پاورپوینت کامل چیستی، چرایی و چگونگی معنویت های نوپدید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چیستی، چرایی و چگونگی معنویت های نوپدید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چیستی، چرایی و چگونگی معنویت های نوپدید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چیستی، چرایی و چگونگی معنویت های نوپدید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

زیر عنوان:

اقتراحی با شرکت دکتر احمدحسین شریفی و دکتر محمد فنایی اشکوری

اشاره

حجت الاسلام والمسلمین دکتر شریفی

احمدحسین شریفی، زاده سال شمسی، از توابع شهرستان نهاوند است. ایشان در سال وارد حوزه علمیه همان شهرستان شد و پس از یک سال برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم هجرت نمود. ایشان افزون بر تحصیلات حوزوی تا مقطع «خارج» و شرکت در درس های فقه و اصول فقهای بزرگی همچون آیات عظام وحید خراسانی، نوری همدانی، مکارم شیرازی و جوادی آملی، از سال وارد مؤسسه در راه حق (مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)) شد و پس از اتمام مقطع کارشناسی ارشد رشته دین شناسی (فلسفه دین)، تحصیلات دکتری خود را در رشته فلسفه تطبیقی در همان مؤسسه ادامه داد و سرانجام در سال از رساله دکتری خود با عنوان «معیار ثبوتی صدق قضایا» دفاع کرد. در سوابق علمی ایشان، معاونت آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ثبت است و هم اینک علاوه بر عضویت در هیأت علمی گروه فلسفه، معاون پژوهشی این مؤسسه می باشد. دکتر شریفی در کنار تدریس مباحث کلامی و فلسفی و اخلاقی (فلسفه اخلاق) در حوزه و دانشگاه، به تحقیق و پژوهش عالمانه در باب عرفان های نوپدید مشغول است. دکتر شریفی تاکنون آثار علمی و پژوهشی چندی اعم از چند ده مقاله و چند عنوان کتاب در حوزه های یادشده به جامعه علمی و فرهنگی کشور تقدیم کرده است؛ که برخی از آنها عبارتند از: «درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان های کاذب»، «جنگ نرم»، «موج فتنه؛ از جمل تا جنگ نرم»، «پژوهشی در عصمت معصومان(ع)»(با همکاری آقای حسن یوسفیان حائز رتبه برتر کتاب سال دانشجویی)، «خردورزی و دین باوری»، «خردورزی از چشم انداز امام علی(ع)»، «خاتمیت، امامت و مهدویت»، «عقل و وحی»(با همکاری آقای حسن یوسفیان برگزیده اثر برتر کنگره دین پژوهان کشور در سال و کتاب سال حوزه در سال )، «صحیفه عصمت»، «آیین زندگی؛ اخلاق کاربردی(کتاب سال حوزه در سال )».

دکتر فنایی اشکوری

محمد فنایی اشکوری متولد ۱۳۴۰ شمسی در شهرستان رودسر است. وی در سال ۱۳۵۵ وارد حوزه علمیه قزوین شد و مقدمات علوم دینی را در «مدرسه صالحیه» گذراند. سپس در سال ۱۳۵۹ به قم هجرت کرد و دروس سطح را طی سه سال به پایان رساند. وی همزمان با دروس خارج فقه و اصول، دوره چهار ساله «مؤسسه در راه حق» را نیز به پایان رساند. درس های فلسفه و عرفان را نزد حضرات آیات جوادی آملی، حسن زاده آملی و مصباح یزدی بهره برد و به مدت دو سال در گروه تخصصی فلسفه «بنیاد باقرالعلوم(ع)» مشغول شد؛ و همزمان نیز در درس های فلسفه غرب دانشگاه تهران، شرکت کرد. فنایی در سال ۱۳۷۱ شمسی به کانادا اعزام شد. وی کارشناسی ارشد را طی دو سال از مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه «مک گیل» در فلسفه و منطق تطبیقی گذراند و سپس در رشته «فلسفه غرب» دوره دکتری را در همان دانشگاه کانادایی به پایان برد. دکتر فنایی طی ده سال اقامت در شمال آمریکا، در دانشگاه های مختلف آنجا و کانادا سخنرانی داشت و در بسیاری از کنفرانس های فلسفه و دین مقاله ارائه نمود. وی در سال ۱۳۸۰ شمسی به ایران بازگشت و هم اینک به عنوان دانشیار و عضو هیأت علمی گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، به تدریس فلسفه تطبیقی، فلسفه سیاسی و عرفان مشغول است. تاکنون چند ده مقاله علمی و چند کتاب پژوهشی به رشته تحریر درآورده است؛ که برخی از عناوین کتاب های ایشان عبارتند از: «بحران معرفت»، «تعهد به حقیقت»، «دانش اسلامی، دانشگاه اسلامی»، «علم حضوری»، «معرفت شناسی دینی»، «معقول ثانی»، «منزلت زن در اندیشه اسلامی».

در ادامه، با سپاس فراوان از این دو اندیشمند گرامی، نقطه نظرات ایشان در پاسخ به پرسش هایی در باب پاورپوینت کامل چیستی، چرایی و چگونگی معنویت های نوپدید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، تقدیم می شود.

علل روی آوری مجدد انسان امروز به معنویت های نوپدید ـ پس از روی گردانی از دین و اخلاق در دنیای مدرن ـ چه می باشد؟

دکتر شریفی: در ابتدا از حضرتعالی و دوستان دست اندر کار نشریه وزین معارف که چندی است این موضوع را در نشریه مورد مداقه قرار داده اید تشکر می کنم. اینکه بخش هایی از نشریه را به بحث عرفان های نوظهور و معنویت های دروغین اختصاص می دهید جای تشکر دارد. یکی از مسائل مهم برای تحلیل معنویت های نوپدید و تبیین نوع مواجهه با آنها فهم همین نکته است که چطور شد بشر جدید بعد از رویگردانی و فاصله ای که خصوصاً در نیمه اول قرن بیستم از دین و معنویت و اخلاق و به طور کلی، از امور ماورایی داشت دوباره به سمت معنویت و دین و عرفان برگشت. طبیعتاً برای تعریف نوع مواجهه خود با چنین پدیده ای باید علل و چرایی بروز آن را بدانیم تا بهتر بتوانیم مواجهه مان را با آن تعریف کنیم. به نظر من چون این پدیده، پدیده ساده ای نیست بلکه همانند دیگر پدیده های اجتماعی بسیار پیچیده است، نباید تک عاملی به آن نگاه کرد. علل و عوامل متعددی دست به دست هم می دهند تا یک پدیده اجتماعی را شکل دهند؛ در این مسأله نیز به همین شکل است. طبیعتاً روی آوری بشر جدید به معنویت علل و عوامل مختلفی دارد. در یک دسته بندی می توان گفت یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری و پیدایش این فرقه ها علل و عوامل روحی و روانی است. برخی از علل روحی و روانی باعث شکل گیری و روی آوری بشر به سوی این معنویت ها و فرقه ها می شود؛ بالاخره انسان مخصوصاً در دنیای مدرن و جدید خلل ها و کمبودهایی در وجود خودش می دید که با امکاناتی که در اختیار داشت پاسخی برای آن کمبودها نمی یافت. در مسائل زندگی روزمره و در حوزه خانواده و حتی مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خلأهایی داشت که علم جدید پاسخی قانع کننده برای این خلأها در اختیار او قرار نمی داد. در چنین فضایی طبیعی است که زمینه برای بروز و طرح ایده ها و شکل گیری جریان هایی فراهم می شود که مدعی پاسخ گویی به مسائل روحی و روانی و نیازهای درونی افراد هستند.

یکی دیگر از علل پیدایش چنین جریان هایی را می توان علت های فلسفی و عقلی دانست. با این توضیح که در دنیای جدید از رنسانس به بعد آرام آرام ایده های فلسفی و علمی بشر به آنجا رسید که جایی برای دین و مسائل اخلاقی و معنوی نمی دید. کار به جایی رسید که در نیمه اول قرن بیستم فلسفه پوزیتیویسم، نظریه فلسفی رایج بشر شد، نظریه پوزیتیویسم و فلسفه آن مدعی بود که به طور کلی گزاره ها و حتی مفاهیم دینی و اخلاقی گزاره ها و واژه هایی بی معنا هستند به این دلیل که تحقیق پذیر و تجربه پذیر نیستند. زیر تیغ جراحی یا با تلسکوپ و میکروسکوپ هم یافت نمی شوند و هر چیزی که تحقیق پذیر و تجربه پذیر نباشد معنا ندارد. بنابر این نوبت به صدق و کذب و درستی یا نادرستی شان نمی رسد چون صدق و کذب فرع بر معناداری است. وقتی جمله ای بی معنا بود طبیعتاً نمی توان از درستی یا نادرستی آن نیز سخن گفت. این اندیشه چنان گسترش پیدا کرد که می توان گفت از دهه سی تا اوایل دهه هفتاد قرن بیستم تمام فضای اندیشه ای بشر مدرن را به خود اختصاص داده بود؛ ولی بعد از مدتی این فلسفه اعلام ورشکستگی کرد. به یک معنا در حال حاضر ما اندیشمندی که از این تفکر دفاع کند و مدعی تفکر پوزیتیویستی باشد سراغ نداریم. طبیعتاً وقتی فلسفه ای که اوج دین ستیزی، معنویت ستیزی و اخلاق ستیزی است به شکست کشیده می شود و مدافعی ندارد دوباره زمینه برای طرح مباحث دینی و معنوی فراهم می شود و در چنین فضایی است که گروه های مختلف معنوی و جنبش های نوظهور دینی و عرفانی به طور گسترده ای عرض اندام می کنند.

افزون بر این موارد می توان از برخی علل و انگیزه های سیاسی نیز در ترویج و گسترش این فرقه ها سخن گفت. همانگونه که برخی از اندیشمندان غربی اذعان کرده اند پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از مهمترین عوامل گرایش بشر به سمت دین و معنویت بوده و هست و حتی برخی گفته اند اگر می خواهید سالی برای پیدایش این گرایش مشخص کنید سال ۱۹۷۹م است که سال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است. به این دلیل که انقلابی به نام دین و معنویت و عرفان شکل می گیرد و آن تلقی بشر نسبت به دین و معنویت و مسائل ماورایی را کاملاً باطل می کند. این گفته نظر و تحقیق بنده نیست بلکه نظر اندیشمندان غرب است. آنها فکر می کردند که دین و معنویت هرگز نمی تواند هیچ نقش اجتماعی و سیاسی داشته باشد. بلکه دین را افیون ملت ها می دانستند. اما با کمال ناباوری دیدند به نام دین، بزرگ ترین انقلاب قرن رقم می خورد و این زمینه پیدا شد که بسیاری از دین گرایان دوباره به سمت احیای دینشان برگشتند مسیحیان و یهودیان و بودایی ها و برخی دیگر از ادیان. در چنین فضایی طبیعتاً سودجویان و فرصت طلبان نیز برای بهره برداری از این فرصت به دنبال ابداع و اختراع ادیان جدید و معنویت ها نو خواهند بود. به نظر من این علل را می توان به عنوان مهم ترین عوامل روی آوری بشر به سمت معنویت، به معنای عام یعنی اعم از معنویت راستین و معنویت های دروغین ذکر کرد.

دکتر فنایی اشکوری: فضای حاکم بر تمدن جدید غرب برپایه اعراض از دین و معنویت شکل گرفت. گرچه دین در جامعه غربی حضور داشت و تا حدی مؤثر هم بود، اما روح حاکم، غیردینی بود. این تمدن مادی و سکولار به بحران های ویرانگری منتهی شد که مهم ترین آنها عبارتند از: بحران معرفتی، بحران اخلاقی، بحران امنیتی، بحران زیست محیطی و بحران معنوی. ریشه این بحران ها جهان بینی ماتریالیستی و سبک زندگی و اخلاق مادی است. بسیاری به این نتیجه رسیدند که راه رهایی از این بحران ها بازگشت به معنویت است. برای بسیاری روشن شده است که نیاز معنوی نیازی حقیقی و اصیل است. نیازی است که در سرشت انسان است و همیشه نمی توان آن را سرکوب کرد و نادیده گرفت. این نیاز باید به نحوی پاسخ داده شود. اگر فرد به پاسخ درست دسترسی نداشته باشد با پاسخ غلط خود را قانع می کند؛ مانند تشنه ای که در بیابان آب می طلبد؛ اگر آب زلال و سالمی نیابد، آب آلوده را می آشامد.

با نظر به جریان شناسی این فرقه ها، آیا پیدایی و نیز پایایی ـ ترویج ـ آنها، پاسخ به یک نیاز طبیعی بود و یا نتیجه یک مدیریت پیدا و پنهان جهانی؟ متولیان اصلی این فرقه ها، چه کسانی هستند؟ آیا پاسخ شما، یک تحلیل است و یا مستند به شواهد می باشد؟

دکتر شریفی: بنده علل روی آوری بشر به سمت دین و معنویت را به طور کلی، عرض کردم؛ طبیعتاً پیدایی چنین فرقه هایی را در چنین فضایی امری طبیعی می دانم. یعنی پیدایی چنین فرقه هایی از پیامدها و نتایج طبیعی شکست ها و ناکامی ها در عرصه علم، فلسفه، عقلانیت و علم مدرن از یک طرف و همچنین پیروزی هایی که با نام دین و معنویت ایجاد شد که نمونه بارزش انقلاب اسلامی ایران است، از طرف دیگر بود. این فضا طبیعتاً موج جدید گرایش بشر به سمت دین و معنویت را ایجاد کرده، اما آیا ترویج و اشاعه معنویت های نوپدید و فرقه ها و گروه های نوظهور دینی نیز، همچون پیدایی آنها، واقعاً طبیعی است؟ یا نه هدفمند و مدیریت شده به ترویج و تبلیغ آنها پرداخته می شود؟ بنده موافق نظر دوم هستم. فرقه های نوظهور معنوی هر چند مدعی پاسخ گویی به نیازهای طبیعی و رفع مشکلاتی هستند که برای بشر ایجاد شده اما بنده می توانم دلایل متعددی ذکر کنم که اینها به هدف تخریب معنویت حقیقی ترویج می شوند و حتی می توان گفت که پیدایی برخی از اینها نیز کاملاً حساب شده و هدفمند است. یعنی به این هدف تولید شده اند که به زعم خود جلوی رشد تصاعدی معنویت حقیقی و اسلامی را بگیرند و یا کشور کانونی معنویت اسلامی، یعنی جمهوری اسلامی را از درون با مشکلات فرهنگی و اعتقادی و معنوی مواجهه کنند. این را بسیاری از مراکز غربی اذعان می کنند و در اتاق های فکرشان بیان کرده اند و اسناد و مدارک در این زمینه فراوانند که اگر لازم شد اینها را در اختیارتان قرار می دهم. اینها دیدند که با معنویتی که یکه تازی می کند باید مبارزه کرد. راه مبارزه چیست، جنگ سخت را تجربه کردند نتیجه نداد. جنگ های نیمه سخت و نافرمانی های مدنی را هم تجربه کردند تا به حال نتیجه نداده است. به این نتیجه رسیده اند که در این عرصه هم بهترین راه مبارزه با این معنویت باید از جنس خودش باشد یعنی تولید جریان ها و فرقه هایی به نام دین ولی علیه دین. هدف اصلی مبارزه با اسلام و معنویت حقیقی است اما با ابزاری به نام دین و معنویت و عرفان! به همین دلیل است که می بینیم اغلب قریب به اتفاق معنویت های نوظهور واقعاً در چارچوب تفکر لیبرالیستی و اومانیستی هستند. همه اصول و مبانی لیبرالیسم را معتقدند. البته نه به نام لیبرالیسم،بلکه به نام معنویت و دین. به همین دلیل بنده معتقدم که پیدایی برخی از معنویت های جدید و به تعبیر زیبای شما پایایی بسیاری از آنها در دنیا و مخصوصا در کشور ما کاملاً مدیریت شده است. مراکز سیاسی و اطلاعاتی غرب رسماً برای ترویج این فرقه ها بودجه تعیین می کنند و رسانه هایشان به صراحت از ترویج برخی از این فرقه ها در جمهوری اسلامی سخن می گویند و هیچ ابایی هم ندارند و مدعی اند که جلوی رشد معنویت اصیل اسلامی را در دنیا می گیرند. بسیار روشن است بشری که رو به سوی دین آورده است و در جستجوی اموری است که خلأهای وجودی و معنوی او را پاسخ دهد، یافتن دین حقیقی از میان مثلا سه دین یا پنج دین کار چندان دشواری نیست. اما اگر امر دایر شود بین هزاران دین بین سه هزار یا پنج هزار دین، آنگاه نمی توان انتظار داشت که به سهولت بتواند راه را از چاه تشخیص دهد. آنگونه که برخی آمار و ارقام می گویند بیش از ۵۰۰۰ و گاه حدود ۷۰۰۰ دین را هم نام آورده اند که در حال حاضر در این دهه های اخیر تولید و ترویج شدند در این فضا تشخیص راه صحیح کار آسانی نیست. به همین دلیل بنده معتقدم که پیدایی برخی از آنها و پایایی بسیاری از این فرقه ها در دنیا و در کشور ما کاملا مدیریت شده و هدفمند است.

دکتر فنایی اشکوری: چنان که گفتیم، روی آوردن به معنویت پاسخ به نیازی فطری و طبیعی است، اما تشنگان قدرت و شهرت و ثروت و شهوت و در یک کلام تشنگان دنیا از هر زمینه ای برای رسیدن به مقاصد شیطانی بهره برداری می کنند. هم جاه طلبی های فردی و هم نقشه های سازمان یافته قدرت ها در تولید و ترویج و حمایت از این جریانات مؤثرند.

ماهیت این معنویت ها چیست؟

دکتر شریفی: اگر بخواهیم در یک تعریف کلی، ویژگی مشترکی برای همه این ها بیان کنیم، می توان چنین گفت که اینان همگی به صراحت یا به صورت ضمنی مدعی اند ما آمده ایم سه مؤلفه را برای بشر تامین کنیم و سه نیاز عمده او را پاسخ دهیم: ۱. شادی و نشاط را برای او به ارمغان می آوریم کسی که به تکنیک ها و تئوری های ما عمل کند زندگی شادی خواهد داشت ۲. آرامش و طمأنینه به ارمغان می آوریم و او را از اضطراب و دلهره دور می کنیم ۳. به او امید به زندگی می دهیم. این ادعایی است که اینها بیان می کنند. به همین دلیل می توان گفت که ماهیت ادعایی این فرقه ها در حقیقت ماهیتی روانشناختی است. می خواهند نیازهای روحی و روانی بشر را پاسخ دهند. این ادعا را دارند که نشاط و آرامش را تأمین می کنند. افراد را به زندگی شان امیدوار می کنند. البته همه اینها هم تصریح می کنند که برای شاد بودن و امیدوار بودن به زندگی نیازی به اعتقاد به خدا و معاد و دین های رسمی نیست. شما می توانید اعتقادی هم به وجود خدا نداشته باشید ولی زندگی معنوی و آرام و با نشاطی داشته باشید! معنویت و عرفان در نگاه اینها به این معناست. آیا اعتقاد به معاد این مؤلفه ها را تامین می کند یا نه؟ برخی می گویند نه لزومی ندارد. اعتقاد به معاد داشته باشید و یا نداشته باشید تأثیری در این معنویت ندارد. حتی بعضاً مدعی اند که اعتقاد به معاد موجب اخلال در شادی و نشاط می شود. جلو برخی از شادی ها و امور نشاط انگیز و طرف آفرین را می گیرد! و موجب دلهره و اضطراب می شود. شما اگر بدانید در همین زندگی هستید و بعد هم تمام می شود و دیگر خبری نخواهد بود آرام تر هستید و اضطراب کمتری دارید تا این که بدانید که باید برای تک تک اعمالتان در روز قیامت پاسخ بدهید و برای آنها حساب پس بدهید و ثمره اش را ببینید. پس اینها یک ماهیت ادعایی دارند که ما شادی و آرامش و امید را تأمین می کنیم و یک ماهیت پنهان دارند. ماهیت پنهان آنها در حقیقت همان دین ستیزی و اسلام ستیزی و معنویت ستیزی است. زیرا بسیار روشن است که رکن اصلی معنویت اصیل اعتقاد به خداست. ما می خواهیم به خدا برسیم و خدایی بشویم، انسان خداگونه شویم و تخلق به اخلاق خدایی داشته باشیم، معنویت اصیل بدون اعتقاد به معاد و روز قیامت بدون اعتقاد به نبوت، بدون اعتقاد به انسان کامل و ولی حق معنا ندارد. در حالی که هیچ یک از این امور در این معنویت های جدید و عرفان های دروغین جایگاهی ندارد. به همین دلیل است که می گوییم ماهیت واقعی عرفان های نوظهور و فرقه های نوپدید ماهیتی دین ستیزانه به معنای واقعی کلمه است. ارکان و اعتقادات اصلی دین را نفی می کنند. اما ماهیت ادعایی همان ماهیتی است که عرض کردم می خواهند یک زندگی آرام و پر از شادی و نشاط و امید را به ارمغان بیاورند. که ما معتقدیم این فقط ادعاست به این دلیل که «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» اطمینان قلب و آرامش تنها در سایه توکل به خدا، عالم مطلق، کمال مطلق و قدرت مطلق به دست می آید. اگر به او توجه نشود هرگز آرامشی کسب نخواهد شد و امید به زندگی هم همین طور است انسانی امیدوار زندگی می کند که برای رنج ها و سختی ها و دشواری های زندگی توجیه معقولی داشته باشد. کسی می تواند امید به زندگی داشته باشد که زندگی را معنادار بداند. کسی که هیچ معنایی در زندگی اش نمی بیند و هیچ اثری برای افعالش قائل نیست چگونه می تواند به کارهای خوبی که انجام می دهد امیدوار باشد کار خوب را به چه امیدی انجام می دهد به قول آقای داستایوسکی «اگر خدا نباشد هر کاری جایز است» واقعاً اگر خدایی وجود نداشته باشد برای چه کار خوب انجام دهم؟ به چه امیدی جلوی ظلم ایستادگی کنم؟ به چه امیدی ایثارگری کنم؟

نقاط اصلی اشتراک و افتراق این گروه ها در چیست؟ آیا می توان ادعا کرد که ظاهر متکثر و متنوع این فرقه ها از باطنی واحد برخوردار است و از یک مغز، فرمان می گیرند؟ آیا اسنادی در این رابطه موجود است؟

دکتر شریفی: نقاط اصلی اشتراک اینها، که در ضمن پاسخ به سؤال قبلی اشاره کردم این است که اینها همگی متأثر از مبانی تفکر لیبرال دموکراسی هستند و این نقطه مشترک همگی آنهاست. و این خود یکی از نشانه ها و قرائن مدیریت شده بودن اینهاست. این فرقه ها حتی اگر ریشه ایرانی یا هندی و شرقی دارند باز هم می بینیم که در اساس با مبانی جهان شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی لیبرالیسم اشتراک نظر دارند! به عنوان مثال یکی از مهم ترین نقاط اشتراک تک تک فرقه هایی که ما مورد بررسی قرار داده ایم این است که همه از ناواقع گرایی ارزشی دفاع می کنند. یعنی می گویند ارزش ها سلیقه ای هستند و ریشه در واقعیت ندارد و یا قراردادی یا اعتباری هستند. این حرف دقیقاً مبنای ارزش شناختی لیبرال دموکراسی است. درحالی که مبنای ارزش شناختی نظام اسلامی این گونه نیست. زیرا ما معتقدیم که ارزش ها ریشه در واقعیت دارند. حسن و قبح ذاتی است. ارزش افعال در ذات آنها نهفته است و این اختلافی بسیار جدی است. آثار و ثمرات فراوانی هم دارد. همه اینها از نسبیت گرایی ارزشی دفاع می کنند همگی بالاتفاق می گویند ارزش ها نسبی اند. نسبت به افراد زمان ها و مکان ها متفاوت می شوند. ارزش همانی است که هر فردی دوست دارد یا یک جامعه ای می پسندد. امروز آن را دوست دارید و فردا چیز دیگری را. این تغییرات هیچ خللی در معنویت و عرفان افراد ایجاد نمی کند. ما در اندیشه اسلامی با این حرف ها مخالفیم می گوییم ارزش ها ثابت و پایدارند «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَهِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَهِ».(الکافی ج۱، ص۵۸، ح۱۹- بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْی وَ الْمَقَاییسِ) نقطه اشتراک دیگر این فرقه ها این است که همگی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.