پاورپوینت کامل ما و آنها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ما و آنها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما و آنها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ما و آنها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
آنچه پیش روی شماست، برش و تلخیصی از کتاب «زنگ تاریخ» است که روایت ۲۸۸۷ روز حماسه جاویدان ملت قهرمان ایران اسلامی را بیان نموده و از سوی مؤسسه انتشاراتی نسیم حیات و نشر صریر (وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس)، منتشر شده است.
معارف
ویژگی های فرماندهان کل قوا
اگر بخواهیم بین فرماندهان و سربازان دو کشور ایران و عراق مقایسه ای به عمل آوریم، باید اول فرمانده کل نیروهای مسلح دو کشور را با هم مقایسه کنیم؛ هر چند مقایسه شخصیت پیامبرگونه و ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) با موجود حیوان صفتی مثل صدام، گناه بزرگی است، ولی برای انتقال ارزش های جاویدان دفاع مقدس ناچار به این کار هستیم؛ کما اینکه مقایسه فرماندهان و رزمندگان ما با فرماندهان و سربازان عراقی کار ناصوابی است.
الف. امام خمینی(ره)
نام مبارک ایشان روح الله مصطفوی خمینی، معروف به روح الله موسوی خمینی است. پدر بزرگ حضرت امام(ره) سیداحمد در نجف و کربلا در حال تحصیل علوم دینی بودند که با یکی از اهالی فرفهان خمین آشنا می شود. سید احمد به دعوت ایشان به خمین می آید و با دختر وی ازدواج می کند. حاصل این ازدواج سه فرزند دختر و یک فرزند پسر به نام آقا مصطفی پدر بزرگوار حضرت امام (ره) است. سید احمد در سال ۱۲۸۵ یا اوایل ۱۲۸۶ هجری قمری در خمین وفات می کند و طبق وصیتش پیکرش را به شهر مقدس کربلا منتقل و در آنجا به خاک می سپارند. آقا مصطفی پدر بزرگوار حضرت امام(ره) آموزش علوم دینی را در حوزه های علمیه خمین و اصفهان شروع می کند و در حوزه نجف اشرف به درجه اجتهاد می رسد. به دلیل مبارزات زیادی که ایشان با حاکمان ظالم و خان های خمین و اراک داشتند و مانع از ظلم آنها به مردم می شدند، سرانجام در سن ۴۲ سالگی در سال ۱۳۲۰ هجری قمری در راه خمین به اراک توسط دو نفر از مزدوران عنصر السلطان، والی عراق عجم یا اراک کنونی، به شهادت می رسند و طبق وصیتش پیکر ایشان نیز به شهر مقدس نجف منتقل و در آنجا به خاک سپرده می شود.
مادر حضرت امام(ره) با همراهی تعدادی از اقوام برای خونخواهی پدر ایشان به تهران می آیند و در این راه با استقامت و پایداری فراوان، وزیر دربار و محمد علی میرزا، ولیعهد مظفرالدین شاه و دیگر مسئولین آن زمان را وادار به اعدام قاتل همسر خود می کنند. در این زمان حضرت امام(ره) دوران طفولیت را می گذراند و در آغاز زندگی با طعم یتیمی و واژه شهادت آشنا می شود.
میلاد مبارک حضرت امام(ره) در روز ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری (اول مهر ۱۲۸۱) و مصادف با سالروز میلاد مقدس حضرت فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) است. ایشان تحصیلات خود را از مکتبخانه خمین شروع و در شهرهای اراک، اصفهان، قم و نجف ادامه می دهند و به درجه اجتهاد می رسند و مرجعیت جهان تشیع را عهده دار می شوند.
ظلم ستیزی، دفاع از مظلوم و جنگ با دشمنان دین خدا، مانند میراثی است که از گذشتگانش به او رسیده. حضرت امام(ره) در راهی که خداوند برایش مقرر کرده است از هیچ چیزی نمی ترسد، از ایران به ترکیه از ترکیه به عراق و از عراق به فرانسه تبعید می شود. فرزندش را به شهادت می رسانند و سختی های طاقت فرسایی را متحمل می شود، ولی این سختی ها کمترین خللی در اراده الهی این رهبر فرزانه ایجاد نمی کند.
این شخصیت روحانی با رهبری و به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی مردم ایران و بیرون کردن شاه و آمریکائی ها، زمینه ساز حکومت منجی بشریت، حضرت مهدی(عج) می شود. حضرت امام(ره) یکه و تنها در مقابل فرعون ایران و فرعون دنیا ایستاد و با دست خالی بر شاه و آمریکا پیروز شد. یکی از پیش بینی های الهی حضرت امام(ره) فرمان تشکیل بسیج در نه ماه و بیست و دو روز قبل از شروع جنگ بود، که نشان از ارتباط آن حضرت با عوامل ما فوق طبیعت است.
در اینجا شاید ذکر دو خاطره از فرماندهان سپاه و ارتش و چند جمله، کمی از آن اسرار نهفته در این شخصیت عرفانی را روشن نماید. سردار سرلشگر پاسدار سید رحیم صفوی فرمانده سابق کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می گوید:
دوم بهمن ۱۳۶۴ برای ارائه توضیحات در خصوص عملیات والفجر ۸ خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم. برای عبور چند هزار نفر از رزمندگان از رودخانه اروند، با توجه به اینکه رودخانه خروشانی بود و جزر و مد داشت، نگرانی داشتیم. البته (تجربه) عملیات های قبل مثل بدر و خیبر را داشتیم. اگر ما این چند هزار نفر را از این رودخانه عبور بدهیم، چه خواهد شد و. .. آن بزرگوار با آن حال (شاید بیماری حضرت امام) حدود نیم ساعت از روی نقشه با دقت توضیحات ما را ملاحظه فرمودند و نگرانی ما را هم متوجه شدند. سپس فرمودند: «شما به خدا اعتماد داشته باشید، اصلاً فرمانده کل قوا خداست، همان خدایی که به شما مأموریت داده که نماز بخوانید، همان خدایی که به شما امر کرده که دفاع بکنید؛ بروید و مطمئن باشید که پیروزید.» این عملیات یکی از موفق ترین حملات برون مرزی رزمندگان اسلام می باشد که حاصل آن آزاد سازی شهر بندری فاو در عراق بود و طرح آن امروزه در دانشگاه های معتبر نظامی دنیا تدریس می شود.
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی جانشین سابق ریاست ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح نیز می گوید قبل از عملیات فتح المبین دشمن پیشدستی کرد و حمله ای را آغاز کرد که تمام محاسبات و نقشه های ما را برای این عملیات از بین برد. فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه کربلا تصمیم گرفتند از حضرت امام(ره) در این زمینه کمک بگیرند. حق شناس (یکی از خلبانان نیروی هوایی)، که بعدها به شهادت رسید، اعلام آمادگی کرد که هر کدام از ما (من یا برادر محسن رضایی فرماندهی وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در کابین عقب هواپیمای شکاری ۵ F قراربگیریم، ایشان ما را به تهران برساند و پس از کسب تکلیف از حضرت امام(ره) دوباره به جنوب برگرداند. قرار شد آقای محسن رضایی این کار را انجام دهد، با مسئولیت خودشان به هواپیمای شکاری سوار شدند و به تهران پرواز کردند. پس از دو ساعت که از تهران برگشتند، در حالی که چهره شادابی داشتند، اینگونه گفتند: «حضرت امام(ره) وضعیت سخت ما را گوش نمودند و تبسمی کردند و فرمودند: «هیچ نگران نباشید و همچنان هم باید مصمم باشید که عملیاتتان را انجام بدهید.» درخواست کردم استخاره کنند، فرمودند: «استخاره لازم نیست ولی اگر مایلید که از قرآن هم قوت قلب بگیرید به نیت طلب خیر، قرآن را باز کنید و خداوند قلبتان را قوی می کند و حتماً موفقید، انشاء الله»
قرآن را باز کردیم به لطف خداوند متعال سوره مبارکه فتح آمد و این برای ما خیلی پرمعنا بود یکی از برادران آیات سوره فتح را با صوت خوشی خواند و همه اشک شوق ریختیم.»
در این عملیات صدها کیلومتر مربع از خاک ایران از اشغال ارتش عراق خارج شد، رادار و سایت ۵ و ۴ که نقش مهمی در رهگیری و کنترل منطقه داشت، به دست رزمندگان اسلام افتاد و مثل همیشه صدام بدقولی کرد. او قبل از آزاد سازی این سایت ها گفته بود: «اگر ایرانی ها این سایت ها را آزاد کنند کلید بصره را به آنها خواهم داد.»
ب. صدام
نام مادرش «صحبه» و این تنها چیزی است که از گذشته او مشخص است. صحبه دختری روستایی بود که مجبور بود برای تأمین مخارج زندگی خود و خانواده اش فرآورده های شیردامهایشان را از روستا به شهر آورد و به فروش برساند. در یکی از این آمد و رفت ها با یک تاجر یهودی برخورد می کند. تاجر یهودی شیفته او می شود و صحبه در قبال دریافت پولی خود را در اختیار تاجر یهودی قرار می دهد. ارتباط آنها سه ماه ادامه پیدا می کند تا اینکه صحبه ناخواسته حامله می شود. او خیلی تلاش می کند تا این جنین را که جز آبروریزی برای او و خانواده اش ثمری ندارد، سقط کند ولی موفق نمی شود.
پدربزرگ صدام «طلفاح» وقتی از این موضوع باخبر می شود بر عکس عرب های متعصب آن روز که بی درنگ در برخورد با چنین فضاحتی اقدام به کشتن دختر می کردند، صحبه را به عقد مردی عقب مانده ذهنی به نام حسین درمی آورد! مدتی بعد حسین را می کشد تا از رسوایی ارتباط نامشروع دخترش و حاملگی حاصل از آن جلوگیری کند. از هویت پدر صدام هیچ کس اطلاع بیشتر از این ندارد که او یک تاجر یهودی بوده است. در سال ۱۹۶۳ میلادی وقتی حزب بعث به رهبری احمد حسن البکر با سرنگونی حکومت عبدالکریم قاسم در عراق به حکومت رسید، صدام بی درنگ از مصر به عراق برگشت، او با بازگشت بعثی ها به قدرت، به عنوان معاون شورای فرماندهی انقلاب در زندان مخوف «قصرالنهایه» مستقر و فجیع ترین جنایت ها و شکنجه ها را مرتکب شد. انداختن مخالفین در حوضچه های اسید، سوزاندن و زنده به آتش کشیدن مخالفین از اقدامات وحشیانه او بود.
صدام در راه به قدرت رسیدن نه تنها با مخالفین خود اینگونه برخورد می کرد بلکه با دوستان و همکاران خود نیز رفتاری وحشیانه داشت، او حتی در این راه به رئیس جمهور عراق، «حسن البکر» که عضو حزب بعث بود نیز رحم نکرد و با مسموم نمودن، او را به قتل رساند و با کشتن صدها نفر از همکاران خود که احساس می کرد شاید در حکومت بر عراق رقیب او باشند وحشتناک ترین و مخوف ترین حکومت دیکتاتوری را در دوران معاصر پایه ریزی کرد. دو نمونه از جنایات بی شمار صدام که به صورت فیلم باقی مانده، به این شرح است: مردی به خاطر اینکه اعتراف نمی کند، کودک ۲، ۳ ساله اش را جلوی سگ های هار می اندازند. سگ ها در مقابل چشمان پدر، پیکر کودک را تکه تکه می کنند و می خورند. ریختن بنزین بر روی تعدادی کودک و سوزاندن آنها در مقابل چشمان والدین آنها.
صدام را می شود با دیکتاتورها و حاکمان سفاکی مثل چنگیزخان مغول و هیتلر مقایسه کرد. او حکومت مخوفی بر اساس ظلم، ستم، تجاوز، کشتار، زندان ها و شکنجه گاه های زیادی بنا کرده بود. سال های حکومت او پر از اعدام های دسته جمعی، آوار گی هزاران نفر از شیعیان و کردها و جنایات دیگر بود. صدام در این راه به همکاران نزدیک خود از جمله «عدنان خیرالله» وزیر جنگ وقت عراق و «ماهر عبدالرشید» فرمانده وقت سپاه سوم عراق و ده ها تن از فرماندهان ارتش عراق و حتی دو تن از دامادهایش نیز رحم نکرد و به شکل های گوناگون دستور قتل آنها را صادر کرد.
ویژگی فرماندهان
الف. ویژگی فرماندهان ایرانی
سردار شهید دکتر مصطفی چمران؛ وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در حالی در سال ۱۳۳۶ خورشیدی در رشته الکترومکانیک از دانشکده فنی تهران فارغ التحصیل شد که در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود. یک سال بعد با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و با تحقیقات علمی مهمی که داشت در جمع معروف ترین دانشمندان جهان عصر خود، در کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا (برکلی) با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکتری الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید. با موقعیت ممتازی که او در جامعه علمی آمریکا داشت، هر زندگی که اراده می کرد برایش فراهم می کردند. ولی او با بی اهمیت دانستن زرق و برق ظاهری زندگی جامعه آمریکایی به مصر رفت و در دو سال سخت ترین آموزش های چریکی و پارتیزانی را آموخت. بعد به لبنان رفت و با کمک امام موسی صدر، جنبش حرکت محرومین و بخش نظامی آن سازمان (امل) را تأسیس کرد و در راه دفاع از شیعیان بی پناه لبنان در برابر اشغالگران اسرائیلی حماسه های زیادی آفرید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعه کرد و حضرت امام(ره) او را به سمت وزیر دفاع منصوب کرد. مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی او را به نمایندگی خود انتخاب کردند. وقتی اشغالگران عراقی تا ۳۷ کیلومتری اهواز رسیده بودند او با کسب اجازه از حضرت امام(ره) همراه رهبرمعظم انقلاب که در آن زمان نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود، به جبهه های جنوب شتافتند و با به دست گرفتن تفنگ به نبرد رویارو با دشمن پرداختند. در طول تاریخ، هیچ وزیر دفاع یا نماینده مجلسی را سراغ نداریم که شخصاً اسلحه به دست بگیرد و با دشمن بجنگد. شهید چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در جبهه دهلاویه به شهادت رسید.
سردار شهید محمود کاوه؛ روزی که جنگ نابرابر عراق و متحدانش علیه ایران شروع شد فرماندهان و در اصطلاح بین المللی، ژنرال هایی که فرماندهی و هدایت بزرگترین جنگ، بعد از جنگ دوم جهانی را به عهده گرفتند کمتر از ۲۵ سال داشتند. جوانانی که نه دانشکده افسری رفته بودند و نه آموزش های کلاسیک نظامی را در دانشگاه های نظامی خارج از کشور دیده بودند. آنها با استفاده از نبوغ و تفکری که در درجه اول رضایت خداوند را ملاک می دانست، دست به کارهای بزرگ و غیر قابل تصوری زدند که باور آن برای انسان هایی که تفکر مادی دارند محال است. شاید جوانترین این فرماندهان شهیدکاوه باشد.
او پس از ورود به سپاه مشهد، فعالیت در بخش آموزش نظامی و حضور در جبهه های جنوب و غرب کشور، در آزادسازی بوکان از دست ضد انقلاب فرمانده یک گروه ۱۲ نفره بود. بعد به فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در مدت ۲۴ ساعت عملیاتی را طرح ریزی و در منطقه مرزی بطام جاده ۴۵ کیلومتری را از اشغال دشمن آزاد کرد. مدتی بعد در خرداد ۱۳۶۲ با تشکیل تیپ ویژه شهدا فرمانده این تیپ شد، در حالی که بیشتر از ۲۲ سال نداشت. بعدها این یگان به لشکر ویژه شهدا ارتقاء و شهید کاوه در سمت فرماندهی این لشکر، چند عملیات موفقیت آمیز را رهبری و در دهم شهریور ۱۳۶۵ در سن ۲۵ سالگی بر روی قله ۲۵۹ حاج عمران بر اثر ترکش گلوله توپ دشمن به شهادت رسید.
سردار شهید حسن باقری؛ وقتی چهار عملیات منظم ارتش جمهوری اسلامی ایران در اول جنگ برای بیرون راندن دشمن از خاک کشور به شکست انجامید فرماندهان ارتش را خیلی ناراحت و عصبانی کرد. جنگ برای مدت کوتاهی به بن بست رسید. سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن باقری، دانشجوی رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران که در آن موقع ۲۵ سال داشت با تأسیس واحد اطلاعات و عملیات سپاه، واحدی که بعدها نبض جنگ را به دست گرفت و با ارائه راهبرد ورود نیروهای مردمی به جنگ، شاه کار بزرگی را انجام داد. این نظریه او دراولین عملیات بزرگ ایران به نام ثامن الائمه(ع) معجزه کرد. ادغام ارتش ایران و نیروهای مردمی باعث شد ارتش عراق کیلومترها از خاک ایران عقب نشینی کند. در عملیات بعدی که طریق القدس نام داشت ایران توانست با بهره گیری از این راهبرد و با استفاده از نیروهای مردمی که به سلاح های سبک مجهز شده بودند، شکست های جبران ناپذیری به ارتش عراق وارد کند. گرفتن ۰۰۰/۱۵ اسیر از عراقی ها یکی از نتایج آن بود.
نقطه اوج راهبرد شهید باقری در عملیات بیت المقدس بود. وقتی فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با آماده کردن چهل هزار نیروی جنگی در نهم اردیبهشت ۱۳۶۱ این عملیات را آغاز کردند، صاحب نظران نظامی دنیا هیچگاه فکر نمی کردند با مدیریت و فرماندهی ایرانی این عملیات در ۲۳ روز با پیروزی مطلق ایران و فتح خرمشهر به پایان برسد. قدرت نمایی ایران در این نبرد خیره کننده بود. رزمندگان اسلام در این نبرد تاریخی ۰۰۰/۱۶ سرباز اشغالگر را کشتند و ۰۰۰/۱۹ نفرشان را به اسارت گرفتند.
شهید باقری در سال ۱۳۶۱ وقتی برای شناسایی و آماده سازی عملیات بعدی در منطقه عملیاتی فکه حضور داشت، در سنگر دیده بانی مورد هدف گلوله خمپاره عراقی ها قرار گرفت و در سن ۲۷ سالگی در حالی که معاون فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، به شهادت رسید. او مانند تمام فرماندهان ایرانی از روزی که وارد جنگ شد از جبهه جدا نشد، فقط پنج روز، آن هم برای ازدواج از جنگ جدا شد.
سردار شهید محمد ابراهیم همت؛ او معلم فراری دبستان یکی از شهرهای استان اصفهان بود که به دلیل فعالیت های انقلابی از سوی حکومت شاه تحت تعقیب قرار داشت. شهید همت با شروع جنگ، تدریس را رها کرد و وارد جنگ شد. در عملیات فتح المبین مسئولیت قسمتی از عملیات به او واگذار می شود که با موفقیت انجام می گردد. او به همراه جاوید الاثر سردار سرلشکر پاسدار محمد متوسلیان، تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) را تشکیل می دهند و پس از اسارت متوسلیان در لبنان به فرماندهی این تیپ که بعداً تبدیل به لشکر می شود، می رسد و تا زمان شهادتش که در ۲۸ سالگی در ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ درجزیره مجنون اتفاق می افتد، در سمت فرماندهی این لشکر به نبرد با دشمن ادامه می دهد. او بر خلاف ژنرال های کشورهای دیگر به رزمندگان لشکرش عشق می ورزید و می گفت: «من خاک پای بسیجی ها هم نمی شوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی شدم.»
سردار شهید مهندس مهدی باکری؛ او در شروع جنگ حدود ۲۶ سال داشت. همزمان با خدمت در سپاه ارومیه شهردار ارومیه نیز می شود. با شروع جنگ ازدواج می کند و اسلحه کمری اش را مهریه همسرش می نماید. پس از ورود به جنگ به عنوان معاون تیپ نجف اشرف در عملیات فتح المبین شرکت می کند. پس از مدتی خدمت در جبهه ها و موفقیت در کارهایش به فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا منصوب می شود. در پنج عملیات بزرگ به عنوان فرمانده لشکر به نبرد با دشمن می پردازد تا در عملیات خیبر برادرش، سردار شهید حمید باکری، معاون او به شهادت می رسد؛ و جنازه اش به همراه جنازه تعدادی از رزمندگان در میان آب های جزیره مجنون می ماند. او هیچگاه اجازه نمی دهد جنازه برادرش را به ایران بیاورند و بقیه جنازه ها در جزیره مجنون بماند. سرانجام در عملیات بدر در شرق رودخانه دجله در ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ بر اثر اصابت تیر مستقیم مجروح می شود و در راه بازگشت، قایق حامل او مورد اصابت گلوله توپ قرار می گیرد و جنازه او نیز مانند برادرش حمید آسمانی می شود.
امیر خلب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 