پاورپوینت کامل تصور دانشگاه از دفاع مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تصور دانشگاه از دفاع مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تصور دانشگاه از دفاع مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تصور دانشگاه از دفاع مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

زیر عنوان:

رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

اشاره

نگاه نو، روایت های ناب و تحلیل های تازه ـ و گاه خلاف آمد عادت ـ او که با صمیمیت و لهجه شیرین دزفولی عجین است، برایمان شنیدنی و گواراست. او را انسانی فهیم، هوشمند، خلاق و البته سخت متعهد یافتیم، که دغدغه ای جز حفظ و انتقال شایسته «میراث دفاع مقدس» به نسل های آینده ندارد؛ از این روی هرگز حاضر نشد در این سال ها، چون برخی از همرزمان سابقش، ردای پاسداری را به بهای دست یابی به پست یا مسند سیاسی، از دست دهد. او خود با افتخار می گوید: «اگر چه نگرش دارد، اما گرایش ندارد». در برنامه «صندلی داغ» ـ که اتفاقاً از ایده های خود اوست ـ چون از او می پرسند: «آیا در جنگ به آنچه که می خواستی رسیدی؟» متواضعانه می گوید: «من چیزی نمی خواستم؛ ولی به بسیاری از چیزهایی که نمی خواستم رسیدم.»

احمد سوداگر متولد سال ۱۳۳۹ شمسی در دزفول، از فرماندهان زبده و با تجربه دوران دفاع مقدس، به ویژه در بخش های اطلاعات و عملیات بوده است. او حتی چند ماه پیش از آغاز رسمی جنگ، و همزمان با درگیری های گاه و بی گاه مرزی ایران و عراق، وارد میدان شد و در اوائل جنگ تحمیلی نیز یک پایش را آسمانی کرد. اواسط جنگ هم برادرش ـ شهید محمود ـ را تا درب آسمان بدرقه نمود.

راوی کتاب «جاده های سربی» ـ خاطرات سردار احمد سوداگر، به کوشش محمدمهدی بهداروند ـ اگر چه متخصص تاکتیک ها و استراتژی های جنگی است، اما تحلیل گر دردمند مسائل پیچیده فرهنگی نیز می باشد. سردار پس از اتمام جنگ، با این عقیده که «هرچند سرزمین هایمان را دوباره به دست آوردیم، اما جامعه خود را داریم از دست می دهیم!»، بیشتر به سمت و سوی کارهای فرهنگی، اجتماعی و فعالیت های علمی و آموزشی سوق یافت؛ چنانکه در سال های ۷۳ ـ ۱۳۷۲ و در زمانی که فرماندهی لشکر ۲۵ کربلای استان مازندران را عهده دار بود، با احساس نیاز به تحول و رونق مباحث بومی علوم انسانی در مراکز آموزش عالی و به ویژه بحث اسلامی شدن دانشگاه ها، با «فرهنگستان علوم اسلامی» قم مرتبط شد و با مرحوم علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی(ره) و شاگردان او، به رایزنی پرداخت. وی با همین نگاه دغدغه مند، اولین مجتمع بزرگ ورزشی و فرهنگی را توسط لشکر ۲۵ کربلا برای عموم مردم استان مازندران بر پا کرد که در آن زمان مورد نکوهش بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه نیز قرار گرفت! سپس اولین «کاروان راویان و راهیان نور» متشکل از خانواده های شهدا و رزمندگان دفاع مقدس، را در اواخر سال ۱۳۷۳ از استان مازندران به مناطق عملیاتی جنوب اعزام کرد؛ اما یگان نظامی مستقر در منطقه، نیروهای دست اندر کار این کاروان را در خط شلمچه بازداشت نمود و سردار هم به اتهام «کار خودسرانه» مورد سرزنش فرماندهان ارشد قرار گرفت! سردار سوداگر برای رفع این مشکل، هوشمندانه با در جریان قرار دادن خبرنگاران روزنامه های کشوری و با فشار رسانه ها توانست بازداشت شدگان را آزاد و مسئله را فیصله دهد. چند روز بعد از دفتر مقام معظم رهبری با سردار تماس گرفتند و اعلام کردند معظم له می خواهند فیلم های اعزام آن کاروان به جبهه ها را، ببینند. سردار هم ۱۵حلقه نوار ویدیویی به دفتر آقا فرستاد؛ و این شد که درست سال بعد در همان ایام، مقام معظم رهبری در جمع دومین کاروان راهیان نور در منطقه شلمچه حضور یافت!

سردار سوداگر در ادامه خدماتش، فرماندهی لشکر۲۷ محمد رسولالله(ص) و در حال حاضر ریاست «پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس» را به عهده گرفت. جالب است که وی در سال ۱۳۸۵ بحثی را تحت عنوان «توفان نرم افزاری» مطرح کرد؛ با این مسئله که هشدار داد، طوفانی سهمگینی وزیدن گرفته است که اگر دیر بجنبیم، هست و نیست انقلاب را از نظر فکری و معنوی با خود می برد.

دکتر سوداگر در «پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس» نیز منشأ خدمات و تحولات پژوهشی و آموزشی، در ارتباط با پدیده عظیم دفاع مقدس است؛ از جمله تدوین و انتشار «دایره المعارف دفاع مقدس»، گنجاندن درس دو واحدی «آشنایی با دفاع مقدس» در نظام آموزش عالی، تأمین محتوای آموزشی این درس، تأمین استادان این درس با برگزاری دوره «تربیت مدرس دفاع مقدس» و دوره «توانمندسازی مدرسان دفاع مقدس»، پیگیری «درس تخصصی دفاع مقدس» برای رشته های مختلف در مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها، و….

اینک با سپاس فراوان از همکاری و همراهی استاد ارجمند حجت الاسلام والمسلمین فرحزادی، در به سامان رسیدن این گفتگو، مشروح گپ و گفت ما با سردار دکتر حاج احمد سوداگر، پیش روی شماست.

معارف

* ابتدا از اینکه این فرصت را در اختیار نشریه معارف و مخاطبان فرهیخته آن قرار دادید، بسیار سپاسگزاریم.

همانگونه که مستحضرید هر یک از اساتید ما در طول سال ها تدریس دروس معارف اسلامی، با هزاران جوان دانشجو در ارتباط هستند؛ جوانانی که امروز اطلاعاتشان از موضوع «دفاع مقدس» و آنچه که باید از آن بدانند، به مراتب بسیار ناچیزتر از آن است که باید باشد. اگر ما بتوانیم اساتید خود را در این زمینه تأمین کنیم و آموزش دهیم، در حقیقت چند میلیون دانشجو را تحت پوشش آموزش های خود داده ایم. با این نگاه امیدواریم که این گفتگو برای استاد درس ۲ واحدی دفاع مقدس، شروع خوب و سودمندی باشد.

پرسش این است که بالاخره «دفاع مقدس» می تواند به عنوان «میراث» بزرگ ملت ما تلقی شود؟ اگر چنین است وظیفه انتقال درست این میراث عظیم از نسل های پدید آورنده آن به نسل های بعدی انقلاب اسلامی به عهده کیست؟ آیا این انتقال تا کنون با موفقیت همراه بوده است؟

* از این که زحمت کشیدید و به پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس تشریف آوردید، تشکر می کنم. ما هر چه داریم از معارف الهی و اسلامی و از امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری است؛ و باید خدا را هزاران بار شکر کنیم که در این مقطع آفریده شده ایم تا بتوانیم قدمی برداریم. گویا مشیت الهی بر این است که به دست کوتاه ما و دوستانمان کارهایی انجام شود؛ و این توفیق بزرگی است.

بیان کلیاتی از درس دفاع مقدس و مباحثی که به پیدایش آن انجامید خود به مقدمه ای احتیاج دارد که ابتدا به آن می پردازم.

بی شک «دفاع مقدس»، «میراث بزرگ» ملت ماست. در آسیب شناسی انتقال «میراث دفاع مقدس» به نسل های بعد، معتقدم اشکال کار ما از زمانی شروع شد که درب پادگان ها را بستیم و اطراف خود حصار کشیدیم تا کسی وارد آنها نشود. ما فرماندهان و مدیران دفاع مقدس را آنقدر اسطوره کردیم که اصلاً بعید است دست ملائکه الله هم به آنها برسد! وقتی کتاب سردار حاج احمد متوسلیان را نوشتند، پیش از چاپ آن را برای بررسی و ارزیابی به بنده دادند، من زیر آن نوشتم: «متوسلیان را دست نیافتنی نکنید!» مثل کاری که در مورد شهید حسن باقری هم کردند؛ شهدا را دست نیافتنی می کنند. ما طرح برنامه «صندلی داغ» را در زمان ریاست دکتر لاریجانی بر صداوسیما، با همین هدف بستیم و گفتیم برنامه ای ساخته شود که در آن مدیران پاسخگو باشند و به چالش کشیده شوند. وقتی مدیران، حتی فرماندهان و شهدای جنگ تحمیلی را بیش از حدّ بالا ببریم، جوان کوچه و بازار و خیابان، می گوید من هیچ وقت مثل اینها نمی شوم، پس بهتر است همین که هستم باشم!

متأسفانه سپاه و ارتش تا دیر زمانی، هر یک تنها مشغول به کار خود بود؛ هر کدام برای خود و به نفع سازمان خود منبع نگاری می کرد. در متون و کتاب ها، ارتش جنگ را به نفع خود تمام می نمود و سپاه هم به ارتش توهین می کرد! چنان شد که مقام معظم رهبری در بازدید از مجموعه کتاب گروه معارف شهید صیاد شیرازی و مرکز مطالعات سپاه در سال ۱۳۸۳، چند کتاب را تورق می کنند و می نویسند: «این کتاب ها در جایی دیده شود. جلوی چشم و هم چشمی ها و حب و بغض ها را بگیرید!»

در سال های ۷۴ـ ۱۳۷۳در یکی از دانشگاه های معتبر علمی و دینی کشور، می دیدم فضای آن ـ فارغ از مباحث سیاسی ـ پیچیده در جریانی است که دورنمای بسیار خطرناکی دارد و بدتر از توفان نرم افزاری است! در آن دانشگاه صحبت از دفاع مقدس، روحانیت، مبانی انقلاب و این جور چیزها کفر بود! دانشجوی خالی از ذهنی که وارد چنین دانشگاهی می شود که در آن کسی از دفاع مقدس و انقلاب چیزی نمی گوید، در آن نه رزمنده ای را می بیند و نه سرداری را مشاهده می کند که با او همکلام شود؛ پس بدیهی است که چگونه و با چه ایده و برداشتی از دفاع مقدس و انقلاب، از دانشگاه جمهوری اسلامی فارغ التحصیل می شود؟!

پس از این که به فرماندهی لشکر۲۷ محمد رسول الله(ص) رسیدم، برای برنامه ای به تالار شهید چمران دانشگاه تهران، جهت سخنرانی دعوت شدم. قبل از آن جلسه ای در لشکر ۱۰، برگزار کرده بودم؛ لذا این جلسه را هم با لباس فرم نظامی رفتم. وقتی به درب دانشگاه رسیدم، دژبان گفت حق ندارید داخل دانشگاه شوید؛ چون لباس نظامی بر تن دارید! خیلی به من برخورد و متأسف شدم و برگشتم! هر چند چون جوانان دعوت کننده حسن نیت داشتند، دوباره یک جلسه دیگر گذاشتند، تا از دل ما در بیاورند، ولی آنهایی که سوء نیت داشتند، ترتیبی دادند تا آن جلسه در دانشکده پرستاری برگزار شود و تنها هم از خانم های آن چنانی دعوت به شرکت کرده بودند؛ خانم هایی که کاکلشان بیرون و چاک دامنشان باز و پا روی پا گذاشته بودند؛ و همه یک جورایی بودند! وقتی رفتم به سبک سوره توبه بدون بسم الله شروع کردم (به مزاح)! اصلاً آن بحث در نظر گرفته شده را گذاشتم کنار و شعر پروین اعتصامی را شروع به خواندن کردم:

شاهدی گفت به شمعی کامشب

در و دیـوار مزیـن کردم

هر شب از شوق نخفتم تا صبح

دوخـتم جامـه و بر تـن کردم

………………………………..

که شعر قشنگی است. گفتم اکنون شما همه شاهدید و ما شمع؛ هر هنری که دارید و هر کاری که می کنید، زیر نور حاصل از سوختن ماست!

خلاصه این مسئله بسیار مهم از همان زمان در ذهن من پیچید، دانشگاهی که قرار است فردا تمام مدیران کشورش را از صفر تا صد تأمین کند، چه تصوری از دفاع مقدس ملت و ایثارگری جوانان بی نام و نشان خود دارد؟! دانشگاهی که نمی گذارد سخن از دفاع و چرایی و چگونگی آن در محیطش برود و به عناوین مختلف از یاد و نام شهدا در آن جلوگیری می کند، چه سرنوشت و آینده ای خواهد داشت؟! پس از دو، سه دهه از آن حماسه پرشکوه چگونه و در کجا باید به پرسش های پرشمار و جدید نسل های جنگ ندیده پاسخ داد؟! آیا نتیجه جنگ نرم دشمن جز این است که به فرموده مقام معظم رهبری، نظام سیاسی کشور از نظام اجتماعی، انقلاب اسلامی و حماسه دفاع مقدس فاصله ماهوی بگیرد؟!

فردی دانشگاهی به من گفت بحثی که در رابطه با دفن شهدا در دانشگاه مطرح می کنید، خوب است اما مشکلی دارد و آن این که یاد و نام شهدا رقت می آورد! آدم را یاد جنگ می اندازد؛ مگر از نظر شما جنگ خوب است؟! به او گفتم چرا این بحث را از زاویه دیگر نمی بینید؛ چرا شما در شیراز، مشهد(طوس) و در جاهای مختلف دیگر، دور و اطراف اسطوره های فرهنگی، علمی و حتی نظامی، پارک مجلل و دانشگاه تأسیس می کنید؟! یعنی آنها رقت نمی آورند، اما دفن یک شهید گمنام به عنوان یک نماد ملی و دینی در دانشگاه، رقت می آورد؟! به جای اینکه صد یا دویست سال دیگر آیندگان بیایند و اطراف قبر این شهید که نماد مقاومت و عزت و غیرت ملی است، پارک یا دانشگاه درست کنند، شما خودتان از الان همین کار را بکنید! تازه بماند که قرار گرفتن این نمادها در منظر و دید جوانان دانشجو، چه خواص و نتایج مثبت و غیر قابل انکاری می توانند داشته باشند.

* آیا گنجاندن ریز و درشت حماسه دفاع مقدس در متون درسی (مثلاً در قالب دو واحد درس اختیاری یا اجباری) می تواند یکی از راه های هموار و مطمئن انتقال میراث دفاع مقدس به ما باشد؟ اصلاً آیا جنگ می تواند نسبتی با نظام آموزش عالی داشته باشد؟!

* بنده چند سالی است که روی این مسئله متمرکز هستم که ببینم «امنیت ملی پایدار» با چه چیزهایی وابسته و مرتبط است. در یک جمع بندی دریافتیم که انشقاق بین آموزش عالی و نظام دفاعی و انقلابی ما، مسئله ای محسوس است که این روند از لحاظ سیاست گذاری در همه دنیا، منحصر به فرد می باشد! در این باره ۵۶ کشور توسعه یافته و در حال توسعه ـ نه کشورهای جهان سوم ـ مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، مالزی و غیره را بررسی کردیم و دیدیم علاوه بر این که برخی از این کشورها دارای دانشکده جنگ هستند، نزدیک به ۴۸ تا ۵۰ کشور از این مجموعه کشورها، اولین هدف از ارائه دروس در دانشگاه هایشان، «توسعه امنیت ملی پایدار» است! آنها این هدف اولیه را متأثر از یک تئوری می دانند؛ و آن این است که می گویند بزرگ ترین و اولین هدیه نظام سیاسی به مردمش ـ حتی در خیلی از جاها پیش از ایدئولوژی و قبل از نظام اجتماعی ـ «امنیت ملی» است. البته ما هم این مسئله را در مبانی دینی خود داریم که حضرت امیر(ع) در نامه ای به مالک اشتر، پیش از همه او را به «برقراری امنیت» توصیه و سفارش می کند. اگر امنیت برقرار شود، در پرتو آن، توسعه دین و آموزش عالی و در مجموع توسعه همه جانبه امکان پذیر می شود؛ و اگر امنیت نباشد توسعه دین، آموزش عالی و دیگر بخش ها، با مشکل مواجه می گردد و همه برآیند های یک نظام زیر سؤال می رود.

با توجه به این مقدمه، به دانشگاه های ما نگاه کنید که می گوید صحبت از انقلاب، دفاع مقدس، شهدا، امنیت ملی، و از این قبیل در آن نباشد؛ اما هر که ـ اعم از دگر اندیش، لیبرال، روشنفکر، و غیر ـ می تواند هرچه را در دانشگاه مطرح کند! چنان که اشاره شد، این تفکر حتی با متدهای غرب مدرن هم ناسازگار است.

باید یادآور شد که پس از اتمام جنگ تحمیلی تاکنون، رویکردهای متعددی به مبحث دفاع مقدس، اختصاص یافته است. این اقبال، اگر چه لازم بود، اما کافی نبوده است. با کمک نموداری علمی و آکادمیک درمی یابیم تاریخ نگاری ما از دفاع مقدس، اعم از برگزاری یادواره های شهدا و سرداران، شب های خاطره، شب های شعر مقاومت و در کل ایجاد مجموعه فضاهایی که برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس در فاصله پس از جنگ به آنها اهتمام داشته ایم، متأسفانه هر روز بیش از دیروز، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، افت کرده و تحلیل رفته اند! این در حالی است که هنوز یادگاران دوران دفاع مقدس در میان ما حضور و وجود دارند. به نظر شما در دهه های بعد، چه خواهد شد؟! نمودار مطالعاتی ما می گوید که این روند نزولی تا نقطه صفر سقوط خواهد کرد و تازه بعد از آن حرکت معکوس و منفی شروع خواهد شد!

باید این نکته را متذکر شوم که تأثیر قصه دفاع مقدس را در سه، چهار رویکرد خلاصه کرده اند: «رویکرد حماسی» که بیشتر جنبه احساسی به خود گرفته است؛ رویکرد «تاریخ نویسی و تاریخ نگاری»، رویکرد «جغرافیایی و ناسیونالیستی» که بیشتر در برگزاری مجالس تحت عناوین مختلف نمود می یافت؛ و رویکرد «انتقادی»، که این رویکرد چون متأثر از افکار حزبی و گروه های سیاسی بود، مانند رویکرد نهضت آزادی و جبهه ملی به دفاع مقدس، تاکنون بیشتر جنبه تخریب کنندگی داشته است. آنها موضع نظام را در جنگ تحمیلی نقد ـ سازنده یا اصلاح گرانه ـ نمی کردند، بلکه اصل آن را زیر سؤال می بردند.

* لطفاً مقداری بیشتر درباره میزان کمی و کیفی رویکرد های مثبت ما در حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس، توضیح دهید.

ما در مطالعه وسیع میدانی خود در این باره (از طریق توزیع پرسشنامه، انجام مصاحبه و. .. در ارتباط با طیف ها و صنف ها و اقشار و گروه های مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی و غیره همچون دانشجویان و استادان دانشگاه ها، نخبگان فکری و فرهنگی، و…) دریافتیم که رویکردهای مثبت ما به مبحث دفاع مقدس، در مجموع، کافی نبوده است. به عبارت دیگر اگر ما بخواهیم خیلی صریح و روشن صحبت کنیم، نمره ما در این زمینه غیر قابل قبول و منفی است. ما پاسخ های دریافتی از مخاطبان را، در سه شاخه دسته بندی کردیم: عده ای گفتند اصلاً شما نتوانستید فرهنگ و ارزش های دفاع مقدس را به درستی ارائه، تبلیغ و منتقل کنید؛ عده ای دیگر حوزه های مختلف را تفکیک کرد ند و گفتند شما در بعضی جاها به صورت نسبی، موفق بودید، مثلا در استان ها یا در شهرستان ها فلان مقدار نتیجه گرفتید، اما در دانشگاه ها اصلاً موفق نبود ید؛ عده ای هم گفتند موفقیت شما شرطی و نسبی بود، مثلاً چون فلان کار را کردید، اینجا نتیجه گرفته اید، یا چون خانواده های شهدا خود به دفاع مقدس تعلق خاطر داشتند، در رابطه با آنها موفق تر بودید. در مجموع و سرجمع، پاسخ ها می گفت که نمره ما در این زمینه منفی و غیر قابل قبول است.

* آیا در ضمن این پروژه، «راز ماندگاری» پدیده بزرگ دفاع مقدس را در دستور کار مطالعاتی خود قرار داده بودید؟

اتفاقاً دوباره آسیب شناسی کردیم و ضمن یک سؤال، از مخاطبان خود پرسیدیم که به نظر شما راز ماندگاری پدیده بزرگ دفاع مقدس، که موجب بالندگی ملی و بین المللی ملت و کشور است، چیست؟ چگونه می توان آن را ماندگار و همیشه زنده نگه داشت؟ آیا این مهم با چهار رویکرد پیش گفته ممکن است؟

نتیجه این بود که با این چهار رویکرد نمی شود پدیده بزرگ دفاع مقدس را ماندگار کرد و همیشه زنده، پاینده و سازنده نگه داشت. در این عرصه اگر چه هم سپاه و هم ارتش و حتی حوزه علمیه، همه و همه تلاش هایی کردند، ولی نمره ما منفی شد. نتوانسته ایم کاری بایسته و شایسته و ماندگار انجام دهیم. روز به روز نیز ما تنها و تنهاتر شده ایم؛ نمونه آن همین تعرضی است که اکنون در سطح بی سابقه ای در کشور به روحانیت و مرجعیت می شود، که در تاریخ گذشته، حتی شاید در پیش از انقلاب هم سابقه نداشته است! من در این زمینه به مباحث سیاسی کاری ندارم، بلکه چون از زاویه فرهنگی و اجتماعی نگاه می کنم، برایم سئوال پیش می آید که چه شده است که هر روز قهرمانی، پهلوانی و ایثار، در جامعه ما کم رنگ تر می شود؟! چرا یک جانباز سعی می کند جانبازی اش را در کوچه و بازار مخفی کند؟! یا فرزند شهیدی که هفت ترم دانشجو است، در این مدت سعی می کند که فرزند شهید بودنش را در دانشگاه کتمان یا حداقل پنهان کند؟! یا رزمنده ای که در مدت زمان ۱۵ سال تدریس خود در دانشگاه، نه تنها کوچک ترین اشاره ای به روزهای جبهه و دفاع مقدس نمی کند، بلکه سعی دارد اگر دانشجویی سابقه او را فهمید، این گذشته را کتمان کند! آن هم از بیم دست انداختن و هتک حرمت برخی از دانشجویان! این در حالی است که اگر به جامعه خود و کوچه و خیابان نگاه کنید، می بینید فلان چاقوکش، دست چاقوخورده خود را به عنوان سند شجاعت و بزرگی خود تا آرنج بالا می زند تا همه آن را ببینند و به این افتخار می کند!

سئوال این است که چرا روز به روز تنهاتر شده ایم؟! آیا مدافعان از جان و مال و ناموس و دین و آرمان های ملت، از دیوار مردم بالا رفته بودند؟! در حالی که اینان نه تنها بزرگ، بلکه بزرگوار بوده و هستند که خود را فدای آرمان هایشان کردند. ظریفی در فرق بین «بزرگ» و «بزرگوار» می گفت: بزرگ می تواند مثل صدام هم باشد، ولی بزرگوار امام حسین(ع) است که خود را فدای آرمان هایش می کند.

پس چگونه باید و یا می توان این میراث گرانبهای دفاع مقدس را حفظ کرد؟ مقام معظم رهبری و برخی از بزرگان در خصوص جنگ تحمیلی، مباحث عجیب و جملات بسیار عمیقی دارند که از جمله به این مضمون اشاره می فرمایند: «بسیاری از آثار بزرگ هنری دنیا بر دوش قهرمانی های ملت ها گذاشته شده است؛ حتی آنجایی که شکست خورده اند!» آمریکایی ها چهار سال جنگیدند و هنوز که هنوز است دارند در باره آن کتاب می نویسند. آلمان های متجاوز که دنیا را به بدبختی کشیدند، هنوز دارند درباره پیروزی ها و قهرمانی های نداشته خود کتاب می نویسند!

ما با یک راهبرد مشخص، به آسیب شناسی این امر عظیم پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که راز ماندگاری پدیده دفاع مقدس، در این است که مفاهیم بلند و ارزشمند آن استخراج، کاربردی و قابل تعمیم و اثر گذار شوند. به عبارت دیگر تا این مفاهیم قابلیت عرضه و تدریس در نظام آموزش و پرورش و نیز نظام آموزش عالی را نداشته باشند، پابرجا نمی مانند. شما می دانید که شاید هزار سخنرانی در مذمت دروغ به اندازه یک داستان مثل «چوپان دروغگو»، اثر نداشته باشد؛ یا تأثیر داستان «دهقان فداکار» در کتاب های آموزشی دبستان ما، از بسیاری نوشته های نظری و غیر ملموس در باب انتقال مفهوم ایثار و ایثار گری بیشتر است. هر مفهومی که می خواهید در فضای جامعه توسعه پیدا کند، باید کاربردی شود و آنگاه در محیط های آموزشی، از دبستان تا دانشگاه، وارد گردد. در همه نظام های آموزشی کشورهای پیشرفته، به این نتیجه مهم رسیده اند؛ اما تنها در نظام آموزشی ماست که برخی می گویند از دفاع مقدس و جلوه های عملی و کاربردی آن صحبت نشود! زمانی که در ابتدا طرح درس دفاع مقدس در آموزش عالی را به شورای اسلامی شدن دانشگاه ها بردیم، یکی از وزرای سابق وزارت علوم به بنده گفت: «آقای سوداگر! این سی دی ها و کتاب ها را بریزید دور؛ دانشگاه ها را خراب نکنید.»!!

* آیا شما به آسیب شناسی و ریشه یابی علل وقوع عملکردهای ناصواب و تصمیمات اشتباهی که ما تا کنون در مقوله دفاع مقدس مرتکب شده ایم که ـ صرف نظر از تبلیغات گسترده دشمن ـ بعضی از آنها باعث تأثیر گذاری سوء بر نگاه مردم شده، پرداخته اید؟ مثلاً ممکن است برخی بگویند یکی از عوامل نگاه دیگرگون مردم به مقوله انقلاب و دفاع مقدس، این است که رزمندگان جبهه رفته را ویژه خوار کرده اید؛ با سهمیه دانشگاه، با حقوق و سهمیه مسکن به آنها و خانواده شهدا، و. … اینها از نظر مردم شاید اشتباه باشد و ممکن است واقعاً بعضی از عملکردهای ما در این زمینه هم اشتباه بوده باشد. پس از آسیب شناسی، آیا برای رفع موارد آسیب زا، برنامه هایی طراحی و یا پیش بینی کرده اید؟

* بله اتفاقاً یکی از مباحثی که ما خیلی به آن توجه کرده ایم و سعی می کنیم در آن مورد پاسخگو باشیم، تشخیص و برآورد همین اشتباهات است. البته مشخص است که برخی، بی دلیل دوستان ما را مورد شماتت قرار داده و می دهند.

یکی از اشتباهات ما از دوران جنگ تا کنون این بود که همه جا گفته ایم انقلاب باعث جنگ شد! این سخن بر مبنا و برداشتی اشتباه است. وقتی می گویند انقلاب باعث جنگ شده، جوان امروزی می گوید اگر انقلاب باعث جنگ، باعث فروپاشی ارتش، باعث گرانی، باعث این همه بدبختی و مشکلات بوده، پس بی خود کردید که انقلاب کردید!

پژوهشگاه در این موضوع برای جمعی از بزرگان حوزه دفاع مقدس و کسانی که در این انقلاب نقش اساسی داشته و دارند، سر فصل «پیشینه اختلافات مرزی ایران و عراق» را گذاشته است؛ که ثابت می کند خرمشهر در مجموع چهار بار مورد تهاجم قرار گرفته است که سه مورد آن مربوط به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. پیش از انقلاب سه بار قدرت ها تصمیم گرفته بودند بیایند و آمدند و آنگاه تصمیم گرفتند بروند و رفتند؛ اما در مرتبه چهارم، قدرت ها تصمیم گرفتند بیایند، آمدند و تصمیم گرفتند بمانند ولی نتوانستند! این یعنی این که دعوای ایران و عراق، پیش از انقلاب هم وجود داشته است؛ اما حالا اتفاقی که می افتد این است که چون یک فضای انقلابی در کشور ایران شکل می گیرد، صدام به کمک غرب از این فرصت سوء استفاده می کند و به جای اینکه به کمک ملت آزادیخواه ایران بشتابد، بر این ملت بدون ارتش و بدون سازمان منسجم کشوری، هجوم می آورد. وقتی این گونه تحلیل شود، دانشجو می گوید الآن می فهمم مهاجمان چه نامردهایی بودند!

یکی دیگر از اشتباهات ما این است که حتی تا کنون بین «تقدس دفاع» و «فیزیک جنگ و دفاع» تفکیکی منطقی قائل نشده ایم؛ یعنی به همه چیز گفته ایم «دفاع مقدس» و اصلاً صحبتی از جنبه های دیگر جنگ نشده است! جنگ منطق و تعریف خاص خود را دارد. ما در پژوهشگاه آمدیم از دفاع و تهاجم، تعاریف دقیقی ارائه کردیم و گفتیم، «تهاجم» آن است که به یک سازمان یا نظام و یا هر چیزی، برای دست یابی به اهداف اصلی یا کلی یا جزئی، حمله شود؛ «شکست» آن است که مهاجم به هیچ کدام از اهداف تعیین شده خود، حتی علی البدل، نرسد؛ «پیروزی در دفاع» آن است که مدافع نگذارد دشمن به اهدافش برسد؛ «شکست در دفاع» هم آن است که مدافع بالاخره کوتاه بیایید. به عبارت دیگر گفتیم «جنگ» حرکتی قهرآمیز است برای تحمیل اراده خود بر دیگران؛ «دفاع» مقاومتی است فرعی در مقابل تحمیل اراده دیگران؛ «دفاع مقدس» مقاومتی است داوطلبانه بر اساس ایدئولوژی الهی، در مقابل تحمیل اراده نامشروع دیگران، چون برخی مواقع تحمیل اراده ممکن است مشروع هم باشد، مثلاً اگر سوریه به مواضع اسرائیل در جولان حمله کند، چون این حمله مشروع است، دفاع طرف مقابل، مقدس نیست، اما حمله ای که از طرف عراق به ما شد به خاطر خواسته های نامشروع او بود، پس آن حمله مشروع نیست. حضرت امام(ره) این بحث را دارند که جنگ، جنگ اعتقادی است، جنگ ارزش های اعتقادی و انقلابی است و ما در مقابل ظلم ایستاده ایم.

علت طرح این تفکیک دقیق در تعاریف واژگان و اصطلاحات دفاع مقدس، این بود که پس از اتمام جنگ تحمیلی، یک سر ی سؤالات ناهنجار و ناموزون در رابطه با ادامه جنگ مطرح شد.

* یعنی شما به رصد شبهات جامعه در زمینه دفاع مقدس، اهتمام دارید و خود را پاسخگوی آنها می دانید؟

* بله، شبهات را در جامعه رصد کرده و جمع آوری می نماییم و متناسب با نیاز هر کدام، پاسخ هایی در ضمن مقالات، در متن دروس دفاع مقدس، و… می آوریم. این مطالب هم در قالب سر فصل های دروس و کتاب های آموزشی و تحقیقی ما ارائه شده اند، هم در محتوای جزواتمان موجودند و هم در لابه لای مقاله ها و یادداشت های محققانمان در پایگاه مجازی «پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس» به نشانی اینترنتی: dsrc.ir قرار دارند.

البته برخی مواقع با طرح مباحثی مستقل، به صورت غیر مستقیم، زیر ساخت آن شبهات و پرسش ها را به هم می زنیم.

* یکی از عوامل موفقیت در حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و زنده نگه داشتن آن، زدودن موانع و پیرایه ها از سر راه آن است؛ که این هم خود نوعی جنگ و جهاد است. چنانکه اشاره کردید، متأسفانه بعضی از این موانع توانسته است حتی بر ذهنیت برخی از مسئولان جبهه و جنگ، تاثیر بگذارد. اصلاح نگرش و آگاهی دادن به کسانی که در تصمیمات تأثیرگذارند، جداً کار بزرگی است؛ که شما ناگزیر از آنید!

* نمی خواهیم بگوییم که همه مقصرند؛ اما ما بچه های جبهه و دست اندر کاران دفاع مقدس هم تا حدودی مقصریم. برخی از متولیان امور دفاع مقدس و پرچم داران پس از جنگ، از زمره خالقان ارزش های انقلاب و دفاع مقدس نبودند؛ بلکه یا خوانندگان آثار آنها هستند و یا تماشاچیان دور. اینان عافیت طلبانی هستند که وقتی شرایط را فراهم دیدند، سریع خود را رساندند! این خود می تواند از عوامل عدم توفیق ما در این عرصه باشد.

در استان گلستان به جلسه ای دعوت شده بودم. دو هزار خانواده شهید را جمع کرده بودند و من سخنران اصلی بودم. وقتی داخل مراسم شدم دیدم موسیقی بسیار غم انگیزی گذاشته اند! وقتی رفتم روی سن، دیدم یک چادر و یک چفیه قرمز و سفره ای انداخته اند که در گوشه آن سفره نیز یک کاسه آب و نان خشک موجود بود! با دیدن این منظره گفتم من با این جمع و فضای در نظر گرفته شده، کاملاً بیگانه ام! اولاً این موسیقی غم انگیزی که گذاشته اید، چیست؟! این یعنی شهدا و خانواده هایشان شکست خورده اند؟! دوم اینکه این چفیه قرمز که برای شرطه های استخبارات عربستان است نه برای بچه های جبهه! سوم این سفره و این نان خشک برای دراویش و صوفی هاست، نه برای خانواده های رزمندگان که همیشه تخمه و آجیل و بهترین غذاها را می فرستادند و روی آنها می نوشتند «رزمنده خسته نباشید»! کارامل می فرستادند و ما می خوردیم و کیف می کردیم و می رزمیدیم؛ نه آنجا از نان خشک خبری بود و نه از موسیقی غم انگیز! وقتی از بلندگو سمفونی پنجم بتهون می نواخت، ما به وجد می آمدیم. این فضای شما کجایش نماد پیروزی است؟! من هر چه نگاه می کنم تصویری از فتح خرمشهر نمی بینم! اگر یک نوجوان ۱۳، ۱۴ ساله که فلسفه شهادت را هم نمی داند، وارد این نمایشگاه شود، چگونه باید از شهادت آگاه گردد؟! با این فضای غم انگیز او حق دارد که بپرسد این کجایش پیروزی است؟! آیا با این وضعیت می توان نوجوان و جوان را با جبهه و دفاع مقدس، مأنوس کرد؟! آیا این روش درست انتقال آن میراث گران بهاست؟! این در حالی است که ما در محیط فعلی زندگی و زمانه خود، آرزوی تکرار یک ساعت از زندگی خود در آن دوران را داریم. اعتقاد دارم اگر دفاع مقدس را بدون رنگ و بزک و لعاب و پیرایه، ارائه می کردیم، نسل های بعدی دیوانه وار به دنبال آن حرکت می کردند.

* پرسش این است که شما فراتر از کوشش ها و اقدامات قابل تحسین فردی خود، چه کار نظام مند و برنامه ریزی شده ای در پژوهشگاه جهت زدودن موانع و پیرایه های موجود در این عرصه، و نیز برای تأثیر گذاری سیستماتیک دفاع مقدس بر آثار و تحولات اجتماعی و زنده نگه داشتن آن، کرده اید؟ حتماً قبول دارید که به صرف چند اقدام موقت و مقطعی و شخصی، به نتیجه مطلوب و فرگ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.