پاورپوینت کامل تازه های اندیشه;چـرا؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تازه های اندیشه;چـرا؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تازه های اندیشه;چـرا؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تازه های اندیشه;چـرا؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۵
اشاره
چرا؟، نخستین سرمقاله فصلنامه کتاب نقد به قلم سردبیر و مدیر مسئول آن در سال ۱۳۷۶ است که در نهایت آن شماره با چنان اقبالی مواجه شد که به بیش از ۵ چاپ رسید. فصلنامه کتاب نقد، نخستین و شاید تنها فصلنامه تئوریک کشور بود که در اواسط دهه هفتاد شمسی شمارگان هر شماره آن، سوای از چاپ های مجدد، تا ۲۵ هزار نسخه می رسید که این خود تاکنون نیز رکورد قابل تأملی در عرصه نشر مباحث نظری است. رحیم پور ازغدی در سرمقاله شماره یک، عالمانه جهت گیری و علت انتشار کتاب نقد و فلسفه انتقادی در تفکر اسلامی را تبیین می کند؛ چنانکه بعدها این نوشته به عنوان بهترین سرمقاله مجلّات پژوهشی ـ علمی کشور انتخاب و مورد تجلیل واقع شد. بازخوانی بخش هایی از آن سرمقاله تأثیرگذار، که هنوز بوی تازگی از آن به مشام می رسد، خالی از لطف و استفاده نخواهد بود.
معارف
چرا نقد؟!
نقد، با شک آغاز می شود و منتقد، با بیدارکردن شک، می کوشد تا پایه های یقین را استوار کند. کار او آزادکردن حقیقت از بند جزمیت است و امروز، بنیادگرایی لیبرال، با همان جزمیت بنیادگرایی مارکسیستی (فوندامنتالیزم متعلق به دهه های پیشین) سربرافراشته و ساحت تفکر را به تعطیل و تسلیم فرا می خواند. ما در عصر ترجمه و تقلید بسر می بریم. کسی که مترجم تر است. متفکرتر دانسته می شود جرئت اجتهاد در برابر غرب، دوباره به تدریج از ما سلب می شود. ما اجازه نخواهیم داشت که در عرض فرهنگ ترجمه، بیندیشیم. محکوم شده ایم که در طول آن بیندیشیم. اما آیا تمدن سازی بدون برخورد انتقادی با تفکر ترجمه ای و با زبان مبدء (غرب)، امکان دارد؟! امروز ترجمه، در علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق و حتی ادبیات و الهیات، تابوهای بسیاری تراشیده است که حتی نگاه انتقادی به آنان، جزء محرمات عصر جدید درآمده است.
یک رفرنس معنعن (با سلسله سندی هر چه غربی تر)، کار هزار اندیشه اجتهادی را می کند. هم اعتباری، بیش دارد و هم خلل برنمی دارد زیرا استاد فرموده را نمی توان به زیر ممیز سؤ ال کشید!!
تألیفات جامعه شناسان، متألهان، متکلمان و حقوقدانان و فیلسوفان سیاسی غرب، در اینجا به متون مقدس بدل شده اند. بسیاری از رجال ما و محافل آکادمیک شرق، فکرکردن را کنار گذارده اند. زیرا ترجمه (اغلب با ارجاع و در سایر موارد، بدون رفرنس)، ما را از زحمت تفکر، راحت کرده است. تحجر جدید، همانا تجدد است که به اندازه تحجر قدیم یا بیشتر، راه اجتهاد را سد کرده است. اگر تحجر قدیم، راه را بر اجتهاد نمی بست، تجدد، میدان نمی یافت. و امروز که میدان یافته، تفکر انتقادی و اجتهاد در برابر غرب، کاری بس خطرناک و در معرض توهین و فشار می باشد.
نوگرایی (براساس آنچه غرب، نو می خواند)، چنان حالت ارتدوکسی و جمود به خود گرفته است که رابطه ما (برخی از ما) با روند ترجمه، از رابطه معلم ـ شاگرد نیز تنزل کرده و به رابطه مرشد ـ مرید، بدل شده است. حتی انسانهای با استعداد که قادر به جریان دادن گفتمانهای جدید در محافل روشنفکری ما می شوند، همه استعداد خود را در تقلید (هر چه شبیه تر با نسخه اصل) مصروف می دارند و خطوط قرمز! را قرمزتر می کنند.
کمیته های نظارتی بداخلاق، تنگ چشم و خودجوشی! تشکیل شده است که با غربالی ریز بافت، همه آنچه را برخلاف آیات مقدس عصر جدید غرب، در معدود نشریات دینی منتشر می شود، بیخته و روحیه اجتهاد را سرکوب و استهزأ می کند که علمی نیست! به متون خارجی، ارجاع نداده است، لحن ایدئولوژیک دارد و… این کمیته ها در برخی محافل دانشگاهی و مطبوعاتی، چنان بسته، عمل می کنند که به جز وفاداری بی قید و شرط به آنچه در زبانی خاص، معمول است، چیزی را نمی پذیرند و اگر معیار یک داوری ایدئولوژیک، همانا قضاوت جانبدار و به دور از انصاف باشد، علیرغم مخالفت ایشان با ایدئولوژی، از قضأ، ایدئولوژیک ترین لحن را در نگاشته های همینان، باید سراغ گرفت. در این سالهای اخیر، بسیار دقیق شده ایم که آیا فضای روشنفکری ما اجازه اجتهاد می دهد و توان یا تحمل چالش با اساتید غربی خود را دارد؟! آیا در دورانی که کدهای مارکسیستی در فضای روشنفکری حاکم بود و امروز که دوباره (بسان صدر مشروطه)، جزمهای لیبرالی (لیبرالیسم قرن هجدهمی) در این اتمسفر، سیطره یافته، آیا رخصت حرکت برخلاف جریان غالب را به کسی یا نشریه ای داده یا می دهند؟ مأیوسانه باید گفت: حاشا. روزی امثال شریعتی و آل احمد در برابر پدرخواندگان عالم روشنفکری (من تعبیر مافیای روشنفکری را دوست ندارم)، قیام کردند اما تا هم امروز نیز به قبر ایشان، سنگ می زنند که چرا سنت های جاری روشنفکری و سیطره لیبرالی حاکم بر آن را زیر سؤ ال بردند؟!آری عصر تیرگی جدید، باز منتظر (یا محتاج) عصر روشنگری دیگری است تا سنتهای فسیل شده سده های اخیر را در هم بشکند و بگذارد صدای بلبلان نوخاسته عصر جدید اسلامی نیز لابلای نعره دایناسورهای تمدن پیر مغرب زمین شنیده شود. تئوری های جدید در غرب، به جای (و بسان) مابعدالطبیعه کلیسایی، در نقدناپذیری نشسته اند. قال البوبر و قال الهیدجر در ردیف قال الله نشسته است. دیگر با متواترات روشنفکری نمی توان چانه زد. ذهن ما از سمعیات غیرمدلل که در خواب هم نباید به آنان شک کرد پر شده است . ما علی الدوام، متأثریم و معلوم نیست که پس چه وقت، باید مؤ ثر بود؟ در اثر فرهنگ ترجمه، زبانی سرشار از منقولات تعبدی، تحت تأثیر مستمر متفکران غرب پیدا کرده ایم. انگیزایسیونِ روشنفکری غرب، با وسواسی هزار بار شدیدتر و موهن تر، مراقب فکرکردن ماست. هر کس به این مقدسات، کفر ورزد یا مرتد شود، به صلیب کشیده خواهد شد. (توتالیتریزم فرهنگ مسلط؟!) آورندگان شرمنده پیام مغرب زمین، به برکت رسانه های جهانی غرب، در عالم فرهنگ، چنان حکومت نظامی ایجاد کرده اند که انتقاد از یک عالِم علوم اجتماعی غرب یا از یک فیلسوف تحلیل زبانی یا یک کشیش متجدد انگلیسی، از انکار خدا و اخلاق و حقیقت در عصر اعتقاد، صدبار خطیرتر شده است، گرچه آن انکارها امروز، مجازترین انکارهایند.
آیا مؤ لف نقد خردناب – ایمانوئل کانت – هرگز گمان می کرد که با این کتاب، بنیاد یکی از جزمی ترین اصول عقاید را در طول تاریخ گذارده است؟! امروز، ساده ترین حرفهای غربی را در ابهامی مقدس می پوشانند و حق داوری را از خواننده جهان سومی!! سلب می کنند. امروز، بسیار شده ایم کسانی که می نویسیم بی آنکه دلالات واقعی آن چه را می نویسیم در نظر داشته باشیم. افکار خود را فکر نمی کنیم. خود، حرف می زنیم اما حرفهای خود را نمی زنیم. ما فکر نمی کنیم. ما فکر می شویم. خواهیم دید که به تدریج در جنب توده تفکرات و مکالمات ترجمه ای، تدریس نظریه های جدید ـ به محض آنکه غربی نباشند ـ در فرهنگ جامعه علمی ما ممنوع خواهد شد و صاحبان اصلی و غربی افکار، اختیار نشر نظریات خود را به مباشران بومی تفویض می کنند تا رعایای عصر جدید، کار را به مراتب عادی تر و موجه تر ادامه دهند.
چرا نقد ملتزم؟!
در دورانی که این متن نگاشته می شود(سال ۱۳۷۶ شمسی)، فضایی بر بخشی از محافل علمی، حکومت می کند که غیرت نسبت به حقیقت را نمی پسندد. گمان می شود ـ و این گمان رواج دارد ـ که آنچه در آن بسر می بریم، یک بازی است. و مثل هر بازی دیگری، قواعدی دارد. این تفنن، برای آنان که از راه تفکر و تألیف و ترجمه و مناظره، ارتزاق می کنند، از خود حقیقت، جدی تر شده است. آنچه اصالت یافته، خود گفت و شنود است. سرنوشت آب و سراب یا حق و باطل، مهم نیست. بهتر است بازی ادامه یابد. خاصه که دگم های اپیستمولوژی جدید به ما آموخته که دیگر حق و باطلی، معلوم و اساساً مطرح نیست. اما معیشت و وجاهت، واقعیتی تمام عیار است که مقتضیات آن باید لزوماً مراعات شود!! باید چیزهایی ترجمه شود. عده ای به موافقت و عده ای به مخالف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 