پاورپوینت کامل گفتنی های ناگفته ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتنی های ناگفته ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتنی های ناگفته ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتنی های ناگفته ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
مصاحبه با سردار ذوالنور ـ رئیس ستاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه
ضمن تشکر از اینکه فرصت خود را در اختیار ما قرار دادید، با توجه به سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر خدمت رسیدیم تا ناگفته ها و ناشنیده های این واقعه تاریخی را به گوش اساتید و فرهیختگان برسانیم بنابراین از حضرتعالی می خواهیم که هر چه از آن دوران در ذهن و خاطر دارید بیان فرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا خدمت شما دوستان خیر مقدم عرض می کنم. من فکر می کنم اگر قرار باشد درخصوص عملیات بزرگ و حماسی «بیت المقدس» توضیحاتی داده شود نیاز به یک مقدمه کوتاه دارد. همانطور که استحضار دارید دنیا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دو قطبی بود: شرق و غرب. و بخشی از دنیا زیر سیطره سوسیالیسم و کمونیسم بود. بخش دیگری از دنیا را هم امپریالیسم و سرمایه داری و لیبرالیسم فراگرفته بود. نظام های سیاسی حیات مستقلی نداشتند و هر کدام برای بقایشان باید به یکی از این قطب های قدرت، وابسته می شدند.
لذا اگر هم یک کشوری علیه یک قدرتی حرکت می کرد مورد پشتیبانی قدرت دیگری بود، ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این وابستگی به قدرت های بزرگ فروریخت و با توجه به اینکه انقلاب ما بر پایه نظام اسلامی استوار بود، نه تنها هیچ کدام از قدرتهای جهان از انقلاب ما حمایت نکردند، بلکه همه با ما از در ستیز و مخاصمه وارد شدند. لذا انواع اقدامات علیه ما شروع شد که یکی از آنها جنگ تحمیلی بود که با دو هدف علیه ما آغاز شد: هدف اول سقوط کامل نظام اسلامی و تصرف کامل کشور بود. روزهای اول جنگ، تلویزیون عراق با صدام مصاحبه ای کرد. در گیلان غرب و از عملیاتش سئوال کرد صدام بعد از چند لحظه صحبت مغرورانه مصاحبه را ناتمام گذاشت و گفت: بقیه مصاحبه در تهران. هدف دوم تجزیه کشور بود که در بحث تجزیه یکی از نقاط مهم مورد نظر دشمن استان خوزستان بود.
از زمان امپراطوری عثمانی که عراق استقلالی نداشت و به عنوان منطقه بین النهرین، تحت حکومت عثمانی بود. بین ایران، عراق و امپراطوری عثمانی در خصوص تسلط بر اروندرود اختلافاتی داشتند. لذا خرمشهر و بصره به عنوان دو سرپل در حاکمیت اروندرود نقش مؤثری داشتند. لذا تصرف خرمشهر برای عراق بسیار مهم بود. از این رو پشت خرمشهر حدود پنج ردیف مواضع و استحکامات گسترده ایجاد کرده بودند و تا فاصله حدود ۲۵ کیلومتر شعاع اطراف آن، سمت اهواز، آمده بودند آهن آلاتی که از ساختمان های مخروبه بدست آورده بودند و آهن آلاتی که ما در گمرکات خرمشهر داشتیم را در قطعات دو سه متری بریده و در بیابان های اطراف خرمشهر مثل درخت کاشته بودند که ما نتوانیم در بیابان های اطراف خرمشهر چترباز پیاده کنیم. همه تدابیر لازم را برای خرمشهر دیده بودند. نیروی کافی را برای حفاظت در آنجا در نظر گرفته بودند. بالای سنگرهای اجتماعات شان نوشته بودند: از سنگر های فرماندهی ما آمده ایم در خرمشهر بمانیم. صدام در چند مصاحبه به دنیا اعلام کرد که اگر ایرانی ها توانستند خرمشهر را از من بگیرند من کلید بصره را به آنها خواهم داد.
اگر موضوع یک مصاحبه، مظلومیت های نیروی محوری و ارزشی جنگ در دوران فرماندهی کل قوای آقای بنی صدر قرار بگیرد ناگفته های فراوانی در این زمینه وجود دارد. به هر حال در دوران فرماندهی آقای بنی صدر با توجه به اعتقادات و مسائلی که وجود داشت ما عملیات چشمگیری نداشتیم. بعد از عزل او، عملیات های کوچک، مقدمات عملیات های بزرگ شد. مثلاً عملیات فتح بستان را داشتیم، عملیات ثامن الائمه که باعث شکسته شدن حصر آبادان شد. چون ما از اطراف ماهشهر می رفتیم. آبادان و جاده اهوازـ آبادان در اختیار دشمن بود. با عملیات ثامن الائمه محاصره آبادان شکسته شد، ولی خرمشهر همچنان در محاصره بود. با طراحی و اجرای عملیات های کوچک. مقدمه عملیات بزرگی به نام «فتح المبین» فراهم شد که عملیات خیلی وسیع، گسترده، برق آسا و پردستاورد بود. در این عملیات حدود ۵۰۰۰ کیلومتر از خاک سرزمین اسلامی مان آزاد شد. این کار البته از حیث نظامی تصوری را برای دشمن ایجاد کرد که ما تا مدتها عملیات بزرگی را نمی توانستیم انجام دهیم، ولی بسیار برق آسا و غافلگیرانه عملیات «بیت المقدس» طراحی شد و در دهم اردیبهشت این عملیات آغاز شد. یعنی فاصله بین عملیات فتح المبین با عملیات بزرگ بیت المقدس حدود چهل روز بود. عملیات بیت المقدس در حقیقت در سه مرحله انجام شد که مرحله سوم آن منجر به فتح خرمشهر و پیروزی عظیم در خرمشهر بود.
من اشاره ای کردم و ان شاء الله راه سئوالات جزئی تر شما راجع به عملیات بیت المقدس باز می شود که در خدمتتان هستم.
با توجه به فرمایشات جنابعالی به نظر شما که فرماندهی تیپ ۸۳ را هم در آن دوران برعهده داشتید، برای استادان معارف و نیز دانشجویان که برخی آن دوران را ندیدند و باور بعضی حماسه ها و رشادت ها برایشان دشوار است رمز پیروزی ایران بر عراق و حامیانش در چه چیز نهفته بود؟
خدمت شما عرض شود که در ارتش های دنیا در خصوص آفند و پدافند یک فرم هایی وجود دارد. کارشناسان نظامی معتقدند که نیروهای آفندی هجومی و عملیاتی نسبتش باید خیلی بیشتر از نیروی پدافندی باشد. در بعضی از ارتش های دنیا حداقل نسبت را سه به یک تصور می کنند و در بعضی از ارتش های دنیا روی نسبت پنج به یک بحث دارند. دلیلش هم این است که یک نیرویی که دارد پدافند می کند از قبل زمین را به استخدام گرفته، یعنی زمین منطقه نبرد را انتخاب و موانع و استحکامات ایجاد و طراحی کرده است. معبرها را می داند که در کجا شل و سفت کند تا حرکت دشمن را کانالیزه کند، یعنی با نیروی آفندی بازی می کنند. طبیعتاً اینها نمی تواند نسبت شان نسبت برابر باشد. در جنگ تحمیلی هیچ کدام از این استانداردها و نُرم ها ملاک نبود. اگر می خواستیم با این نُرم ها بجنگیم، اصلاً نباید می جنگیدیم. چون همه دنیا در مقابل ما ایستاده بودند. جنگ هم زمانی شروع شد که کشور درگیر بیگانه های انقلاب بود. و در حقیقت کشوری آشوب دیده با ارتشی از هم پاشیده شده بود. برخی تبلیغ می کردند که ارتش، ارتش شاهنشاهی است و باید منحل شود. منافقین روی این خیلی تأکید داشتند. حضرت امام بود که با آن سیاست و زیرکی روح و حیات را در کالبد ارتش دمید و فرمود: «ارتش، ارتش اسلام است ارتش امام زمان است.» ارتش را امام زنده کرد. اما باید پذیریم که افرادی از ارتش هم خیانت کردند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تازه ایجاد شده بود و بیشتر هم نقش فرهنگی داشت تا یک یگان منظم نظامی؛ یعنی واقعاً آمادگی جنگ آن هم جنگ تمام عیار را نداشتیم.
در مقابل عراق به تمام تجهیزات فوق مدرن دنیا مجهز بود لذا پیروزی ما نمی تواند دلیل مادی و فیزیکی داشته باشد. ما باید پیروزی را از جنس معنوی اش و عوامل معنوی جستجو کنیم. عواملی که بسیار هم مهم بود. (یک) مردم با تکیه بر باورهای دینی در جنگ حضور پیدا کردند. یعنی جنگ ما محدود به نظامیان ما نشد چون جنگ ما جنگ دفاعی بود و مردم می دانستند که دشمن فقط برای تصرف گوشه ای از سرزمین آنها نیامده است همه دنیای کفر و استکبار به جنگ اعتقادات مردم ایران آمده بود. لذا مردم این را یک جنگ اعتقادی تلقی کردند و با باور و عقیده و انگیزه های دینی وارد میدان شدند. براین اساس، اگر شما وصیت نامه های شهدا را مرور کنید خواهید دید که آنها علت رفتن به جبهه را پیروزی اسلام و دفاع از اسلام و انقلاب، حفظ نوامیس. و دیگر مسائل معنوی مطرح کرده اند؛ گر چه حفظ آب و خاک و ملیت مان هم بعد معنوی دارد، ولی آنچه که پر رنگ بود اعتقادات و باورهای دینی بود. لذا این دیگر گروه خاصی را نمی شناخت، یعنی خیلی جاها نیروهای مردمی از نظامی های ما جلوتر بودند و از همه اقشار اعم از دانشجو، فرهنگی، کاسب، کارگر، طلبه و… در جبهه ها حضور پیدا می کردند. خیلی از لشکر های ما دانشجو بودند شهید باکری و شهید همت دانشجو بودند. اینها کرسی دانشگاه را رها کردند؛ تحصیلاتشان را ناتمام گذاشتند و وارد دانشگاه عشق، ایثار و شهادت شدند. این جور بود که کسی با ملاک های مادی وارد جبهه نمی شد.
حضرت امام(ره) در ایجاد این فضا نقش مهمی داشت که ولایت مداری و تکلیف محوری از عوامل مهم قوت رزمنده های ما در این جنگ بود.
همان طور که حضرت قاسم شب عاشورا در پاسخ سئوال امام حسین(ع) که فرمود: «کیف الموضوع عندک» گفت: «احلی من العسل». شهادت نیز در ذائقه عزیزان ما شیرین بود و این از عشق و معنویت و ولایت مداری سرچشمه می گرفت. با این صفات دیگر نیازی به برابری نداشتیم. آن چیزی که در خرمشهر در وجود رزمنده ها بود خداوند متعال بود و خدا هرگز مغلوب نمی شود. «کلمه الله هی العلیا. الا ان حزب الله هم الغالبون».
رزمنده ها چیزی جز خدا نداشتند و اتفاقاً پشتوانه عرض بنده این است که امام فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» قرآن کریم می فرماید: «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». یعنی در حقیقت عنایت و لطف الهی بود که رزمنده های ما بر دشمنانشان غالب می گشتند و طبیعتاً در ایجاد این فضا عرض کردم که ولایت مداری نقش مهمی داشت. تأثیر ولی فقیه و ولی امر مهم بود. من حیفم می آید به بهانه همین بحث اشاره به خاطره دیگری نکنم. مهران را دشمن دوبار از ما گرفت. یکبار در عملیات والفجر سه که ما مهران را آزاد کردیم. یکبار هم عملیات کربلای یک. در کربلای یک که ما مهران را می خواستیم آزاد کنیم نیروی مناسبی نداشتیم و عراق بلندی ها و ارتفاعات اطراف مهران را در اختیار داشت و این امر قدرت سرکوب و دید تیر به عراق داده بود. لذا نمی شد فقط با نیروی کم به مهران رفت و باید مشکل اطراف مهران را حل می کردیم. فرماندهان عزا گرفته بودند که چه کنند تا اینکه یک جمله از امام مخابره شد که فرمودند:
«اینکه حالا ما بگوییم که برابری با دشمن داریم، نداریم. نُرم چی است قواره چیه؟ استاندارد چی است. برآورد چی است. این ها را همه را باید زد کنار. عاشورایی شد. تکلیفی شد. مگه امام حسین گفت بیش از سی هزار نیرو عمر سعد در منطقه دارد. با هفتاد و دو تن نمی شود جنگید.» این جمله امام بود که پیروزی را در مهران ایجاد کرد. خلاصه عرض بنده اینکه آنچه که در عملیات بیت ا لمقدس دیدیم و شاهد بودیم نیروی الهی و قدرت ایمان بود. واقعاً کسی تصور نمی کرد در عملیات بیت المقدس نزدیک بیست هزار نفر اسیر شوند. اینها تا دندان مسلح بودند. واقعاً اینکه خدای متعال سکینه را در این عملیات بر مؤمنین نازل کرد و شکست، هزیمت و هراس را در اردوی دشمن قرار داد، بچه های قرارگاه باور نمی کردند. سربازان قرارگاه وقتی از طریق بی سیم گزارش می شنیدند که مثلاً این دشت پر از اسیر است، باور نمی کردند تا اینکه هلیکوپتر فرستادند. واقعاً باید امداد الهی را بپذیریم. خداوند متعال زمینه را در رزمندگان ما دید که امداد کرد؛ یعنی اگر این طرف شایسته امداد نبود، عنایت الهی شامل حالش نمی شد.
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 