پاورپوینت کامل علی پاتریک پهلوی آزاد شده امام(ره) ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علی پاتریک پهلوی آزاد شده امام(ره) ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علی پاتریک پهلوی آزاد شده امام(ره) ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علی پاتریک پهلوی آزاد شده امام(ره) ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
تهیه و تنظیم: ماهنامه معارف
درآمد
تصور اینکه نوه پسری رضاخان که سردمدار مبارزه با مذهب و پرچمدار «کشف حجاب» و دشمنی با هرگونه مظاهر دینی بود، نام فرزندانش را از قرآن به ترتیب «محمد یونس، هود و داوود» انتخاب کند، کافی است تا سرنوشت و زندگی «علی پاتریک پهلوی» برای هر ایرانی علاقه مند به تاریخ و سیاست، جذاب و خواندنی باشد.
زندگی و زمانه
علی پاتریک فرزند شاهپور علیرضا پهلوی، برادر تنی محمدرضا پهلوی است که درست در زمانی که شایعه ولیعهدی او به دلیل بچه دار نشدن شاه و ثریا اسفندیاری بر سر زبان ها بود، در آبان شمسی، در یک سانحه هوائی کشته شد! مادر علی پاتریک، به نام کریستین شولوسکی، لهستانی ای یهودی تبار بود. وی قهرمان رمان واقعی «شاهزاده و گدا» است؛ با این تفاوت که علی مدت ها قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی آگاهانه خرقه شاهزادگی و زرق و برق و رفاه فساد آلود دربار پهلوی را با قرآن و اسلام و معنویت و البته فقر و غربت عوض کرد و حتی به معارضه با رژیم عمو و پدربزرگش برخاست. او امروز هم از این معامله شاکر و آرام است.
علی پاتریک پهلوی که به مدت شش سال و تا سال ۱۳۳۹ ـ که رضا پهلوی به دنیا آمد ـ ولیعهد ایران و مقیم دربار بود، از ۱۸ سالگی با ترک دربار به آمریکا سفر کرد و در آنجا به الهیات و تحصیل در آن ترغیب می شود. او که طبق آیین مسیحیت متولد و غسل تعمید شده بود، تا آن زمان خدا برایش مسئله ای نبود؛ که از این زمان خدا برایش مسئله می شود. در بازگشت از آمریکا، مطالعاتش را در حوزه الهیات ادامه می دهد و با بهمن حجت کاشانی آشنا می شود و از طریق بهمن هم بیشتر با اسلام ارتباط برقرار می کند. به قول خودش آن دو در نگرش اسلامی بسیار افراطی بودند؛ البته بهمن از وی تندروتر بود. به خاطر فضای آن زمان تهران در سال ۱۳۵۴ شمسی دست به مهاجرت می زنند و به خرم درّه که منطقه ای کوهستانی در نزدیکی زنجان و ابهر می باشد کوچ کرده و به کار کشاورزی و دامداری همت می گمارند. در اسناد ساواک به نقل از حسن نظری یکی از کارگران نزدیک به علی پهلوی درباره نحوه نگرش و زندگی پاتریک و همسرش پس از پذیرش اسلام و مهاجرت از تهران، آمده است: «… و در اول کار رفت بیمارستان او را ختنه کردند… زمانی که سونیا (همسر علی پهلوی) از سوییس آمد. .. به عقد قانونی والاگهر درآمد و مسلمان شد. .. چادر نماز سر می کرد و ضمناً از آن موقع به کلی هیچ مردی به خانه آنها نمی رفت و اصولاً مرد را راه نمی دادند. والاگهر خودش صبح تا شام در منزل کار می کرد… از همه کناره گیری کرده بود و کسی هم به دیدن او نمی آمد. نماز می خواند، به مردم کمک می کرد، به اشخاص کور و مریض کمک می کرد، خمس و زکات هم می داد…. » درباره اعتقادات دینی علی پاتریک ذکر این نکته جالب است که یکی از متون مورد استناد در باره علی پهلوی، مقاله ای است که نشریه پانزده خرداد به قلم سید حمید حسینی سمنانی در مورد علی پهلوی به رشته تحریر در آورده است. نکته جالب توجه این بود که آن نشریه پس از انتشار قسمت اول مقاله و اعتراض علی پاتریک، رسماً از وی به خاطر انتشار عکس خانوادگی وی عذر خواهی کرد و نوشت: «فصلنامه ۱۵ خرداد لازم می داند مراتب تأسف خود را از خطایی که در شماره نخست این نشریه روی داد و عکس خانوادگی جناب علی پهلوی به علت شتاب زدگی در نشریه به چاپ رسید، اعلام نماید و از جناب ایشان و خانواده محترمشان پوزش بخواهد.»
بهمن حجت کاشانی بعد از مدتی اقامت در روستای خرم دره، می گوید که فضای اینجا هم آلوده است و باید در کوه زندگی کنیم که علی با او مخالفت می کند؛ اما بهمن به کوه می رود و به همراه همسرش کاترین عدل (دختر پروفسور عدل) و سه دخترش در غار زندگی می کند! بهمن بعد از مدتی تصمیم به جهاد می گیرد که باز هم علی مخالفت می کند. سرانجام بهمن پنج اسلحه تهیه می کند و با ماشین پاتریک به سمت تهران می آید. او تصمیم داشت فرح، پروفسور عدل، ثابتی و اگر توانست شاه را ترور کند. در تهران این نقشه را با یکی از دوستانش در میان گذاشت و وی هم این موضوع را به ساواک اطلاع می دهد و عاقبت بهمن در درگیری با رژیم کشته می شود. پیرو همین واقعه علی پاتریک بازداشت و به اوین انتقال می یابد.
بنا بر گزارش ساواک، پس از دستگیری، از منزل علی پهلوی در خرم دره، چندین اسلحه و وسیله انفجاری و مهمات و از جمله یک جلد قرآن و وسایل نماز او به دست آمده بود. علی پهلوی نیز در بازجویی خود به نکته های درخور توجهی اشاره کرد، از جمله: «من تقاضا می کنم کلمه والاحضرت را از جلوی اسمم بردارید… من کشورم را دوست دارم و به مردم می گویم قرآن گفته مشروب نخورید… من روحیه والاحضرتی ندارم، من یک فرد عادی هستم… به من بگویید: علی پهلوی! چون والاحضرت ها را در پنبه بزرگ می کنند و من میل دارم لباس خود را در جوی آب بشویم. در مورد هجرت، من هم روزی هجرت خواهم نمود… در قرآن گفته هجرت کنید و در جایی گفته جهاد کنید… در مملکت ما پنج مورد است که اجرا نمی شود: دست دزد را نمی برند، زن ها حجاب ندارند، مشروب به حد وفور مصرف می شود، سینماها دایر است، بانک ها نزول می گیرند. در قرآن نزول قدغن است…. » همچنین علی از زندان نامه هایی به خط لاتین برای مادر، همسر و فرزندانش نوشته و با آنان درد دل کرده است. او در نامه ای به همسرش نوشت: «من در سلول خود تنها هستم، من به خدا فکر می کنم و به تو می اندیشم و به فرزندان فکر می کنم و سپس دوباره به خدا می اندیشم… به خدا فکر کن… بیاندیش که او همه چیز را گرامی می کند… من هیچ نمی دانم ولی می دانم که خدا وجود دارد؛ و تو را دوست دارم.»
«اسلامی» نه «پهلوی»!
سپس وی به وساطت مادربزرگش تاج الملوک از زندان رژیم آزاد می شود. او پس از آزادی درخواست می کند که نام خانوادگی اش را از پهلوی به «اسلامی» تبدیل کند، که دربار ایران هم به سرعت قبول می کند؛ و او به صورت شبه تبعید به منطقه کلاله گرگان فرستاده می شود و در زمین های به ارث مانده از پدرش به کشاورزی مشغول می شود و تا اسفند ۱۳۶۱ شمسی در ایران می ماند.
پاتریک که چهار سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در ایران مانده بود، گه گاه برای بازجویی احضار می شد. علی به توصیه یکی از مسؤلان نظام که به او می گوید: «آقای فلانی تا تو را نکشند ول نمی کنند؛ از اینجا برو!» عمل می کند و مجبور به ترک ایران و مهاجرت به پاریس می شود. از این به بعد او دوران سختی در غرب سپری می کند. وقتی او از آن روزگار سخت یاد می کند، می گوید: «اینها همه امتحان خدا بوده، بالاخره همه می خواستیم امتحان شویم، خدا می خواست مرا امتحان کند، خدا می خواست ببیند علی چند مرده حلاج است».
انتخابی بین «شاه» و «قرآن»
علی پاتریک پهلوی، در گفتگویی با همشهری ماه، از زندگی و زمانه خود گفت؛ که تلخیص آن با حذف پرسش ها، تقدیم خوانندگان محترم معارف می شود:
پهلوی ها خفه ام کرده اند!
واقعیت این است که الآن من فقط می نویسم. آمریکا و رضا پهلوی مرا در اروپا خفه کرده اند؛ نمی توانم کتاب چاپ کنم. مثل اینکه وجود ندارم، بنا بر این فقط می نویسم. کتاب می نویسم ولی چاپ نمی شود؛ کار من فقط این است. سرویس های مخصوص آمریکا به من اجازه حرف زدن هم نمی دهند. اگر حرف بزنم صدای قطره ای که از اتاق بیفتد را هم نمی دهد. من در سال ۱۹۸۲ با جیب خالی از ایرا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 