ الْقول» راه یابید. در این نوشته، پیرامون آیه ولایت و آیات مربوط به حماسه غدیر خم در سال دهم هجری مناظره ای صورت پذیرفته و با شنیدن برداشتها و استدلال های برادر اهل سنت(که در اینجا به «حق جو» تعبیر شده است)، پاسخ های مناسبی را با بهره گیری از آیات شریفه و روایت های نبوی و کتاب های استوار تاریخی ارائه داده ایم.

حق شناس: لطفاً نگرش خود را درباره آیه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[۲] بیان کنید.

حق جو:

شیعه امامیه کلمه «ولی» را در آیه فوق با «ولایت و حکومت» مرتبط دانسته و بنابر روایتی که می گوید: زمانی سائلی به هنگام نماز نزد حضرت علی (ع) رفت و ایشان در حال رکوع انگشتری به او داد، حکم الهی را مبنی بر جانشینی علی (ع) پس از پیغمبر (ص) از آیه استنتاج کرده اند و شیخ کلینی(ره) در کافی نوشته که آن انگشتر خراج چند سال یمن بود و حضرت به عنوان حقی از زکات جمع آوری شده، به فقیران داد این نظریه، به دلائل مختلف مردود است:

اول) آنکه در رابطه با آیات قبل واژه «ولی» در اینجا، به معنی «دوست و یاور» است و بحث «حکومت» مطرح نیست، مراد، دوستی و یاوری است که خدا با مومنین و مومنین با یکدیگر دارند.

دوم) آنکه لحن آیه کلی است و به یک شخص به خصوص اشاره ندارد. چنانچه در تفسیر طبری مذکور است: شخصی از امام محمد باقر (ع) پرسید آیا آیه خاص علی (ع) بوده است؟ و ایشان در پاسخ می گوید: علی(ع) نیز داخل در آیه می باشد.

سوم) آنکه عقلانی نیست که بپذیریم، قرآن در چنین مورد مهمی (جانشینی پیامبر)، دست به اشاره و کنایه می زند. اگر واقعا حکمی مبنی بر جانشینی علی (ع) پس از پیغمبر (ص) مقرر شده، ایما و اشاره معنا نداشت و باید صریحاً گفته می شد

چهارم) آنکه نمی توان مقدار قابل توجهی از زکات را بنا به میل شخصی و به صورت صدقه مستحبی به فقیر داد و علی (ع) که واقف به احکام اسلام و در منتهای ایمان و اخلاص بود، با وجود فقرای مهاجرین ممکن نبود دست به چنین اسرافی بزند و آن ثروت کثیر را به یک مرد فقیر بدهد.

پنجم) آنکه اصولاً در زمان پیغمبر (ص)، تقسیم زکات در اختیار علی (ع) نبود تا آن بزرگوار بنا به میل شخصی ولخرجی کند، زکات را پس از گردآوری نزد رسول اکرم (ص) می بردند و آن حضرت ترتیب مصرف آن را طبق فرمان خدا می داد.

ششم) آنکه «یُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[۳] معنایش این نیست که در حال خم شدن زکات می دهند بلکه (رکوع) اصولاً به معنی خضوع است و آیه مؤمنینی را توصیف می کند که فقط اهل ادعا نبوده، با طیب خاطر و از صمیم قلب و با خشوع، به تکالیف خود عمل می کنند. چنانچه عکس این توصیف را برای منافقین آورده، و می فرماید: «وَلا یُنْفِقُونَ إِلا وَهُمْ کَارِهُونَ»[۴] جز با بی میلی و کراهت انفاق نمی کنند.

بنابراین واژه (راکعون) به نماز برنمی گردد، بلکه نحوه پرداخت زکات توسط مومنین را می رساند، چنانکه راکعون پس از زکات آمده، نه پس از صلاه.

هفتم) شما درترجمه آیه نوشته اید: «تنها، سرور و سرپرست شما خداوند است و پیامبر او و مومنانی که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند»، حال جای سؤال است که وقتی به قول شما تنها نشانه ولی و سرپرست بودن، زکات دادن به هنگام رکوع نماز است، در این صورت سایر ائمه (ع) که در بین نماز، در رکوع نماز زکات نداده اند آیا می توانند ولی و سرپرست باشند؟ بنابر سخن شما خیر، زیرا معتقدید تنها کسی می تواند ولی و سرپرست باشد که در وسط نماز، زکات داده باشد پس سایر ائمه غیر از علی (ع) که در نماز زکات نداده اند ولی و سرپرست نیز نیستند. ولی اگر در آیه فوق رکوع را به معنی خضوع بگیریم زیرا پس از زکات آمده، و ولی را به معنی دوست و یار و یاور بدانیم در این صورت اشکالی پیش نمی آید. زیرا همه مومنین دارای چنین صفتی هستند؛ چنانکه فرموده، «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ»[۵]، و در آیه فوق نیز همین معنا مراد است ، چنان که آیات قبل و بعد از آن، دوستی با کفار و یهود و نصاری نهی شده و در آیه فوق فرموده فقط دوستدار شما خدا و رسول و مومنین اند.

حق شناس: اکنون که فرصتی پدید آمده تا با شما و هم کیشانتان به مناظره بنشینیم، خدا را سپاسگزارم؛ زیرا چنین کاری زمینه ساز تفاهم فیمابین و دست یابی به حقایق نهفته در کتاب و سنت و آشنایی با ادله طرفین می باشد. اما پاسخ به اشکالات شما:

۱. شما در آغاز نوشته، روایتی را به شیخ کلینی(ره) در کافی نسبت داده اید که بی اساس است و در هیچ جای کتابش چنین روایتی نقل نکرده است، تقاضای من از شما این است که مطالب تان را دقیق و مستند ارائه فرمایید و با حدس و گمان و شنیدن از دیگران دست به قلم نبرید.

از آن گذشته، ما شیعیان، در همیشه تاریخ مشعل اجتهادمان زنده و پر فروغ است، و چشم بسته هر روایتی را نمی پذیریم، مگر آنکه دارای سندی قابل قبول و متنی استوار باشد، و چنین نیست که همانند برادران اهل سنت که تمامی صحیحین (صحیح مسلم و بخاری) را صحیح و مسلّم گرفته اند، کتاب روائی را کاملا بی عیب پنداریم و اسناد آن را مورد بررسی مجدد قرار ندهیم. دیگر آن که اگر چنین روایتی احیانا در کتابی روایی نقل شده باشد، دلیلی بر پذیرفتن ما نیست و نیازمند رجال شناسی و درایت است.

۲. در ابتدای نوشته خود گفته اید: «بنا بر روایتی» آیا مقصود شما این است که ما تنها یک روایت در شأن نزول آیه ولایت داریم؟ آیا شما روایات صحیح نبوی را که مفسران و حدیث شناسان اهل سنت نقل کرده اند، ندیده اید؟ آیا شما به ادله مکتب اهل بیت (ع) مراجعه نکرده اید، و آثار گرانقدری چون: الغدیر فی الکتاب والسنه و الادب، نوشته علامه امینی(ره)؛ المراجعات، نوشته علامه شرف الدین(ره)؛ المیزان فی تفسیر القرآن، نوشته علامه طباطبائی تبریزی(ره)؛ عبقات الانوار، نوشته میر حامد حسین هندی(ره) و… را مورد مطالعه قرار نداده اید؟ آیا قرآن کریم نفرموده است «… فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؟[۶] پس بدان ای برادر، ما ده ها روایت در شأن نزول این آیه مبارکه داریم که در اینجا به ذکر نمونه هایی از آن و نیز منابع و مصادر عامه که شأن نزول آیه را در باره امام علی (ع) دانسته اند، می پردازیم، تا حجت بر شما تمام گردد.

اخرج ابو اسحاق الثعلبی فی تفسیره باسناده عن ابی ذر الغفاری قال: امّا انّی صلّیت مع رسول الله (ص)یوماٌ من الایام الظهر، فسال سائل فی المساجد فلم یعطه احد شیئاٌ فرفع السائل یدیه الی السماء و قال: اللّهم اشهد انّی سالت فی مسجد نبیّک محمّد (ص) فلم یعطنی احد شیئاٌ، و کان علی (رضی الله عنه)فی الصله راکعا فاُوماٌالیه بِحنصره الیمنی فی خاتم، فاقبل السائل فاخذالخاتم من خنضره، و ذالک بمرای من النبی (ص)و هو فی المسجد، فرفع رسول الله (ص)طرفه الی السماء وقال: اللّهم انّ اخی موسی سالک فقال: رب اشرح لی صدری، و یسّرلی امری، واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی، واجعل لی وزیراٌ من اهلی هارون اخی، اشدد به ازری، و اشرکه فی امری، فانزلت علیه قراناٌ: سنشدّ عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما. اللّهم و انّی محمّد نبیّک و صفیّک، اللّهم واشرح لی صدری و یسّرلی امری واجعل لی وزیراً من اهلی علیا اشدد به ظهری. قال ابوذر (رضی الله عنه) فما استتم دعائه حتی نزل جبرئیل (ع)من عند الله عزوجل و قال: یا محمد اِقراٌ انّما ولیّکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون.

درباره شأن نزول آیه در مورد امام علی (ع) گروه فراوانی از بزرگان تفسیر و حدیث اهل سنت نقل کرده اند، و ما برخی از آنها را از کتاب «الغدیر» علامه امینی(ره) در اینجا می آوریم:

طبری در تفسیر خود جلد ۶ ص ۱۶۵ از طریق ابن عباس، و عتبه بن ابی حکیم، و مجاهد آورده است. الواحدی در اسباب النزول، ص۱۴۸، از دو طریق نقل کرده است. رازی در تفسیرش، جلد ۳، ص ۴۶۱. الخازن در تفسیر خود، ج۱، ص ۴۹۶. ابوالبرکات در تفسیر خود، ج ۱، ص ۴۹۶. نیشابوری در تفسیر خود، ج ۳، ص ۴۶۱. ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه ص ۱۲۳. ابی طلحه شافعی در مطالب السئول، ص ۳۱. سبط ابن جوزی در تذکره، ص ۹. گنجی شافعی در الکفایه، ص۱.۶ و ص ۱۲۲. خوارزمی در المناقب، ص ۱۷۸. الحموی در فراید در باب چهاردهم و سی و نهم و چهلم. قاضی عضد الایجی در المواقف، ج ۳، ص ۲۷۶. محب الدین طبری در الریاض، ج۲، ص۲۷۷، و در الذخایر، ص ۱.۲. ابی کثیر شامی در تفسیرش ج ۲، ص ۷۱، به طریقی از امیرالمومنین علی (ع)و از طریق ابن حاتم و او از سلمه بن کهل… و در البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۳۵۷. سیوطی در جمع الجوامع، ج۶، ص۳۹۱. ابن حجر در الصواعق، ص ۲۵. شبلنجی در نور الابصار، ص ۷۷. آلوسی در روح المعانی ج ۲، ص ۳۲۹. و حسان بن ثابت در شعرش:

ابا حسن تفدیک نفسی و مهجتی

وکل بطیء فی الهدی و مارع

ایذهب مدحی و المحبین ضایعا؟

و ما المدح فی ذات الاله بضایع

فانت الذی اعطیت اذا انت راکع

فدتک نفوس القول یا خیر راکع

بخاتمک المیمون یا خیر سید

و یا خیر شارثم یا خیر بایع

فانزل فیک الله خیر ولایه

و بینها فی محکمات الشرایع[۷]

۳. اما اشکال اول شما که فرموده اید: در رابطه با آیات قبل، ولی در اینجا به معنی دوست و یاور است.

در این رابطه می گوییم: اولاً زمان نزول آیه ولایت به اعتقاد اکثر مفسران جدای از آیات قبل و بعد بوده است. شأن نزول آن مؤید این مطلب است.

ثانیاً، قرآن دارای سبک ساختار شکنی است، و با اندک تأملی در سوره های آن، با ما هم رای خواهید شد و قرار گرفتن آیه ای پس از آیه دیگر دلالتی بر وحدت سیاق ندارد.

ثالثاً، اگر سیاق آیه را بپذیریم، با وجود ده ها نصوص صحیحه در شأن نزول آیه،میان سیاق و نصوص تعارض پیش می آید، که در این صورت، کافّه مسلمانان برتقدم و ترجیح دلیل بر سیاق اتفاق نظر دارند؛ مدلول سیاق را رها کرده و تسلیم حکم دلیل می شوند؛ به دلیل آنکه ما اطمینان نداریم که آیه در آن سیاق نازل شده باشد، زیرا ترتیب آیات قرآنی به اجماع امت، بر اساس ترتیب نزول آنها نیست و ساختار شکنی از ویژگی های هنری قرآن است؛ بنابراین، حمل آیه بر خلاف سیاق، نه تنها مخل اعجاز و خلاف بلاغت نیست، بلکه عین اعجاز است.

رابعاً، اصل معنای (ولی) کسی است که عهده دار تدبیر امور است و به گفته مبرد در کتاب العباره عن صفات الله، اصل ا لولی الذّی هو اَولی ای اَحقّ؛ مانند این که می گویند، فلان ولی المراه، که در مورد کسی است که اختیار دار امر ازدواج او باشد، یا ولی الدّم که اختیار دار مطالبه خون است، یا می بخشد و یا مطالبه می کند، و مانند:

«النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؛[۸]، أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ؛[۹] اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا…[۱۰]» و اراده معنایی غیر از این، نیازمند قرینه صارفه یا معیّنه است و چنین قرینه ای در این آیه وجود ندارد؛ و بهترین و کامل ترین قرینه معنای سرپرست و اختیار دار برای واژه (ولی) همان شأن نزول آیه است که به صورت متواتر نقل شده است، و همه تردیدها را برطرف می کند، و تنها کسانی نمی پذیرند، و احیاناً به آن نسبت هذیان گویی می دهند، که در فهم قرآن و مصداق یابی آن پیرو سنت و سخن پیامبر (ص) نیستند و با صدها دلیل صحیح از زبان پیامبر (ص) آن هم به نقل از مفسران و محدثان عامه، همه آنها را کالعدم می گیرند و چشم از واقعیت ها می پوشند، و برای نپذیرفتن حقیقت به هر توجیهی دست می یازند.

خامساً، اگر سیاق آیه ولایت با آیات قبل و بعد یکی بود، می بایست می فرمودند: «انّما اولیاء کم الله و رسوله و الذین امنوا…» در حالیکه سیاق لفظی آنها فرق دارد، و تعبیر لطیف (ولیکم) آورده شده است تا ولایت را بالاصاله خاص خدا و بالعرض ویژه رسول خدا (ص) و علی بن ابی طالب (ع) معرفی کند. نیز در آیات ۸ و ۹ سوره شوری، واژه (ولی) به صورت مفرد و جمع، سه بار به کار رفته است، ولی در عین سیاق واحد، در اولی به معنای یاور و در دوم و سوم به معنای سرور است و آن آیات این است «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَلا نَصِیرٍ* أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.