پاورپوینت کامل مبانی درمان معنوی در اسلام ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مبانی درمان معنوی در اسلام ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبانی درمان معنوی در اسلام ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مبانی درمان معنوی در اسلام ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
گروه اخلاق پژوهشکده علوم وحیانی معارج
محقّق: محمدربیع میرزایی
عارفان و عارف نمایان
صدرالمتألهین در مقدّمه کتاب اسفار۱ضمن دعوت به تزکیه نفس از شهوات برمبنای بسیاری از آیات و روایات و استحکام معرفت و حکمت با اجتناب از ترّهات و مضلاّت، به عارف نمایانی اشاره می کند که از جمله صوفیه بوده و دارای ترّهات و لاطائلاتی هستند که هیچ سنخیتی با عقاید پاک ندارد و مردم را از شرّ آنها برحذر می دارد.
در طول تاریخ چنین بوده است که در کنار هر حقیقتی، معادل ساختگی آن نیز جعل می شد؛ به همین جهت به برخی صوفیانی که از جهّال مردم بودند، اما سخن خود را به عرفان استناد می دادند، اشاره می کند و ترّهات این گروه کاذب را فتنه ای گمراه کننده می شمارد که موجب لغزش گامها از جاده صواب است و دیگران را نسبت به شرّ این طائفه آگاهی می بخشد.
همان گونه که در کنار انبیا(ع) متنبّیانی همچون علف هرز می رویند و در میان فقیهان، متفقّهانی می بالند و در جوار فلاسفه، متفلسفانی می خرامند، در دیار عرفا نیز جاهلانی کاذب سر بر آرند که میان اوهام باطلشان هرگز با مشهوداتِ عارفانِ شاهد مساوقت نباشد:
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار
سامری کیست که دم از ید بیضا بزند۲
بر همین اساس، برای صیانت آسمان عرفان از عروج کاذبانه کسی که “نهاد دام و سرِ حقّه باز کرد”، همواره عارفان واصلی همچون سیدحیدر آملی، علاّمه طباطبایی و امام خمینی رحمهم الله در جایگاه حراست از حریم الهی و تعالیم زلال و ناب نبوی قرار گرفته و تمام اهتمام خویش را به کار گرفتند تا هرگز سیئات مدعیان کاذب، به حسنات سالکان واصل نیامیزد و آنان که “هزار نکته باریک تر ز مو” را شکافتند و یافتند و ساختند و پرداختند، به جرم داعیه داران قلندری که تنها گواهِ عرفانشان گیسوی درازشان است، مورد بی مهری قرار نگیرند و تشنه کامان معارف زلال را از زادراه این پرهیزکاران پرمحتوا و بی ادعا محروم نسازند؛ لذا پیش از هر گروهی، عرفای شامِخ دستی از آستین غیرت به در آوردند و با حلم و بردباری، اتهام کفره و زنادقه را به جان خریدند و توفیق یافتند که معارف بلند الهی را از عرفان به عرصه فلسفه وارد کنند.
صدرالمتألّهین(ره) نیز در بسیاری از آثارش نظیر”اسفار” به طرد و تکفیر جَهَله صوفیه پرداخته و کسی را که تمایز هویت مطلق و منزّه از کثرت با مجموعه قانونمند نظام کیهانی مقدور فهمش نبوده و لذا انسان کبیر را که انسان صغیر، نمونه اوست، معاذ الله خدا پنداشته، زندیق دانسته۳و از شرّ تُرّهات این گروه ضال مضلّ به خدای سبحان پناه برده است.۴
فقیهان ماهر نیز رجوع به اهل خبره را از نظر دور نداشته اند؛ به همین جهت براساس مطلبی که عرفا فرموده اند و حکما تکرار و تأیید و تثبیت و تشریح فرموده اند، فتوا داده اند.
بنابراین محور قَهر و مِهر و مدار جذب و دفع و مسیر قدح و مدح و طریق جرح و تعدیل و… کاملاً روشن است و همان طور که مرحوم سید حیدر آملی(ره) فرموده است، تنها گروه ناجی، کسانی اند که مؤمن مُمْتَحن۵بوده، هم به همه احکام ظاهر معتقد و به آن عامل باشند، هم به همه اسرار باطن، مؤمن و به اهل بیت(ع) معتقد و به ولای آنان مؤمن بوده و اسرار علوم آنان را حمل کنند؛ یعنی در حقیقت به حدیث ثقلین معتقد و به آن عامل باشند.۶
باید عرفان و معرفت در آنان اثر کرده، ایشان را به مقام ایقان برساند نه اینکه با مشتی از اصطلاحات، خود را نمایان سازند. امام خمینی(ره) در بیانی رسا در این باره می فرماید: “ما به این عمر کوتاه و اطلاع کم، در این عرفای اصطلاحی و در علمای سایر علوم، اشخاصی دیدیم که [یقین داریم] این اصطلاحات در دلشان اثر نکرده، بلکه اثر ضد کرده! ای طلبه مفاهیم! ای گمراه حقایق! قدری تأمّل کن ببین چه داری از معارف؟ چه اثری در خود از حق و صفاتش می بینی؟”۷
اگر کسی بخواهد به چنین مقام منیعی راه یابد و اسفار چهارگانه را پشت سر بگذارد، باید بینشی عمیق داشته باشد: “شریعت” را در خدمت “طریقت” و هر دو را در خدمت “حقیقت” بداند و در مسیر طولی خود، بین این سه امر، جدایی نیندازد و در هیچ مرحله ای آنها را از یکدیگر جدا نکند.
عارف واقعی آن است که عالَم را محضر حق بداند و در همه حالات و لحظات عمر، نسبت به واردات انحرافی قلبی و صدور اعمال قالبی مراقبت کند و به ظاهر و باطن شرع اهتمام داشته باشد، نه اینکه آن را پوششی برای اهداف نفسانی خویش قرار دهد.
ملاک معرفت عارفان صادق و صوفیان کاذب
برخی می پندارند که اهل طریقت اند و کاری با احکام دین و ظواهر شریعت ندارند. می پندارند که می توان بدون توجه به شریعت، طیّ طریق کرد و به حقیقت رسید. آنان معتقدند که هدف، درک مقصود و محبوب است و عناصر دیگر، مانع وصول و سلوک است! همچنین احکام و تعالیم شریعت را ابزاری برای عوام می دانند و خواص را بی نیاز از وسیلت می شمارند و می پندارند که خواص می توانند به هر سبب و وسیله ای خود را به غایت مطلوب برسانند!
حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ چنین افرادی می فرماید: “آنها که فکر می کردند یا فکر می کنند که بدون “شریعت” می توانند به مقصد برسند، هیچ شاهد و دلیلی ندارند، زیرا ذات اقدس اله که راهنماست، تنها راه را عمل به شریعت می داند و آنها که می پندارند با عمل به “شریعت” نمی توان به “طریقت” رسید، آنها هم شریعت را درست نشناخته و به آن عمل نکرده اند؛ و آنها که با سیر و سلوک و شریعت و طریقت هماهنگ شدند، ولی به “حقیقت” بار نیافتند، برای آن است که به درستی طی طریق نکردند”.۸
ایشان این سخن را ذیل آیه شریفه “وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاهَ وَالإنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لأکلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَکثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یعْمَلُون”۹ که در باره اهل کتاب است آورده است. ظاهر آیه این است که اگر اهل کتاب به تورات و انجیل خود عمل کنند و صاحبان شرایع آسمانی به آنچه به سوی آنها نازل شده است، عمل نمایند، هم روزی های آسمانی (باران، تابش به موقع آفتاب و…) نصیبشان خواهد شد، هم روزی های زمینی.
بزرگان اهل معرفت نیز از این آیه کریمه چنین برداشت کرده اند که اگر صاحبان هر شریعتی در زمان صحّت و سلامت آن، به احکامش عمل کنند، خدای سبحان، هم “طریقت” را بهره آنان می کند، هم “حقیقت” را. از “طریقت” به “علمُ الأرجُل” یاد می شود؛ یعنی علمی که با رفتن و طی طریق نصیب انسان می شود و از “حقیقت” به علمی که “لأکلوا من فوقهم” نام می برند؛ پس آیه فوق به دو قسم از علوم اشاره دارد:
۱. دانش های مدرسه ای که با کوشش نصیب انسان می شود.
۲. علومی که از بالا به انسان افاضه می شود: “دولت آن است که بی خون دل آید به کنار”.۱۰
اکنون می توان برای این آیه چنین معنای دقیق تری ارائه کرد: اگر کسی به درستی به دین عمل کند، هم علوم سمائی از راه الهام آسمانی نصیبش می شود که “العلمُ نورٌ یقذفُه الله فی قلب من یشاءُ”،۱۱هم از راه کسب و سیر و سلوک، علوم صحیحی بهره اش خواهد شد.
حضرت امام خمینی(ره) ذیل این کریمه می فرماید:
“از این آیه به خوبی برمی آید که نیل به معرفت و باطن، جز از راه ظاهر و حفظ آن میسّر نیست. این چنین نیست که کسی بتواند ظواهر شرعی را رعایت نکند و بگوید من اهل سیر و سلوکم و به باطن رسیده ام”.۱۲
براساس آنچه گفته شد، هم هماهنگی “شریعت” و “طریقت” بیان شد، هم صوفیان کاذب و عوام که بدون شریعت، دم از طریقت می زنند محکوم شدند، هم به متحجّران و مقدّس مآبانی که می پندارند شریعت، انسان را به جایی نمی رساند، تذکر داده شد که شما درست عمل نکرده اید؛ وگرنه می یافتید آنچه دیگران یافتند؛ زیرا نیل به باطن، تنها یک راه دارد که همان عمل به “شریعت” است.۱۳
به همین مناسبت و برای آگاهی بیشتر از انحرافات موجود در مسیر سیر الی الله و پیشگیری از گرفتاری در دام عارف نمایان کاذب، شایسته است که از بیماری های درونی و امراض قلبی و آفات نفسانی انسان و همچنین راه های درمان معنوی آنها آگاهی یافت؛ لذا به اجمال به نکاتی در این باره از منظر قرآن کریم پرداخته می شود. امید که رهروان طریق حق را به کار آید:
شناخت امراض دل و درمان آن
خدای سبحان در قرآن کریم، نظام عالم را به قلمرو عقل، منطقه مثال و محدوده طبیعت تقسیم کرده است که هر یک، موجودات ویژه خود را دارد و در کنار سفره ای عام با هم مرتبط هستند، اما در این میان، شاهکار خلقت و خلیفه الله، نه همانند فرشتگان، از صِرف فراطبیعت است، نه همتای گیاهان و حیوانات، فقط درگیر محدوده طبیعت؛ بلکه از خاک و گِل آغاز می شود و تا اوجِ “إِنَّک کادِحٌ إِلَی رَبِّک کدْحًا فَمُلاقِیه”۱۴پرّان و قربان می شود که خدای حکیم در شأن چنین وجود جامعی فرمود: “فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِین”.۱۵ هموست که طبیعت و ماورای آن را در خود گرد آورده و دو سرخطِّ حلقه هستی را به یکدیگر وصل کرده است.
براین اساس می توان او را “مجمع البحرین”، بلکه مجمع البِحاری خواند که درونش سه دریای طبیعت، مثال و عقل، بدون اختلاط و امتزاجِ باغیانه۱۶ فراهم آمده و در ساحت و صحنه وجود او میان دنیا، برزخ و قیامت، جمع شده است.
آدمی گنجینه سـرّ حـق است
گرچه در بحر هوس مستغرق است
ازاین رو شناخت سلامتی و بیماری و راه های درمان امراض این آیت والای حق، اهمیتی همتای شناخت اصل او دارد.۱۷
برای هر یک از بخش های وجودی او دو حالت صحّت و مرض محتمل است که تشخیص آنها در بخش طبیعت، در عین صعوبت و دقّت علمی، کاری سهل و آسان است و علاج آن نیز که در بخش های مختلف با دامپزشکی مشترک است، چندان دشوار نیست و پیشرفت پزشکی با همه زیر مجموعه وسیع، عمیق، دقیق، فنّی و…، نشانه سهولت دستیابی بشر به آن است، اما در بخش فراطبیعی و روحانی، شناخت، بسیار دشوار است و تشخیص صحّت و مرض و درمان بیماری های آن نیز کار آسانی نیست.
نشانه این دشواری نیز کثرت ابتلای مبتلایان از یک سو، تعدّد بیماری های اخلاقی صعب العلاج از سوی دیگر و کمیابی یا نایابی طبیبان روح و مربّیان روان و شافیان قلوب از سوی سوم است (فاعلی- کمّی- قابلی).
براین اساس، قرآن کریم کمتر به تبیین درد و درمان در جنبه طبیعت آسان انسان پرداخته و بخشِ مهمّ آیات را به امر دشوار روح و عوارض آن اختصاص داده است.
تمام اهتمام قرآن کریم بر بیان بیماری های معنوی انسان و نشان دادن راه علاج و درمان آن است. همان گونه که بعد روحانی او مجرد است، دشمنان و بیماری های او نیز چنین اند. خطر بزرگ همین است که این بیماری ها در تن نیست تا به راحتی محسوس باشد، بلکه چون فرد آنها را احساس نمی کند، خود را سالم می پندارد؛ حال آنکه واقعاً مریض است:
انسان که به نور معرفت مشهور است
در دیدن عیب خود به غایت کور است
برای مثال، انسان عادی، ربا را داد و ستدی چون دیگر معاملات می بیند و می گوید: “إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبَا”۱۸و با این دید، ربا را روا می داند و نظام بانکداری بین المللی را که ره آورد صاحب نظران و خردمندان دنیاست، شاهدی بر صحّت آن می شمرد و چون در محدوده طبیعت، خطری از سوی ربا نمی بیند، آن را مانند خرید و فروش کالا یا اجاره پول، با طبیعت انسانی سازگار می داند؛ حال آنکه حقیقت انسان به روح اوست نه طبیعتش: “أَصْلُ الْإِنْسَانِ لُبُّهُ”۱۹و آثار اصلی این امور به روحِ فراطبیعی آدمی بازمی گردد و در منطقه طبیعت، تنها آثاری تبعی و بالعرض دارد.
نمونه دیگر، نگاه به نامحرم و تأثیرپذیری از صدای نامحرمانه است که در بخش طبیعت آدمی، چندان نمودی ندارد، اما در فرهنگ قرآن کریم از مشکلات روحی و بیماری های قلبی انسان به شمار می آید و از همین رو خدای سبحان پس از اشاره به جایگاه ویژه همسران پیامبر اکرم با تعبیر “یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا”،۲۰ آنها را از نازک کردن صدا به هنگام گفتگو با مردان، برحذر می دارد و آن را موجبِ طمع بیماردلان می خواند؛ یعنی هم خوب سخن بگویید، هم سخنِ خوب بگویید تا هم چگونگی کلام شما و هم محتوای آن با سلامتِ روحی همراه باشد و بیماردلان را طمع نیفزاید.۲۱
از نمونه های دیگر، قلب فاصله گرفته از یاد خداست که هیچ سلم و امنیتی در او نیست. دلی که ذکر و یاد الهی در آن استقرار نیابد، مریض است و قلبی که خدا در آن مستقر گردد، سلیم می باشد: “الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَی اللَّهَ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه”۲۲تشخیص این گونه امور و طریق درمان آن سهل الوصول نیست.
نسبت “درمان درونی” با “انسان شناسی”
انسان از نگاه اسلام، ترکیبی از روح و بدن و جسم و جان است. جسم از عالم طبیعت و ماده و روح از نشئه ملکوتیه مجرده است که دو مرتبه از مراتب وجود و هس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 