پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

در گفتگو با استاد الف. ف (امیدوار) قسمت پنجم

در قسمت قبل گفتیم اگر بخواهیم چارچوبی منسجم و منطقی به بحث تأثیرگذاری بدهیم بهتر است به این چهار رکن بپردازیم: «پیام»، «فرستنده پیام»، «گیرنده پیام» و «ابزار پیام رسانی». هر کدام از این ها هم ویژگی های خودشان را دارند. ویژگی های ابزار پیام رسانی را گفتیم. الآن بحث مان در خصوص پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint است یعنی مخاطب؛ کسی که قرار است پیام را به او منتقل کنیم؛ نیز باید ویژگی هایی داشته باشد.

نخست به عنوان مقدمه بگویم که ممکن است یک استاد بگوید: «پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint چه ربطی به من دارد!؟ اینکه دست من نیست که او این ویژگی ها را داشته باشد یا نداشته باشد»

پاسخ این است که اتفاقاً اینگونه نیست. بخش زیادی از ویژگی هایی که مخاطب باید داشته باشد را استاد باید ایجاد بکند. البته من در بحث های آینده نشان می دهم که این امر شدنی است.

اولین ویژگی گیرنده پیام احساس نیاز به آن بحث است. هر مخاطبی در هر بحثی اولین ویژگی و شاید مهم ترین ویژگی اش احساس نیاز به آن بحث است. یعنی باید احساس کند چیزی که شما می خواهید به او بگویید به دردش می خورد؛ ضرورت دارد؛ لازم است که او این مطالب را فرا بگیرد. اگر مخاطب این احساس نیاز را نداشته باشد شما بهترین حرف ها را هم بزنید اثرگذار نیست. ایجاد و نشان دادن عطش مخاطب به او وظیفه استاد است.

چه بسا انسانی که گرسنه است ولی خودش نمی داند و متوجه این نیاز نیست؛ چرا؟ زیرا شاید ذائقه اش مریض است؛ یا مثل بچه های کوچک که هنگام غرق در بازی متوجه گرسنگی و تشنگی نمی باشند. گاه نیز کسی که غرق دنیا و لذت های آن است خود نمی داند چه چیزی به صلاح او و نیاز ضروری اوست و این وظیفه دلسوزان پیرامون نظیر مادر و پدر و در کلاس درس، استاد است که این مطلب را به او گوشزد نمایند.

بیان ضرورت درس، هنری است که هر استادی باید در درس خود به آن توجه نماید. او باید بتواند ثابت کند چیزی که من می خواهم بگویم نیاز تو است؛ به درد تو می خورد؛ در زندگی تو کاربرد دارد. این وظیفه از مهمترین وظایف استاد است. استادی که سر کلاس شروع به تدریس می کند ـ فرض کنید حتی درس هندسه ـ و آن را زیبا هم می گوید ولی دانشجو نمی فهمد که مثلاً این هندسه کجای زندگی به دردش می خورد؛ لذا آنگونه که باید و شاید چیزی از آن یاد نمی گیرد. اما استادی که می گوید: کاربرد هندسه در زندگی انسان فلان جا و فلان جا است و بعد هندسه می گوید، این تأثیرگذارتر می شود. یا مثلا تاریخ درس خشکی است و برای بعضی ها جذابیت چندانی ندارد اما اگر استاد تاریخ توانست زیبایی های تاریخ را برای شاگردانش بیان نماید و ضرورت آشنایی با تاریخ و کاربردها و فواید آن را نشان بدهد قطعاً مخاطب همین درس خشک را نیز با رغبت گوش می دهد.

پس می توان گفت شرط اول تأثیرگذاری این است که مخاطب بخواهد؛ یعنی همان رغبتی که شما در او ایجاد کردی، تشنه اش کردی، خوشش آمده که این درس را گوش بدهد.

به بیان دیگر شرط یا گام اول این است که مخاطب را همراه خود کنید. این احساس نیاز و همراهی را می توان با بیان ضرورت درس ها و کاربردهایش نشان داد. حالا هر درسی که بخواهد باشد فرقی ندارد.

یکی دیگر از پاورپوینت کامل ویژگی های گیرنده پیام ۷۸ اسلاید در PowerPoint، داشتن محبت نسبت به مربّی و استاد است. یعنی باید مقبولیتی از سوی استاد در نگاه دانشجو ایجاد شود [پذیرش اولیه] دانشجو باید استاد را بپذیرد؛ مقبول دانشجو باشد. هم می توان گفت «مقبولیت» هم می توان گفت «محبوبیت». البته نه به معنای منفی و مثلا عشق های مجازی و به قول معروف عاطفی؛ خیر بلکه منظور علاقه شاگردی، استادی است. این گام مهم دیگری است که استاد باید بردارد. یعنی به بیان دیگر استاد باید نزد دانشجو اعتبار داشته باشد.

در بحث کسب اعتبار، بخشی از آن را استاد می تواند برای خویش ایجاد و کسب کند و بخشی دیگر را دیگران. لازم است این جا توضیحی بدهم که چگونه می شود اعتبار را ایجاد کرد. ابتدا از دیگران شروع می کنیم.

اعتبارزایی سه مرحله دارد: اعتبار اولیه، اعتبار ثانویه و اعتبار نهایی. اعتبار اولیه را حتی الامکان باید دیگران ایجاد کنند؛ مثلاً قرار است شما در همایشی صحبت کنید، یا در جایی برای سخنرانی دعوت شده اید، مجری می آید شما را معرفی می کند. توانمندی های شما را توضیح می دهد. این همان اعتبار اولیه است. یا وقتی استاد می خواهد وارد کلاس شود، چه اشکالی دارد که ابتدا مدیر گروه یا معاون آموزشی، بیاید سر کلاس و استاد را به شاگردان معرفی کند!؟ مثلا بگوید ایشان استاد فلانی هستند که ما از ایشان خواهش کردیم تشریف بیاورند و ایشان سابقه تدریس بالایی دارند و مثلاً این ویژگی ها را دارند؛ این کارها را کرده اند؛ این قدر با جوان ها کار کرده اند و. ..

این کار اعتبار اولیه را برای استاد ایجاد می کند. اما چرا این کار را باید دیگری بکند؟ بله چون اگر خود استاد بخواهد از خودش تعریف کند بوی خودستایی از آن استشمام شده و نه تنها اعتباری به دست نمی آورد بلکه حتی نتیجه عکس هم می گذارد؛ مخاطب را عایق می کند و. ..

البته به بحث عایق ها در امر تدریس هم می رسیم. پس این اعتبار اولیه است که دیگران ایجاد می کنند تا او بتواند کار کند و تاثیرگذار باشد.

اعتبار ثانویه را خود استاد باید ایجاد کند؛ مثلا همان برخورد اول استاد با دانشجو و تحویل گرفتن دانشجو تواضع در برابر ایشان و هر چیز دیگری که در برخوردهای اول معمولاً تأثیرگذار است.

این نکته خیلی مهم است زیرا ما می دانیم برخوردهای اول همیشه ماندگارتر و تاثیرگذارتر است و بیشتر در اذهان آدم ها شکل می گیرد. مثلا اگر در برخورد اول آدمی شاد و خوش رو را ببینیم، احساس قرابت و نزدیکی با او می کنیم؛ سعی می کنیم به او نزدیک شده و با او رفیق شویم، از او خوشمان می آید. برعکس اگر یک نفر عبوس یا فردی که ساکت است را ببینیم ممکن است احساس کنیم او شخصی مغرور و متکبر است و نظیر این احساس ها به ما دست می دهد و به شکل اتوماتیک از او دور می شویم. پس خود استاد باید به اعتبار ثانویه توجه جدی داشته باشد.

اعتبار بعدی که آن نیز اعتبارزایی از سوی استاد است از طریق محتوای غنی و ارزشمند درسی است که درست و زیبا ارائه می کند؛ آن هم ایجاد اعتبار می کند.

البته در این جا اعتبارهای دیگری نیز هست که خود استاد در لابلای بحث هاش باید برای خودش ایجاد نماید که در قسمت های بعدی به آنها اشاره خواهد شد. پس این هم نکته دیگری است که مقبولیت استاد را تکمیل می کند. البته خود این بحث یعنی راه های ایجاد مقبولیت و محبوبیت در نزد مخاطب نیز بحثی مفصل است که در جای دیگری باید باز شود.

اما در خصوص بحث راه های ایجاد مقبولیت در نگاه مخاطب و راه های ایجاد تعامل به جای تقابل، اکنون اجمالا به این بحث اشاره می کنم: استادی که می خواهد تأثیرگذار باشد باید هر گونه تقابل بین خود و دانشجو را از بین ببرد. او باید تقابل ها را به تعامل مبدل سازد.

در اینجا خاطره ای را به نقل از یکی از اساتید محترم بیان کنم؛ ایشان می گفت: دانشجویی با این لحن و عبارت که «استاد شما که می گویید اسلام این گونه می گوید؛ جواب این سؤال من چیست؟» این استاد با دقت می گوید به او گفتم: «اجازه بده من یک سؤال از شما بپرسم؛ اول بگو ببینم شما که این سؤال را از من می پرسی مسلمانی یا مسیحی یا یهودی؟» آن دانشجو جواب داد «من مسلمانم» می گوید: «پس چرا می گویی «شما که می گویید اسلام این گونه می گوید»؟! این حرف را نزن! بگو «ما مسلمانان که معتقدیم به یک چنین چیزی جواب این شبهه من را اسلام چگونه می دهد؟» تا ما با هم بتوانیم مشکل شما را حل کنیم.

این استاد چه کرد؟ تقابل را از بین برد. یعنی خودش را در مقابل دانشجو قرار نداد؛ آمد و گفت «تو و من در یک جبهه ایم در یک جبهه متحد و واحد؛ بیا با هم این شبهه را برطرف کنیم» این نکته خیلی مهم و این نگاه، نگاه دقیقی است که توجه کنید بین شما و مخاطب تقابلی وجود نداشته باشد؛ و او احساس نکند که استادش در فضای دیگری است و او در فضایی دیگر. او باید احساس کند که استاد از جبهه خودش و از اوست؛ با هم یکی هستند. البته این نگاه را باید استاد تقویت کند؛ معلوم است که این وظیفه استاد است. پس بحث مقبولیت و محبوبیت نزد مخاطب هم یکی از عوامل تأثیرگذار و بسیار مهمی است که استاد باید آن را ایجاد کند.

ویژگی سوم گیرنده پیام این است که آن احساس خیرخواهی و دغدغه استاد [را که قبلاً در موردش صحبت کردیم] و آن دلسوزی مربی نسبت به کار، اثرگذاری و هدایت گری او را مخاطب باید حس نماید. یعنی حتی اگر استاد به قوانین عمل می کند و فرض می کنیم سخت گیری می کند به او بفهماند که سخت گیری من از روی خیرخواهی برای تو است و از روی لجاجت نیست، کینه ندارم؛ ما با هم مشکلی نداریم. استاد باید خیرخواهی را بروز داده و نشان بدهد، به بیان بیاورد، به رفتار نشان بدهد، به هر سبکی که هست، حتی اگر توانست با دعاکردن در خفا و آشکارا علاقه و محبت خود را به دانشجویانش نشان دهد. اینگونه است که مخاطب را بیشتر به خودمان نزدیک کرده ایم.

نکته دیگر احساس تفوق و برتری مربی در نگاه متربی می باشد. یعنی دانشجو باید احساس کند استاد از من یک سر و گردن بالاتر است. اگر دانشجو احساس کند که من هم رده دانشجویم یا کمتر، معلوم است که تأثیر پذیر نخواهد بود. شاید با تمسخر و نوعی پس زدن پیش خود بگوید: «این می خواهد به من درس بدهد!؟»

یکی از علت های آن که ما می گوییم اساتید سن پایین نمی توانند بروند و تدریس کنند همین است. دانشجو می گوید او که هم سن من است؛ خودش تازه دیروز مدرکش را گرفته امروز می خواهد به من درس بگوید؟

هرگاه در نگاه مخاطب این حالت تفوق استاد از بین برود تأثیرپذیری اش نیز کم می شود. پس این احساس تفوق را مربی باید ایجاد کند. اما چگونه؟

یک وقت من صراحتا از خودم تعریف می کنم؛ این را که گفتیم غلط است. این خودستایی و خودثنایی و از این حرف هاست که مخاطب می گوید: «برو بابا، این که همیشه از خودش تعریف می کند!»

یک وقت هم هست که من از خودم تعریف می کنم ولی نه به صراحت؛ بلکه توانمندی های مختلف خود را هنرمندانه و تلویحا بروز می دهم. این می شود زمینه سازی و کمک برای این که ما آن احساس را در مخاطب ایجاد نماییم، مثالی بزنم: اگر من ۳۰ سال سابقه تدریس دارم یک وقت این گونه می توانم بگویم: «جوان! چند سالته؟ ۲۲ سال؟ من به اندازه سن تو و حتی ۸ سال هم بیشتر در حال تدریس ام!» این یک نوع گفتن است که وجهه خوبی ندارد و غلط است؛ زیرا به نوعی مخاطب را تحقیر کرده ای.

یک وقت هم می گویم: «یادم هست سال ۶۰ یا ۶۱ بود که سر کلاس دانشجویی از من این سؤال را پرسید و من این جواب را به او دادم». دقت کنید این همان مطلب است؛ یعنی گویا من دارم می گویم ۳۰ سال است که تدریس می کنم، زیرا دانشجو فورا در حال حساب و شمارش سالیان تدریس شما خواهد بود؛ خودش حساب می کند چرا من آن گونه صریح و تحقیرآمیز با استادی با این سابقه، سخن بگویم!؟

پس می شود غیر مستقیم توانمندی هایمان را بروز دهیم. یا مثلاً من یک توانمندی خوبی در بخش حافظه دارم که اسم دانشجوها را راحت حفظ می کنم و در موقع لزوم به کار می برم؛ آقای فلانی شما بگو، خانم فلانی شما بگو. این توانمندی استاد است و شما نمی گویی من حافظه قوی دارم بلکه دارید آن را در عمل نشان می دهید. این می شود بیان و بروز غیر مستقیم. یا مثلاً نمی خواهد بگویید: «من خوش خطم و ده مدل خط هم بلدم بنویسم» بلکه تابلو را گذاشته اند برای همین حرف ها. در قسمت ابزارهای انتقال پیام گفتیم که خطاطی هم یکی از این ابزار محسوب می شود؛ روی تابلو بنویسی همین کافی است که او بفهمد خط شما هم زیباست و نه یک خط بلکه چند مدل می نویسید. این امر تأثیرگذاری را بیشتر می کند چون استاد یک برتری نسبت به دانشجو را در نگاه دانشجو ایجاد می کند.

البته هر یک از اساتید انواع توانمندی های خاص خودشان را دارند، و از این رو هر کس باید راه خودش را پیدا کند که فلان توانمندی خویش را چگونه بیان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.