پاورپوینت کامل پیداییِ پندارهای نادرست ۷۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیداییِ پندارهای نادرست ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیداییِ پندارهای نادرست ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پیداییِ پندارهای نادرست ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

زیر عنوان:

یک نمونه خوانی تاریخی از انحراف تدریجی عقیده

جنین شرک

عقیده آدمی از روز نخست منحرف نبوده، بلکه این انحراف بعدها پیدا شده است. با مسامحه ای در تعبیر، شرک را می توان علف هرزی در بوستان توحید دانست. بوستانی که در ابتدا هیچ گونه آلودگی در خاک و گیاه خود ندارد، اما به مرور زمان و با شرایط محیط، علف های هرزی در آن پیدا می شود. این علف ها از خاک بوستان سر بر می کنند و یا پیرامون گیاهان بوستان می تنند و می پیچند، از امکانات آب و غذا بهره می گیرند و جا را نیز بر گیاهان دیگر تنگ می کنند. در تشبیهی دیگر، شرک و انحراف در عقیده را می توان جنینی ناقص الخلقه و بدشکل دانست که از بطن مام توحید در فرایند زایشی غیرطبیعی بیرون آورده می شود.

سخن امیرالمؤمنین(ع) در این باب، اصلی ژرف و شگرف را فراروی ما می نهد: “لَأَبْقُرَنَ الْبَاطِل حَتَّی أُخْرِجَ الْحَق مِنْ خَاصِرَتِه؛ سوگند که شکم باطل را خواهم شکافت و پرده و پوشال های دروغین آن را کنار خواهم زد تا حق از خاصره آن خارج شود”۱. قول به وجود صانع و وحدت او و نیز وحدت دین او “إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلام”۲ از قدیم ترین مسائل جاری میان متفکرین بشر و چیزی است که فطرت بشری هماره داعی به سوی آن بوده است. حتی اگر مسئله شرک نیز با امعان مورد توجه قرار گیرد، روشن خواهد شد که اساس آن جز بر توحید نیست که بعدها به دلایل متعدد از مجرای خود منحرف شده است.۳

قرآن کریم به بیان صفات و مشخصات و ارائه خطوط کلی تقابل حق با آنچه باطل و بدلی است می پردازد و نشان می دهد که باطل هر چند ظاهری پیچیده، قوی و چشمگیر یابد محکوم به همین قوانین بیان شده از سوی خالق هستی است. چنان که در احادیث متعدد، باطل دارای ظاهری آسان، اما فرجامی تلخ و منفور است و حق، سنگین، اما گواراست. و چنین است که پذیرش حق و گردن نهادن به آموزه ها و تعالیم آیین حنیف، هر چند به ضرر و در مقابل ردّ باطل هرچند به نفع باشد، از درجات ایمان۴ و مقتضای خرد آدمی شمرده شده است.

این نکته را نباید از یاد برد که آنچه باطل و بدلی است، آبروی خود را از حق می گیرد، چنان که دروغ نیروی خود را از راستی می گیرد.۵مؤثر افتادن نسبی و گه گاهِ سخن دروغ یا سکه قلب از سوی افراد، به سبب آبروی سخن راست و سکه اصیل است و خیری که مردم از آن دو دیده اند. حال، اگر در اکثر موارد بنا بر سخن راست نباشد، دروغ را نیز کسی باور نخواهد کرد.۶ اهل باطل اگر بتوانند به طور مستقیم، جهت نابودی حق خواهند آمد، اما از آن جا که توان چنین عملی را آشکارا ندارند، با نام و ظاهری بر حق به جنگ حق خواهند آمد. قوم کافر نوح، وی را فردی می خوانند که بر خدا افترا بسته و پیروی از وی را موجب خسران می شمارند.۷فرعون چاره ای جز ادعای خیرخواهی و ارشاد ندارد و با اعتماد کاملی که به دروغ خود نشان می دهد، می گوید: “ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَی وَلْیدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یبَدِّلَ دِینَکمْ أَوْ أَنْ یظْهِرَ فِی الأرْضِ الْفَسَاد”۸ و “مَا أُرِیکمْ إِلا مَا أَرَی وَمَا أَهْدِیکمْ إِلا سَبِیلَ الرَّشَاد”۹. گروهی از یهود و نصاری در مقام مواجهه با دعوت فراگیر رسول اکرم(ص) و عظمت فزاینده ایشان، به ناچار خود را منتسب به حضرت ابراهیم(ع) اعلام می نمودند تا هم در سلک اطاعت حضرت(ص) در نیایند و هم برای خود اصالت و حقانیتی تدارک کنند۱۰.۱۱ آنان با مشاهده طلوع اسلام، بهترین چاره را در پوشاندن باطل در پوشش حق دانستند و خداوند از همان آغاز این عمل آنان را منع و نکوهش نمود: “وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُون”۱۲ آنان از جمله، در کتاب و اخبار خویش، نشانه هایی تفصیلی راجع به آمدن پیامبرانی دروغین و نیز پیامبری صادق از نسل اسماعیل و از طریق هاجر خوانده بودند. احبار یهود، اخبار پیامبر راستین و دروغین را در سمع و نظر عموم مردم به هم آمیختند.۱۳ اکثر انواع ضلالی که میان اهل اسلام راه یافت تنها از راه درآوردن باطل به لباس حق است.۱۴ همانند شعار “لا حُکْمْ اِلّا لِلّه” که خوارج برابر امیرالمؤمنین(ع) سر دادند و تعبیر حضرت در این جا صادر شد که: “کلِمَهُ حَقٍ یرَادُ بِهَا بَاطِلٌ”.۱۵هم ایشان فرمودند: “فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکنْ یؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیمْزَجَانِ”۱۶و نیز چنین است سبب پیدایش کثیری از فرقه های اسلامی که اساس آن ها تأویل بی رویه آیات قرآن و زدن برخی آیات به برخی دیگر و توجه نکردن به آیاتی که آنها را تحدید، تقیید و تبیین می کنند.۱۷چنان که در روایتی آمده است: “إنَّ أقواماً ضربوا القرآن بعضَه ببعض و احتجّوا بالنّاسخ و هم یرونه محکماً و احتجّوا بالخاصّ و هم یرونه عامّاً و احتجّوا باوّل آلایه و ترکوا السبب و لم ینظروا الی ما یفتحه الکلام و ما یختمه و ما مصدرهُ و موردهُ فضلّوا و أَضلّوا عن سواء السّبیل”. ۱۸ امام باقر(ع) فرمود: سی هزار نفر جهت قتل امام حسین(ع) اجتماع نمودند و بر اثر تبلیغی که صورت گرفته بود، هر یک با کشتن او به خدا تقرب جسته و می گفتند حسین بن علی بر یزید که خلیفه پیامبر است خروج کرده است.۱۹باطل، حالت انگلی است که تمام هستی خود را از تغذیه از بدن و خون انسان دیگر دارد.۲۰ این موضوع اختصاصی به اسلام ندارد و اغلب تحریفات و بدعت های راه یافته در شرایع از همین طریق عمده راه نفوذ خود را یافته اند. فرو بردن باطل در لباس حق که از سوی اهل باطل جهت مشتبه ساختن امر برای دیگران صورت می گیرد گاه به حدی می رسد که امر را بر خود اهل باطل نیز مشتبه می سازد و راه پیروی از حق را بر خود آنان نیز مسدود می سازد. چنان که در وصف آنان آمده است: “قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکمْ بِالأخْسَرِینَ أَعْمَالا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا”۲۱و نیز: “أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَنْ یهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّه”۲۲همچنان که در باره فرعون نیز فرمود: “وَکذَلِک زُینَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیل”.۲۳

اما اگر فرو رفتن حق در پوشش باطل به غلبه آن بر حق برسد و در جامعه ای به نحوی که منکران دین و فطرت می گویند – ظلمت بر نور و شر بر خیر بچربد، دوام آن امکان نخواهد داشت.۲۴جامعه بیمار و جامعه ای که شر در آن غالب شده باشد با هم تفاوت دارند. جامعه مثل بدن یک انسان است و حالتی که حیات بدن را حفظ می کند بین دو حد است؛ و به گفته قرآن جوامعی هلاک شدند که باطل بر آنها غلبه کرده بود.۲۵ وقتی جامعه ای به حد شیئی محکوم به مرگ رسید، ممکن است از درون، مرگ خود را به طور تدریجی آغاز کند و ضرورتی ندارد مرگ یک جامعه دفعی باشد.۲۶

ظاهر فریبنده

باطل با وجود پوچی، به سبب حالت غرور و فریبایی دنیا و خو گرفتن حواس مردم ظاهربین، همانند کف روی آب، حالتی چشم پرکن و کاذب دارد.

باطل به طور کلّی مفهومی منفور و محکوم در نظر همگان است. در امور روزمره و معیشتی، کالای اصیل و محکم، مورد اقبال همگان و کالای تقلبی و مبتذل، سرانجام مورد ادبار خواهد بود.۲۷در امور معنوی و عقیدتی نیز هر گروه، اندیشه و عمل خود را بر حق و اندیشه و عمل خصم خود را بر باطل می شمارد. هیچ گروهی در طول تاریخ به بطلان عقیده و عمل خود تصریح و افتخار نکرده است. قرآن کریم بارها سخن کفّار و مشرکان را نقل می کند که سخن و رسالت پیامبران الهی را باطل می شمردند: “وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیهٍ لَیقُولَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلا مُبْطِلُون”۲۸و با استناد به این اتّهام، خود را موظف به مواجهه با آن قلمداد می نمودند. در روز معاد نیز اهل باطل، در تلاش برای تبرئه خود از طریق عذرهایی همچون افکندن مسئولیت خطاها بر دوش همفکران یا بزرگان خودند.۲۹

در سوره ص۳۰نیز نفی بطلان از قلم آفرینش و نزول قرآن و مقوله خرد و خردورزی با هم ارتباطی معنادار یافته اند.۳۱تمامی مفاسد پس از ابطال حجت عقل حاصل شده۳۲و قرآن بارها اهل باطل را افرادی سفیه،۳۳فاقد تعقل۳۴و ادراک۳۵و دارای چشم و گوش بلااستفاده و در نهایت، بسته و مختوم شمرده است.۳۶

نمونه تاریخی انحراف تدریجی عقیده

هندوستان سرزمینی کهن، معرکه و معدن باورها و مصدری برای اسطوره ها و تصورات مقدس است. هنوز در این کشور، صدها میلیون انسان در بت پرستی و تقدیس حیوانات به سر می برند و کتب مقدس هندوها نیز مالامال از سخنانی است که بسی شرک آلود به نظر می رسند. تنبه به سخن علامه طباطبایی در این باب سودمند است که با اشاره به کتاب مقدس هندوها می گوید: “کسی که با تأمّل عمیق در بخش اوپانیشاد ودای هندی دقت کند و همه اطراف سخنان این بخش را پاییده، و برخی را با برخی تفسیر کند، خواهد دید که این کتاب هدفی جز توحید خالص و یگانه پرستی ندارد؛ ولی متأسفانه چون بی پرده و بدون لَفّافه بیان شده، وقتی که نقشه توحید خدای یگانه که در اوپانیشادها تنظیم شده، در سطح افکار عامه پیاده می شود، جز بت پرستی و اعتراف به خدایان بسیار، چیزی دیگری از آب در نمی آید.”۳۷همو در تفسیر المیزان بیانی مفصل تر در این باب دارد که این گونه آغاز می شود: “در این بحث، تعلیم قرآن کریم را به طور اجمال و کلی با قیاس با تعالیم ویدا و اوستا و تورات و انجیل یعنی کتاب بودائیان و مجوسیان و یهودیان و نصارا می سنجیم و این بحث، بحثی است تحلیلی و شریف…”۳۸

در بخشی از اوپانیشاد می خوانیم: “برهم” از آنجا که ذاتی است مطلق و محیط به کل جهان و هیچ چیزی به او احاطه ندارد، لذا بلند مرتبه تر و اجل از این است که انسان او را بشناسد مگر به نوعی توصیف به نفی نقایص؛ یعنی گفتن اینکه او جاهل و عاجز و… نیست ـ و نمی تواند بگوید او عالم و قادر و… هست ـ. انسان یا از این راه می تواند او را بشناسد و یا از راه عبادت و قربانی دادن، پس بر ما انسان ها واجب است که از طریق عبادت به اولیای او تقرب بجوییم تا آن ها شفیعان ما نزد او شوند و آن اولیا و اقویای خلق همان آلهه ای هستند که به جای خدا عبادت می شوندـ البته از راه عبادت شدن مجسمه ها و اصنامشان ـ و این آلهه که عددشان بسیار است یا از جنس ملائکه اند و یا از جنس جن و یا از ارواح مکملین براهمه؛ اما پرستش جن به خاطر ترس از شر آن ها و پرستش دیگران به خاطر طمع و رحمت آنها و ترس از خشم آنهاست. بعضی از آن آلهه همسران خدا و بعضی پسران خدا و بعضی دختران اویند. علامه پس از ذکر این عقاید انحرافی ادامه می دهد: اینها کل معارف دینی برهمیه و تعلیماتی است که علمای مذهب براهمه به مردم می آموزند؛ اما آنچه از کتاب اوپ