پاورپوینت کامل شاه صد سال دیر آمد! ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شاه صد سال دیر آمد! ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاه صد سال دیر آمد! ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شاه صد سال دیر آمد! ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
نوشته زیر، مقاله «بار سنگین نوسازی»، نوشته میشل فوکو، فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریه پرداز فرامدرنیسم، است؛ که پس از دو سفر به ایران در گیر و دار وقوع انقلاب اسلامی، در کنار دیگر یادداشت های کتاب «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟» به نگارش درآمد. از دیدگاه فوکو دلیل انقلاب اسلامی ایران، نمی تواند انگیزه های مادی و اقتصادی باشد. او زمانی به این دیدگاه رسید که مستقیماً به سراغ مردم انقلابی در خیابان هاـ تظاهرات و اجتماعات ـ و خانه های تهران، قم و… رفت و با انقلابی ها به گفتگو نشست. از منظر وی، حکومت اسلامی راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی جامعه خود بوده است.
فوکو در این یادداشت، به شعار «نوسازی» که توسط شاه سر داده می شد، می پردازد؛ که خواندنی است. مجموعه یاددشت ها و مقاله های فوکو در این کتاب، با ترجمه حسین معصومی همدانی توسط انتشارات هرمس، عرضه شده است.
معارف
تهران. هنگام عزیمت از پاریس به صد زبان به من گفته بودند: «ایران دچار بحران نوسازی شده است. یک حاکم خودستا و بی لیاقت و مستبد هوای رقابت با کشورهای صنعتی را دارد و چشم به سال دو هزار دوخته است. اما جامعه سنتی نمی تواند و نمی خواهد با او همراهی کند، این جامعه زخم خورده از حرکت می ماند، به گذشته خود می نگرد و به نام اعتقادات هزار ساله از یک روحانیت واپسگرا پناه می جوید.» و چندین بار تحلیل گران برجسته را دیده بودم که به جدّ از خود می پرسیدند که چه نوع حکومتی می تواند ژرفای ایران را با نوسازی ای که برای آن لازم است آشتی بدهد: یک نظام سلطنتی لیبرال؟ یک نظام پارلمانی؟ یک نظام ریاست جمهوری قدرتمند؟
وقتی به تهران رسیدم این پرسش ها در نظرم بود و از آن پس ده ها بار آنها را مطرح کرده ام و ده ها پاسخ شنیده ام: «باید شاه سلطنت کند نه حکومت» «باید به قانون اساسی سال ۱۳۲۴[قمری] برگردیم» «باید پیش از تصمیم گیری نهایی مدتی یک نایب السلطنه تعیین شود» «شاه باید برای همیشه یا برای مدتی از صحنه بیرون برود» «خاندان پهلوی چاره ای ندارد جز اینکه کشور را ترک کند و دیگر اسمشان هم به میان نیاید» اما در هر حال، پشت همه این جواب ها، یک فکر اصلی است: «ما دیگر این رژیم را نمی خواهیم!» من از آنجا که بودم زیاد جلوتر نرفته ام.
یک روز صبح، در یک آپارتمان بزرگ و خالی، که پرده های کشیده آن فقط به سر و صدای کم و بیش تحمل ناپذیر اتومبیل ها اجازه نفوذ می داد، با یکی از مخالفان شاه که به عنوان یکی از بهترین متفکران سیاسی کشور به من معرفی شده بود، ملاقات کردم. پلیس به دنبال او بود. مردی بود بسیار آرام و محتاط؛ در حرکاتش چندان چیزی نمایان نبود؛ اما وقتی دست هایش را باز می کرد خراش های بزرگی در دستش دیده می شد! به تازگی سر و کارش با پلیس افتاده بود.
ـ چرا مبارزه می کنید؟
ـ برای اینکه استبداد و فساد را شکست بدهیم.
ـ اول استبداد یا اول فساد؟
ـ استبداد فساد می آورد و فساد پشتوانه استبداد است.
ـ نظرتان راجع به این حرف اطرافیان شاه چیست که می گویند: «برای نوسازی کشوری که هنوز عقب مانده است باید یک حکومت قوی داشت»؟ و می گویند: «در کشوری که سازمان اداری درستی ندارد، طبیعی است که نوسازی با خود، فساد به همراه بیاورد.»
ـ چیزی که ما نمی خواهیم همین مجموعه نوسازی و استبداد و فساد است.
ـ و همین است که شما اسمش را «این رژیم» می گذارید؟
ـ کاملاً درست است.
و یک باره نکته بسیار کوچکی به یادم آمد که دیروز، هنگام دیدار از بازاری که بعد از بیش از هشت روز اعتصاب، هنوز درست باز نشده بود، نظرم را به خود جلب کرده بود. روی پیشخوان مغازه ها به ردیف، ده ها چرخ خیاطی عجیب و غریب، از چرخ های پایه بلند و پر پیچ و تابی که در آگهی های تبلیغاتی مجله های قرن نوزدهم می توان دید، چیده بودند. این چرخ ها را طرح هایی به شکل پیچک، به شکل گیاهان بالا رونده، به شکل گل های تازه شکوفه کرده، که همه تقلید ناشیانه مینیاتورهای کهن ایرانی بود، تزیین می کرد. بر روی این کالاهای از رونق افتاده غرب که نشانه های یک شرق منسوخ را بر خود داشتند نوشته شده بود: «ساخت کره جنوبی»! در آن لحظه احساس کردم که در رویدادهای اخیر، عقب مانده ترین گروه های جامعه نیستند که در برابر نوعی نوسازی بی رحم به گذشته روی می آورند، بلکه تمامی یک جامعه و یک فرهنگ است که به نو سازی ای که در عین حال کهنه پرستی است «نه» می گوید.
بدبختی شاه این است که با این کهنه پرستی همدست شده. گناه او این است که می خواهد، به زور فساد و استبداد، این پاره گذشته را در زمانی که دیگر خریداری ندارد، حفظ کند! آری، نوسازی به عنوان پروژه سیاسی و به عنوان اساس دگرگون سازی جامعه در ایران به گذشته تعلق دارد. منظورم فقط این نیست که خطاها و ناکامی ها باعث شده که نوسازی، به شکلی که شاه در این اواخر می خواست به آن بدهد محکوم به شکست باشد. حقیقت این است که امروزه همه طبقات اجتماع، همه اقدامات رژیم را از ۱۳۴۱ رد می کنند. از اصلاحات ارضی نه تنها زمین داران بزرگ بلکه دهقانانی هم که صاحب تکه زمینی شده اند اما پشتشان زیر بار قرض خم شده و ناگزیر به شهرها می کوچند، ناراضی اند؛ زیرا پیدایش بازار داخلی عمدتاً به سود محصولات خارجی بوده است. کاسب های بازار که شکل امروزی شهرسازی خفه شان می کند ناراضی اند، طبقه ثروتمند ناراضی است؛ زیرا گمان می کند نوعی صنعت ملی به وجود خواهد آمد، اما حالا باید، به تقلید از خواست حاکم، سرمایه اش را در بانک های کالیفرنیا بگذارد یا صرف خرید مستقلات در پاریس کند.
مجموعه این شکست ها، نوسازی ای است که دیگر خریداری ندارد. اما چیز دیگری هم هست، چیزی قدیمی تر، که از شاه فعلی جدایی ناپذیر است، که علت وجودی اوست؛ چیزی که نه تنها بنیاد حکومت او، بلکه بنیاد سلسله اوست.
وقتی که در سال ۱۲۹۹ ش، رضاخان در رأس لژیون قزاق به دست انگلیسی ها به قدرت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 