پاورپوینت کامل کدام معنویت؟! کدام قلب؟! ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کدام معنویت؟! کدام قلب؟! ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کدام معنویت؟! کدام قلب؟! ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کدام معنویت؟! کدام قلب؟! ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

(مدخلی بر ریشه یابی شبه عرفان های نوظهور)

درآمد

با ورود به عصر جدید و دوران پس از قرون میانی که اروپاییان میل دارند آن را دوران تاریکی بنامند، انسان وارد مرحله تازه ای از اندیشه ورزی دینی نیز شد؛ مرحله ای که شاید بتوان آن را دوران افول شرایع الهی و ختم تعالیم اخلاقی در نگاه انسان عصر جدید دانست. دین به امری فردی بدل شد که صرفا متکفل سامان دادن به امور شخصی بود و از آن سو حریم خصوصی افراد تا علنی ترین عرصه های اجتماعی را نیز در بر گرفت! و این یعنی بر هم خوردن توازن ذاتی و طبیعی میان دو ساحت روانی، حیاتی و شناختی انسان؛ دو ساحت فردیت و جمعیت.

با گذشت چند سده و بروز نواقص جهان بینی مادی تازه به وجود آمده، بشر غربی در پی جایگزین ساختن چیزی با دین ـ که پیش تر در پای الهگان دنیای مدرن قربانیش نموده بود ـ بتی دیگر به نام معنویت منهای شریعت را ساخت و پرداخت. در این معنویت که نوعی کارکرد کپسولی و فوری برای خود قائل بود، نیازی به رعایت حدود اخلاقی و شرایع الهی نبود! در فاصله زمانی بسیار کوتاهی، انبوهی از این فرقه های نوپدید حول محور مفهومی به نام معنویت شکل گرفتند که از یوگای هندی و اِعمال ریاضات شاقه تا انواع عرفان ها و معنویت های طرفدار سکس، مخدر و آزادی های بی حد و حصر شخصی در آن جای می گرفت؛ ملغمه ای از اشو، کریشنا، بودا، ماهاویرا، کاستاندا، پائولو کوئیلو، و…. با توجه به اینکه نحله های عرفانی از صدها سال پیش در ایران حضور و تعالیم عرفانی در فرهنگ و آداب ایرانی رسوخ داشت، به زودی در کشور ما نیز این معنویت های نوپدید با لباس مبدل و سوء استفاده از مفاهیم و اصطلاحات رایج در عرفان اسلامی، دست به کار ترویج و تبلیغ خود شدند.

نقطه افتراق

عرفان اصیل اسلامی به سبب آمیختگی ذاتی و عجین بودن ماهوی با امر اخلاق، نمی تواند به اباحی گری و عزلت نشینی و بی اخلاقی ختم گردد. مهم ترین نقطه ضعف شبه عرفان ها نوپدید، فقدان الگو و عدم ارائه نمونه عینی و فراگیر است. جز سران و مؤسسین این عرفان ها که معمولاًچند صباحی را به رفع حوائج خود از کیسه خلق الله می پردازند، هیچ الگوی دیگری به کسانی که با هزار اشتیاق و امید و به تمنای درک مواقف کمال انسانی به دامان آنها پناهنده می شوند، معرفی نمی گردد. اومانیسم لجام گسیخته ای که به خودمحوری پیروان این شبه عرفان ها ختم می گردد نه تنها افراد را به سوی سعادت فردی پیش نمی برد بلکه با جرأت می توان گفت افرادی که در این حلقات پرورش می یابند به لحاظ آنکه به شدت از ضعف فلسفی عمیق و فتور دانش دینی رنج می برند، دارای درجات متفاوتی از بحران های روحی و روانی و اعتقادی اند که برای جامعه نیز مخاطره آمیز خواهند بود.

انسان و زمان

تمام طریقت های باطنی، انسان را جزیی از جریان زنده و پویای حیات در زمین و بلکه در کائنات می دانند و همواره انسان را به آشتی با آن، تشویق نموده اند و این درون مایه وحدت وجود در تمام نگرش هایی است که به نوعی به «عوالمی ورای آنچه هست» با شدت و ضعف های متفاوت معتقدند. هر کس که اندک آشنایی با عرفان اسلامی داشته باشد، می داند که ارباب این طایفه و اکابر اهل الله جملگی بر این امر متفق القول اند که طریق کشف باطنی و شهود عرفانی، مطمئن ترین روش برای دستیابی به اسرار و رموز آفرینش و شناخت مبدأ و معاد هستی است و اساساً دین که برترین و جامع ترین روش معرفت الله است، وجودش مبتنی بر کشف باطنی و شهود مجرد قلبی است و تفاوت ادیان آسمانی با خرده مکاتب و ایسم های دست ساز بشری نیز در همین موضع است. پس چطور ممکن است مکتبی به طور خاص، موضوعش معرفت الله و اسرار غیب و شهادت باشد، اما بر کسب این معرفت از مصدر علم و مبداًً حقایق قائل نباشد؟!

آنچه که لااقل ارباب سلوک، خود بر آن قائل اند، این است که علم اهل کشف در شکل صحیح و قابل اعتماد آن، به واسطه وصول از مبدأ حقیقت، از زنگار نفسانیات، شرک ها و وهمیاتی که عقل _ یعنی مبدأ علوم رسمی_ را از آن گریزی نیست، مبرّاست و تصفیه و صیقل روح و نفس، سبب انعکاس حقایق عالم حقیقت بر قلب صافیه عارفِ واصل می گردد.[۱] مولوی در مثنوی در داستان نقاشان رومی و چینی به این موضوع اشاره نموده است:

لیک صیقل کرده اند آن سینه ها

پاک ز آز وحرص و بخل وکینه ها

اهل صیقل رسته اند از بو و رنگ

هر دمی بینند خوبی بی درنگ

نقش دفتر علم را بگذاشتند

رایت علم الیقین افراشتند

رفت فکر و روشنایی یافتند

بحر و بر را آشنایی یافتند [۲]

عقل جزیی از درک حقایق کلی عاجز است و این عجز به علت تک ساحتی بودن آن است که قادر به درک بیش از دو حالت نیست؛ و استدلال و قیاس نیز زائیده همین صفت عقل جزوی است که آن را از درک عمق و ژرفای باطن عالم، عاجز ساخته است. چنانکه قول رسول ختمی مرتبت(ص) که فرمود: «اللهم أرنی الاشیاء کماهی؛ خدایا اشیاء و امور را آنچنان که هستند نشانم بده»[۳]، بیانگر همین مطلب است. چرا که عارف واصل، پس از شهود حقیقت هستی که همانا علم صرف و نور محض است لب به این ترنم می گشاید که «ما رأیت شیئاً الا و قد رأیت الله قبله و بعده و معه و فیه؛ چیزی را ندیدم مگر آنکه خدا را قبل و بعد و در آن و با آن دیدم.»[۴]

روشی را که اهل معرفت جهت کسب این علم شهودی و معرفت ایقانی، تجویز نموده اند، تزکیه نفس و تخلیه آن از رذایل و نقائص است: چه اینکه «هر چه قلب سالک از کدورات نفسانی پاک تر باشد، تابش انوار ملکوت، صافی تر خواهد بود، علوم انبیاء و اولیاء، از آن جهت خالص از اشتباه و سهو و نسیان است که محل علوم آنها منزه از تبعات و لوازم عالم طبع و نشئات نفسانی است.»[۵]

قرن هاست که بشر به وجود عوالم باطنی معتقد است و مکتب های علوم باطنی در تمام زمان ها و ادوار تاریخ بشری، انسان را به ورود به دروازه های جهان های نامریی و قلمروهای پوشیده باطنی دعوت نموده اند. امّا به نظر می رسد روشی که تاکنون این مکتب ها به وسیله آن انسان را به دروازه های این شهرهای درونی می بردند، اکنون با در اختیار گرفتن مهار طبیعت در دست انسان و تغییر کلی که در شیوه حیات و نگرش بشر به وجود آمده، قدری قابل تأمل تر باشد.

پرسش های زمانه

امروز، علم، مرزهای زمان و مکان را در هم پیچیده و بشر به اعتبار «ان النهایات هی الرجوع الی البدایات» در حال تکمیل دایره و قوس زمان است. در این زمان در حالی که انسان در تاریک ترین زمان معنوی و باطنی ـ از آغاز حیات تاکنون ـ قرار گرفته است و دورترین فاصله را تا مبدأ نور دارد، اما در نزدیک ترین زمان به روشنایی و طلوع نیز قرار دارد. بشر در طول تاریخ نه هیچ گاه به قدر امروز از مبدا حق و خویشتنِ خویش دور بوده است و نه هیچگاه همچون این عصر به مصدر فیض و باطن عالم، نزدیک.

خواب ها و رؤیاها، اسرار روح و نیروهای باطنی، زمان و سفرهای زمانی، زندگی و مرگ، معاد و آخرت و… پرسش های همواره انسان در طول تاریخ بوده است و ما از نخستین نسل هایی خواهیم بود که این پاسخ ها را به شکل فراگیر و علمی کشف خواهیم نمود. در حالی که هنوز تکنولوژی و ابزار علمی ما به آن حد نرسیده که بر زمان فائق آییم و با سرعت سیر نور حرکت کنیم، اما اولین گام های نیل به این تجارب پر ارزش یعنی تئوری پردازی و زیر بنای فکری آن به نحو شایسته ای برداشته شده است. تکنولوژی چنان سریع رشد نموده که پرسش های بی پاسخ بسیاری در زمینه علوم انسانی و باطنی و بسیاری از اموری که تاکنون در تاریخ تکامل انسان سابقه نداشته و مختص انسان این عصر می باشند و همچنین تاثیری که این امور بر روح و روان ما دارند؛ برای ما به وجود آورده است.

وجود پیچیدگی های بسیار در روان انسان و نوع خاص نیاز های انسان این عصر و قدرت استیلایی که علم و کشف اسرار پنهان زمین به انسان بخشیده، ما را مجبور می کند به گونه ای دیگر به مقوله معنویات و علوم باطنی توجه کنیم. اما به هر حال، همواره، گذار از مرحله سنتی و قدم گذاردن به عصری جدید و پذیرفته شدن مسایل روز آمد، دشوار بوده است.

کشف برخی قوانین حاکم بر جهان معنوی از قبیل جاذبه، دیالکتیک و تضاد، جهان های موازی، وحدت ذات هستی، حرکت جوهری عالم و… توسط علوم مادی و تجربی، خود بیانگر آن است که علم و معنویت دو چیز متفاضل و دو نگره متضاد و متناقض نیستند و هر یک مکمل دیگری است و به فرموده امام(ره) در کشف اسرار؛ «قدم های بزرگی، علم امروز برای آشکار کردن اسرار نهان جهان برداشته، خوارق عادات، معجزات، کرامات و اطلاع به مغیبات که در نظر مادیون، جزء افسانه به شمار می رفت، در جهان امروز، نزدیک به واضحات و فردای علم، آن را از بدیهیات می کند.»[۶]

فیل در تاریکخانه

از سویی دیگر قدرت علوم تجربی در شناخت و درک حقیقت به مثابه تمثیل فیل و تاریک خانه است؛ که هر یک از علوم تجربی و حتی علوم انسانی حقیقت را آن گونه که خود می انگارد و در چارچوبه آنچه از پیش آموخته اند، ارائه می دهند. اما واقعیت این است که در اتاق تاریک، تنها کسی می تواند فیل را بشناسد که پیش از هر چیز نور به همراه داشته باشد. حصول عرفان و شناخت به مجموعه هستی و کلیات وجودی، به انسان کمک می کند تا در درک جزئیات نیز بیش از پیش موفق باشد؛ اما بدون درک مفاهیم و کلیات، و یکسره سراغ جزئیات رفتن و از باب تجربی و حسی به قضیه وارد شدن، انسان را به حقیقت متعالی نمی رساند. همان طور که مجموعه شناخت های تجربی و آزمایشگاهی نمی تواند حقیقت را به طور مطلق به ما بشناسانند، صرف مفاهیم عقلانی و سمبولیک نیز بدون در نظر گرفتن واقعیات تجربی و طبیعی، سبب می گردد تا آن ها همواره در حجاب واژگا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.