پاورپوینت کامل اخبار فرهنگی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اخبار فرهنگی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اخبار فرهنگی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اخبار فرهنگی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ده دقیقه که نه، پنج دقیقه!

این قصه را از زبان یک طلبه فاضل شنیدم که می گفت: دانشگاه فنی بودیم و یک درس معارف اسلامی. روزی استاد هنگامه شروع تدریس رو به دانشجویان کرد و گفت: «هر کدام از شما که بتواند ده دقیقه درباره شخصیت امام علی نقی(ع) برای ما سخن بگوید، نمره پایان ترم را کمال و تمام خواهد گرفت.» ابتدا برخی خوشحال شدند و نیم خیز، ولی آرام آرام همه نشستند و سکوتی شیشه ای فضای کلاس را پر کرد! و ما بچه مذهبی های کلاس چقدر شرمنده شدیم و خیس عرق شرم!

اینکه من بچه شیعه به اصطلاح مسجدی و حزب اللهی، درباره پیشوا و رهبرم ده دقیقه که نه، پنج دقیقه هم نمی توانم صحبت کنم، درد امروز و فردا نیست؛ درد تاریخی مظلومیت امامان شیعه در حال و گذشته است. لیک درد اینکه من بچه شیعه حزب اللهی در همین جَهل به امام معصوم(ع) هرگاه نام یک فوتبالیست خارجی را بیاوری، نسل اندر نسلش را می گذارم روی طبق، می بایست کنار سه فرمان داریوش در گنج نامه حک شود!!!

و همین غربت است که یک بچه قرتی را جرأت می دهد کاست صوتی در کشور شیعه بیرون دهد و ناموس شیعه را سخره بگیرد.

حالا به من چه که زیارت ملکوتی جامعه کبیره که به قول شیخ علیرضا مانیفست شیعه است را امام دهم شیعه سروده باشد و به قول سیدگلپای رمان جدید رضا امیرخانی(قیدار) «طوبی للغربا». … منبع/جهان

جنگ ۳۳ روزه و افزایش شیعه در غزه

روزنامه «السیاسه» کویت در گزارشی متفاوت از غزه نوشت: با وجود حضور فعال حماس در غزه و رهبران سنّی مذهب این جنبش فلسطینی، چندین خانواده شیعه در غزه زندگی می کنند که با دیگر هموطنان سنّی خود هیچ مشکلی ندارند. بنا به این گزارش، «عبدالناصر المصری» به بازرسان کمک رسانی سازمان ملل گفت: پس از جنگ ۳۳ روزه و پیروزی لبنان علیه اسرائیل در ۲۰۰۶م تعداد شیعیان در غزه رو به فزونی گذاشته و اکنون شیعیان غزه با سربلندی از اعلام مذهب خود یاد می کنند. «عبدالرحیم حمد» ۴۳ ساله از غزه به خبرنگاران گفت: من پنج سال است به مذهب شیعه گرویده ام. ما خود را در حمایت جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان می دانیم و مرجعیت دینی و سیاسی خود را از ایران و لبنان دریافت می کنیم. او که در اردوگاه «جبالیا» در شمال باریکه غزه زندگی می کند، تصاویر آیت الله خامنه ای و سید حسن نصرالله را بدون واهمه به خبرنگاران نشان داد. «السیاسه» به نقل از «احمد یوسف»، مشاور سیاسی «اسماعیل هنیه» نوشت: آنچه در غزه به نام شیعه وجود دارد، در واقع شیعیان نیستند، بلکه هواداران ایران و حزب الله لبنان هستند که خود را شیعه می دانند و خط فکری و مشی سیاسی شیعه را پذیرفته اند.

سازمان بین المللی کمک رسانی در فلسطین، «اونوروا» نیز گزارش داد: تعداد تصاویر امام خمینی(ره)، آیت الله خامنه ای، سید حسن نصرالله و شهید فتحی شقاقی به مراتب بیشتر از تصاویر یاسر عرفات و دیگر مقامات فلسطینی است؛ و این نشان می دهد که اقبال مردم غزه به رهبران شیعه بیشتر از رهبران سیاسی سنّی مذهب است. گروه شیعه «همراه با شقاقی» غزّه نیز هر سال به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مراسم باشکوهی در غزه برگزار می کند.

گفتنی است، هر چند انتشار این گزارش در نگاه نخست از سوی روزنامه ای چون «السیاسه» ـ که مواضع آشکار ضد ایرانی و ضد شیعی دارد ـ دور از ذهن به نظر می رسد، بررسی دقیق تر آن، نشان می دهد که روزنامه کویتی، تلاش دارد با انتشار این گزارش ضمن هشدار به مقامات سنی مذهب فلسطینی، این گونه القا کند که حمایت های ایران از مردم فلسطین و به ویژه غزه، حمایتی اسلامی نبوده، بلکه ایران در پی گسترش مذهب تشیع در میان فلسطینیان و به دنبال آن افزایش نفوذ خود در میان آنهاست. منبع/تابناک

می خواستم شیعه را نابود کنم، خود شیعه شدم!

مستبصر «دکتر عصام العماد یمنی» درباره ماجرای شیعه شدنش گفت: وهابی ها، کتابی از شیخ مفید درباره اهل بیت(ع) به من سپردند و خواستند که نقد و تحلیل محکمی بر این کتاب و مضامین آن بنویسم و معتقد بودند با نوشتن نقد بر این کتاب، شیعه نابود خواهد شد؛ ولی من پس از مطالعه آن کتاب، خود شیعه شدم!

این استاد دانشگاه، در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی همدان درباره اصول و اعتقادات وهابیت افزود: مهمترین و اساسی ترین اختلاف وهابیان و شیعیان بر سر امیرالمومنین(ع) است که این مساله در طول نسل های متوالی به صورت تقلیدی ادامه می یابد؛ اما من با شناخت و تحقیق فراوان درباره زندگی حضرت علی(ع) تغییر عقیده داده و شیعه شدم. عصام العماد بزرگ ترین لغزش وهابیت را تفسیر اشتباه لغات عنوان و خاطرنشان کرد: مشکل محمدبن عبدالوهاب این بود که قرآن را بر اساس لغت نامه اعراب و نه بر اساس لغت نامه قرآنی، تفسیر کرد و همان اشتباهی را کرد که خوارج با تفسیر اشتباه خود از قرآن کردند. اعتقاد وهابیت به شرک بودن توسل به بقاع متبرکه و حرم اهل بیت(ع) اشتباه در تفسیر کلمات از سوی وهابیت است.

وی افزود: وهابیان در کتاب های خود به جای خداشناسی به «قبرشناسی» رسیدند تا جایی که قبل از شیعه شدنم اینقدر در مورد این مسائل با سایرین صحبت می کردم که من زمانی متوجه شدم دارم به سمت مشکلات روانی حرکت می کنم و اعتقادات اسلامی ما هم در حال گرایش به قبور است!

همچنین دکتر عصام العماد در جمع دانشجویان دانشگاه های خرم آباد، با ابراز تأسف نسبت به زمینه ساز بودن اندیشه های وهابیت در گرایش به تروریسم گفت: در واقع این مکتب تندترین مکتب است و سیاسیون به ویژه آل سعود از این مسئله برای حذف رقیب که اهل تشیع و اهل تسنن ـ هر دو ـ هستند بهره برداری می کنند. عصام العماد ادامه داد: شخص وهابی مانند یک بیمار روانی است چرا که در ذهن و اندیشه خود تصور می کند که تنها او مسلمان است و با همین تفکر از خانواده و نزدیکان، جامعه، مسجد، دولت و کشور دور می شود و کم کم به یک تروریست، دشمن جامعه و به یک قاتل تبدیل می شود.

وی افزود: وهابیان نه از سر دشمنی بلکه به دلیل ترس از تشیع، شیعیان را می کشند؛ چرا که معتقدند اگر شیعیان مسلط شوند آنها را نابود می کنند. پس احساس خطر می کنند؛ در حالی که این احساس، واقعی نیست.

این وهابی شیعه شده گفت: جامعه وهابیت در حال حاضر متحول شده است چرا که قبلاً منابع محدودی وجود داشت اما با ایجاد رسانه های جدید، اندیشه های نویی هم از جانب اندیشمندان شیعه و اهل سنت به وهابیت تزریق شده است. عصام العماد با اذعان به اینکه امروز وهابیت کلاسیک در اقلیت قرار دارد یادآور شد: امروز گروه هایی از وهابیت پدید آمده اند که برخی از اندیشه های اهل سنت و برخی از اندیشه های شیعیان تاثیر پذیرفته اند و از طرفی وهابیانی هم هستند که انقلابی می باشند!

وی از عربستان، امارات و کویت به عنوان منبع تغذیه اقتصادی وهابیت نام برد و گفت: با وجود اینکه وهابیت تبلیغات زیادی در دنیا دارد اما به دلیل بالا رفتن بصیرت جامعه اسلامی، این تفکر و جریان افراطی رو به تضعیف نهاده است. منبع/ایسنا

مگر «اسلام»، یک شرکت نفتی نیست؟!

معمولاً افراد گوناگونی هستند که در وادی توحید و هدایت قدم بر می دارند و به هر صورت تلاش می کنند تا به مطلوب دست یابند؛ مانند «رائول گونزالس» که با وجود سن ۶۰ ساله، بیست و چند سال پیش سعی کرد خودش را از اسپانیا به قم برساند.

زمان شناس خوبی است و پس از درک موقعیت و کمبودها، فعالیت های خود را تعطیل کرده، به ترجمه قرآن، به زبان اسپانیایی پرداخته است. خیلی پر انرژی، پرکار و خنده رو می باشد. دوستان او را «جعفر» می نامند؛ نامی که پس از استبصار، از دوستانش هدیه گرفته است.

جعفر گونزالس بیست و چند سال پیش، افتخار پوشیدن لباس مسلمانی را پیدا کرد. تا رسیدن به اینجا راهی طولانی طی نمود؛ تحصیل دانشگاهی در رشته «مهندسی الکترونیک» و «ادیتوری در سینما»، سپس کنار گذاشتن همه و پناه بردن به کوه و طبیعت، بعد از آن نایل شدن به فهم توحید و اعتقاد به خدا که نتیجه اش دور شدن از کشور الحاد و مارکسیسم و سرانجام «گردنبند یگانگی بر سینه انداختن» بود.

او می گوید: وقتی در کوه و طبیعت زندگی می کردم در آن جا، دنبال نزدیکی به خدا بودم. از خدا راهنمایی خواستم و ارتباط خودمانی با او پیدا کردم. با دست یابی به کتابی در مورد اسلام، کم کم با آن آشنا و سپس مسلمان شدم. در ۳۳ سالگی با خانمی که پیش از این مسلمان شده بود، ازدواج کردم. در دی ماه سال ۱۳۶۸شمسی، به ایران آمدم و مشغول تحصیل دروس حوزوی شدم. در مدرسه صدوق، سه سال مقدمات خواندم. در حجتیه، سه سال فقه و اصول خواندم. در سال ۱۳۷۴ش به اسپانیا برگشتم و نزدیک به ده سال در آنجا مشغول تدریس بودم. در همین سال ها، شروع به ترجمه قرآن کردم.

گونزالس می گوید: در ابتدا از اسلام، چیزی نمی دانستم؛ حتی نمی دانستم که دین، آن هم دینی جهانی می باشد. تا پیش از آشنایی با آن، گمان می کردم اسلام، نام یکی از شرکت های نفتی می باشد! وی ادامه می دهد: کوه را ترک کردم و به دنبال اسلام گشتم. به گراندا در جنوب اسپانیا رفتم و اطلاعاتی ناقص در مورد اسلام پیدا کردم. پس از آن به مراکش رفتم. در آن جا با فرق و مذاهب گوناگون آشنا شدم و با امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا مواجه شدم. البته در آن جا روز عاشورا جشن می گرفتند؛ زیرا بر اساس عقایدشان، آن روز، روز به گل نشستن کشتی حضرت نوح(ع) می باشد.

گونزالس افزود: در حین تحقیق، به تجارت پرداختم. پس از مراکش، دوباره، به گرانادا رفتم، اما دنبال علوم اسلامی بودم. کتاب «برادر پیامبر(ص)» به دستم رسید و به خیلی از پرسش های ذهنی من جواب داد. صفحاتی از کتاب را فتوکپی گرفته و بین مردم منتشر کردم. پس از آن، دوستانم از گرد من پراکنده شدند! پس از پرس وجو، فهمیدم یکی از مذاهب اسلامی را ترویج کرده‎ام و به آن نام شناخته شدم.

شیخ جعفر افزود: در ۳۲ سالگی مسلمان شدم. در ۳۷ سالگی هم تصمیم گرفتم به قم بیایم. نزدیک به بیست ماه، منشی سفیر ایران در اسپانیا بودم. پس از نامه نگاری به قم، جواب شنیدم که به دلیل سن بالا نمی توانم در دیار کریمه اهل بیت (س) حضور یابم! اما با این حال، توانستم از طریق دوستان وارد ایران شوم. منبع/ابنا

آذربایجانِ اف ها، یادآور ایران پهلوی ها!

به گزارش سایت برهان، «برهان حشمتی» مدیر سیمای آذری شبکه جهانی سحر در گفت وگویی با اظهار این مطلب که «الهام علی اف» گویا قصد دارد هر گونه که شده اسلام را از کشوری بزداید که اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را شیعیان اثناعشری تشکیل می دهند، وی ادامه داد: نکته حایز اهمیت در خصوص آذربایجان، به اصطلاح زیر پوستی بودن تحولات آن است؛ یعنی گرچه اقدام ها، بخش نامه ها و قوانینی که دولت آذربایجان اعمال می کند نشان دهنده قهقرا و مقابله با بیداری اسلامی است ولی خوشبختانه جریانی که در مردم جاری و ساری است، نشان دهنده بیداری عمیق اسلامی در جمهوری آذربایجان است.

این کشور یک کشور شیعه است. شیعیان آن جا۷۰ سال از سوی کمونیسم مورد ظلم واقع شدند؛ ابتدا توسط روسیه تزاری و هم اکنون نیز از سوی جریان صهیونیسم، که بسیار خطرناک تر از کمونیسم می باشد. مردم در مقابل کمونیسم ۷۰ سال مقاومت کردند، تلفات دادند، علما به زندان افتادند، تبعید و تیرباران شدند و مردم در خفقان و ترس نگه داشته شدند.

ما همان طور که از فلسطین و سایر مظلومان جهان حمایت می کنیم می بایست از مردم آذربایجان نیز حمایت کنیم چرا که آذربایجان مانند برادری است که به ناحق از ما دور شده ـ یعنی به ناحق با معاهده های ننگین «گلستان» و «ترکمانچای» از ایران جدا شد ـ و هم اکنون نیز مورد طمع دشمنان واقع گردیده است.

وی بیان داشت: این دولت در حقیقت، خواسته مردم آذربایجان نیست. اگر می خواهید این موضوع برایتان ملموس تر شود، دوران ایران را قبل از انقلاب اسلامی به یاد آورید. بنده معتقدم دولت فعلی جمهوری آذربایجان، شباهت بسیار زیادی به دولت «محمدرضا پهلوی» دارد؛ یعنی به لحاظ فرهنگی و ترویج بی بندوباری همان رویکرد را داراست؛ به لحاظ سیاست خارجی و نزدیکی با غرب و اسراییل نیز همان مسیر را طی می کند؛ به لحاظ نمایش زرق و برق و مدرنیزاسیون نیز عملکرد مشابهی دارد. اکنون ملت آذربایجان نیز شرایط مشابه ایران دوران رضاخان را تجربه می کند. در جمهوری آذربایجان با هر عادتی که نشان دهنده اسلامیت باشد، برخورد می گردد ولی باید دانست که ماشین سرکوب کمونیسم با تمامی ادعایش نتوانست اعتقادهای اسلامی و شیعی این مردم را از بین ببرد. هم اکنون اذان ممنوع می شود اما مردم شیوه های جدیدی برای اذان گفتن پیدا می کنند؛ عزاداری ممنوع می شود اما مردم راه های دیگری برای ارادت خود به امام حسین(ع) پیدا می کنند؛ حجاب ممنوع می شود، مردم بیش تر راغب می گردند که حجابشان را حفظ کنند.

برهان حشمتی در ادامه گفت: شاید ریشه این برخورد تبعیض آمیز را بتوان در دو عامل جست وجو کرد؛ یکی خارجی و دیگری داخلی. عامل خارجی به نفوذ تفکر صهیونیسم در دولت آذربایجان باز می گردد. هر بار که سران رژیم صهیونیستی به آذربایجان سفر می کنند، بلافاصله و به طور نامتعارفی تحولاتی در آذربایجان رخ می دهد و عرصه بر شیعیان این کشور تنگ تر می شود. عامل داخلی به تأثیرات به جای مانده از تفکر کمونیسم در آذربایجان بر می گردد که ۷۰ سال در این کشور حاکم بوده است. رسوباتی از این القائات هنوز در ذهن عده ای از مردم به خصوص افراد نسل های قبلی، باقی مانده است به طوری که هنوز برخی سران آذربایجان وقتی در اینترنت یا فیس بوک می خواهند خود را معرفی کنند از اصطلاح «آتئیست» یا «بی خدا» استفاده می کنند! درباره پیوستن آذربایجان به اتحادیه اروپا باید گفت متأسفانه هم گرایی با غرب خط اصلی سیاست خارجی آذربایجان گردید. به طور مشخص اولین تشکیلات اروپا که آن ها توانستند وارد آن شوند، اتحادیه اروپا بود. اتحادیه اروپا پیش شرط هایی را برای آذربایجان مطرح نمود، مانند آن که برخی از بندهای قانون جزای جمهوری آذربایجان از جمله قانون مربوط به همجنس گرایی! باید عوض شود.

وی در ادامه اظهار داشت: خوشبختانه واکنش های خودجوشی از سوی مردم شکل گرفته است. هم چنین علی رغم شرایط خفقان آور حاکم بر آذربایجان، تشکل های اسلامی شروع به فعالیت کرده اند از جمله «حزب اسلام، جمعیت جمعه، جمعیت ارزش های ملی معنوی و جمعیت وحدت.» شیوه های «کا. گ. ب»ای (KGB) حالا با نامی دیگر هم چنان وجود دارد؛ با همان تشکیلات، همان ساختمان، همان شیوه ها، همان اقدام های ضدانسانی برای سرکوب عقاید دینی. وضعیت حقوق بشر در کشوری که دومین کشور شیعه دنیاست یعنی از ۹۳% جمعیت این کشور که مسلمان هستند، ۶۵ تا ۷۵ (و برخی از آمارها تا ۸۵%) را شیعیان تشکیل می دهند؛، چنین است که عزاداری امام حسین(ع) ممنوع می باشد! منبع/ابنا

«تشیع عاطفی» ۹۹ درصدی تونس

عبدالحفیظ البنّانی دانش آموخته دانشگاه پاریس در رشته حقوق است و بعد از گرایش به مکتب اهل بیت(ع)، دروس حوزوی را تا خارج فقه و اصول در سوریه دنبال کرده و اکنون مدیر «دارالنشر الزهراء(س)»، ناشر آثار مکتب اهل بیت(ع) در تونس است. وی مؤلف کتابی درباره تاریخچه شیعه در تونس به نام «مدخل إلی تاریخ التشیع فی تونس» است. اولین تکان های معرفتی در بیست سالگی، زمانی که کتاب های شهید صدر و امام خمینی(ره) و شهید بهشتی و آیت الله مطهری را می خواند، برایش رخ داد.

وی در گفتگویی خاطر نشان کرد: متأسفانه بعد از انقلاب، در تونس با خطر سلفی ها مواجه هستیم. الان سلفی ها و وهابی ها یک فتنه اسلامی هستند. آنها لباس اهل سنت بر تن دارند، اما در واقع اهل سنت نیستند. ما به آنها گفتیم که ما با برادران اهل سنت مشکلی نداریم. اهل سنت ضرورت امامت را قبول دارند، اما امامت را از اصول دین نمی دانند و امامت نزد آنها با شورا تعیین می شود و نزد ما با نص. در مورد فروع هم اختلاف شیعه و سنی در حد همان اختلاف میان مالک و ابوحنیفه و شافعی است. اما مشکل سلفی ها مشکل سیاسی است و واقعیت این است که صهیونیست ها و امپریالیسم آنها را تغذیه می کنند. چند روز پیش خبری خواندم که یکی از روحانیون اهل سنت تونس از تفکر سلفی انتقاد کرده و گفته بود سلفی ها در تونس از مرحله «تکفیر» به مرحله «تفجیر» و کارهای تروریستی رسیده اند. گویا یک مقابله عمومی با این تفکر در حال شکل گیری است. از سلفیه به عنوان اسب تراوا استفاده می شود تا به وسیله آنان به هر کسی حمله کنند.

عبدالحفیظ البنّانی درباره تاریخچه تشیع در تونس خاطر نشان کرد: تاریخچه تشیع در تونس به سال ۲۷ هجری برمی گردد که اولین فاتحان به تونس وارد شدند و اولین باری بود که محبت اهل بیت(ع) با عبدالله های هفت گانه(عبدالله بن جعفر الطیار و عبدالله بن عباس و…) وارد تونس شد. سپس موجی از فتوحات آغاز شد و پس از آن مردم با اسلام اموی و عباسی مواجه شدند و پس از آنکه مردم با اخبار و روایات و فضایل اهل بیت(ع) آشنا شدند دریافتند که اسلام دیگری نیز وجود دارد که اسلام واقعی است. کتابی وجود دارد به نام «الافتتاح» از قاضی نعمان که آن را در ابتدای قرن ۴ هجری نوشته است. او در این کتاب می گوید: در سال ۱۴۵ هجری امام صادق(ع) گروهی از مبلغان را به منطقه آفریقا یعنی تونس کنونی فرستاد و به آنها دستور داد مردم را به فضایل اهل بیت(ع) دعوت کنند و اسلام ناب محمدی(ص) را به مردم بیاموزند. پس از آن اسماعیلیان یعنی ابوعبدالله شیعی که زمینه ساز دولت عبیدی فاطمی شد آمدند. نکته عجیب این است که یک مبلغ از یمن بدون ارتش و سرباز در اواخر قرن سوم هجری برای نشر فضایل اهل یت(ع) وارد تونس شد و در طول چهار سال توانست تشیع را در تمام شمال آفریقا منتشر کند؛ یعنی از مغرب تا لیبی و الجزایر تا تونس. و به این ترتیب شیعه علیه اغالبه جنبشی را آغاز کردند. اغالبه نماینده قدرت عباسی در آفریقا بودند و پایتخت آنها قیروان بود. و با هم مشغول به جنگ شدند تا اینکه عبیدالله مهدی وارد تونس شد و در سال ۲۹۵ هجری دولت فاطمی(عبیدی) را تاسیس کرد. در این کتاب استنتاج کرده ام که تشیع امامی اثناعشری سابقه بیشتری از تشیع اسماعیلی دارد به دلیل وجود اشعاری که نشان دهنده این امر است و این اشعار را در کتابم ذکر کرده ام.

وی ادامه داد: بنده معتقدم که سه نوع شیعه «شیعه مذهبی»، «شیعه عاطفی» و «شیعه سیاسی» در تونس و خیلی جاهای دیگر داریم. تشیع عاطفی و محبت مردم به اهل بیت(ع) در تمام کشورهای شمال آفریقا بوده و یکی از نویسندگان تونسی یک قرن پیش در کتاب خود «اتحاف اهل الزمان» می نویسد: دین اهالی آفریقا، محبت محمد و علی و محبت اهل بیت(ع) است تا جایی که یک زن هنگام زایمان می گوید یا محمد(ص)، یا علی(ع).

در دوره ای شکل غالب تشیع مذهبی همان تشیع اسماعیلی باطنی بود. تشیع اسماعیلی باطنی محکوم به فنا بود و از بین رفت؛ زیرا مردم این مذهب را نمی پذیرند و نمی توانند تفسیرهای باطنی قرآن و تاویل آیات را قبول کنند.

تشیع امامی هم که مروج نداشت و به همین خاطر بروز پیدا نکرد. برخی مورخین نوشته اند دولت کوچکی در جنوب تونس به نام «دجیلیه» وجود داشته که فاطمیون آنها را از بین بردند، با اینکه آنها هم شیعه بوده اند. تشیع سیاسی جدیدی هم وجود دارد که حتی برخی اعضای مذاهب دیگر در تونس نیز مانند مذهب مالکی، جمهوری اسلامی ایران و مقاومت را دوست دارند و محبت آنها زیاد است و ما آن را «تشیع سیاسی» می دانیم.

الان تشیع عاطفی در تونس تقریبا ۹۹% مردم را شامل می شود؛ یعنی تقریبا تمام مردم به جز سلفی ها که چیزی نیستند به اهل بیت(ع) محبت و ارادت دارند. و تشیع سیاسی نیز تقریبا شامل اکثر مردم تونس می شود ولی تشیع مذهبی کم است؛ زیرا آنها در طول تاریخ همواره مخفی و دور از انظار بوده اند و همین باعث شده که اکنون هم از ظهور و بروز بترسند. در گذشته با نظام و حاکمیت مشکل داشتند و اکنون با سلفی ها.

شخصیت شیعیان ترکیه

رحیم انورشان رحمانی، از رهبران و روحانیان سرشناس شیعه ترکیه و مسؤل مؤسسه آل البیت(ع) در این کشور، درباره روند رشد تشیع در جهان ابراز می کند: بعد از ۱۱ سپتامبر و جریان افراطی که القاعده و طالبان به راه انداختند، فرصتی پیش آمد تا افکار عمومی جهان به ویژه غرب بتواند یک تفکیک عمیق بین عقاید این گروه ها با عقاید شیعه قایل شود و برای همگان روشن شد که مکتب شیعه یا دولت نمونه شیعه که همان دولت امیرالمومنین(ع) بود، از چنان مشی اخلاقی برخوردار است که اساساً اجازه اقدامات تروریستی را نمی دهد. رحمانی که معتقد است پس از قضایای ۱۱ سپتامبر شرایط برای رشد مکتب تشیع بیشتر فراهم شده است می افزاید: انقلاب اسلامی ایران اگرچه امکانات وسیعی را برای شیعیان به لحاظ فرهنگی و سیاسی به همراه داشت اما از سوی دیگر تقابل غرب با آرمان های شیعه به دلیل ترس از انقلاب اسلامی ایران را هم به دنبال داشت. البته بعد از پایان جنگ با عراق و سقوط صدام فرصت بهتری برای کار فرهنگی و معرفی تشیع به دست آمد.

رحمانی در تبیین روحیه اعتدال در میان پیروان ادیان در ترکیه می گوید: تعصب مذهبی در ترکیه طی یک قرن اخیر خیلی کم بوده و نتوانسته در ترکیه قوت بگیرد و همیشه ضعیف بوده است. یکی اینکه سیستم لاییک اجازه نداد افراد متعصب، کشور را با دید مذهبی اداره کنند و دیگری عقاید صوفی گری در ترکیه بود که اجازه نداد افکاری مثل وهابیت که متعصب هستند و متأسفانه یک نوع دید منفی و افراطی نسبت به مسایل دارند، اجازه ظهور و بروز پیدا کنند. زمانی که وهابی ها کربلا و نجف را اشغال کردند و شیعیان را کشتند، دولت عثمانی ارتش فرستاد و با این افراطیون جنگید. این دهه های آخر دولت لائیک قدری آزادی هم داشت مثلا شیعیان ممکن بود در دوران عثمانی نمی توانستند مساجدی که امروز در استانبول هست را بسازند اما دولت لاییک اجازه می داد چون مجبور بود و امروز شما می بینید در سه مسجد استانبول صدای «اشهد ان علیاً ولی الله» می آید.

او که معتقد است شیعیان طی یک دهه گذشته در ترکیه از آزادی عمل بهتری برخوردارند دلایل آن را مجموعه ای از مسایل از جمله پیروزی انقلاب اسلامی و قوی تر شدن و روی کار آمدن اسلام گراها در کشورهای اسلامی از جمله ترکیه می داند و بیان می کند: در این حال مشکلی که با دولت ترکیه داریم این است که ما می خواهیم دولت، شیعیان را به رسمیت بشناسد زیرا این سیستم اجازه نمی دهد شیعیان و روحانیون شیعی دانشگاه اسلامی باز کنند یا حوزه علمیه داشته باشند و از آنجایی که ما حوزه علمیه می خواهیم، به بخش دیانت ترکیه اعتراض داریم و می گوییم شما آزادی عمل ما را می گیرید. باید دولت نسبت به همه مذاهب یکسان و یکسو عمل کند زیرا همه ما یکسان مالیات می دهیم و دولت این مالیات را به یک مرکزی که سنی و حنفی است می برد در حالی که اینها به مساجد ما خدمات نمی دهند.

او با اشاره به اینکه جمعیت علوی ها در ترکیه بین ۱۵ الی ۲۰ میلیون تن است، بیان می کند: در ترکیه علوی ها، اثنی عشری هستند و اینها از نظر عقیدتی با شیعه شباهت بسیاری دارند و همان عقیده ای را دارند که ما نسبت به خدا و پیغمبر و امامان(ع) داریم ولی در عمل در بخش فقه و نماز و روزه برخی اختلافات هست که قابل حل است؛ زیرا آنها خود را مذهب جعفریه و متعلق به مکتب ۱۲ امام(ع) می دانند. مجمع علمای شیعه، یک مرکز را به نام «اتحاد علمای شیعه» تشکیل دادند که به تازگی افتتاح شده است؛ در عین حال مراکز قوی دیگری هم مثل «مرکز زینبیه» در ترکیه هستند.

رحمانی درباره شخصیت فرهنگی شیعیان ترکیه بیان می کند که شیعیان با مرکزیت بخش اروپایی استانبول به لحاظ علمی، تحصیلی و تجارت، رشد کرده اند و این رشد موجب شده شیعیان به تبیین و تبلیغ خود بپردازند و با روش های مختلف تبلیغی از مجله و کتاب و رسانه و مراسم و برنامه های آگاهی بخش مختلف، اثرات تبلیغات سوء علیه تشیع را از بین ببرند. او نقش «مرجعیت»، «روشنفکران و نخبگان» و «رسانه ها» را در آینده شیعه مکمل یکدیگر می داند و یادآوری می کند که اگر این سه بخش با هم همسو باشند، ما می توانیم آن اهداف وحدت آفرین نه تنها در میان مسلمین بلکه در تراز انسانیت را به وجود بیاوریم. منبع/شیعه آنلاین

«نهج البلاغه» تردیدی برای پروفسور نگذاشت

پروفسور محمد لگنهاوسن درباره تشرفش به تشیع در گفتگویی اظهار داشت: بنده در سال ۱۹۵۳ میلادی (۱۳۳۲ شمسی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.