پاورپوینت کامل سرکار ِسردار (به پاس بانوی فرمانده، خانم دباغ) ۴۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرکار ِسردار (به پاس بانوی فرمانده، خانم دباغ) ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرکار ِسردار (به پاس بانوی فرمانده، خانم دباغ) ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سرکار ِسردار (به پاس بانوی فرمانده، خانم دباغ) ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

خانم مرضیه حدیدچی(دباغ) از زنان مبارز انقلاب اسلامی و از چهره های شناخته شده عرصه های مختلف نظام اسلامی به ویژه دفاع مقدس است. وی که فعالیت ها و حرکت های سیاسی خود را از سال ۴۶ آغاز کرده و این مبارزات را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و پس از آن نیز در مصدر بسیاری از امور از جمله: فرماندهی سپاه همدان و مسئولیت بسیج خواهران قرار گرفت، در سال ۱۳۱۸ در همدان و در خانواده ای مذهبی و فرهنگی متولد شده بود. تحصیلات خود را از مکتب خانه آغاز کرد و از معلومات پدر در یادگیری قرآن و نهج البلاغه بهره فراوان برد.

زمانی که در سال ۱۳۳۳ با محمد حسین دباغ ازدواج کرد، سرفصلی جدید در زندگی او آغاز گردید. پس از ازدواج به تبعبت از همسر عازم تهران شد و همزمان با تحصیلات علوم دینی، فعالیت های سیاسی خود را ادامه داد. دباغ در خصوص انتساب دو اسم فامیل به ایشان می گوید: فامیلی شوهر من “دباغ” است و فامیلی خودم “حدید چی”؛ چون پدر و پدر بزرگ و جدمان آهنگر بود. من به دلیل (آزادمردی و توجه به خواسته های همسر)، که شوهرم از این دو نکته کاملاً برخوردار بود، یعنی هم به خواسته هایم بسیار توجه داشت و هم مرا برای انجام کارهای مختلف آزاد گذاشته بود، احساس می کردم که ایشان دین بزرگی به گردنم دارد و اگر قرار است در تاریخ اسمی از من باقی بماند باید با نام ایشان باشد نه با نام خودم. به همین دلیل هم خودم را به اسم خواهر دباغ معرفی می کردم.

در تحصیل از محضر اساتیدی همچون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیت الله سعیدی و شهید سید مجتبی صالحی خوانساری استفاده کرد.

خانم دباغ در دوران مبارزه

دباغ فعالیت های سیاسی و انقلابی را تقریبا از سال ۱۳۴۶ با پخش و توزیع اعلامیه آغاز نمود. هنگامی که به فعالیت های سیاسی مبادرت ورزید مادر هشت فرزند بود. با ورورد به تشکیلات تحت هدایت شهید سعیدی فعالیت های سیاسی او بیشتر شد و پس از شهادت آیت الله سعیدی در سال ۱۳۴۹ به مبارزه و تبلیغ خود شدت بخشید تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۵۳ توسط ساواک دستگیر شد. در کمیته مشترک به همراه دختر نوجوانش (رضوانه) شدیدترین شکنجه ها را متحمل گردید و زمانی که امیدی به زنده ماندنش نبود از زندان آزاد شد؛ در حالیکه دخترش همچنان در زندان ماند. پس از آزادی تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از چند ماه دوباره دستگیر و زندانی شد. در زندان نیز با نظریه های ایدئولوژیکی اسلام به مبارزه با گروه های مارکسیستی برخاست.

شاید شنیدن نام “منوچهری” و “تهرانی” برای من و شما یادآور یک نام باشد اما شنیدن این نام ها برای خانم دباغ تداعی کننده لحظات و روزهای سختی است. روزهایی که به تعبیر او تنها اعتقادات و الطاف الهی سبب شد آنها را پشت سر بگذارد. وی از خاطرات زندان های مخوف ساواک می گوید از سخت ترین موقعیت ها، زمانی که ناله های دختر سیزده ساله اش را زیر شکنجه می شنود: “یکی از سخت ترین موقعیت ها برایم، آنجا بود که دخترم را که تازه وارد سیزده سالگی شده بود، به زندان آوردند. آن شب، از ساعت ۱۲ صدای جیغ و فریاد او را که شکنجه می شد شنیدم. فقط فردیادهایش را می شنیدم و نمی دانستم چه می کشد. نمی دانستم چکار کنم. همدمی جز گریه نداشتم. فکر کنم ساعت چهار صبح بود که سر و صدایی در بند زندان آمد. از سوراخ روی درسلول نگاه کردم، دیدم دو تا سرباز زیر بغل دخترم را گرفته اند و او را کشان کشان آوردند انداختند وسط راهرو، و با سطل رویش آب ریختند که به هوش بیاید. با دیدن این صحنه دیگر طاقتم تمام شد. دیوانه وار با مشت به در کوبیدم و فریاد زدم در را باز کنید تا ببینم بچه ام چه شده. مرحوم آیت الله ربانی املشی که در یکی دیگر از سلول ها بود، با صوت زیبا شروع کرد به خواندن قرآن تا رسید به آیه “اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاه” کمی آرام گرفتم، ساکت شدم و سر جایم نشستم. بعد از چند دقیقه بلند شدم تا دوباره به دختر کوچولویم که زیر ضربات و شکنجه های وحشیانه دژخیمان شاه له شده بود، نگاهی بیندازم. یک پتوی سربازی آوردند، او را انداختند توی آن و بردند. با دیدن این صحنه احساس کردم دخترم مرده است. خوشحال شدم. خدا را شکرکردم از این که از شر ساواکی ها و شکنجه های کثیفشان راحت شده است.

حدود شانزده روز از آخرین دیدار من و دخترم می گذشت؛ خیالم راحت بود که او مرده و دیگر شکنجه نمی شود. ولی آن شب، درِ سلول را باز کردند و در کمال تعجب دیدم که دخترم را به داخل سلول انداختند و در را بستند. او گفت که در طی این مدت، در بیمارستان شهربانی (در خیابان بهار) بستری بوده است. او را در آغوش گرفتم و شروع کردم به نوازشش. مچ دستهایش را که لمس کردم، گریه ام گرفت. زخم بدی به چشم می خورد، او را با دستبند، محکم به تخت بسته بودند. احساس من و دخترم در آن شب های شکنجه و تنهایی، غیر قابل وصف و درک است…. الگوی من در صبر و تحمل این شکنجه ها، اول اعتقادم به الطاف الهی، راه امام و سپس شهید بزرگوار آیت الله سعیدی بود که چند سالی از محضرشان کسب فیض کرده بودم. ایشان کسی بود که زیر بدترین شکنجه ها فریاد زده بود: “اگر تکه تکه ام کنید هر قطره خونم فریاد می زند خمینی، خمینی.”

خانم دباغ پس از آزادی از زندان با کمک شهید محمد منتظری از کشور خارج و فعالیت های مبارزاتی خود را در سوریه و لبنان تحت نظر شهید چمران ادامه داد. در پایگاه های نظامی واقع در لبنان و سوریه آموزش های رزمی و چریکی را طی کرد.

دباغ پس از هجرت امام(ره) به پاریس در سال ۱۳۵۷ به خیل یاران او پیوست و وظایف اندرونی بیت امام(ره) را در نوفل لوشاتو برعهده گرفت. او در خارج از کشور با عناوین “خواهر دباغ”، “خواهر زینت احمدی نیلی” و “خواهر طاهره” شناخته می شد.

خانم دباغ در سپاه

پس از انقلاب اسلامی یکی از مؤسسین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و به عنوان اولین فرمانده سپاه منطقه غرب کشور، فرماندهی سپاه همدان را برعهده می گیرد.

مسئولیت بسیج خواهران کل کشور، سه دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، فرماندهی سپاه همدان، استاد دانشگاه علم و صنعت، استاد مدرسه شهید عالی مطهری، و قائم مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی از جمله سنگرهایی است که او در آن به انقلاب و مردم ایران خدمت کرده است.

خانم دباغ در دی ماه سال ۱۳۶۷ به عنوان عضوی از نمایندگان اعزامی امام خمینی(ره) برای ابلاغ پیام آن حضرت به گورباچف انتخاب شد و در معیت حکیم آیت الله جوادی آملی به شوروی رفت.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.