پاورپوینت کامل لمینیسم ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لمینیسم ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لمینیسم ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لمینیسم ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

شعبان جعفری و تحولات در ایران

در آماری مجموعه ی رسایل و مقالاتی که در دهه ی اول انقلاب اسلامی در سراسر جهان درباره ی انقلاب اسلامی نوشته شد و اندیشمندان جهان را به خود مشغول داشت، برابر با مجموعه ی رسایل و مقالاتی است که در طول هفتاد سال، درباره ی انقلاب شوروی در دنیا نوشته شد.

تاریخ نگاری قبل و بعد از انقلاب

در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کتاب های زیادی در داخل کشور منتشر شد که پرده از چهره حکومت پهلوی برمی داشت، برجسته ترین آنها خاطرات ارتشبد «حسین فردوست» بود که بسان جاری شدن آب در لانه مورچگان، همه مدعیان و مدافعان تطهیر شاه را رسوا کرد و پرده از فساد و جنایات شاه و اطرافیانش به کناری نهاد. البته در خارج از ایران، شاه پرستان! با ادعاهای مختلف سعی در کذب خواندن خاطرات فردوست داشتند. هنگامی که خاطرات «احمد علی مسعود انصاری» با عنوان «من و خاندان پهلوی» در خارج از ایران منتشر شد و سپس در تهران به چاپ رسید، یک بار دیگر و بیشتر از ماجرای فردوست، مدافعان آمریکانشین رژیم پهلوی را به هم ریخت. «خاطرات شعبان جعفری» یا همان شعبان بی مخ معروف، که اخیرا در خارج از کشور و توسط «هما سرشار»- یهودی زاده شیرازی- تدوین شده است که اولین بار چند ماه پیش در خارج از ایران منتشر شد و اخیرا نیز توسط چند ناشر در داخل کشور به چاپ رسیده است، یکی دیگر از کتاب هایی است که علیرغم تلاش گوینده خاطرات – شعبان جعفری- به عنوان عنصر فاسدی که هیچیک از احزاب و گروه های دوره شاه، اعم از التقاطی، کمونیست، مذهبی و… از او دل خوشی نداشته و هر کدام زخم و ضربه ای از او در خاطر دارند، می تواند نقشی افشاگرانه درباره روال و روش حکومت فاسد پهلوی داشته باشد.

متن ذیل گزیده ای است از مصاحبه ی باشگاه رادیویی جوان و جامعه ی اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران با صاحب نظران محترم: آقایان: حقانی، رنجبر کرمانی، تقوی و توکلی که در رابطه با نقد و بررسی کتاب خاطرات شعبان جعفری صورت پذیرفته است.

با پیروزی انقلاب اسلامی شاهد موج تدوین آثار زیادی درباره ی چگونگی و علل وقوع حوادث انقلاب و همچنین نقش شخصیت ها در مسایل، حوادث و احیاناً بحران ها و درگیری هایی که در سال های قبل از انقلاب به وقوع پیوست، بوده ایم. این آثار در قالب های مختلف کتاب، خاطره و حتی اسناد و مدارکی منتشر شد که هر کدام بدون تردید دیدگاه های مجموعه ی جناح و یا حزب خاص خود را به نوعی تبلیغ می کرد و مهمتر از همه در بخش خاطرات شخصی، خاطره نویسی را به نوعی توجیه و تکریم می نمود.

در این خصوص چند طیف و جریان عمده بعد از انقلاب اسلامی شروع به نوشتن تاریخ کردند. اولین گروهی که در این مجموعه دست به تاریخ نگاری زدند، پهلوی ها بودند و در این میان اولین کتاب، کتاب «پاسخ به تاریخ» منسوب به محمدرضا پهلوی است که علی رغم بیماری و همه ی مشکلاتی که وی در دوره ی دربدری خویش در کشورهای مختلف داشت، کتاب را تنظیم کرد و بعد از آن نیز، آثار مختلفی در این باب نوشته شد. تاریخ نگاری پهلوی ها در واقع سه گونه است: اول تاریخ نگاری باستان گرایی، دوم، تاریخ نگاری تمجیدی، سوم، تاریخ نگاری توجیهی.

تاریخ نگاری باستان گرایی در دوره ی رضاشاه و پس از او تا سال ۵۶ تداوم یافت که عمدتاً بر عظمت ایران باستان و تلاش برای پیوند دادن ایران عصر پهلوی با ایران عصر کوروش تأکید داشت. در جریان این تاریخ نگاری، ما به طور جدّی شاهد نقش و حضور مورخان یهودی و اعمال دیدگاه های یهودیان هستیم.

تاریخ نگاری تمجیدی که درواقع بیشتر تمجید از شخصیت شاه و اعضای خانواده ی سلطنت است، عمدتاً با کمک وزارت دربار و نویسندگان خارجی صورت می گرفت.

گونه ی سوم تاریخ نگاری پهلوی ها، درواقع با همین کتاب محمدرضا پهلوی آغاز می شود و بیشتر کسانی که به نوعی با رژیم پهلوی در ارتباط و به آنها منسوب بودند (وزیر، وکیل یا نخست وزیر) برای توجیه جایگاه خود و ترسیم یک چهره ی مثبت و به نوعی تنزیه خودشان از آنچه که سبب وقوع انقلاب شد، دست به نگارش تاریخ زدند. اگر مجموعه ی آثاری که در این باب منتشر شده، ملاحظه گردد، معلوم می شود که همه به نوعی سعی دارند که خود را منزه نشان دهند، چه آنچه درباره ی هویدا و خاطرات شریف امامی و چه آنچه به نام «دخترم فرح» منتشر گردید. کتاب خاطرات شعبان جعفری نیز از این نوع نوشته هاست.

سری دوم از کسانی که راجع به ایران مطلب نوشتند سران دولت آمریکا بودند چراکه در جریان انقلاب اسلامی پایگاه خود را در ایران از دست داده، برای پاسخ به ملت خود و توجیه امور، دست به تاریخ نگاری زدند.

سری سوم همکاران جدا شده از رژیم پهلوی بودند که از میان اینها به خاطرات فردوست و احمدعلی مسعود انصاری می توان اشاره کرد. بعد از آن طیف قابل توجهی از مورخان ژورنالیست دوره ی پهلوی وجود دارند که به نوعی برای ترسیم یک چهره ی مثبت و درواقع تلطیف رژیم پهلوی، دست به نگارش تاریخ با نگاهی بازاری و تاجر مآبانه زده اند که این نگاه در آثاری چون «پدر و پسر»، «درون ارتش شاه» و « سه زن» دیده می شود. در کتاب هایی که در مورد اشرف و فوزیه و دیگران منتشر شده عمدتاً بر مسایل شخصی، خصوصاً مسایل اخلاقی اعضای سلطنت تأکید می شده که از این مجموعه می توان به تاریخ نگاری مبتذل نام برد و نویسندگان آن را به عنوان مبتذل نویسان تاریخ معاصر معرفی کرد.

سه گروه عمده ی دیگر نیز از تاریخ نگاران پهلوی وجود دارند که هر کدام از نگاه خود تاریخ را نگاشته اند؛ یعنی، مورخان اسلام گرا، ملی گرا و چپ گرا. کسانی که در جریان انقلاب اسلامی از فعالان بودند خاطرات و دریافت های خودشان را با تأکید بر دیدگاه های اسلامی و بحث رهبری حضرت امام نوشتند و به طور طبیعی، بین دیدگاه های آنان و ملی گراها که عمدتاً بر شخصیت دکتر مصدق تأکید دارند و حوادث را به نوعی با نهضت ملی شدن صنعت نفت مرتبط می کنند، تنافی جدی وجود دارد. ضمن اینکه تاریخ نگاری چپ گرایان با نگاه چپ نوشته شد. در بین هر کدام از این گروه ها، طیف های مختلف با نگاه های متعدد وجود دارد.

همچنین مورخانی خارج از ایران نیز وجود دارند که به سه گروه عمده، موافقان انقلاب اسلامی، مخالفان انقلاب اسلامی و بی طرفان (که عمدتاً با نگاهی آکادمیک به حوادث نظر داشتند،) تقسیم می شوند. در زمینه ی خاطره نویسی نیز آثار بسیاری منتشر شد که به جز منشورات داخل کشور، تنها دانشگاه هاروارد، تا کنون، بیش از۳۶۰ جلد کتاب را در جریان انتشار قرار داده است.

کتاب خاطرات «شعبان جعفری» در بین این مجموعه ها، ویژگی خاصی از نظر نگارش تاریخ دارد. درواقع این تاریخ نگاری، تاریخ نگاری شعبان جعفری نیست بلکه صهیونیستی است. اهمیت کتاب خاطرات شعبان جعفری در این است که یهودیان مجدداً در جریان تاریخ نگاری ایران وارد شده اند. این کتاب خمیرمایه ی ذهنی و تلاش خانم «هما سرشار» (از اعضای بسیار فعال جنبش یهود) است. او در این گردآوری تلاش بسیار زیادی دارد که از شعبان جعفری که در ایران به عنوان یک بی سروپای غیر معتقد و غیرمتدین معروف است و از مسلمان بودن تنها یک ظاهر و یک ریش دارد، انسانی معتقد، متدین و مطلوب ارائه دهد. در این کتاب اصرار است تا چهره های متدین، مذهبی و ملی گرایان و خلاصه کسانی که برای استقلال این کشور تلاش و مبارزه کردند و به زحمت افتادند، به نوعی با شعبان جعفری مرتبط گردند. حتی تلاش دارد تا ابتدا شعبان را به آیت اله کاشانی، سپس به فدائیان اسلام و نهایتاً به دکتر مصدق نسبت دهد و به نوعی او را هیأت دار و مذهبی و به اصطلاح سردمدار جلسات مذهبی معرفی نماید که خوشبختانه در بعضی از قسمت ها شعبان صداقت به خرج داده و گفته: ما اهل این چیزها نبودیم. لذا در اینجا سخن از شعبان نیست، بلکه بحث ورود جریان یهودیت صهیونیستی به فاز تاریخ نگاری انقلاب اسلامی و تاریخ نگاری تاریخ معاصر است.

جایگاه لمپن ها در ایران

تاریخ ایران از چند قرن پیش با پدیده هایی به نام پدیده ی عیاران مواجه بوده است. در جامعه ی ایرانی بحث عرفان، ایثار و از خودگذشتگی و پیوند با خدا، مختص به فرهیختگان و درس خواندگان نبود، در سطوح پایین اجتماع هم افرادی بودند که به خاطر رفتار خوب و پایبندی به اصول اخلاقی، دینی و جوانمردی برجسته می شدند که به عیار معروف بودند. بعضاً آنقدر این حالت در آنها اعتماد به نفس به وجود می آورد که اقتضاء می کرد تا وضعیت جامعه در آن زمان ایجاب می کرد که چنین افرادی ظهور کنند. در جهت احقاق حق مظلوم از ظالم شخصاً اقدام می کردند. افرادی چون یعقوب لیث صفار، پوریای ولی از نمونه های آن هستند. کسانی آرزو داشتند به این مقام برسند در کنار اینها افرادی وجود داشتند که بدون دارا بودن این ویژگی های مثبت و گذراندن مراحل اخلاقی و سلوک عرفانی و صرفاً به قوّت زور و بازو، ماجراجویی و به قصد شهرت طلبی وارد این عرصه می شدند. محله های قدیم تهران و زورخانه ها عرصه ی ظهور چنین چهره هایی بود. حتی در تجمعاتی مثل عاشورا که جنبه ی تقدس و مذهبی داشته نظر به اینکه جمعیت زیادی در صحنه حاضر بودند، اگر مجالی می یافتند شرارت می کردند. شاید بتوان گفت که حتّی رضاخان بنیانگذار سلسله ی پهلوی، خودش یکی از این لمپن ها بود. در اواخر قاجار، ظهور این تیپ شدت بیشتری پیدا کرد. از این جهت در تاریخ سیاسی دوره ی محمدرضا شاه پهلوی و در در حساس ترین جنبه ی زندگی او یعنی بازگشتش به سلطنت، چنین چهره هایی نقش اساسی ایفا کرده اند. در ابتدای چاپ کتاب شعبان جعفری بسیاری فکر می کردند که چه لزومی دارد سه تا چهار ناشر با تیراژ بالا و تبلیغ فراوان اقدام به چاپ و فروش این کتاب کنند؟! لیکن معلوم شد که صرف نظر از اینکه «خانم سرشار» قصد داشته ناجوانمردانه پدیده ی لمپن را به هر طریقی به جریان های ملی و مذهبی وصل کند، اما از جهتی مفید واقع شد. زیرا نسل جوان ایرانی از دوره ی پهلوی کم کم فاصله می گیرد و هر مورخی اگر قصد داشت تا ثابت کند که ۲۸ مرداد به کمک سیا و انگلستان و ایادی داخلی آن ها یعنی افرادی از نوع لات ها، چاقوکش ها، فاحشه ها و ولگردان خیابانی اتفاق افتاد، شاید کسی باور نمی کرد. این کتاب از این جهت که اعترافی است بر اینکه سلطنت محمدرضای پهلوی در دوره ی دوم آن بر دوش چنین کسانی استوار بوده، می تواند کتابی مثبت ارزیابی شود.

پدیده ی لمپنیسم

لمپنیسم، واژه ای است برای توصیف آن دسته از اقشار فرودست اجتماعی که نوعاً برای حفظ موقعیت خود دست به اعمال غیر شرافتمندانه می زنند. آنها به لحاظ طبقه بندی جامعه شناسی جزو گروه هایی هستند که همه کس توان استفاده و بهره برداری از آنها را ندارد.

ولگردان اجتماعی، باج گیرها، زنان ولگرد و امثال این ها را نوعاً لمپن می گویند. لمپن ها از پایین ترین اقشار اجتماع هستند که اصولاً به هیچ نوع حیثیتی وفادار نبوده هرکار پستی را که دیگران مایل به انجام آن نیستند انجام می دهند.

در بررسی چاپ و نشر اثری مانند خاطرات شعبان جعفری، از چند رویکرد می توان نام برد از زوایای متعدد به آن توجه کرد. تنها نکته ی منفی در این رویکردها شخصیت و جایگاه منفی شخص شعبان جعفری است. نفس پیامی که از چاپ و نشر این کتاب و از محتوا و مطالب و مدعیاتش به خواننده و به ویژه به جامعه ی ایرانی داده می شود، می تواند از جهات گوناگون عبرت آموز، قابل استفاده و مفید باشد. مهمترین نتیجه ی چاپ و نشر این کتاب این است که ما با یک تاریخ نگاری خاص روبه رو هستیم. هم از جهت سمت گیری ایدئولوژیک و هم از جهت مدعیات و محتوای آن که به عنوان بخشی از تاریخ نگاری خاص پهلوی پس از انقلاب محسوب می شود. نکته ی دیگر آن که ما به عنوان جامعه ی ایرانی و مخاطب این کتاب و به عنوان کسانی که با مطالعه ی آن نسبت به بخشی از سرگذشت کشور خود آگاه می شویم، می توانیم درس لازم را از آن بگیریم. امّا این سؤال مطرح است که انگیزه ی طرح این گونه مطالب و در این مقطع تاریخی به سراغ امثال شعبان جعفری رفتن و انتشار کتابی با این مدعیات صرف نظر از صدق و کذب ادعاهایش چه می تواند باشد؟ شاید یکی از انگیزه ها معرفی چنین افرادی به عنوان الگو و سمبل به قشر لمپن جامعه بود. بنیاد چنین اقدامی بر این فرض نادرس استوار است که انقلاب اسلامی همانند دیگر انقلاب ها که گرفتار بحران می شوند و بعضاً به بسیاری از اهداف خواد نرسیده موجبات نارضایتی را فراهم می کنند، اکنون گرفتار بحران های پس از پیروزی است و در این میان بخش هایی از جامعه دچار نارضایتی و سرخوردگی شده و آماده آنند که پشت سر افراد لمپن قرار گرفته و به چماقداران آنها تبدیل شوند. توجه به این نکته باعث می شود تا کوشش کتاب برای چهره پردازی از شعبان جعفری، نادیده گرفتن و کم رنگ کردن وجوه منفی شخصیت و عملکرد او و به بیان دیگر تنزیه و معرفی او به عنوان شخص پهلوان و تأثیرگذار در تحولات سیاسی و مسایل جامعه بیشتر روشن شود. غافل از آنکه شخصیت شعبان جعفری در تاریخ سیاسی ایران منفورتر و منفی تر از آن است که برای سمبل یزه کردن او امکان توفیقی باقی گذاشته باشد.

لمپنیسم و ارتباط آن با خاطرات شعبان جعفری

حوادث و مسایل تاریخی و آنچه در طول زمان اتفاق می افتد، محصول بذرها و درواقع ریشه هایی است که در طول زمان رشد می کنند. اینکه ما لاتی گری و لمپنیسم را در کشور توجیه و تقدیس کنیم و شخصیت های منفی را به نوعی موجه جلوه دهیم گامی است برای شخصیت دادن به این تیپ افراد که در بعد از انقلاب، عملاً شخصیت اجتماعی خود را از دست دادند، امثال شعبان جعفری، ناصر جگرکی، مهدی موش و رمضان یخی و اینهایی که برای کودتا بسیج شدند، افراد مهمی نبودند، اما واقعیت این است که در آن زمان، حکومت به اینها شخصیت و شأن داد. دربار و آمریکایی ها و سازمان سیا آنها را وارد عرصه ای کردند که ارتشی ها و سیاستمداران حاضر نبودند وارد آن عرصه ی مخاطره آمیز شوند. کودتای ۲۵مرداد، صرفاً به خاطر اینکه ارتشی ها ترسیدند، شکست خورد، ولی ۲۸ مرداد را عملاً این تیپ افراد به پیروزی رساندند. بنابراین، کتاب خاطرات شعبان جعفری صرف نظر از شخصیت خود شعبان، گامی است برای احیای شأنیت و شخصیت این تیپ افراد.

بین بحث از لمپن ها با کتاب خاطرات شعبان ربط وثیقی وجود دارد، سخن بر سر این نیست که آیا لمپن ها می توانند نظام انقلابی را براندازند یا نمی توانند. اینکه لمپن ها از عهده ی چنین کاری برآیند، صرفاً یک تخیل و توهم است. اراده ی ملی ملتی که بهمن ۱۳۵۷ را خلق کرد، قادر به پیمودن و ادامه دادن آن راه و هضم و تحمل فراز و فرودها و اختلاف سلیقه ها نیز هست. اما قابل انکار نیست که شعبان جعفری مصداق بارز یک لمپن است. چگونه می توان کتابی که موضوع اصلی آن، شخصیت یک لمپن است و در پی آن است تا لمپنی با آن عملکرد و سوابق سیاه را به گونه ای تبرئه و تطهیر کرده و به آن وجهه ی مثبتی ببخشد، مورد نقد و بررسی قرار داد ولی از لمپنیسم سخنی به میان نیاورد؟ مصاحبه با شعبان جعفری که اکنون زنده است، از ماه جولای ۱۹۹۹ شروع شد و در مارس ۲۰۰۱ در لس آنجلس به پایان رسید.

شعبان جعفری و کودتای ۲۸ مرداد

از شهریور ۲۰ به بعد، نخست وزیران وقت همچون قوام و به خصوص دربار شاهنشاهی ایران، در استفاده ی از گروه های لمپن برای پیشبرد اهداف خود ید طولایی داشتند و سمبلش هم، همین شعبان است. حمایت سیاسی، امنیتی و نیز حمایت مالی، از مهمترین اهرم های رژیم برای تقویت شعبان و تحمیل او بر جامعه بود. شخصیت ها، رجال و هیأت های داخلی و خارجی را به عناوین گوناگون به بازدید از باشگاه ورزشی شعبان می کشاندند. این دید و بازدیدها، یکی از تاکتیک ها و شگردهای رژیم برای ترویج و بزرگ نمایی شعبان از یکسو و تقویت مالی از سوی دیگر بود. در نتیجه ی این تقویت مالی و سیاسی بود که شعبان به چهر ه ای تأثیرگذار و متنفذ تبدیل می گردید. این گونه شعبان، در سیستم اداری و قضایی کشور اعمال نفوذ می کند، مجرمی را می رهاند و بی گناهی را گرفتار کرده، به قتل می رساند. پرسش مهم تر این است که چرا رژیم دست به چنین اقدامی می زد؟ ما می توانیم این اقدام رژیم را یکی از نشانه های فقر سیاسی آن دانسته و این واقعیت را برای نسل معاصر و برای آیندگان روشن کنیم! چرا که روشن است هنگامی که رژیمی فاقد پشتوانه و پایگاه اجتماعی شد، به چنین شخصیت هایی متشبث می شود و وزیر، وکیل، سناتور و هیأت های خارجی را به باشگاه او می کشاند، تا از وی چهره ای کاذب ساخته او را به عنوان پشتوانه و پایگاه اجتماعی خود مورد استفاد قرار دهد. البته این مسئله در همان زمان عکس العمل هایی را نیز داشته است، از جمله آن هنگامی که شاه در راستای ترویج شعبان جعفری و تحمیل او بر جامعه، شخصاً برای افتتاح باشگاه ورزشی او حضور پیدا می کند، مأموران ساواک گزارش می دهند که این اقدام شاه، با واکنش اقشا مختلف به ویژه قشر تحصیل کرده و دانشگاهی مواجه شده و اثر بسیار منفی داشته، باعث افت شخصیت اعلی حضرت گردیده است. برای نمونه، دانش آموزان دبیرستان دخترانه ی شهناز به طنز و اعتراض می گفتند که بهتر است دبیرستان آنها را هم «دبیرستان شعبان جعفری» نام گذاری کنند.

در سندی در کتاب اسناد مربوط به شعبان جعفری، آمده است: احتراماً کمیسیون محترم تشویقات غیر نظامیان از لحاظ خدماتی ک روز بیست و هشت مرداد آقای شعبان جعفری و جمع دیگری (که نام می برد) با کسان خود انجام داده اند، بدون در نظر گرفتن سوابق و سوء شهرت نامبردگان به نشان رستاخیز، به او و ۱۸ نفر از همراهانشان مدال ۲۸ مرداد منظور و تصویب این نظر را منوط به اراده ی ستاد ارتش دانسته است. مکاتباتی که بین تهران و گیلان رد و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.