پاورپوینت کامل سید جمال الدین حسینی مجدّد جنبش احیای فکر دینی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سید جمال الدین حسینی مجدّد جنبش احیای فکر دینی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید جمال الدین حسینی مجدّد جنبش احیای فکر دینی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سید جمال الدین حسینی مجدّد جنبش احیای فکر دینی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
محمد جواد صاحبی متولد ۱۳۳۳/شاهرود، در حوزه های علمیه مشهد و قم به فرا گیری علوم اسلامی تا خارج فقه و اصول، و نیز فلسفه و کلام، همت گماشت. در سال ۱۳۵۷ دو اثر نخستین خود را با عناوین “پیشگامان تحولات بنیادی” و “تاکتیک های انقلابی سید جمال الدین اسد آبادی” منتشر ساخت. در سال ۱۳۶۴ مجله “کیهان اندیشه” را تأسیس کرد؛ که ۱۴ سال ادامه یافت و هشتاد و چهار شماره از آن منتشر شد.
در کارنامه علمی استاد صاحبی، تدریس در مرکز تخصصی کلام حوزه علمیه قم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مؤسسه امام خمینی قم، و چند دانشگاه دیگر ثبت می باشد. همچنین درکنگره های علمی و دینی متعددی به عنوان عضو و دبیر فعالیت داشته است.
از جمله آثار استاد صاحبی می توان به کتاب های: “احیاگری و اصلاح طلبی در نهضت حسینی”؛ “اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی”؛ “سرچشمه های نو اندیشی دینی”؛ “گفتگوی دین و فلسفه”؛ “مبانی نهضت احیای فکر دینی”؛ و “نقد و تصحیح طبایع الاستبداد یا سرشت های خود کامگی” اشاره کرد. وی دربار زندگی و اندیشه های سید جمال الدین تا کنون چندین اثر منتشر کرده است که از میان آنها، این دو کتاب کامل تر می باشند: “سید جمال ا لدین اسدآبادی، مجدد نهضت احیای فکر دینی”، نشر احیاگران۱۳۷۶ ش؛ و “سید جمال الدین حسینی پرچمدار نهضت اتحاد و تقریب”، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،۱۳۸۰ش.
اینک با سپاس از اجابت استاد در ارائه این مقاله، مشروح آن پیش روی شماست.معارف
درآمد
هجدهم اسفند ماه ۱۲۷۵ هجری شمسی، سالروز رحلت بنیانگذار نهضت احیا و اصلاح فکر دینی، سید جمال الدین حسینی اسد آبادی است.
این که سید جمال الدین اهل اسد آباد همدان بوده است و یا اسعد آباد کنَر افغانستان، چندان حائز اهمیت نیست؛ به ویژه آن که اگر نزاع بر سر موطن او سبب شود که اندیشه و راه وی تحت الشعاع این مباحثات ناسودمند قرار گیرد. البته برای پژوهشگران ایرانی و حتی برخی از محققان غیر ایرانی موضوع زادگاه او ابهامی ندارد، زیرا پدرش سید صفدر و مادرش سیده سکینه بیگم هر دو از شجره سادات حسینی مقیم اسدآباد بوده اند. نیاکانش نیز از سال ۶۷۳ ه.ق در اسد آباد مقیم شده و در همان دیار دار فانی را وداع گفته اند، که هنوز هم برخی از قبور آنان در جوار امام زاده احمد، به چشم می خورد و نام ایشان بر سنگ گورها دیده می شود. خواهرها، برادرها و خواهر زادگانش همه شناخته شده اند که از میان آنها میرزا لطف الله از دیگران نام آشناتر و از مریدان سید جمال الدین به شمار می رفته و با او مراودات و مراسلاتی داشته است؛۱ و مطالب بسیاری دربار دایی خود به قلم آورده که گزارش های دوران کودکی اش بسیار دل انگیز و خواندنی است.۲
آموزش دینی و دانش اندوزی
گرچه زادگاه سید جمال الدین مورد اختلاف است ولی درباره محیط تحصیل او کمتر مناقشه کرده اند. گزارش های معتبر حکایت از آن دارد که سید جمال الدین پس از ده بهار از عمرش، وارد حوزه علمیه قزوین شده و در آنجا رحل اقامت انداخته و بی وقفه به فرا گرفتن دانش های متعارف دینی پرداخته و فرصت ها را آن گونه مغتنم می شمرده که از تفرج در شهر حتی در روزهای تعطیل امتناع می کرده است.
گویا همین ایام بوده که بیماری وبا در قزوین شماری را از پای در آورده و او بی آن که هراسی به خود راه دهد در تغسیل و تجهیز مردگان همت می گمارده است. حدود دو سال تحصیل او در قزوین به درازا می کشد و در سال ۱۲۶۶ هـ.ق قزوین را به سوی تهران ترک می کند و در منزل سلیمان خان افشار که از معتمدان اسدآباد بوده است، سکنی می گزیند.
در تهران به حوز درس سید صادق طباطبائی سنگلجی، والد بزرگوار سید محمد طباطبائی (که سالیانی بعد در شمار رهبران مشروطه در آمد) حاضر می شود و چند روزی نزد او تلمذ می کند و به دست او عمامه بر سر می گذارد و به کسوت روحانیت در می آید و به توصیه آن مرحوم، به همراه پدر برای تحصیل عازم نجف اشرف می شود.
برای این مقصود به سوی غرب ایران حرکت می کند که به هنگام عبور از بروجرد به دعوت حاج میرزا محمود طباطبایی بروجردی که از علمای معروف منطقه غرب بود سه ماه در آنجا اقامت می کند و از محضر او نیز بهره می گیرد.
سید پس از این توقف به اتفاق پدرش به عتبات مشرّف می شود و پس از زیارت به حضور فقیه اصولی بلند آوازه شیخ مرتضی انصاری می رسد و تحت نظارت او به کسب علوم دینی می پردازد.
نوشته اند که چهار سال در آن جا می ماند و فقه و اصول را از محضر بزرگانی چون شیخ اعظم انصاری و اخلاق عملی و عرفان را از محضر عارف بلند آوازه ملا حسینقلی در جزینی همدانی که از مشایخ عرفای اخیر به شمار می آید و مکتب تربیتی او در آموزه های اخلاقی و سیر و سلوک عرفانی ممتاز بوده است، فرا می گیرد.
او در نجف و به ویژه در درس میرزا حسینقلی همدانی، با بزرگانی چون سید احمد کربلایی (م۱۳۳۲ه.ق) حکیم و عارف مشهور و سید محمد سعید حبوبی (م۱۳۳۳ه.ق) ادیب و عارف مجاهد، که یکی از رهبران مبارزات ضد استعماری مردم عراق گردید، مصاحبت و رفاقت می یابد.۳ اما این ایام خوش چندان ادامه نمی یابد و او ناگزیر از ترک حوزه نجف می شود.
برخی گفته اند که علت ترک حوزه نجف، فشارهای شماری از متحجران و تنگ نظرانی بوده است که اندیشه ها و آرمان های سید را برنمی تافتند و او را آماج تهمت و افترا می ساختند. به هر حال هرچه بوده است، شرایطی ایجاد می شود که با استیذان از شیخ انصاری، عراق را به مقصد هند ترک می کند. بنابراین شخصیت علمی و عملی سید جمال الدین در حوزه های علمیه شکل می گیرد؛ شخصیتی جامع، که به جهت فعالیت های سیاسی گسترده و تأثیر گذار، ابعاد دیگر آن مغفول مانده است.
زهد و وارستگی اخلاقی
اصالت خانوادگی و مکتب تربیتی و اخلاقی که سید در آن پرورش یافته و بالیده بود آن گونه طبعی بلند به او بخشیده که با وجود داعی اصلاح جهان اسلام، دنیای مادی در نظرش حقیر و بی مقدار می نمود. اصولاً این ویژگی در اغلب شاگردان میرزا حسینقلی همدانی مشهود بوده است؛ همین روحیه سبب می شد که امور دنیا هرگز سید را از اندیشه آخرت غافل نسازد. سید در یکی از مقالات عروه الوثقی، ترس از مرگ را نتیجه جهل و غفلت و دنیا پرستی و سست ایمانی معرفی می کند و آن را با دو آیه کریمه می آغازد: “اَینَما تَکوُنوُا یدرِککمُ المَوتُ وَ لَو کنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیدهٍ؛ هرجا باشید مرگ شما را فرا خواهد گرفت، گرچه در برج هایی سر به فلک کشیده به سر برید.”۴ و “قُل اِنَّ المَوتَ الذِّی تفرّون منه فانّهُ مُلاقِیکم؛ ای پیامبر! به مردمان بگو: این مرگی که از آن می گریزید، با شما دیدار خواهد کرد.”۵ سید با تأکید بر این که “دین اسلام” و “ترس” در یک دل جمع نمی شود، می افزاید: “مؤمن کسی است که یقین داشته باشد که اجل به دست خداست. و خدا هرگونه و هر لحظه که بخواهد، اجل آدمی می رسد. پس کندی در ادای وظایف و واجبات اجتماعی، عمر کسی را زیاد نمی کند، و شجاعت و درگیری یک دقیقه از عمر کم نمی سازد. مؤمن کسی است که یکی از دو نیکوترین “احدی الحسنین” را از دست نمی دهد: یا زندگانی با سیادت و عزت را، یا مرگ سعادتمندانه در راه خدا را، تا روحش به اعلی علیین صعود کند و با کروبیان و فرشتگان محشور و همنشین گردد. کسی که تصور کند ـ چه عالم چه غیر عالم ـ که می تواند میان ترس و ایمان به آنچه محمد (ص) آورده است را جمع کند، یعنی ترس و ایمان به اسلام را با هم داشته باشد، خودش را گول زده و عقل خود را فریب داده و چنین کسی بازیچه هوس خود شده است. او کجا و ایمان کجا؟ آیات قرآن همه گواهند که آدم ترسو در دعوی ایمانداری کاذب است.”۶
سید با اعتقاد به این آموزه ها بود که از مرگ نمی هراسید و در برابر قدرت های فاسد و مستکبر می ایستاد، او هنگامی که با دعوت ناصرالدین شاه به ایران سفر کرد، انتقادهای صریحی نسبت به معایب و انحرافات و مفاسد رژیم قاجار اظهار داشت و شاه را از خود آزرده خاطر ساخت؛ به گونه ای که ناصر الدین شاه که به وحشت افتاده بود، روزی سید جمال الدین را به حضور پذیرفته از او می پرسد؛ “تو از من چه می خواهی؟” سید بی درنگ می گوید: “دو گوش شنوا”.
این صراحت و شجاعت که ناشی از وارستگی او بود، در نزد همه خودکامگان و زرمندان و زورمداران جلوه می نمود، چنانکه در عثمانی، هنگامی سلطان عبدالحمید به دیدار او آمد و از وی خواست که از طعن و رسوا کردن شاه دست بردارد. سید ناگزیر گفت: به حرمت شما از سر تقصیرش در می گذرم! سلطان از این سخن خشمگین شد و روی در هم کشید، اما سید با دانه های تسبیح خود بازی می کرد و به سخن ادامه می داد. چون مجلس به پایان رسید، رئیس تشریفات وی را از کاری که در پیشگاه سلطان انجام داده، آگاه کرد. سید در پاسخ گفت: شگفتا! در حالی که سلطانی با آینده مردم و سرنوشت جوانان این مرز و بوم هرگونه دلش می خواهد بازی می کند، چرا سید جمال نتواند با دانه های تسبیح خود بازی کند؟!
این حریت و آزادگی که مصداق “افضل الجهاد عند امام جائر” بود، ناشی از همان وارستگی اخلاقی و بی اعتنایی به دنیا بود؛ به همین جهت ضمن رد مقام ریاست دانشگاه و منصب شیخ الاسلامی که از سوی سلطان عثمانی، اعطا شد، گفت: “وظیفه مرد دانشمند این نیست که دارای منصب معین و حقوق مشخصی باشد، بلکه وظیفه عالم، ارشاد و تعلیم صحیح است و مقام او اقتضا، بلکه الزام دارد به این که علوم سودمند را خوب بیاموزد و علم را با عمل نیک مقرون گرداند”۷.
در ایران نیز سید در برابر پیشنهاد مقام رئیس الوزرایی و ریاست دارالشورا، از سوی ناصرالدین شاه می گوید: “در دنیا طالب ریاست نبوده و نیستم و به جز تربیت و ترقی مسلمانان و آبادی وطن، مقصدی دیگر نداشته و ندارم.”۸
این زهد و بی اعتنایی به دنیا، و تسلیم نشدن در برابر مقام و ثروت و شهرت در سخن نبود؛ سید بارها مورد آزمون قرار گرفت و سربلند از آن بیرون آمد. او در پاسخ به وعده و وعیدهای دوست خود حاجی محمد حسن امین الضرب اظهار داشت: “نوشته بودید که پس از ورود من به تهران همه چیز آماده و حاضر بود! حاجی جان چه حاضر بود؟ و کدام چیز آماده بود؟ من نمی خواهم صدراعظم بشوم، من نمی خواهم وزیر بشوم، من نمی خواهم ارکان دولت بشوم، من وظیفه نمی خواهم، من عیال و ملک ندارم و نمی خواهم داشته باشم! پس چه حاضر بود و چه آماده؟ جناب حاجی، بسیار اشخاص به واسط من به رتبه بیگی و پادشاهی رسیده اند. بسیار اشخاصی توسط من به مواجب های بالا رسیده اند و لکن خود من همیشه به یک حالت بوده و خواهم بود، جز نصیحت و اصلاح، مقصد دیگری ندارم. نگاشته بودید که جناب جلالت مآب اجل افخم به اوج اقتدار رسیده اند! اگر در آن نفع خلق است، باعث مسرت و خشنودی است، اگر در چشم من خیر عموم عبادالله نباشد، کور باشد بهتر است، و اگر دستم برای سعادت مخلوق نکوشد، از حرکت بازماند و اگر پایم در راه نجات امت محمّدیه قدم نزند، شکسته شود. این است مذهب و مشرب من.”۹
تربیت خانوادگی و محیط آموزشی به ویژه استادان متخلق و گرانمایه، از او شخصیتی صالح و پاکباخته ساخته بود، که پرچمدار اصلاح در جهان پر آشوب و بحران زده آن روزگار گردد؛ و به راستی کسی که می خواهد مصلح شود باید نخست صالح باشد. وارستگی اخلاقی هم به یک باره ایجاد نمی شود، ایمان و اخلاص و ریاضت دراز مدت و چشم پوشی از تمنیات نفسانی را می طلبد؛ این ویژگی در سید بسیار بارز بود. گفته اند هنگام ورود به آستانه، یک نفر از آجودان های سلطان جلو آمد و پس از عرض احترام پرسید: حضرت آقا صندوق های شما کجاست؟ سید گفت: “غیر از صندوق لباس و صندوق کتاب چیزی همراه ندارم.”
ـ بسیار خوب، بفرمائید آن صندوق ها کجاست که بگیرم؟
ـ صندوق کتابها اینجاست (درحالی که به سینه اش اشاره می کرد) و صندوق لباسم اینجاست (با اشاره به جبّه ای که در بر داشت) سپس افزود: “در اوایل دوران مسافرت دو دست لباس همراه داشتم. اما چون دچار تبعیدهای متوالی شدم، احساس کردم که لباس اضافی مزاحم است، بدین سبب به همین یک دست لباس که پوشیده ام، می سازم تا کهنه شود؛ آن وقت عوض خواهم کرد.”۱۰
اما سلطان برای جلب نظر سید، بر لطف خود نسبت به وی افزود، یک روز به او گفت: “یکی از کارکنان زیبای قصر یلدز را به همسری بپذیرد.” سید امتناع کرد. سلطان پرسید: “آیا شما طرفدار عقید “ابوالعلای معری” هستید که گفت روی قبر او بنویسند: “هذا جناه ابی عَلَی و ما جَنَیتُ علی احدٍ؟ این جنایتی است که پدر من کرده است، ولی من نسبت به احدی جنایت نکرده ام؟” سید جواب داد: “خیر، هیچ وقت من این نظر را نمی پسندم؛ مرد عاقل چگونه می تواند ازدواج را که بقای نوع و کمال فلسفه عمران منوط به آن است، جنایت بداند؟ اما این که من ازدواج نمی کنم علتش این است که می دانم وظایف شوهر در مقابل زن چقدر سنگین و تا چه حد باید رعایت عدالت را بنماید و چون من خودم را در اجرای عدالت و وظایف سنگین شوهری (در این شرایط) توانا نمی بینم، ترجیح می دهم که مجرد بمانم.” یک نفر پزشک که از نزدیکان مرحوم سید بود، وقتی که این داستان را شنید به او اظهار کرد: “چون از عدم اجرای عدالت می ترسید، جایز می دانید که با طبیعت بشری مخالفت کنید؟” سید تبسمی کرد و فرمود: “طبیعت از تو داناتر و حکیم تر است و خودش را خوب اداره می کند. هر کس که ترک چیزی کرد، می تواند بدون آن هم زندگی کند!” باز به او گفتند: “شما عطایای مالی سلطان را می پذیرید، چرا عطی او را که عبارت از کنیز زیباست نمی پذیرید؟!” پاسخ داد: “در حدود تشخیص و اجتهادی که دارم، مالی را که سلطان به من می دهد، می توانم به افرادی مستحق و وظیفه شناس برسانم، ولی چون برای کنیزان زیبایی که سلطان به من هدیه می کند، مصرفی ندارم، نمی توانم بپذیرم؛ زیرا همسر آنان نیستم و قیمشان هم نمی توانم باشم که برای آنها همسری انتخاب کنم.”۱۱
شناخت شرق و غرب
سید جمال الدین ویژگی هایی داشت، که او را از معاصرانش ممتاز ساخته بود. جمع همه این خصوصیات، در یک شخص، به ندرت مشاهده شده است؛ از جمله امتیازات وی، آشنایی او با اوضاع مسلمانان در سراسر گیتی بود. سید، با تاریخ و جغرافیای جهان اسلام هم از طریق مطالعه آشنا بود؛ زیرا، همواره یک کره جغرافیا در کنار او قرار داشت و به بررسی موقعیت و امکانات کشورهای اسلامی در روی آن می پرداخت.۱۲ افزون بر آن به بسیاری از کشورهای اسلامی مسافرت کرد و از نزدیک با واقعیت های جهان اسلام آشنا شد؛ اوضاع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان را مشاهده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می داد؛ سرزمین های اسلامی از جمله عراق، ایران، هندوستان، عربستان، افغانستان، مصر، عثمانی و… را از نزدیک مورد مطالعه قرار داده بود و بر مشکلات و امکانات آنها کاملاً وقوف داشت.
او نه تنها کشورهای شرقی و اسلامی را از نزدیک مشاهده و در هر کدام مدتی زیسته بود، بلکه با سفر به سرزمین های غربی جهان، آگاهی بسیاری درباره آنان اندوخت. سید در سال ۱۸۸۷سفری به روسیه کرد و در مسکو اقامت گزید، در آنجا با کاتکوف روزنامه نگار معروف که پیش از این او را به روسیه دعوت کرده بود، ملاقات می نماید و کاتکوف در روزنامه مسکو به چاپ مقالات دربار او اقدام می کند. سید در صدد بود که دولت روسیه را با بریتانیا درگیر سازد، از این رو به کرات با زنویف (مدیر وزارت خارجه روسیه) ملاقات کرد و بعد در صدد ملاقات با مقامات عالی رتبه روسیه بر آمد.۱۳
سید جمال الدین از آن دسته نخبگان شرقی نبود که آوازه غرب او را به واکنش های نسنجیده وادارد، بلکه او با سفر به کشورهای بزرگ غربی و اروپایی از نزدیک با آنها آشنا شد، و تحولات برنامه های آنها را مورد مطالعه و تحلیل قرار داد.
نخست هجرتی به پایتخت امپراطوری بریتانیا کرد و در اواخر سال۱۸۸۲م وارد لندن شد. در این سفر با فرهیختگان انگلیسی از شمار ویلفردبلنت نویسنده نامدار انگلیسی آشنا شد. حضور او در انگلستان مانع اعلام موضع انتقادی او نسبت به سیاست های استعماری آن کشور نگردید و لذا در همان دوره اقامت کوتاه مدت خود دو مقاله در مجله النحله انتشار داد و در هر دو به افشای سیاست انگلستان در ممالک شرق پرداخت.۱۴ سید چند بار به لندن مسافرت کرده است. سخنرانی های او در محافل فرهنگی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 