پاورپوینت کامل تبیین اخلاقی رابطه انسان با جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تبیین اخلاقی رابطه انسان با جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبیین اخلاقی رابطه انسان با جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تبیین اخلاقی رابطه انسان با جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
زیر عنوان:
گروه اخلاق پژوهشکده علوم وحیانی معارج
پرسش از این که “میان خدا و انسان و جهان چه پیوندی وجود دارد؟” و “اقتضای سنّت در نظام هستی چیست و مبدأ پیدایش آن کیست؟” و نیز “انسان در گرایشات اخلاقی با چه قانونی باید رفتار کند” از پرسش هایی است که علم اخلاق متکفّل پاسخگویی به آنهاست و در این نوشتار سعی شده که به برخی از این پرسش ها پاسخ داده شود.
خدا منشأ پیدایش و پیوند انسان و جهان
قوانین حاکم بر انسان و اخلاقیات او در این جهان، محفوف به دو واقعیت است: ۱. متّکی بر مبدئی حقیقی و تکوینی (توحید). ۲. منتهی به غایتی عینی و وجودی (معاد).
از سوی دیگر، جز خدای سبحان که خالق و ربّ انسان و جهان است، کسی از مصالح و مفاسد امور و محاسن و مقابح و نیز ارتباط و پیوند آنها با گذشته و آینده انسان آگاهی ندارد: (إِن الحُکمُ إِلَّا لِلّهِ).۱
حال باید به این پرسش اساسی پاسخ داد که در این صورت، انسان چگونه می تواند مسیر تعالی و تکامل خویش را برای نیل به انسانیت طی کند و پیوند حقیقی امور انسان با جهان تکوینی چگونه است؟
در پاسخ باید به این نکته توجه کرد که خدای سبحان منشأ پیدایش انسان و دیگر موجودات عالم، اعم از آسمان و زمین و موجودات میان آنها و اسرار حاکم بر آنها برمبنای اندیشه توحیدی، است. همچنین چگونگی پیوند انسان و جهان و قوانین حاکم بر آن را ذات اقدس اله تعیین می کند؛ یعنی آفرینش، هدایت و کنترل اضلاع سه گانه مثلّثِ “انسان”، “جهان” و “پیوند انسان و جهان” در دست قدرت اوست: (فَسُبحـنَ الَّذی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شیءٍ و اِلَیهِ تُرجَعون)۲؛ “انّ ازمه الامور بیدک ومصادرها عن قضائک”.۳
ازمه الامور طراً بیده والکلّ مستمده من مدده۴
همان کسی که اضلاع سه گانه این مثلّث را آفریده و زمامش را به دست دارد، قوانین حاکم بر آن و آثار تکوینی را تعیین نموده است. بر مبنای حاکمیت همین سنّت الهی است که در عدالت علوی آمده است: “شب هنگام، کسی به دیدار ما آمد و ظرفی پر از حلوا داشت (برای دادن رشوه) معجونی در آن ظرف بود و چنان از آن متنفر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی یا قی کرده آن مخلوط نموده اند. به او گفتم: هدیه است یا زکات یا صدقه؟ که اینها بر ما اهل بیت پیامبر(ع) حرام است. گفت: نه زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگریند! آیا از راه دین وارد شدی که مرا فریب دهی؟! یا در عقلت کمبودی پدید آمده یا دیوانه شده و هذیان می گویی؟! به خدا سوگند که اگر همه هفت اقلیم عالم و هرچه را در زیر آسمان است به من دهند تا خدا را با ربودن پوست جوی از دهان مورچه ای معصیت کنم، نپذیرم. به راستی که این دنیای آلوده شما نزد من از برگ جویده شده دهان ملخ پست تر است.”۵
با علم به این پیوندهای حقیقی میان انسان، اعمال او و نظام تکوین است که امام معصوم(ع) قسم یاد می کند که اگر هفت اقلیم و هرچه در آنهاست را به او بدهند، حاضر نیست به ظلم، تکّه ای از پوست جو را از دهان مورچه ای بگیرد؛ و دنیای دنیاپرستان را پست تر از برگی در دهان ملخی می داند.
این گونه سخن گفتن، نشان از وجود قوانینی است که در نظام هستی حاکم است؛ زیرا اینها سخنانی شاعرانه نیست، بلکه عباراتی معصومانه است. اگر این سخنان را شاعری گفته بود، می توانستیم آن را مبالغه بخوانیم؛ امّا وقتی از لسان معصوم باشد، نمی توان آن را غیر واقع بینانه پنداشت، بلکه حقیقتی است که در عالم خارج تحقّق دارد.
رسالت فنّ اخلاق نیز تقویت این باورهاست که اوّلاً احکام الهی از حقیقتی گرفته شده و ثانیاً به حقیقتی تکوینی در عالمی دیگر ختم خواهد شد.
انسان در گرو اعمال خود
با چنین نگرشی، دیگر نمی توان دنیا را بازیچه و اعمال و رفتار را اموری گذرا، بی مبنا و بی انجام پنداشت. رفتار و کردارهای ناپسند، مانند خوردن غذای سمّی است که لاجرم آثاری دارد. آغاز بی انجام معنا ندارد. نمی توان اعمالی را مرتکب شد و از آثار آن ملتهب نشد؛ زیرا نسبت بین عمل و اثر، حقیقی است نه اعتباری. به همین جهت، خدای حکیم در قرآن کریم می فرماید: (کلُّ امْرِئٍ بِمَا کسَبَ رَهِینٌ)؛۶(کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَهٌ)؛۷″چنین نیست که اعمال انسان بدون آثار باشد، بلکه هر کسی حقیقتاً در گرو کردار خویش خواهد بود.” در دین اسلام، هر کسی که حقّ الله یا حقّ الناسی بر گردن داشته باشد، وجود خود او عین مرهونه است نه چیز دیگر.
این که برخی می گویند ما هر چه می کوشیم نماز شب بخوانیم، نمی توانیم؛ هر چه می خواهیم جلوی چشم خود را بگیریم که به نامحرم نگاه نکنیم، نمی توانیم، درست می گویند؛ چون حقیقتاً در بند و گرو اعمال خود بوده و آن اعمال اند که او را به هر کار و سویی که بخواهند می رانند.
برخلاف ایشان، کسانی که کارشان با یمن و برکت است، آزادند و هرگاه اراده کنند می توانند اعمال خیر انجام دهند: (کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَهٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِین).۸ اینان اصحاب یمین اند؛ یعنی با یمن و برکت کار می کنند. چنین کسانی، آزادانه، هرگاه بخواهند نگاه نکنند، نگاه نمی کنند و وقتی بخواهند چیزی را نشنوند، نمی شنوند.
پس برای رهایی از بند معاصی باید ساعی بود و فنّ اخلاق را تحصیل کرد و احکام و تعالیم آن را در زندگی جاری ساخت؛ چرا که این علم برای آزادی انسان است تا به راحتی بتواند از گمراهی رها شود و نه تنها خود در صراط حق قرار گیرد، بلکه گمراهان را به صراط ربّ فراخواند.
حشر انسان با باطن اعمال
برمبنای قوانین حاکم بر نظام هستی، اعمال آدمی در عرصه قیامت یا به نور مجسّم می گردد یا به آتشی پرحرارت مبدّل می شود. یکی از ملاکات نوری و ناری شدن اعمال، پذیرش یا ردّ ولایت ائمه اطهار(ع) است که ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نور و ولایت دشمنان آنان نار است؛ چنان که اصل ایمان و عمل صالح نیز نور و روح و ریحان معطّر و اصل کفر و گناه، قذارت و پلیدی است و بوی بد آن در قیامت ظاهر می شود. براین اساس، اگر کسی بر اثر مخالفت با حکم فقهی شریعت یا معاندت با حکم رهبری حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت عصمت(ع) خود را به گناه آلوده سازد، در قیامت با حقیقت همان پلیدی و معصیت محشور خواهد شد؛
حشر آنجا باطن اعمال ماست
نور و نارش جلوه های کار ماست
در دنیا نیز اگر بصیرتی باشد، آثار و تبعات اعمال ظاهری را می توان مشاهده کرد.
پس انجام گناهان و معاصی و ترک اعمال عبادی همچون ترک مقرّرات دنیایی نیست که اثر تکوینی نداشته باشد، بلکه قذارت باطنی است که تیرگی و آلودگی خارجی به همراه دارد و همچون آلودگی های ظاهری، متعفّن و بدبوست و اگر ملکه شود، روح را متأثّر و بدبو می کند و با رسوخ آن در صقع جان انسان به صورت نوعیه مبدّل می شود و چون انسان در قیامت با صورت نوعیه واقعی خود محشور می شود، آن بوی بد در قیامت ظهور می کند.
در این باب روایات بسیاری نقل شده که به برخی از آنها به اجمال اشاره می شود:
– “من لقی المسلم بوجهینِ ولسانین جاء یومَ القیامه وله لسانانٍ من نار…”؛۹هر کس با مسلمانان با دورویی و دوزبانی رفتار کند و با آنان صادق نباشد، روز قیامت در حالی محشور خواهد شد که دو زبان از آتش دارد. در روز قیامت، فرد فریبکار و دوزبان در حالی محشور می شود که یک زبانش از پشت سرش و دیگری از پیش رویش آویزان است و آتش از آنها می بارد تا او را به آتش کشند.”
ـ “إنّ المتکبّرینَ یجعلون فی صور الذرّ یتوطّأهم الناس حتّی یفرغ الله من الحساب؛۱۰متکبّران در روز قیامت به صورت ذرّات ناچیزی محشور می شوند که مردم، آنان را پایمال کنند تا هنگامی که خداوند متعال از حساب بندگانش فارغ شود.”
ـ “یحشر عشره أصناف من أُمّتی أشتاتاً قد میزهم الله من المسلمین و بدّل صورهم؛۱۱ده صنف از امّت من به صورت های مختلف وارد صحنه محشر شوند: به صورت میمون، خوک، سر به پایین و پا به بالا که صورتشان به زمین کشیده شود، کور، کر و لال، بعضی زبانشان را می جوند و چرک از آن ریزان است و همه را ناراحت می کند، برخی نیز با دست و پای بریده، گروهی به چوبه های آتشین آویخته، بعضی نیز از مردار بدبوتر و برخی پیراهن های قیرین بر تن که به پوستشان چسبیده است.”
بوزینگان، سخن چینان اند؛ خوکان، حرام خواران؛ سرنگونان، رباخواران؛ کوران، قضات ستمگر؛ کر و لالان، خودپسندان؛ آنان که زبان خود می جوند، غیبت کنندگان، دست و پا بریدگان، همسایه آزاران؛ به دار آتش آویختگان، آنان اند که مردم را به چنگال خونین زورمندان ستمگر دچار می کردند؛ متعفّنان، شهوت رانان و گروه اخیر، متکبّران و فخر فروشان اند که بر بندگان خدا بزرگی می فروختند.
چیزی که از این احادیث شریف و مانند آنها استفاده می شود، این است که تأثیر عمل در ساختار روح افراد، چنان قوی است که باطن عاملان نیز به صورت باطن عمل درمی آید و چون قیامت، روز ظهور حق است، این باطن منقلب و متبدّل ظهور می یابد؛۱۲
هر تخم که در دلت بکاری
فردا به همان عمل ببالی
اصل حاکم بر پیوند انسان با جهان
خدای سبحان می فرماید: اگر در صراط بوده و در آن مسیر مستقیم باشید و استقامت خود را حفظ کنید، همه نعمت ها در فصل خود به بهترین صورت نصیبتان می گردد: (واَلَّوِ استَقـموا عَلَی الطَّریقَهِ لا َسقَینـهُم ماءً غَدَقا)؛۱۳ یعنی اگر مسلمانان و متدینان، ایمان واقعی داشته باشند، تمام باران ها به موقع می بارد و همه نعمت ها به جا نازل می گردد.
براین اساس، مقدار، زمان، مکان و شدّت و ضعف بارش باران، برف، تگرگ و نیز چگونگی دیگر نعمت ها و برکات آسمانی و زمینی، مبتنی بر قوانین و قواعد دقیق تکوینی است و رابطه ای تنگاتنگ با عقاید، اخلاق و رفتار انسان دارد: (ولَو اَنَّ اَهلَ القُری ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـتٍ مِنَ السَّماءِ والاَرضِ ولـکن کذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یکسِبون)؛۱۴(ولَو اَنَّهُم اَقاموا التَّورهَ والاِنجیلَ وما اُنزِلَ اِلَیهِم مِن رَبِّهِم لا َکلوا مِن فَوقِهِم ومِن تَحتِ اَرجُلِهِم مِنهُم اُمَّهٌ مُقتَصِدَهٌ وکثیرٌ مِنهُم ساءَ ما یعمَلون).۱۵
تعالیم و دستوراتی که از ائمّه اطهار(ع) درباره نماز یا دعای استسقا در بخش هایی از جوامع روایی نقل شده نیز بر همین اصل تصریح دارد که میان عقاید، اخلاق و اعمال انسان با جهان رابطه تکوینی وجود دارد. در بخش دیگری از آیات قرآن کریم نیز درباره کسانی که به این اصل اساسی اعتقاد علمی و التزام عملی (عقاید الهی و اخلاق پسندیده) ندارند، آمده است که چون این طائفه کج راهه و بیراهه رفته اند، ما نعمت های خود را از آنان سلب کردیم: (ولـکن کذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یکسِبون).۱۶
در آیه “غسلین” نیز می فرماید: برخی در قیامت چیزی جز غسلین نمی خورند: (وَلاَ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ لاَ یأْکلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ)؛۱۷کسانی که اهل معصیت اند، چرک می خورند. در بیانات نورانی حضرات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 