پاورپوینت کامل تأملی در کارگاه روش تأثیرگذاری ـ عایق کننده ها از سوی مخاطب (بخش دوم) ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تأملی در کارگاه روش تأثیرگذاری ـ عایق کننده ها از سوی مخاطب (بخش دوم) ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأملی در کارگاه روش تأثیرگذاری ـ عایق کننده ها از سوی مخاطب (بخش دوم) ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تأملی در کارگاه روش تأثیرگذاری ـ عایق کننده ها از سوی مخاطب (بخش دوم) ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
توهم عقل مداری مطلق
یکی از مهمترین عایق کننده ها در هر انسانی توهم عقل مداری مطلق است.
عقل مداری خوب است اما آیا عقل مداری مطلق خوب است یا بد؟ روشن است که خوب نیست؛ زیرا یک جا هایی عقل ما نمی کشد و درک آن محدود است. آنجاست که دین وارد میدان می شود و معصومین(ع) در تربیت عقل به ما کمک می کنند.
اما اگر این عقل مداری مطلق یک باور شد و مخاطب احساس کرد که «من عقل مدار هستم و هر چه را که فقط مستند به عقل باشد می پذیرم و جز عقلم هر که هرچه بگوید نمی پذیرم»، این یک توهم است زیرا واقعاً این گونه نیست و ما آدم ها فکر می کنیم عقل مدار آن هم از نوع مطلقش هستیم چون خیلی جا ها خود ما نیز مقلدیم؛ لذا من اسمش را «توهم» گذاشته ام.
اگر در هر انسانی این احساس باشد که هرچه را با عقل من سازگار نیست نمی پذیرم این می شود عایق. ممکن است در ذهن خواننده این مطلب شبهه ایجاد شود و بگوید که راست می گوید «هر چه را عقل نپسندد نباید پسندید» ما می گوییم نه، این حرف درست نیست خیلی چیز ها را عقل مستقیم و ابتدایی نمی فهمد ولی باید پذیرفت، آنجا یی که دین چیز هایی گفته که واقعاً با عقل مستقیم و ابتدایی ما ناسازگار است ولی باید پذیرفت چون مبانی آن حرف هایی که دین گفته است عقلی است یعنی ما از مجاری ای به آن حرف رسیدیم که عقل هم بر آن مجاری صحه گذاشته است. مثلاً من حرف معصومی را گوش داده ام که حرف او ابتداء با عقل من جور در نمی آید ولی چون عصمت او را عقلا باور داشته ام پذیرش سخن او کاملا منطقی و عقلی است درست مانند دکتری که می گوید این دارو را بخور و شما هم هیچ چیزی از علم پزشکی نمی دانید چرا حرفش را گوش می دهید؟ عقل که الان این ها را نمی فهمد ولی چون در مورد تخصص آن دکتر آگاهی داریم پذیرش سخنان او منطقی و مطابق با حکم عقل است.
اما مثالهایی از محدودیت درک عقل؛ چرا نماز صبح دو رکعت است یا چرا نماز ظهر چهار رکعت است؟ چرا باید رو به قبله نماز خواند؟ چرا طلا برای مرد حرام است؟ و. ..
خلاصه اینکه حرف ما این است که ما رفتیم راجع به معصوم تحقیق کردیم، از خدا شروع کردیم پیامبر را شناختیم معصوم را شناختیم، حالا خودمان را به معصوم سپردیم.
پس اولاً این باید برای خود من به عنوان استاد جا افتاده باشد و ثانیاً بتوانم به دانشجویان بفهمانم که ما عقل مداری مطلق نداریم.
تجربه نشان داده است که یکی از وِیژگی های جوانان این است که دارای خصوصیات و رفتارهای کاملا متضاد و گاه متناقض نسبت به یکدیگرند. یعنی جاهایی کاملاً ترسو هستند و در جای دیگری کاملاً شجاعند جاهایی کاملا سطحی نگرند و جاهایی از شما سند می خواهند. جایی اصلاً به عقل کاری ندارند و با احساسات و عواطف کار می کنند و جایی می گویند عقل من هر چه بگوید فقط همان را می پذیریم. در بعضی امور می بینیم که جوانان ۱۸۰ درجه با هم فرق می کنند. ولی این ویژگی در بسیاری از جوانان هست که دنبال سند هستند و می خواهند مستند بپذیرند. اینکه چرا سطحی نگر می شوند با این حرف تناقض ندارد آن هم ریشه های خودش را دارد. سطح نگری در کجاها و عقل مداری بیشتر در کجاها. این بحث مهمی است ولی من از آن ها رد می شوم و خود دوستان روی آن ها فکر کنند ولی این ویژگی را دارد که اگر حرفی با عقلش جور درنیاید نمی پذیرد. عملاً با هر کسی می توانید این را تجربه کنید که اگر حرفی را که عقلی نباشد بگویید او قبول نمی کند مخصوصاً جوان. پس من به عنوان استاد وظیفه دارم این توهم را از او جدا کنم.
طرز بیان استاد هم خیلی تأثیر دارد، یعنی نوع بیانش و اینکه مسائل را طوری بازگو کند که طرف احساس نکند این ها همه اش خالی بندی است و دارند الکی صحبت می کنند.
کلمه «تدریس» از پنج حرف تشکیل شده ولی عملا از پنج هزار مهارت شکل گرفته است، این خیلی مهم است.
یعنی شما باید انواع مسائل را بلد باشید، نمی گویم که سال اول تدریس اما باید در طول تدریس آرام آرام به همه این ها برسید. این مهم است که استادان به این نکته توجه کنند ما فقط ضبط صوت نیستیم که خودمان دکمه خودمان را بزنیم و یک ساعتی حرف بزنیم و دوباره دکمه بپرد و بیاییم بیرون؛ باید به همه مسائل در کنار تدریس توجه کرد؛ خیلی پیچیده است ولی نه اینکه دست نایافتنی باشد.
خشم
یکی دیگر از موانع تاثیر پذیری که در مخاطب هست خشم است، گاه ما در هنگام خشم و غضب حرف های منطقی را هم نمی پذیریم، یکی از ریشه های لجاجت هم خشم است، وقتی شما خشمگین باشید استاد هرچه حرف بزند شما قبول نمی کنید. مثلاً شما به عنوان استاد یک جاهایی اشتباه کردید و به باورهای او اهانت کردید و الان از دست شما عصبانی است، نمی تواند هم بگوید ولی همان خشم نمی گذارد که حرف های بعدی شما را بپذیرد.
خشم معلول علت های مختلف است؛ اهانت استاد به باورهای او، تحقیر و توهین او و… اگر دانشجو عصبانی است و دارد یک چیزی می گوید باید اول خشم او را کنترل کنیم و او را آرام سازیم و به قول معروف عقل را در او حاکم کنیم و بعد با او صحبت کنیم.
حب و بغض ها
بحث بعدی بحث حب وبغض هاست که چند زیر شاخه دارد: ۱. حب نفس هر کسی خودش را دوست دارد این امری خدادادی است و البته لازم و زیباست. اگر انسان این وصف را نداشته باشد دنبال غذا، ازدواج، فرزنددارشدن و. ..نمی رود؛ اصلاً دنبال خدا هم نمی رود ولی چون خودش را دوست دارد و می خواهد به کمال برسد دائما در حال تلاش و کمال جویی است. حالا همین حب نفس هم می تواند مثبت باشد و هم می تواند منفی استفاده شود. وقتی صاحب حب نفس پا روی عقل خویش بگذارد آسیب می بیند.
اما ارتباطش به بحث ما این است که گاه شما دارید با طرف بحث می کنید و او احساس می کند اگر الان بپذیرد در جمع ضایع می شود و در بحث مغلوب می شود و مثلا در نگاه دانشجویان دیگر شکست خورده و تحقیر می شود. منشأ این لجاجت و عدم پذیرش حق حب نفس است.
۲. عصبیت های جاهلی و محبت به دوستان و اقوام. اینها حب و بغض هایی است که در خیلی از آدمها هست، مثلا شخصی به شخص دیگری یا مکتب یا سمبلی محبت داشته باشد و شمای استاد بخواهید نسبت به محبوب او متعرض بشوید و لو منطقی هم حرف بزنید او در وهله اول موضع می گیرد یعنی در وهله اول عایق است پس ما باید به این توجه کنیم و در برنامه ریزی برای ارائه مطالب هم به این نکته توجه داشته باشیم که با استفاده از مباحث زیبا و منطقی و هنری، آرام آرام او را با خودمان همراه کنیم، با اعتراف گرفتن از مخاطب و ثابت کردن اینکه «هر محبوبی لزوماً بی عیب نیست» و «هر مبغوضی لزوماً به شکل صددرصد منفی نیست و دارای ویژگی مثبت هم می تواند باشد»
این یک بحث اخلاقی دقیقی است که استاد باید روی آن کار کند. اگر حق مداری را از قبل جلوه داده باشیم اینجا به راحتی می توانیم با دانشجو به یک تسالم و توافق برسیم ولی به هر حال حب و بغض ها در او مانع است و شما باید روی این مطلب نیز کار کنید.
۳. رفاقت زیاد ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 