پاورپوینت کامل او که مثل دیگران نبود… ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل او که مثل دیگران نبود… ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل او که مثل دیگران نبود… ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل او که مثل دیگران نبود… ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

خصوصیت تاریخی امام خمینی که او و انقلاب او را از کلیه جنبش های سیاسی معاصر، متمایز می کند چیست؟ مخاطبه ی او با فطرت انسان، در هم شکستن پارادایم جاری در جهان و حرکتی اعجاز آمیز در جهت عکس شیب فرهنگ جهانی، اتکا به خدا و اعتماد به مردم و گره زدن زمین به آسمان، گرانیگاهی خارج از عالم معیارهای غربی بود که امام، اهرم خود را بر آن نهاد و مسیر تاریخ را تغییر داد. نوشتار ذیل، این پدیده را تحلیل و آن را حتی در اعترافات منتقدان به امام (ره)، تعقیب می کند.

امام خمینی، در عالم سیاست و حکومت، بی گمان یک رهبر انقلابی و مرد سیاسی درجه ی اول محسوب می شود که انقلابی نیرومند در کشوری بزرگ را به پیروزی رساند. وی توانست یک نظام حکومتی تاسیس کند که در طول دو دهه ی پرحادثه و پرمخاطره، پایداری و دوام داشته است. براین اساس اگر امام خمینی را با دیگر رهبران و مردان سیاسی و انقلابی جهان مقایسه کنیم، کاری نابجا نکرده ایم.

در هر مقایسه ای وجوه اشتراک و وجوه امتیاز، هر دو در کار است که اولی موجب شباهت و دو می منشأ تفاوت می شود. اما حقیقت این است که در مقایسه ی امام با سایر رهبران سیاسی- انقلابی جهان تفاوت ها بسی بیشتر و مهمتر از شباهت هاست. اگر از دوران جوانی و تحصیل امام آغاز کنیم تصدیق می کنیم که فضای نشو و نمای روحی و فکری او با فضای رشد و تربیت سایر رهبران سیاسی شباهتی نداشته است. او با آنکه ده ها سال از عمر خود را به تحصیل علم و تحقیق و تالیف گذرانده اما نه تنها در «دانشگاه» به معنای خاص این کلمه، درس نخوانده، حتی به دبستان و دبیرستان نیز نرفته و در نظام تعلیم و تربیت مخصوصی رشد یافته است که از سوی دولت و حکومت به رسمیت شناخته نمی شده است. رشته ی تحصیلی او نیز علوم سیاسی و علوم اجتماعی و تاریخ و حقوق و روزنامه نگاری نبوده است. وی با آنکه از آغاز جوانی اهل تفکر و عمل سیاسی بوده فعالیت و مبارزه سیاسی را در مقیاس اجتماعی، یعنی به صورت یک «نهضت» برخلاف سایر رهبران سیاسی و انقلابی جهان، نه در سال های جوانی، بلکه در حدود شصت سالگی یعنی در سالخوردگی آغاز کرده است.

فعالیت و مبارزه سیاسی امام، مسبوق به سابقه ی عضویت و فعالیت وی در هیچ حزب سیاسی نبود. خود نیز مبارزه ی سیاسی را در قالب یک حزب سیاسی سازماندهی نکرد و در انقلاب خود به شیوه معمول انقلابیون دنیا نظیر تشکیل سازمان زیرزمینی و انتخاب مشی چریکی و مبارزه ی مسلحانه و ترور دشمنان متوسل نشد. وی هیچ قشر و طبقه ی خاصی از قبیل طبقه ی کارگر یا دهقان یا بورژوا و یا زنان و جوانان را نیز مخاطب ویژه ی خود قرار نداد و انقلاب را بر پایه ی نیروی گروه معینی بنا نکرد و حتی در طول مدت نهضت و انقلاب خود، واژگان و ادبیات مرسوم در متون و محاورات سیاسی متعارف را به کار نگرفت.

او هم در برپایی نهضت و بسیج مردم برای انقلاب، روشی یگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ایجاد حکومت، صاحب نظریه ای بدیع و بی سابقه بود. در بسیج توده های مردم برای پیروزی در انقلاب، روی سخن او به فطرت انسان ها بود و همگان را از آن جهت که انسان و دارای فطرتی خداجو و حقیقت طلب و عدالت خواه و اخلاقی هستند به مبارزه با شیطان صفتان و دروغگویان و ستمگران و فاسدان دعوت می کرد. مردم نیز سخن او را فهمیده و به دعوت او پاسخ می دادند. او به جای آنکه در مبارزه با دشمن به قشر خاصی تکیه کند، اقیانوس انسان ها را به تلاطم در می آورد.

در مرحله ی تاسیس حکومت نیز فلسفه ی سیاسی وی شباهتی به فلسفه های مرسوم و متداول نداشت. او در پی ایجاد حکومت دینی و بازگرداندن دین به صحنه ی سیاست و حکومت بود و حال آنکه چندین قرن بود که عملاً و نظراً در جهان تبلیغ می شد دوران حکومت دینی به پایان رسیده و حکومت دینی یک اندیشه ی قرون وسطایی است. اما او که مثل دیگران نبود، خواهان «جمهوری اسلامی» بود، نه یک کلمه کم، و نه یک کلمه زیاد.

امام در جهان بینی و اندیشه و در روش و عمل استقلال داشت و در قالب های موجود نمی گنجید. مهندس بازرگان در مصاحبه ای با حامدالگار که در آذر ما ه سال ۵۸ صورت گرفته در مقام انتقاد از امام می گوید:

«خمینی یک آد می است که اصلاً زیر بار سیستم مدیریت، به آن معنا که ما می فهمیم نمی رود، حال ما متهم (هستیم) به اینکه غربزده هستیم، سیستم حزبی، متدیک، کارتزین، لوژیک… مثلاً دکتر یزدی یک ناراحتی داشت و می گفت: ما هرچه گردنش می گذاریم که آقا بالاخره شما در مقام یک رهبر کل، نمی دانم یک رئیس جمهور، از رئیس جمهور بالاتر هستید، دفتری داشته باش، سخنگوئی داشته باش که اقلاً مردم تکلیفشان را بدانند… ایشان قبول نمی کرد… حالا هم باز همین طور است.»۱

این روش متفاوت و این تفرد را نباید به معنی استبداد رأی دانست، مخالفت او با آراء غربیان و روش های غربی متعارف در سیاست و انقلاب نیز نباید به معنی سرکشی و ستیزه جوئی بی دلیل یا نوعی آنارشیسم تلقی شود. خوب است در این باب هم نظر بازرگان را در همان مصاحبه ی انتقادی بشنویم:

«البته آقای خمینی کم صحبت و خیلی خشک است. شاید با ملاها بحث کند، اما اهل اینکه بنشینیم استدلال و تجزیه و تحلیل سیاسی بکنیم نیست. حرفی می زند، نظرش را می گوید، قاطع هم هست. زود تصمیم می گیرد. ضمناً این حسن را دارد که لجاجت هم ندارد، اگر تصمیمی که گرفته، بعداً متقاعدش کنند که درست نبوده ابا ندارد، می پذیرد و می گوید که من اشتباه کرده ام. ایمان و تقوا و توکلش هم خیلی زیاد هست. یعنی آنچه را واقعاً فکر می کند که حکم اسلام، حکم خدا و قانون اسلام است در آن هیچ ملاحظه ای ندارد که ممکن است اشخاص بدشان بیاید یا حتی به لحاظ تبلیغ اسلام هم بد باشد و مثلاً طرف، نظر مخالفی اتخاذ کند، یا حتی به ضرر مصالح باشد، نه، عقیده اش این است که حق این است و حق هم پیروز است. حال دیگران هر چه می خواهند بگویند…»۲

استقلال امام و امتیاز و تفاوتی که در اندیشه و عمل نسبت به دیگر رهبران انقلابی و رجال سیاسی داشت، در واقع، برخاسته از شناخت او نسبت به اسلام و ایمان وی به حقانیت و کارایی این مکتب بود. او در اسلام ذوب شده بود و در نتیجه همان استقلال و تشخص و تفردی که در اسلام به عنوان یک دین و مکتب، وجود دارد در وجود او نیز متجلی شده بود. آنچه برای او اصل بود مخالفت با دیگران نبود، بلکه وفاداری به اسلام و موافقت و متابعت از اصول و ارزش ها و آرمان های سالاگونهم برای او اصل بود و اگر در این وفاداری و متابعت، بعضی آراء او با آراء دیگران موافق می افتاد باکی نداشت، چنانکه اگر مخالف هم می افتاد هیچ گونه وحشتی از این حیث به دل راه نمی داد. باور عمیق و آگاهانه و خردمندانه ی او به اسلام، سبب شده بود تا برخلاف بسیاری مصلحان و رهبران سیاسی کشورهای تحت ستم، مقلد اندیشه ها و روش های سیاسی غربیان نباشد. او به خویشتن اعتماد داشت زیرا به خدای خویش اعتماد داشت. «اعتماد به نفس» او ناشی از اعتماد او به پروردگارش، و خودباوری او ثمره خداباوری وی بود. او خود می گوید: «ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید بپا خیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات اسلام مجتمع شوید و دست خیانت ابرقدرت ها را از ممالک خود و خزائن سرشار آن کوتاه کنید و مجد اسلام را اعاده کنید و دست از اختلافات و هواهای نفسانی بردارید که شما دارای همه چیز هستید. بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمائید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران اجیر شده بلائی بر سر ملت و مملکت شان آورده ان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.