پاورپوینت کامل معارف باید اهل بیتی (ع) باشد، نه طریقتی! ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معارف باید اهل بیتی (ع) باشد، نه طریقتی! ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معارف باید اهل بیتی (ع) باشد، نه طریقتی! ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معارف باید اهل بیتی (ع) باشد، نه طریقتی! ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

زیر عنوان:

در گفتگوبا حجت الاسلام و المسلمین استادحسین انصاریان

اشاره

حجت الاسلام والمسلمین استاد شیخ حسین انصاریان در سال ۱۳۲۳ شمسی در شهر عالم پرور خوانسار متولد شد. پدر و مادر او از دو خاندان شناخته شده و خدمتگذار به دین و علم، در آن دیار بوده است. استاد در خاطره ای از سن ۳ سالگی خود، بیان می کند: «روزی آیت الله العظمی محمدتقی خوانساری (ره) به منزل جد ما آمده بود. من در سنین کودکی در اتاق را باز کردم و مستقیم به طرف آیت الله خوانساری رفتم و در آغوش او نشستم. پدربزرگم جلو آمد که من را به اندرون ببرد. آیت الله خوانساری جلوی او را گرفت و مرا نوازش کرد و از من پرسید: می خواهی در آینده چکاره شوی؟ جواب دادم: می خواهم مثل شما بشوم. ایشان در حق من دعا کرد. هر گاه شبح آن خاطره از ذهنم می گذرد، و یاد آن چهره ملکوتی و دعای آن بزرگوار که می افتم، یکی از شیرین ترین خاطرات عمرم در ذهنم تداعی می شود».

وی در سومین بهار زندگی، همراه خانواده به تهران منتقل شد و در یکی از محله های مذهبی آن شهر ـ خیابان خراسان ـ سکونت گزید. در آن زمان مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان(ره)، محور علمی آن منطقه و امام جماعت مسجد لُر زاده بود. آن مرحوم مدرسه ای را در آن منطقه بنا نهاد که شاگردانش از کلاس اول تحت تربیت مستقیم خود او قرار گرفته بودند. به این ترتیب استاد انصاریان از همان اوان کودکی محضر پرفیض آن استاد ربانی را درک کرد. همچنین در آن سال ها با چهره های الهی چون آیت الله سید محمدتقی غضنفری امام جماعت مسجد دو راه شهر خوانسار، آیت الله سید حسین علوی از مجتهدان سرشناس خوانسار، مرحوم آیت الله حاج سید محمد علی ابن الرضا خوانساری و مرحوم آیت الله الهی قمشه ای، مأنوس بود.

تحصیلات حاج شیخ حسین در دو حوزه علمیه تهران و قم بوده است. در تهران محضر عالم ربانی آیت الله میرزا علی فلسفی ـ که جزء معدود کسانی بود که مرحوم آیت الله العظمی خویی کتباً به اجتهاد او تصریح کرد ـ درک نمود. وی در حوزه علمیه قم نیز محضر بزرگانی چون آیت الله حاج شیخ عباس طهرانی، حاج آقا حسین فاطمی، آیت الله اعتمادی، آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، آیت الله محمدی گیلانی و آیت الله صالحی نجف آبادی را درک نمود و بهره ها برد. سپس در مرحله استنباطی فقه و اصول ـ درس خارج ـ از محضر فقهای عظامی همچون: آیت الله سید محمد محقق داماد، آیت الله حاج شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری و به ویژه آیت الله العظمی حاج میرزا هاشم آملی لاریجانی، استفاده ها نمود.

استاد بعد از تحصیل علوم دینی و اتمام مدارج عالی حوزوی، به منظور نیل به هدف عالی تحقیق و تألیف و تبلیغ علوم اسلامی، از حوزه علمیه قم به تهران مراجعت نمود؛ که بیش از چهل سال، در داخل و خارج کشور مشغول خدمت در انجام وظایف الهی خود بوده و هست.

افزون بر سی هزار ساعت سخنرانی و بیش از هشتاد عنوان کتاب در قالب ۱۳۰ مجلد، گزارش کوتاه و گویایی از خدمات علمی و دینی استاد انصاریان است.

فهرست برخی از تألیفات فارسی ایشان عبارتند از: ترجمه قرآن کریم، ترجمه نهج البلاغه، ترجمه صحیفه سجادیه، دیار عاشقان (تفسیرو شرح صحیفه سجادیه در ۱۵ جلد)، ترجمه و بازنویسی مفاتیح الجنان، شرح دعای کمیل(۲ جلد)، اهل بیت (ع)عرشیان فرش نشین، عرفان اسلامی (شرح مصباح الشریعه در ۱۵ جلد)، مونس جان، سیری در معارف اسلامی(۱۸ جلد)، جلوه های رحمت الهی، فرهنگ مهرورزی، زیبایی های اخلاق، بر بال اندیشه(۲ جلد)، با کاروان نور، لقمان حکیم، فروغی از تربیت اسلامی، رسائل حج، دیوان مسکین (مجموعه اشعار عرفانی)، پرسش ها و پاسخ ها(۵ مجلد)، نظام خانواده در اسلام، اسلام و علم و دانش، امام حسن بن علی(ع) را بهتر بشناسیم، معنویت اساسی ترین نیاز عصر ما، اخلاق خوبان، در بارگاه نور، چهره های محبوب و منفور قرآن، راهی به سوی اخلاق اسلامی، ولایت و رهبری از دیدگاه نهج البلاغه، مجموعه مقالات، نفس، و….

همچنین آثاری چند از استاد، تا کنون به زبانهای خارجی ترجمه و چاپ شده، که برخی از عناوین آنها عبارتند از: با کاروان نور (انگلیسی)، نظام خانواده در اسلام (انگلیسی، اردو، روسی، ترکی استانبولی، عربی)، شرح دعای کمیل (عربی، اردو، انگلیسی)، توبه آغوش رحمت (عربی، انگلیسی، اسپانیولی، اردو)، اهل بیت(ع) (عربی، اردو، انگلیسی، روسی)، معاشرت (عربی، اردو، انگلیسی).

شبکه «تلویزیون اینترنتی معارف و عرفان» و نیز «موسسه دارالمعارف شیعی» (مرکز دارالعرفان شیعی) به نشانی: www.erfan.ir، با اشراف ایشان در فضای مجازی فعال است.

و اینک با تشکر از همکاری مسئولان محترم «مؤسسه دارالمعارف شیعی» در به سامان رسیدن این گفتگوی مکتوب، و تشکر از استاد ارجمند، مشروح نقطه نظرات استاد انصاریان را تقدیم شما فرهیختگان می کنیم.

همان گونه که مستحضرید در مورد خاستگاه «عرفان اسلامی» نظریه های متعددی وجود دارد؛ نظر شما در این باره چیست؟ نسبت عرفان با دین را چه می دانید؟

در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به این حقیقت توجه کرد که اگر منظور از عرفان، محصول فکری و نظری اندیشمندان و اهل حال جوامع گوناگون و ملت ها و آیین های مختلف است، تقریباً همه آنان با اختلاف آیین هایشان بر اصول و بخش عمده ای از فروع آن اجماع دارند و به صورت دانشی نظری که در حدی هم قابل عمل است درآمده و تحت عنوان عرفان ارائه شده، که بخشی مبتنی بر فطرت انسان هاست و این منبع در همه ابنای بشر مشترک است و البته بخشی تحت تأثیر فرهنگ های جوامع و یا حالات روحی و روانی اشخاص می باشد و بنابر این ارتباطی به اصل دین ندارد، و دین از امضای کامل آن امتناع دارد. اما اگر مقصود از عرفان، عشق سوزانی است که از معرفت به اوصاف و کمالات و زیبایی بی نهایت حضرت رب العزه، از طریق قرآن و معارف اهل بیت(ع) به ویژه دعاهایی چون کمیل، عرفه سیدالشهدا(ع) و ابوحمزه ثمالی در قلب ظهور می کند و موتوری برای حرکت انسان به سوی لقاءالله و رضوان الهی است و عامل عمل به خواسته های حق و رنگ گرفتن از اخلاق الهی است، باید گفت چنین عرفانی به منزله روح دین و صفای آیین و مایه و پایه دینداری می باشد.

یکی از پرسش های جدی و دل مشغولی های اندیشمندان بزرگ اسلامی، رابطه «عرفان و فلسفه» یا راه «دل و عقل» است؛ نظر شما در این باره چیست؟ برای وصول انسان به حقیقت، کدام راه کفایت می کند؟

فلسفه در اصل دانشی بشری است که بر پایه استدلال برای اثبات حقایق طبیعی و نظری بنا شده است؛ که البته بسیاری از امور مربوط به بخش طبیعی آن با پدید آمدن علوم جدید و ابزار نو، از میان رفته و باطل شده است. بخش علمی و معارفی فلسفه که در پرورش ذهن و اندیشه و در حد پخته شدن عقل باقی مانده، به نظر می رسد رابطه ای با عرفان خالص دینی ندارد؛ اما بسیاری از فلاسفه کوشیده اند فلسفه را با عرفان بشری آشتی داده و مکتبی فلسفی ـ عرفانی از آن بسازند و اصرار بر این دارند که آن راهی که فلسفه برای اثبات موضوعی به کمک استدلال طی می کند، همان راه را دل در صورتی که از همه رذائل اخلاقی و شائبه ها پاک باشد، طی می کند. فلسفه از طریق دلیل، دل از طریق کشف و شهود، عمل می کند؛ ولی جای این پرسش هست که آیا دلی غیر از دل انبیا و امامان معصوم(ع) به عرصه کشف و شهود راه دارد یا نه؟ اگر دارد دل چه طایفه ای؟ و نمونه آن دلِ والا و پاک از هر عیب و نقص، دل کیست؟ با توجه به این که شاهد روشنی بر اثبات کشف و شهودِ اهل دل، از طریق آیات قرآنی و روایات اهل بیت(ع) در منظر ما وجود ندارد، ادعاهایی که در این زمینه در «فتوحات» محی الدین عربی و شرح «گلشن راز» شبستری و «صالحیه» ملاعلی گنابادی و امثال این کتب می بینیم را نمی توانیم بپذیریم. بنابر این عرفان اصطلاحی نه عرفان ناب قرآن و اهل بیت(ع)، رابطه ای قوی و مستحکم با فلسفه ندارد؛ و به نظر می رسد آشتی بین این دو رشته، به زور و به دور از انصاف صورت گرفته است و آشتی عقلی و علمی به نظر نمی رسد.

نسبت «عرفان» با «تصوف» چیست؟ موضع افتراق و اشتراک آنها چیست و یا کجاست؟

اولاً با مطالعه دقیق در آثار متصوفه پیش و پس از اسلام، اموری به دست می آید که دست کم برخی از آنها بر خلاف اصول دین خدا و بخشی از فروع اسلامی است؛ مانند: دوری از عمل گرایی و تن به راحت و استراحت سپردن، جدایی دین از سیاست، مخالفت شدید با فقیهان مکتب اهل بیت(ع)، صلح و سازش با همه پیروان مکتب ها و به عبارت دیگر صلح کلی بودن:

چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت عُرفی

مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند

نزدیکی به پادشاهان ستمگر و تأمین مخارج خانقاه ها از طریق شاه و درباریان و خوردن هرگونه مالی که به صوفی هدیه شود، تأویل عجیب و غریب آیات قرآن و روایات ـ از باب نمونه تفسیر ابن عربی و تأویلات نجمیه ـ، به جای رویکرد به قرآن و اهل بیت(ع) رویکرد شدید به شعر و شاعری و خیال پردازی، اباحه گری، ایجاد روح رخوت و سستی در امّت تحت عنوان رضا به قضای الهی، بی تفاوت بودن به جنگ امت با ستمگران و نهایتاً بیهوده دانستن جنگ، تهمت به پاکان و نیکان در اشعار و مقالات، انباشته شدن کتب صوفیه از مطالبی که از مکتب های بودایی، هندویی، فلوطینی، فرفوریوسی، چینی و البته اندکی نیز از اسلام، و….

موضوع افتراق تصوف با عرفان و اشتراکش با آن چندان قابل توجه نیست. هر دو مکتب در بعضی از امور مثل حال باطنی با هم مشترک و در بعضی از امور مانند مبدأ پیدایش و برخی از قواعد از هم جداست. کتاب «عارف و صوفی» مرحوم حاج میرزا جواد آقاتهرانی، چندان تفاوتی بین عارف و صوفی قائل نیست، بلکه هر دو را یک مسلک با دو نام می داند.

حضرت عالی نزاع دایم تاریخی فقهاء (اهل شریعت) با اهل معنا (اهل طریقت، به ویژه متصوفه) را چگونه تفسیر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.