پاورپوینت کامل سفری به کاشان ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سفری به کاشان ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفری به کاشان ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سفری به کاشان ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

دیدار با گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی کاشان

وارد دانشگاه که می شوی فضای دلنشینی می بینی که جان می دهد برای درس خواندن. درختکاری های منظم و باغچه هایی پر از گل و یک حوض روبروی دانشکده پزشکی، ساختمان دانشکده بیشتر شبیه یک بیمارستان است و متفاوت با دانشگاه هایی که تا کنون دیده بودم. تابلویی در ورودی دانشکده قسمت های مختلف ساختمان را معرفی می کند: طبقه همکف، گروه معارف… وارد راهرویی باریک می شوم شبیه کوچه های آشتی کنان. کنار اتاقی تابلوی گروه معارف را می بینم؛ وارد می شوم. اتاقی ۳× ۲ متر، دو میز، یک کمد و چند صندلی؛ همین. ساده و بی تکلف. به نظرم خیلی کوچک می آید. شاید کوچکتر از آنچه که هست. هنوز کسی نیامده و باید منتظر بمانم. دوباره می روم توی محوطه. دانشجوها کم کم پیدایشان می شود. دانشجویی گوشه ای نشسته با خودش دعایی را زمزمه می کند. هر چند یک سوژه جالب است. دلم نمی آید خلوتش را به هم بزنم. بی خیال ژورنالیسم!

روی نیمکت چند نفر نشسته اند و مشغول مطالعه کتابی قطور هستند. هر سه دانشجوی پزشکی هستند و نمی خواهند خودشان را معرفی کنند. من از معارف می پرسم و آنها پاسخ می دهند:

– کتاب های همان کتاب های دبیرستان هستند و فقط چیزهایی خیلی جزئی به آن اضافه کرده اند. اگر جای اینهاکلاس نهج البلاغه یا سوره های مناسب قرآن را بگذارند بهتر است.

– در کلاس معارف ۲ برخورد استادمان خیلی خوب بود. حتی اگر یک سوال سیاسی می کردند از جا در نمی رفت و قشنگ جواب می داد یا می گفت که این در حیطه مسؤولیت من نیست و من هم قبول دارم، اما نمی توانم کاری بکنم.

– این درس ها را بچه ها فقط شب امتحان می خوانند که نمره خوبی بگیرند و معدلشان را بالا ببرند. با این حساب، این درس ها تأثیری در رسیدن به هدفی که درس های عمومی از اول داشته اند، ندارند.

– الآن مسائلی هست که ما باید با آن آشنا باشیم، ولی به عللی نمی خواهند آنها را مطرح کنند. نمی شود چشممان را ببندیم و بگوییم نیست. باید ما را با شیوه های درست، با حل این مسائل آشنا کنند. باید ما را برای زندگی آینده آماده کنند. زندگی حتی از درس هم مهم تر است.

– کسی به درس های معارف اهمیت نمی دهد. اکثراً در کلاس ها یا جزوه دیگری را می خوانند و به درس گوش نمی کنند یا در پی شیطنت هستند، چون مباحث، مباحث روز نیست.

– درس های معارف جایگاهی در بین دانشجویان ندارد. دانشجو دنبال اثبات وجود خدا نمی گردد. دلیل هایی هم که حالا می آورند همان هایی است که در دبیرستان گفته اند.

– نباید این طور باشد که استاد به دانشجویی که می گوید من از کسی تقلید نمی کنم بگوید تو اصلاً مسلمان نیستی.

تشکر می کنم و باز راه می افتم. توی دانشکده، اتاقی شیشه ای پر از آدم! جلب توجه می کند. روی آن نوشته شده «انجمن اسلامی»، به اضافه یک کاغذ دیگر: «شورای صنفی». وارد می شوم و خودم را معرفی می کنم.

استقبال شدیدی به عمل می آورند و می نشینم پای صحبت هایشان:

– دروس معارف شب امتحانی است. بچه ها حتی حاضر نیستند ۵-۴ بعد از ظهر درس خواندن را شروع کنند! می گذارند برای ۱۰-۹ شب و تا صبح با شوخی و خنده آن را می خوانند.

– اگر کلاس مثل طرح ولایت باشد که سر کلاس بحث کنند و امتحان هم از همان بحث ها گرفته شود خیلی بهتر است.

– من کلاس اخلاق را به خاطر تداخل با یکی از درس هایم حذف کرده ام ولی با این حال سر کلاس این درس حاضر می شوم؛ چون بحث هایش طوری است که انسان را جذب می کند. اما کلاس های دیگر را نه. من اصلاً نفهمیدم بحث معارف ۱ و ۲ و انقلاب اسلامی چه بود!‍

– اینجا بالاخره تقریباً همه مسلمانند و یک سری از اصول را پذیرفته اند و لازم نیست دوباره روی مسائل توحید و شرک و این قبیل زیاد ریز شویم.

– کسانی که می آیند اینجا درس بدهند بیشتر کسانی هستند که تحصیلات حوزوی داشته اند و بعضاً کلاس را با جو حوزوی اشتباه می گیرند. یک بار، سر کلاس معارف بحث آن قدر حوزوی شد و اصطلاحات عجیب گفته شد که خود استاد در آخر کلاس معذرت خواهی کرد که بحث را حوزوی کرده است.

– قطعاً دروس معارف نیاز است، اما با این کتاب ها و این شکل نه!

– دروس معارف باید روزآمد باشد. دانشجو دوست دارد مسائل روز را به دینش ربط دهد.

– هدف نهایی دروس معارف این است که ما را برای زندگی آماده کنند ولی اصلاً چنین اثری ندارند. الآن هدف دروس معارف بالا بردن معدل است!

– اگر کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند استاد این دروس شوند بهتر می توانند با دانشجو ارتباط برقرار کنند. چون خودشان دانشجو بوده اند و می توانند دانشجویان را درک کنند.

– این کلاس ها یک طرفه است و استاد، متکلم وحده. البته کلاس اخلاقمان با بقیه کلاس ها فرق می کند و با وجود اینکه ساعتش بد است، حتی بچه هایی که این درس را ندارند می آیند. چون استادش واقعاً می تواند جواب بچه ها را بدهد.

– ما می خواهیم ارتباط دین را با زندگی امروز بدانیم نه با ۱۴۰۰ سال پیش. مسائلی که به دردمان می خورد. لزومی ندارد که ما بدانیم توحید چند قسم است؛ مهم این است که توحید در دل ما بنشیند!

از بچه ها خداحافظی می کنم و می روم پشت در گروه: «۱۲- ۱۰، تاریخ اسلام، کلاس ۲»

در کلاس را آرام باز می کنم و داخل می شوم. همه دخترند و ورود من به کلاس بسیار ناهمگون به نظر می رسد. استاد گویا منتظر آمدن من بود. خودم را معرفی می کنم و می نشینم. در پایان کلاس استاد دوباره مرا معرفی می کند، بهتر از خودم! و من دوباره می نشینم پای حرف های دانشجویان:

– الآن ما به خاطر ۲ واحد درس مجبوریم بیائیم دانشگاه. می خواستیم کلاسمان را عوض کنیم، می گویند چون شما با فلانی مشکل دارید می خواهید این کار را بکنید؛ در حالی که این طور نیست؛ مشکل برنامه است.

– اگر می شد در این کلاس ها از اساتید غیر روحانی استفاده کنند خیلی بهتر بود. ما نمی توانیم با اساتید روحانی بحث کنیم و نظراتمان ر مطرح کنیم. بعضی از روحانیون روی نظراتشان تعصب زیادی دارند.

– ما نمی خواهیم بدانیم ۱۴۰۰ سال قبل چه اتفاقی افتاد. ما می خواهیم بدانیم اسلام در زندگی امروز ما چه نقشی دارد.

– همه انتظار دارند وقتی ما وارد دانشگاه می شویم دیدگاه بازتری نسبت به مسایل دینی پیدا کنیم. این دیدگاه را چه کسی باید برای ما ایجاد کند؟ این دروس که تکرار همان چیزهای قبل است.

– ما چندین سال است که داریم خواندن قرآن را تمرین می کنیم. اما تا کنون کسی آمده این متن را برای ما تفسیر کند؟ حتی یک آیه!

– کلاس انقلاب اسلامی خیلی خوب است. دانشجویان در این کلاس مطالبی را مطرح می کنند که اگر در جای دیگری مطرح می شد برایشان مشکل ساز بود. ولی استاد همه حرف ها را می شنود و مباحث هم در همان کلاس باقی می ماند و برای کسی مشکلی ایجاد نمی شود.

کوله بارم را جمع می کنم و دوباره می روم گروه معارف.

اتاق کوچک گروه پذیرای اساتید است، و پر!. پر از مهربانی. همگی با گشاده رویی استقبال می کنند. نوبتی هم که باشد نوبت اساتید است:

– برای مساله کاریابی فکری نشده است. کار معاونت بیشتر فقط جذب بوده. وقتی ما مراجعه می کنیم که کدام دانشگاه هیأت علمی می خواهد یا کدام دانشگاه برای تدریس به استاد احتیاج دارد می گویند خودتان پیدا کنید و ما فقط معرفی می کنیم. وقتی نهادی ارزشیابی می کند و جذب می کند در مورد کاریابی هم باید فکر کند.

– موضوع بعدی حمایت است. وقتی استادی جذب شد باید او را حمایت کنند. اگر فرضاً استاد با دانشگاه مشکل پیدا کرد، معاونت تا کجا پیش می آید و دست استاد را می گیرد؟ اگر جایی دانشگاه در حق استاد کوتاهی کرد، چقدر از استاد پشتیبانی می کنند تا حق استاد استیفا شود؟ تنها جذب اساتید مهم نیست نگه داشتن اساتید هم مهم است.

– یک مسأله هم مسأله حفظ کرامت استاد است. گاهی اوقات برخوردهای نامناسبی صورت می گیرد؛ مثلاً ارزشیابی ها هر ساله. یکی از دوستان می گفت من چهاردهمین فرم ارزشیابی را هم پر کردم! ارزشیابی باید به صورتی انجام شود که به کرامت استاد لطمه نخورد.

– دوستان معاونت باید کارها را آسان کنند و این قدر بر اساتید سخت نگیرند. به نظر من نحوه امتحان و پذیرش هم دچار اشکال است. برای گرایش معارف ده کتاب را معرفی کرده اند که ربطی به کتاب درسی معارف ندارد. آیا دانستن این مطالب به معنای تدریس موفق است؟ استاد باید بتواند کتاب درسی را تدریس کند.

– تجدید نظر در کتب باید جدی گرفته شود. وقتی استاد در کلاس حضور پیدا می کند می فهمد که کتاب چه ضعف هایی دارد.

– مرحوم مطهری می فرمودند هر کتابی باید پاسخگوی شبهات مخاطبانش باشد. آیا کتاب های معارف پاسخگوی شبهات دانشجویان هست؟

– در مورد حقوق هم هر دانشگاهی حساب و کتاب خودش را دارد. باید مصوبه ای وجود داشته باشد که طبق آن اسلوب، همه جا یکنواخت باشد.

حجت الاسلام ساداتی نژاد و حجت الاسلام یوسفی دو عضو هیأت علمی گروه معارف اند. آقای ساداتی نژاد هم اکنون مدیر گروه هستند و آقای یوسفی در دوره گذشته این مسؤولیت را به عهده داشته اند. صمیمانه با هم گپ می زنیم:

ابتدا تعریفی اجمالی از گروه معارف معارف را در این دانشگاه بیان بفرمایید.

ساداتی نژاد: قبل از هر چیز من تشکر می کنم از برنامه ای که تدارک دیده اید تا از گروه های معارف بازدید داشته باشید و گزارشی از گروه های معارف را در نشریه بیاورید. ما از مصاحبه هایی که با گروه ها داشته اید و انتقادها و پیشنهادهای آنها استفاده می کنیم و آشنایی ما با گروه های دیگر و راهکارهایی که برای حل مشکلاتشان طی می کنند بسیار مفید است.

در سال ۱۳۷۴ همزمان با پیگیری های معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، گروه معارف اسلامی به صورت مستقل در دانشگاه ها تشکیل گردید و در دانشکده پزشکی به طور مشخص فضای فیزیکی به عنوان گروه معارف در نظر گرفته شد و این اتاق را از همان زمان به گروه داده اند و تا امروز هم نتوانسته ایم اتاق بهتر و بزرگ تری بگیریم.

البته ما به مشکلات دانشگاه واقفیم و متأسفانه محدودیت هایی وجود دارد. هر چند، با ساخته شدن دانشکده جدید بهداشت و پیراپزشکی و مسجد دانشگاه به امید خدا مشکل مکان ما حل خواهد شد؛ مسؤولان قول داده اند که هر تشکلی در طبقات بالای مسجد اتاقی خواهد داشت.

تعریف شما از دانشگاه و امروز آن، گروه و دروس معارف به طور جداگانه چیست؟ به نظر شما تغییر زمان و ایجاد شرایط جدید در این تعاریف تا چه حد دخالت دارد؟

ساداتی نژاد: امام راحل در فرازهایی از صحبت هایشان نکته زیبایی داشتند و می فرمودند: «از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود. دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند می کند.»

حقیقتاً حوزه تکامل یافته زندگی بشر در بعد مادی و معنوی امروز در حال رشد و خودآگاهی است و بشر روز به روز به اهمیت این بعد از زندگی خود بیشتر واقف می گردد و ضعف های خود را بازشناسی می کند.

در کشور ما اگر چه وجود دانشگاه به شکل مدرن آن، پدیده ای نو می باشد ولی وجود مراکز علمی که گاهی قدمت آن در جهان به عنوان اولین مراکز ثبت شده می باشد (مانند دانشگاه جندی شاپور که متأسفانه امروز هیچ اثری از آن برای ارائه وجود ندارد) بیانگر آنست که این سرزمین همیشه مهد علم بوده و شخصیت های ارزشمندی که در طول تاریخ درخشیده اند از این سرزمین بوده اند. در حال حاضر در تمام دنیا دانشگاه ها محور توسعه هستند و دانشگاه مانند پشت جبهه تدارک کننده عملیات اجرایی در حوزه تمدن بشر امروزی است و بدون آن امکان پیشرفت وجود ندارد. لذا مسئله دانشگاه ها در ایران باید به عنوان یک امر حیاتی مورد توجه قرار گیرد.

گروه معارف بر اساس تعریف مشخص شده در تشکیلات رسمی دانشگاه یک گروه آموزشی می باشد که هدف از این گروه توجه به بعد دینی و معنوی تربیت دانشجو و متخصص در دانشگاه ها است. بر اساس فرهنگ اسلامی ما علم و ایمان در کنار هم، زمینه تکامل و سعادت انسان و جامعه است و نتیجه علم بدون ایمان چیزی جز خسارت نیست. همان گونه که می دانید در نتیجه انقلاب فرهنگی ارائه دروس معارف اسلامی به عنوان دروس عمومی برای همه رشته های تحصیلی و به منظور توجه به این اصل مهم و اساسی تصویب گردید که اقدامی لازم بود. ولی آنچه قابل تأمل است آنست که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.