پاورپوینت کامل بنیاد های اخلاقی در تفسیر المیزان ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بنیاد های اخلاقی در تفسیر المیزان ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بنیاد های اخلاقی در تفسیر المیزان ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بنیاد های اخلاقی در تفسیر المیزان ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
یکی از ویژگی های تفسیر گرانسنگ المیزان این است که جز مباحث تفسیری ذیل هر آیه، گاه در زمینه مسایل علمی، اجتماعی، اخلاقی، تاریخی، فلسفی و. .. مباحث مستقل، عمیق و ارزشمندی دارد که به مناسبت بعضی از آیات مطرح شده است. چنین مباحثی غالباً از موضوعاتی است که در موارد متعددی از قرآن آمده است و علامه یکجا و به صورت جامع و کامل به آنها پرداخته است، به گونه ای که هر کدام می تواند به عنوان مقاله ای مستقل قلمداد شود. تعداد این مباحث در تفسیر المیزان حدود صد و شصت عنوان است.۱ در این شماره، به مناسبت بزرگداشت یاد علامه بزرگوار سیدمحمدحسین طباطبایی یکی از موضوعات را تقدیم استادان ارجمند می کنیم.
اصلاح اخلاق و خوی های نفس در دو سوی علم و عمل، به دست آوردن ملکات فاضله و زدودن خوی های رذیله تنها با تکرار عمل صالح و مداومت بر آن امکان پذیر است. البته عمل مناسب با آن خوی پسندیده را باید به انداز ه ای تکرار کرد و حتی در موارد جزئی که پیش می آید انجام داد که اثرش در نفس روی هم انباشته شود و بر صفحه دل نقش بندد – نقشی که اصلاَ نتوان زایل کرد و یا زوالش با دشواری همراه باشد – به عنوان مثال، اگر انسان بخواهد ترس را از دل برکند و جایش ملکه شجاعت را بنشاند باید به تکرار کار های خطرناکی که طبعاَ دل ها را می لرزاند بپردازد تا دلش از ترس تهی شود، طوری که از انجام چنین کاری احساس بی باکی، بلکه لذت کند و در مقابل از فرار کردن و پرهیز از آن ننگ داشته باشد در این هنگام است که با هر اقدامی شجاعت نقشی در دلش ایجاد می کند و در نهایت نقش های پی در پی به صورت ملکه شجاعت در می آید. پس هر چند به دست آوردن ملکه عملی در اختیار انسان نیست ولی مقدمات تحصیل آن در اختیار اوست و انسان می تواند با انجام مقدمات، ملکه را تحصیل کند. حال که روشن شد راه تهذیب اخلاق و کسب فضایل اخلاقی، منحصر به تکرار عمل است، باید دانست تکرار عمل، به طور عمده، از دو راه به دست می آید.
راه اول
در نظر داشتن فواید دنیوی، فضایل و فواید علوم و آرایی که مردم آن را می ستایند. به عنوان مثال عفت نفس – کنترل خواسته های شهوانی – و قناعت – بسنده کردن به داشته های خود و بریدن طمع از داشته های دیگران – دو صفت پسندیده است و چون ثمرات خوبی دارد در دنیا عزت به آدمی می دهد، او را در چشم همگان بزرگ می نماید و نزد عموم مردم محترم و موجه می سازد. حرص در شهوت باعث پستی و فقر می شود. طمع ذلت نفس می آورد، هر چند که آدمی مقام منیعی داشته باشد. علم باعث روآوردن مردم و عزت، جاه و انس در مجالس خواص می شود و شجاعت باعث می شود آدمی از تلون دور شود و مردم شخص شجاع را در هر حال – چه شکست بخورد و چه پیروز میدان باشد – می ستایند، برخلاف ترس که اگر مرد ترسو از دشمن شکست بخورد، ملامت می شود و اگر بر او پیروز شود، می گویند: بخت یاری اش کرد.
این راه، همان است که علم اخلاق قدیم، اخلاق یونان و غیر آن بر اساسش بنا شده است، اما قرآن کریم اخلاق را از این راه به کار نبرده و زیربنای آن را مدح و ذم مردم قرار نداده است تا ببینیم چه چیز هایی در نظر عامه مردم پسندیده و چه چیز هایی ناپسند است، چه چیز هایی را جامعه می پسندد و چه چیز هایی را نمی پسندد؟
اگر در آیه «و حیثما کنتم فولوا وجوهکم شطره لئلا یکون للناس علیکم حجّه؛ و هرجا بودید، رو به سوی کعبه کنید تا شماتت مردم بر شما مسلط نباشد.»۲ مردم را به ثبات و عزم دعوت کرده و علت آن را افکار عمومی قرارداده است.
اگر در آیه «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم واصبروا؛ با یکدیگر نزاع نکنید که سست می شوید و نیرویتان هدر می رود و خویشتن داری کنید.»۳ مردم را به صبر دعوت کرده است، برای اینکه صبر نکردن و ایجاد اختلاف، باعث سستی و هدر رفتن نیرو و گستاخ شدن دشمن می شود، که همه فواید دنیایی است.
در آیه «و لمن صبر و غفر انّ ذلک لَمِن عزم الامور؛ و هرکس صبر کند و ببخشاید، این خود مایه عزم و عظمت است.»۴ مردم را دعوت به صبر و بخشایش کرده چون باعث عزم و عظمت است.
و بالاخره اگر در امثال آیات فوق مردم را به اخلاق فاضله دعوت کرده و علت آن را فواید دنیایی قرارداده، به جهت آن است که برگشت آن فواید نیز در حقیقت به ثواب اخروی و در نتیجه برگشت عوارض دنیوی خوی های مخالف آنها، به عقاب آخرتی است.
راه دوم
دومین راه تهذیب اخلاق این است که آدمی فواید آخرتی را در نظر بگیرد و این روش قرآن است و ذکرش بارها در قرآن آمده است، مانند آیه «انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّه؛ خدا از مؤمنان جان ها و مال هایشان را خرید، در مقابل اینکه بهشت داشته باشند.»۵
و آیه «انّما یوفّی الصّآبرون اجرهم بغیر حساب؛ صابران اجر خود را به تمام و کمال و بدون حساب خواهند گرفت.»۶
و آیه «انّ الظالمین لهم عذاب الیم؛ به درستی که ستمکاران عذابی دردناک دارند.»۷
و آیه «الله ولی الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النّور و الّذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت، یخرجونهم من النّور الی الظّلمات؛ خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورد ه اند. آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون می آورد و کسانی که کفر ورزیده اند، سرپرستشان طاغوت است که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی ها بیرون می آورند.»۸ و امثال این آیات با بیان مختلف، بسیار است.
آیات دیگری هست که ملحق به این قسم آیات هستند، مانند آیه «ما اصاب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الاّ فی کتاب من قبل ان نبرأ ها انّ ذلک علی الله یسیر؛ هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در جان های شما نمی رسد، مگر اینکه قبل از آنکه آن را برسانیم، در کتابی نوشته بودیم و این بر خدا آسان است.»۹ این آیه مردم را به دوری کردن از تأسف و خوشحالی دعوت می کند، زیرا قضای آنچه به ایشان می رسد، از پیش رانده شده است و ممکن نبوده که نرسد و آنچه هم که به ایشان نمی رسد، بنا بوده نرسد، و تمامی حوادث مستند به قضا و قدری رانده شده است و بنابراین نه تأسف از نرسیدن چیزی معنا دارد و نه خوشحالی از رسیدنش و این کار بیهوده از کسی که به خدا ایمان دارد و زمام همه امور را به دست خدا می داند، شایسته نیست. همچنان که آیه «ما اصاب من مصیبه الاّ باذن الله و من یومن بالله یهد قلبه؛ هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد، و کسی که به خدا بگرود، دلش را به راه آورد و خدا [است که] به هر چیزی داناست.»۱۰ هم به این معنا اشاره دارد.
این گروه از آیات نیز نظیر قسم سابق است با این تفاوت که آن آیات، اخلاق را از راه غایات اخروی اصلاح و تهذیب می کرد، که یکایک آنها کمالات حقیقی قطعی اند و این آیات از راه مبادی کمالات را اصلاح می کند و این مبادی نیز اموری حقیقی و واقعی اند، مانند اعتقاد به قضا و قدر و تخلُّق و عمل کردن به اخلاق خدا و تذکر به اسمای حسنا و صفات علیایش. (چون آدمی خلیفه اوست و باید با اخلاق خود صفات او را نمایش دهد.)
پاسخ به یک شبهه
اگر کسی بگوید: اعتقاد به قضا و قدر، نه تنها مبدأ پیدایش اخلاق فاضله نیست، بلکه دشمن و منافی آن نیز هست، زیرا چنین اعتقاداتی احکام این نشئه – نشئه اختیار – را باطل و نظام طبیعی آن را مختل می کند، چون اگر استناد اصلاح صفت صبر و ثبات و ترک تأسف و خوشحالی – همانطور که از آیه استفاده کردید – به قضا و قدر و ثبت در لوح محفوظ صحیح باشد باید این هم صحیح باشد که کسی دنبال روزی و کمال نرود و از هیچ رذیله اخلاقی دوری نکند و وقتی از او بپرسند چرا دست روی دست گذاشته، در پی تحصیل مال، کمال، تهذیب نفس از رذایل، دفاع از حق یا مخالفت با باطل بر نمی آیی، بگوید: «هرچه بناست بشود، می شود، چون شدنی ها در لوح محفوظ نوشته شده است!» و در این صورت معلوم است که چه وضعی پیش می آید و باید فاتحه تمامی کمالات را خواند.
در پاسخ می گوییم: افعال آدمی از اجزای علل حوادث است و هر معلولی همانطور که در پیدایش، محتاج علت خویش است. نیازمند به اجزای علتش نیز هست.
پس اگر کسی بگوید: «خداوند، یا مقدر کرده است امروز شکم من سیر بشود یا مقدر کرده نشود، دیگر چه تأثیری در خوردن و جویدن و فروبردن غذا هست.» سخت در اشتباه است، چون فرض وجود سیری، فرض وجود علت آن است و علت آن اگر هزار جزء داشته باشد، یک جزء آن خوردن اختیاری خود من است، پس تا من غذا را برندارم و نخورم، علت سیری تحقق پیدا نمی کند، هر چند نهصد و نود و نه جزء دیگر علت آن محقق باشد، پس این خطاست که آدمی معلولی از معلول ها را تصور کند، در عین حال علت آن یا جزئی از اجزاء علت آن را لغو بداند.
پس صحیح نیست که انسان حکم اختیار را لغو بداند، با اینکه مدار زندگی دنیوی و سعادت و شقاوتش بر اختیار است و اختیار از اجزای علل حوادثی است که به دنبال افعال آدمی یا احوال و ملکات حاصله از افعال آدمی پدید می آید.
این نیز صحیح نیست که اختیار خود را یگانه سبب و علت تامه حوادث بداند و هر حادثه مربوط به خود را تنها به خود و به اختیار خود نسبت دهد و هیچ یک از اجزای عالم و علل موجود در عالم که در رأس همه آنها اراده الهی قرار دارد را در آن حادثه دخیل نداند، چون چنین طرز تفکری منشأ صفات مذمومه بسیاری چون: عجب، کبر، بخل، فرح، تأسف، اندوه و امثال آن می شود.
اگر در آیات شریفه ای که در این مورد آمده دقت کنید خواهید یافت که قرآن عزیز در بعضی از خلق ها به قضای حتمی و کتاب محفوظ استناد می کند، نه در همه.
قرآن کریم افعال، احوال و ملکات را مستند به قضا و قدری می داند که حکم اختیار را باطل نمی کند و اما آنچه که با حکم اختیار منافات دارد را شدیداً دفع نموده و مستند به اختیار خود انسان ها دانسته است، از آن جمله فرموده: «و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آباءنا والله امرنا بها قل انّ الله لایامر بالفحشاء أتقولون علی الله مالاتعلمون؛ و چون عمل زشتی مرتکب می شوند، می گویند ما پدران خود را دیدیم که چنین می کردند و خدا فرمان داده است چنین کنیم. بگو خدا به کار زشت فرمان نمی دهد، آیا بدون علم بر خدا افترا می بندید؟»۱۱ به طوری که ملاحظه می کنید کفار عمل زشت خود را به خدا نسبت می دادند و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 