پاورپوینت کامل اسلام و عرفان ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسلام و عرفان ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام و عرفان ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام و عرفان ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
در پرسش از علامه جعفری(ره)
متن ذیل، مصاحبه خانم پری وگت، محقق اسلام شناسی، از کشور نروژ با مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) که به تاریخ ۱۷/۸/۱۳۷۵ انجام گرفته است. از آنجا که در دو شماره قبل مطالبی در خصوص عرفان را در دو مصاحبه یادآور شدیم جهت تکمیل بحث این مصاحبه را برای ارتقا بینش مخاطبان، به ویژه کارشناسان و اساتید محترم در خصوص این موضوع مهم و بحث انگیز اشاره می کنیم.
با توجه به اینکه، با نگرشی به تاریخ در می یابیم که همزیستی مسالمت آمیزی بین صوفی گری، فقه و شریعت وجود نداشته و تاریخ گذشته همیشه شاهد تشنجی بین صوفی گری و جنبه های حقوقی و شرعی اسلام بوده است، وضعیت عرفان در جامعه حاضر چگونه است؟
سرگذشت تصوف و عرفان در کشورهای اسلامی با سایر کشورها ولو کشورهای شرقی مانند هند متفاوت است. آنچه که علماء، فیلسوفان و فقهای اسلامی را در برابر تصوف و عرفان قرار می دهد، به عنوان یک مکتب جدا از اسلام می باشد. وگرنه عرفانی که از خود مکتب اسلام درک می شود، در جوامع اسلامی مورد استقبال است و تضادی وجود نداشته است. در اسلام تصوف (نه میستی سیزم و نه عرفان) به این دلیل مورد استقبال فیلسوفان و فقها نمی باشد که نوعی بی خیالی به زندگی و بی اهمیتی به دنیا را در بر دارد (التبه نه به معنای سکولاریزم، یعنی جنبه سیاسی قضیه که در غرب مطرح است) و فقط به روح می پردازد، که خود همین توجه آن به روح هم دارای نواقصی است و واقعیات و حقایق را بی اهمیت می شمارد. بدین سبب تصوف در جوامع اسلامی در اقلیت بسیار محدودی قرار گرفته است، در صورتی که اسلام هم دین دنیا و هم دین آخرت است. به طور کلی فیلسوفان و حکمای اسلامی دو نکته را از متصوفه پذیرا نیستند: یکی همان مسأله بی اعتنایی محض به دنیا و دیگری عرفان و تصوف نظری آنها. عقایدی مانند جبر و وحدت وجودی که به وحدت موجودی منتهی می گردد، نه فقط اسلام بلکه تمام ادیان ابراهیمی این مسأله را نمی پذیرند. در عین حال نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که متصوفه و عرفا به طور عام، به جهت زهد و اعراض از دنیا، در سیر و سیاحت درون، حقایق بسیار عالی را مطرح کرده اند که نه اسلام با این مطالب تضاد داشته است و نه مسلمان ها. بدین سبب ادبیات فارسی و عربی پر از مسائلی است که تصوف از درون به ارمغان آورده است. پس هنگامی که به ارزیابی تصوف می پردازیم باید این جنبه ها را از یکدیگر جدا کنیم. در نتیجه در تصوف دو نکته منفی و یک نکته مثبت دیده می شود. اگر آنها وحدت وجود، یعنی وحدت گرایی مطلق را (که معتقد است: «لیس فی الدار غیره دیار») بدین صورت مطرح می کردند که هستی جلوگاه خداست و نمودی از صفات خداوندی است، ادیان هم با این ها در توافق بودند و بشر از اخلاقیات و روحیات آنها استفاده های بسیار می کرد.
از آن جمله در مثنوی مولوی، که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان است، حقایقی از عرفان بیان شده که البته مدارک اصلی آنها در اسلام است. طبق بررسی که من انجام داده ام، در مثنوی معنوی ۲۲۰۰ مورد آیات قرآنی و ۶۰۰ مورد احادیث مطرح شده و در نتیجه گیری های تصوف در باب اخلاقیات مطالب بسیار مهمی وجود دارد. حتی به جرأت می توانم بگویم که ریشه های بسیاری از علوم انسانی امروز از دیدگاه حکمت (نه فلسفه اصلاحی) در مثنوی یافت می شود. با اینکه مولانا یک حالت تصوف هم دارد، ولی روحانیت، علما و فقهای اسلامی وی را طرد نکرده اند. مگر بیان اشتباهش، که خود من شرحی نوشته ام و حدود ۸۰-۷۰ مورد از ایشان اشتباه دیده و اصلاح کرده ام.
یکی از جنبه های تصوف پرداختن به خود و جهان درون است. از طرف دیگر جنبه سیاسی صوفیه در دوران صفویه در ایران است که حتی می بینیم در ترکیه خواندن کتاب مولوی ممنوع می شود، علت آن هم تحریکاتی سیاسی بود که با خواندن آن ایجاد می شد، حال اگر این دو زمینه، خودگرایی و سیاسی، را کنار هم بگذاریم تأثیرپذیری این دو را از یکدیگر چگونه ارزیابی می کنید؟
در آن زمان در ترکیه عثمانی ها خلافت داشتند و ممنوعیت مثنوی مربوط به جنبه سیاسی نبود. در کلمات مولوی بحث سیاسی به معنای پولتیکی که امروز بحث می شود، چه ماکیاولیستی و چه غیر ماکیاولیستی دیده نمی شود. اما مسأله ای که هست بیان بسیار عالی مولانا از اصول متعالی انسانی است و هر کسی در سیاست به طریق ماکیاولی باشد با آن مواجه می شود. ممنوعیت مثنوی به طور مسلم مر بوط به وحدت وجودش یا جبرگرایی مطلق اش و نصایح بسیار عالی آن برای سلاطین و خلفا بوده است. در نتیجه، ممنوعیت مثنوی در ترکیه خیلی جنبه سیاسی نداشته و حتی خیلی هم فراگیر نبوده است.
در زمان صفویه که تصوف وعرفان در خدمت تشیع قرار گرفت در صدد بودند تا از تصوف به دلیل جنبه روحانی آن استفاده کنند، تا بلکه در ایران اقوام و ملل مختلف را جمع آوری کنند. به عبارت دیگر تصوف هدفی مطلق نداشت و علمای بزرگی وجود داشتند که تصوف را به رسمیت نمی شناختند. سلاطین صفوی هم از این علما تبعیت می کردند و نمی توانستند حرف آنها را نیز نادیده بگیرند. در آن زمان عده ای به جهت تمایلات مثلاً ارثی، تصوف را وسیله قرار داده بودند و اگر علما می فهمیدند که این عده می خواهند صوفی گری به راه اندازند و تشیع را کنار زنند، محال بود که در مقابل آنها ایستادگی نکنند. به عنوان مثال در زمان شاه عباس صفوی، در نجف عالمی بود به نام شیخ احمد اردبیلی (مقدس اردبیلی) که شاه عباس از او به جهت زهد و تقوی و فقاهتش بیم داشت. مقدس اردبیلی قطعاً عالمی ضد تصوف بود. در تاریخ عباس صفوی آورده اند که یکی از افسران شاه عباس مبغوض وی می شود و فهمید که او را خواهند کشت. این افسر در مشورت با چند تن بر آن می شود تا به نجف رفته و از مقدس اردبیلی دست نوشته ای بگیرد تا شاه عباس وی را عفو نماید. افسر نزد مقدس اردبیلی ثابت می کند که شاه عباس بی دلیل نسبت به وی بدبین شده و او گناهکار نیست. مقدس اردبیلی برای شاه عباس این چنین می نویسد: «بانی ملک عاریت، عباس بداند که این مردم مظلوم ظالم نما است. از تقصیر احتمالی او بگذر شاید خداوند از بعضی از تقصیرهای تو بگذرد. بنده شاه ولایت احمد بن محمد اردبیلی». افسر با این نامه نزد شاه عباس می رود و شاه عباس با دیدن نامه آن را می بوسد و می گوید: «شیخ به من وعده شفاعت داده است». و در جواب می نویسد: «خاطر شریف حجت الاسلام شیخ احمد اردبیلی مستحضر باد که ما از تقصیر این مرد گذشتیم و امید شفاعت به دست آن مرد را داریم. کلب آستان علی عباس.»
تصوف جنبه های گوناگون مثبت و منفی دارد. چگونه می توان بین تصوف و مفهوم عرفان تفکیک قائل شد؟ با توجه به اینکه تصوف بر طرز تفکر شیعه و شیعه گری تأثیر زیادی داشته است و عرفان نیز در بطن شیعه گری توانسته خود را تقویت کند و به تکامل برسد؟ من اطلاعاتی در مورد عرفان در ایران مدرن دارم و می دانم که حضرت امام خمینی درس هایی در این خصوص داشته
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 