پاورپوینت کامل بربال قلم;حنجره های طلایی;درترازوی دین ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بربال قلم;حنجره های طلایی;درترازوی دین ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بربال قلم;حنجره های طلایی;درترازوی دین ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بربال قلم;حنجره های طلایی;درترازوی دین ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
درآمد
نیاز انسان به جلوه های زیباشناختی و هنر، به ویژه هنر آواز و موسیقی، نیازی فطری و درونی است و به دلیل اثرات مثبت و منفی آواز ها و نغمه ها بر روان و ضمیر آدمی و اهمیت بسیار این هنر در زندگی انسان معاصر، فقیهان سترگ بسیار کوشیدند تا ناهمواری ها و پیچیدگی های آن را سامان بخشند و راه روشنی پیش پای دین باوران قرار دهند از این میان، علامه روزگاران و فرزانه دوران حضرت امام خمینی+ با سازماندهی فقیهانه و علامه آیت الله شیخ محمد رضا اصفهانی، با مهندسی فلسفی ـ هنری خویش، پریشانی های چندین سده را به پایان نزدیک ساخته و مبانی راه آینده را پی ریزی کردند.
در نهاد و نهان آدمی دو نیروی متخالف وجود دارد: یکی آن که می فهمد و می اندیشد و در اصطلاح هستی شناسی به آن عقل نظری گویند و دیگر آن که تصمیم می گیرد و می گراید و عشق و نفرت می آفریند و اصطلاحاً آن را عقل عملی گویند.
روانشناسان نیزمعتقدند مغز آدمی از دو بخش تشکیل یافته است: نخست بخشی که فعالیت های فکری و امور سخت افزاری را مدیریت می کند و بخش دیگر مربوط است به احساسات و عواطف و جنبه های انگیزشی و امور نرم افزاری.
با این توصیف، انسان گاهی می اندیشد و گاهِ دیگر می انگیزد. محصول اندیشه آدمی، حکمت و فهم و درک است و محصول انگیزش او عاطفه و احساسات متعالی و عشق و نفرت.
هم چنان که آدمی نیازمند اندیشیدن و فهمیدن است و در اندیشیدن نیازمند منطق و شیوه نامه است، به همان اندازه نیز نیازمند عواطف و احساسات متعالی و دوست داشتن و هم گرایی است و این انگیزش ها سخت تشنه مدیریت حکیمانه می باشد.
علوم زیبا شناختی و هنر و ادبیات برای این پدید آمده اند که پاسخگوی نیازهای فطری انسان به حسن و زیبایی باشند و از آن میان، هنرهای زیبا ـ به ویژه هنر آواز و موسیقی ـ هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت، از اهمیت به سزایی برخوردار است و در روایتی از پیامبر خدا| نغمه دلربای صوت انسان، از زیباترین جلوه های هستی شناخته شده است: «إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَنَ وَ نَغْمَهَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ».
و این به دلیل آن است که تأثیر این هنر در روح و ضمیر آدمی بسیار چشمگیر است و می تواند او را هم در جنبه های مثبت و هم در جنبه های منفی دگرگون سازد: گاه او را در قله های عطر آگین معنویت و گاه در دلتاهای پست حیوانی فرود آورد.
نیز، با توجه به پیچیدگی مقوله غنا و موسیقی و گوناگونی فتوای فقیهان و اهمیت به سزای این هنر در زندگی انسان معاصر به سازمان اندیشه و فتوای حضرت امام خمینی+ پناه می بریم و از مهندسی فلسفی، هنری مرحوم شیخ محمدرضا اصفهانی، در سازماندهی بحث غنا بهره می جوییم و حقیقتاً، سازماندهی حکیمانه و فقیهانه این دانشیان سترگ، ناهمواری های چندین سده بحث موسیقی و غنا را هموار ساخته و پریشانی و پراکندگی آن را به سامان برده است و در این نوشتار از رفیق اعلی توفیق می جوییم.
آواز خوانی
درک زیبایی، به دلیل فطری بودن، نیازمند کتاب و دفتر و آموزش نیست و هر انسانی بی آنکه مکتب و مدرسه دیده باشد زیبایی را می فهمد.
با این وجود، تربیت این قوه مدرکه برتوانایی های آن می افزاید و هزار نکته باریکتر از مو ـ که برای افراد عادی پنهان است ـ در پدیده های زیبای جهان هستی، به رویش می گشاید. مثلاً یک اثر خوشنویسی برای هر بیننده ای که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد جذاب است، ولی همان اثر برای یک هنرمند، بسیار جذاب تر است، زیرا او به نکته های زیبا شناختی ظریفی توجه دارد که غالباً از دید انسان های عادی پنهان می ماند. بنابراین درک زیبایی در عین عمومیت قابلیت تربیت و بالندگی را نیز دارد.
دین در این زمینه سه وظیفه انجام داده است: ۱. به نیازهای انگیزشی و حس زیبا شناختی آدمی پاسخ داده ۲. آسیب های فطری را شناسانده و هشدارهای لازم را گوشزد کرده است ۳. درجهت تربیت حس زیبایی شناسی انسان کوشیده است.
یکی از کار آمدترین جلوه های زیبایی، آواز دلربای انسانی است که در فرهنگ و متون دینی ما بسیار حائز اهمیت بوده و فقیهان، فراوان پیرامون آن قلم فرسوده اند و زیر مجموعه «مکاسب محرمه»، پژوهش های ارزنده ای در جهت آواشناسی (خوانندگی و نوازندگی) به انجام رسانده اند.
حاصل پژوهش های فقیهان و دین شناسان، با توجه به دو دسته از روایات باب، چنین بوده است که به هر صدای دلنشین و فرح بخش، غنا اطلاق نمی گردد، بلکه تنها نوع خاصی از آوازهای دلربا با ویژگی هایی که گفته آید، به عنوان غنا شناخته شده و حکم حرمت را می پذیرد.
سازماندهی فنی، فلسفی غنا
مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا اصفهانی، در شمار دانشیان پژوهشگری است که تحقیقات ارزنده ای در شناخت ماهیت موسیقی غنایی، در رساله قیم خود «الروضه الغنّاء فی تحقیق معنی الغناء»، به انجام رسانده است. وی با نگرش فنی ـ فلسفی به مقوله غنا پرداخته و طرحی نو در انداخته و پراکندگی مفهوم آن را به خوبی ساماندهی کرده است.
شیوه سازماندهی پروژه غنا و تعریف ابتکاری وی از آن، بسیار مورد توجه حضرت امام خمینی+ واقع شده و علیرغم وارد کردن نقدهای علمی به این تعریف بهره های فراوانی نیز از آن برده اند.
تعریف فنی موسیقی غنایی
مرحوم شیخ محمد رضا اصفهانی، غنا را چنین تعریف می کند: «غنا آواز انسان است که به سبب انسجام و هم آهنگی اش، قابلیت شور انگیزی و رامشگری برای مردم عادی را داشته باشد. واژه طرب (رامشگری) عبارت از خفت (و سبکبالی) است که بر روان آدمی پدید آید و تقریباً عقل وی برباید و بسان نوشیدنی های مست کننده بر مردمان عادی اثر گذارد.» و خلاصه آن که طرب در غنا، مانند مستی در شراب است و علت تحریم غنا همان علت تحریم مسکرات، یعنی ازاله عقل است… و اصلاً جمله «غنَاه و اَطربه» (آواز غنا سر داد و او را به طرب آورد) درست مانند جمله «سَقاه و اَسکره». (وی را باده نوشاند و مستش کرد) می باشد.
ایشان در آغاز رساله خویش می نویسد: «اختلاف نظر فقیهان در معنای غنا به حدی است که برای کسی که سبب این اختلاف را نداند، موجب شگفتی می گردد ولی بر من روشن شد که دانش، نقاب از چهره آن برگرفته و پرده از رخسارش کنار زده و آن را برای کسانی که آب را از سرچشمه اش می گیرند و حل مشکلات را از قواعد اساسی اش می جویند از سپیده صبح روشن تر کرده است.
[بنابر این] هر آوازی که این تعریف بر آن منطبق نباشد، غنا نیست گر چه خوانند آواز دارای صوتی لطیف باشد و زیبا ادا کند و بسیار عالی بخواند و از طرف شنوندگان مورد بالاترین مراتب تحسین قرار گیرد.»
گفتار بالا، جان کلام مرحوم شیخ محمدرضا اصفهانی است که تعریفی دقیق و فنی از غنا به دست می دهد و پرده های شک و سرگردانی را از چهره یقین می زداید. با این وجود، پیرامون تعریف ایشان نکته هایی است که ذیلاً آورده می شود:
۱. مرحوم اصفهانی علت طرب و رامشگری را هماهنگی و انسجام فنی و نظم ریاضی می داند و معتقد است: «هرگاه زیر و بم صدا، بلندی و کوتاهی و مدّ و کشش آن و قطع و وصلش هم آهنگ و متناسب با یکدیگر باشد، آن صدا غنا نامیده می شود، و فن موسیقی که یکی از اقسام علوم ریاضی است، برای بیان این نسبت ها و انواع آن وضع شده است»
شناخت فنی، شناختی درونی از موسیقی است و معتقد است که مفهوم غنا به لحاظ هنری از عناصر سه گانه محوری که عبارتند از ملودی (لحن)، ریتم (آهنگ) و هارمونی (وزن و انسجام)، حاصل آید.
اگر صوت و آوازی دارای این عناصر سه گانه باشد، اهل فن آن را غنا می گویند، حال فرقی نمی کند که درآن صدای آهنگین و منسجم، چهچهه و رامشگری باشد، یا نباشد، فتنه انگیز و گمراه کننده و مبتذل باشد یا نه؛ آنچه مهم است، همان ساختار درونی و فنی موسیقی و خوانندگی است و به احتمال قوی، مقصود مرحوم اصفهانی از تناسب، همان عناصر سه گانه یا دست کم ریتم و هارمونی می باشد؛ و این در حالی است که به لحاظ فقهی، آوازی نارواست که زیر مجموعه لهوالحدیث، اضلال (گمراه کننده) و قول الزور (گفتار ناروا و کژی) قرار گیرد.
۲. احیاناً ممکن است صدایی طرب انگیز باشد ولی هیچ هم نوایی با لهو و گمراه کنندگی و مجالس خوشگذرانی نداشته، بلکه هم آهنگ و دمساز با مجلس تذکره باشد. مثلاً صدای ربنای هنگام افطار در ماه مبارک رمضان، یا صوت شور انگیز حجاز عبدالباسط، قطعاً رامشگرند و آدمی را سبکبال می کنند ولی پر پرواز آن ها، میل متعالی دارند و احساسات و عواطف پاک انسانی را بر می انگیزانند، نه امیال پست حیوانی را؛ بنابراین، نظم ریاضی و طرب انگیزی همیشه نمی توانند سرچشمه غنا باشند، بلکه آن دو گاهی سر از غنا در آورند و گاهی اوقات نیز به حد غنا نمی رسند.
۳. تشبیه اثر غنا به مسکرات از جهت نزدیک سازی به ذهن تشبیهی مناسب و رساست و از درِ همانندی معقول به محسوس، بسیار موفق و کامل است ولی به فرموده حضرت امام خمینی+ در تحقق غنا لازم نیست اثر آن تا سر حد مستی رسد، بلکه در کمتر از آن نیز غنا حاصل آید زیرا درعرف و لغت هیچ گواهی برای آن یافت نمی شود.
۴. نکته دیگر آن که می بایست آواز قابلیت طرب و رامشگری داشته و لازم نیست این قابلیت و توانایی بالفعل باشد، همانند شراب که قابلیت مست کنندگی دارد، هرچند ممکن است مقدار اندک آن کسی را مست نکند، در عین حال به دلیل شأنیت و قابلیت مست کنندگی حرمت دارد؛ همین طور، اگر آوازی قابلیت رامشگری داشته باشد همان در غنا بودن بسنده است، هر چند تحقق آن نیازمند تکرار زیر و بم ها و ریتم های صوت باشد.
۵. آن که آواز باید قابلیت و توانایی رامشگری برای انسان های نرمال و متعارف را داشته باشد، زیرا برخی افراد به دلیل نرمی و لطافت روحی با کمترین ترنّمی به وجد و طرب آیند و در مقابل، بعضی دیگر از نوع بشر، آن چنان سنگدل و بی احساسند که هر اندازه هم، آهنگی لطیف و شورانگیز باشد، انگیزش و طربی در آنان به وجود نمی آید. بنابر این، معیار تحقق رامشگری این دو دسته از مردم نیستند، بلکه ترازوی سنجش، مردمان نرمال و متعارفند.
ساماندهی فقهی غنا
حضرت امام خمینی+ احیاگر اسلام ناب محمدی|و روشن بین ترین شخصیت علمی ـ سیاسی تاریخ اسلام، بهترین و کارآمدترین نظریه فقهی در خصوص مسئله غنا را درکتاب ارزنده «تحریرالوسیله» ارائه داده است، به طوری که با درک عمیق و دقت کافی پیرامون این نظریه، پیچیدگی مسئله و غموض آن حل شده و ابهامات موجود از بین می رود.
حضرت امام+ در این کتاب، غنا را چنین شناسانده است: «به آوازی که تنها زیبا و خوشایند باشد، غنا گفته نمی شود، بلکه آواز غنایی عبارت است از بالا و پایین کشیدن صدا و چرخاندن آن در گلو به گونه خاصی که طرب انگیز و رامشگر بوده و با مجالس لهو و هوسرانی مناسبت داشته و با ابزار و آلات لهو هم نوا باشد».
حضرت امام+ در این تعریف، تحقق غنا را بر سه عنصر محوری استوار داشته است که با فقدان یکی از آن عناصر، عنوان غنا شکل نمی گیرد، هرچند آن ص
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 