پاورپوینت کامل جریان شناسی تبلیغ در دهه چهل و پنجاه شمسی ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جریان شناسی تبلیغ در دهه چهل و پنجاه شمسی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان شناسی تبلیغ در دهه چهل و پنجاه شمسی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان شناسی تبلیغ در دهه چهل و پنجاه شمسی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

نهاد وعظ و خطابه به عنوان یکی از نهادهای مؤثر و دیرپای دینی همواره و در مقاطع و دوران های تاریخی مختلف در حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه تأثیرگذار بوده است. این تأثیرگذاری و نقش آفرینی در مقاطعی چند به دلایل مختلف مجال بروز و ظهور بیشتری یافته است؛ از جمله می توان به مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران نظیر نهضت مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزاتی که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد اشاره کرد. به تبع گسترش دامنه فعالیت مجالس وعظ و خطابه، این نهاد همواره طیف ها و جریان های مختلف و متنوعی را شامل می شده است؛ که این مقاله جریان های مقطع مهم و سرنوشت ساز دهه های چهل و پنجاه را بررسی می کند.

جریانات تبلیغ

در یک دسته بندی کلی در این دو دهه می توان سه جریان را در تبلیغ دین از هم تفکیک کرد:

جریان اول: وعظ سنتی

اولین جریان فعال در این مقطع، جریان وعظ سنتی بود. این جریان وجهه همت خود را فقط به تبلیغ مسائل اعتقادی و عبادی دینی و مبارزه با شبهات اعتقادی که از جانب اهل سنت، وهابیت و بهاییت طرح می شد، مصروف می داشت و نسبت به ورود در مسائل و مناقشات سیاسی جامعه چندان تمایلی نشان نمی داد؛ به همین منظور حتی گاه به تقابل با مذهبی های سیاسی و مبارز می پرداخت و ابایی نداشت که با حکومت پهلوی و شخص شاه روابط حسنه ای برقرار کند و در پایان منبر برای «شاه شیعه» هم دعا کند. این رویکرد البته میان همه وعاظ سنتی فراگیر نبود و بسیاری از ایشان کسانی بودند که چندان رغبتی به ورود به مسائل سیاسی جامعه و موضع گیری، نداشتند و این فعالیت های سیاسی را منافی رسالت اصلی خود یعنی تبلیغ دین می پنداشتند.

این دسته از وعاظ پس از درگذشت آیت الله بروجردی، مرجعیت علمایی چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم را تبلیغ و ترویج می کردند. وعاظ منسوب به این جریان، گرچه در لایه های سنتی و غیرسیاسی و گاه شاه دوستِ مذهبی جامعه، هواخواهان بسیاری داشتند ولی همواره مورد انتقاد و اعتراض انقلابی ها بودند و بعد از انقلاب هم برخی از ایشان به حاشیه رانده شدند.

از جمله چهره های شاخص این جریان، باید از مرحوم شیخ حسینعلی راشد (۱۳۵۹ – ۱۲۸۴ش) فرزند عارف شهیر ملاعباس تربتی نام برد. راشد از وعاظ سرشناس و متفکر وقت بود و یگانه واعظی بود که از سال های دهه ۱۳۲۰ به مدت ۳۷ سال شب های جمعه منبرش از رادیو پخش می شد. او البته به موازات منبر در حوزه و دانشگاه هم به تدریس اشتغال داشت و گاه برای مطبوعات مقاله می نوشت. وی از جمله روحانیان روشنفکر بود و از این حیث چندان ارتباطی با بدنه سنتی روحانیت نداشت. منبرهای راشد عموماً مباحث اخلاقی (فردی و اجتماعی) و ارائه بیانی ساده و عامه فهم و در عین حال مستدل از دین و آموزه های اسلامی را شامل می شد و پاسخ گویی به مسائل اجتماعی و فرهنگی روز و تطبیق دین با مقتضیات اسلام، از دغدغه های همیشگی او بود.

راشد به هر دلیل از ورود به عرصه مباحثات سیاسی دوری می جست و حتی روابط حسنه ای هم با شاه و رژیم داشت. همین روابط حسنه که گاه رسانه ها هم به آن توجه می کردند آتش خشم انقلابیان را برمی انگیخت و انتقادات بسیاری را متوجه او می ساخت. البته دامنه شهرت و محبوبیت او در بین هیئت های سنتی و عامه مردم به مراتب پایین تر از کسی چون مرحوم کافی بود.

از جمله دیگر وعاظ و خطبای سنتی شهیر این مقطع می توان علی سدهی، محمد حسین خندق آبادی، سید مرتضی برقعی، انصاری قمی، سلطان الواعظین شیرازی و سید محمد موسوی واعظ، را نام برد.

جریان دوم: وعظ انقلابی و سیاسی

جریان دوم وعظ در این مقطع، جریان انقلابی و سیاسی ای بود که با انقلابیان و معترضان همگام و هم سو بود و آشکارا نسبت به رژیم پهلوی موضع انتقادی و اعتراضی داشت و بسته به شرایط این مواضع را بیان می کرد. هر چه به مقطع پیروزی انقلاب نزدیک می شویم، به تبع گسترش یافتن دامنه مبارزات، نفوذ و ابعاد فعالیت این جریان هم بیشتر می شود. وعاظ منسوب به این جریان می کوشیدند به تلویح یا تصریح موضوعات اجتماعی و سیاسی را به عنوان موضوعات منابر خود برگزینند و با تکیه بر «نهج البلاغه» و قیام عاشورا، ابعاد حماسی و مبارزاتی و عدالت خواهانه شیعه را برجسته و تبلیغ کنند.

مخاطبان اصلی این وعاظ، جوانان انقلابی و معترض بودند. طبیعی بود که فعالیت های تبلیغی سیاسی این وعاظ از سوی رژیم، بی پاسخ نماند و به همین جهت اکثر آنان تجربه های زندان، تبعید و ممنوع المنبری را از سر گذراندند. این وعاظ عمدتاً مبلغان مرجعیت امام خمینی(ره) (و به طور محدودتر دیگر مراجع همراه با انقلاب) بودند و به عنوان شاگردان و همراهان امام(ره) معرفی و خوانده می شدند.

شاخص ترین چهرهه جریان وعظ انقلابی، بی گمان مرحوم شیخ محمدتقی فلسفی بود. فلسفی چنان شهرت و محبوبیتی داشت که حتی برخی سران رژیم هم گاه برای حفظ وجهه مذهبی خود بین توده مردم، پای منبر او حاضر می شدند. امتیاز برجسته فلسفی ـ که در مقاطع مختلف، مصونیت و حاشیه به نسبت امنی را برای فعالیت ها و منبرهای انتقادی اش فراهم می آورد ـ ارتباط گسترده و وثیقی بود که او با بدنه روحانیت و مراجع تقلید داشت. این ارتباط به گونه ای بود که وی آشکارا خود را زبان گویا و نماینده مراجع شیعه می خواند. فلسفی با سیاستی که پیش گرفته بود، به صراحت مباحثی را در منبر خود طرح می کرد که خطبای دیگر جسارت پرداختن به آنها را نداشتند.

از مقطعی به بعد، فلسفی کاملاً به خطیبی سیاسی و انقلابی تبدیل شد. آغاز این مقطع را شاید بتوان سخنرانی معروف وی در شب عاشورای سال ۱۳۴۲ در حرم حضرت معصومه(س) دانست. فلسفی در این سخنرانی با صراحت از سیاست های رژیم انتقاد کرد و گفت: «مردم وقتی از ظلم و جور به تنگ آمدند و کارد به استخوانشان رسید، انقلاب می کنند. انقلاب اسلحه نمی خواهد. دندان ها و ناخن های انقلابیون اسلحه آنهاست… سپهبدها و سرلشکرها و سرتیپ ها که در موقع قدرت اموی ها بر مردم، آن طور غرور و ناز و افاده می فروختند و به مال و جان و ناموس مردم ارزش نمی دادند، در مقابل دندان و ناخن انقلابیون فرار می کردند و با مروان به کنیسه یهودیان پناهنده می شدند!»

تا پیش از این، منابر فلسفی عموماً مباحث تربیتی ـ اخلاقی و مربوط به خانواده و پرورش فرزندان را شامل می شد؛ اما از این مقطع به بعد، محورهایی چون خطر صهیونیسم برای مسلمانان، انتقاد از همکاری رژیم شاه و اسرائیل، دفاع از ملت فلسطین، بیان جنایات آمریکا در جهان و اعتراض به باستان گرایی رژیم شاه هم به سخنرانی های وی افزوده شد. خود وی در مورد این تغییر رویکرد می گوید: «مخالفت من در دوره طاغوت فقط انتقاد بود یعنی ترمز ضعیفی که تا حدی مسئولان کشور رعایت مردم را بکنند و منظور من براندازی رژیم نبود؛ اما وقتی امام ]خمینی[ در سال های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ نهضت را آغاز کرد، شرایطی به وجود آمد که من حد اعلای انتقادها را شروع کنم.»

همین تغییر رویکرد سبب شد که از این مقطع به بعد وی به دفعات با تهدید و ارعاب دستگاه های امنیتی رژیم روبه رو و چندین بار ممنوع المنبر شود و در نهایت به زندان افتد. فلسفی در زندان به پیشنهاد شهید مطهری، به آموزش خطابه و سخن وری می پردازد. او این آموزش را در سال های خانه نشینی هم در قالب برگزاری کلاس های تدریس فن خطابه و منبر پی گرفت. حاصل این اقدامات، پرورش نسلی از روحانیان جوان انقلابی بود که در سال های منتهی به پیروزی انقلاب، با منبرهای سیاسی خود نقشی جدی و مؤثر ایفا کردند.

امام خمینی(ره) هم در سال های مبارزه به دفعات با ارسال تلگراف و پیام از خطابه ها و روشنگری های فلسفی در منابر خود تقدیر می کرد و با ارائه خط مشی ها و رهنمودهایی، او و دیگر خطبای انقلابی را تشویق و تحریض و در مقابل، روحانیان و خطبای غیرانقلابی را تقبیح و مذمت می نمود.

خلاصه آنکه در فاصله سال های ۱۳۴۲ (آغاز دوران تبعید امام) تا ۱۳۵۰، فلسفی مهم ترین چهره روحانی مبارز و از جمله چند واعظ سرشناسی بود که در منابر خود به مسائل سیاسی و انقلابی گریز می زدند.

دیگر چهره شاخص جریان وعاظ انقلابی، مرحوم شیخ عباسعلی اسلامی بود. واعظی که حتی پیش تر از فلسفی وارد مبارزات سیاسی شد و از جمله با آیت الله کاشانی و شهید نواب صفوی ارتباط نزدیک داشت، از جمله معدود وعاظی بود که در جریان نهضت ملی شدن نفت فعالیت می کرد و به زندان هم افتاد. فلسفی و اسلامی در دهه چهل معروف ترین و مهم ترین وعاظ انقلابی و سیاسی بودند؛ اما با گسترش فرهنگ مبارزه در سال های دهه پنجاه و روشنگری قشرهای مبارز روحانیان و روشنفکران، از این مقطع به بعد شاهد گسترش منبرها و وعظ های سیاسی و انقلابی هستیم. آنچه بروز چنین تغییری را تسریع کرد، ورود روحانیان انقلابی و مبارز (عموماً شاگردان و طرفداران امام خمینی(ره)) به عرصه وعظ و خطابه بود.

از جمله دیگر وعاظ و روحانیان انقلابی فعال در این مقطع می توان به این اشخاص اشاره کرد: سید محمود طالقانی (با محوریت «مسجد هدایت»)، شیخ محمدرضا مهدوی کنی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.