پاورپوینت کامل قبض و بسط در منظومه عاشورایی عمان ۳۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قبض و بسط در منظومه عاشورایی عمان ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قبض و بسط در منظومه عاشورایی عمان ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قبض و بسط در منظومه عاشورایی عمان ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

واقعه شگرف عاشورا از آغاز وقوع تاکنون قرائت های متفاوتی را به دنبال داشته که نمایانگر ابعاد فراوانی است که در این حادثه خون نگار ملاحظه می شود، و هر گروهی بر اساس مشرب فکری و ذوقی خود روایتی را از فرهنگ گرانسنگ عاشورا ارایه کرده اند که هر کدام از آنها نیاز به تجزیه و تحلیل جدی دارد؛ تا نقاط ضعف و قوت هر یک به مدد متون متین روایی و منابع متقن تاریخی باز شناخته شوند. اهم قرائت های مختلفی که از فرهنگ عاشورا ارائه شده و می شود، عبارتند از:

قرائت ماتمی و عاطفی محض، قرائت خرافی و اساطیری، قرائت حماسی، قرائت براندازی، قرائت معرفتی و اخلاقی، قرائت عدالت محوری و مردم مداری، قرائت ظلم ستیزی صرف، قرائت احیای امر به معروف و نهی از منکر، و قرائت عرفانی، که واکاوی همه جانبه آنها فرصت موسعی را می طلبد که در اختیار ما نیست و عنوان جامع (قرائت های مختلف از فرهنگ عاشورا) می تواند در دستور کار پژوهشگران متعهدی قرار گیرد که قلب آنها به عشق حسینی می تپد و پالایش متن ذو ابعاد قیام کربلا از مطالب محرّف و گزافه آمیز و خرافی از آرزوهای دیرینه آنهاست.

قرائت عرفانی از فرهنگ عاشورا

قرائت عرفانی از فرهنگ عاشورا در ارتباط با گنجینه اسرار نورالدین عمان سامانی عنوان این نوشتار است که در این شماره به بیان «حضور قبض و بسط در این منظومه ماندگار عاشورایی» خواهیم پرداخت.

این قرائت که مبتنی بر جهان بینی توحیدی است، ریشه وقایع قیام کربلا و اتفاقات روز عاشورا را در روز الست جستجو می کند و بر این باور استوار است که درجه قرب انبیا و اولیای الهی نسبت مستقیم با ابتلائاتی دارد که در عالم ذر آگاهانه به جان خریده اند و در سیر نزولی خود به عالم ناسوت در مقام امتحان الهی سرافرازانه از عهده این آزمون دشوار برآمده اند؛ و سالار شهیدان در صف اول اولیای الهی قرار دارد که با ایثار هر چه داشت عنوان قافله سالاری کاروان شهادت را به خود اختصاص داد.

در منظومه عرفانی عمان سامانی فرازها و فرودهای فراوانی به چشم می خورد که حاکی از حضور یکی از دو حالت «قبض» و «بسط» در سراینده اوست. خداوند حکیم برای به کمال رسانیدن بندگان خاص خود آنان را از نشئه تجلیات جلالی و جمالی خویش به اندازه ظرفیتی که دارند، بهره مند می سازد. «الباسط» و «القابض» دو اسم از اسمای حسنای الهی اند که در عرصه آفرینش عموماً و در قلمرو وجودی بندگان خاص حضرت حق خصوصاً نقش آفرینی می کنند و در تربیت و رشد آفریدگان خداوند تأثیر تردید ناپذیری دارند.

هنگامی که سالک الهی خود را در طیفی از جاذبه های روحانی مشاهده می کند یک انبساط روحی زایدالوصفی به او دست می دهد که ثقل وجودی خود را احساس نمی کند و به مدد لطافت محسوسی که یافته است به رصد کردن و صید پیام ها و الهاماتی سرگرم می شود که در فضای فکری او شناورند، و در این حالت اگر به سلب اراده از خود توفیق یافته باشد ناخودآگاه و کاملاً به صورت خودجوش به واگویی مطالبی می پردازد که از پس پرده شنیده است و مشاهدات ماورایی خود را به مدد طبع خدا داده در نهایت هنرمندی به تصویر می کشد بی آنکه در آفرینش آنها تأثیری داشته باشد.

این همان حالتی است که سالکان مسیر هدایت در خور سعه وجودی خود و در طول اقامت در این خاکدان، بارها آن را تجربه می کنند و لسان الغیب حافظ شیرازی که خود طعم این حالت روحانی را چشیده است در این دو بیت اشارت آشکاری به این بسط روحی و سیری که برای او مقدر کرده اند دارد:

بارها گفته ام و بار دگر می گویم

که من دلشده این ره نه به خود می پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته اند

آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم[۱]

و هنگامی که این اتصال روحی برای لحظاتی و یا برای مدتی نامعلوم از میان می رود در بدو امر سالک به پریشان احوالی و پریشان گویی دچار می شود و به تدریج که با عوارض حالات «قبض» و «بسط» آشنا می گردد از میزان این پریشانی کاسته می شود، و از خود می پرسد:

چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس

که در سراچه ترکیب تخته بند تنم[۲]

نورالدین عمان سامانی(۱۲۵۸-۱۳۲۲) بر اساس مشرب فقری خود و نیز با تأثیرپذیری از منظومه عاشورایی زبدهالاسرار صفی علی اصفهانی (۱۲۱۵ـ ۱۳۱۶) با نگاهی عارفانه و گاه بیدلانه به روایت واقعه عاشورا می پردازد و علت به وجود آمدن این قیام الهی را نه در محدوده جغرافیایی خاک بلکه در عالم الست جستجو می کند.

هنگامی که این عارف دلسوخته اولین جرعه از پیاله «بسط» را می نوشد و از خود بی خود می شود، منظومه عاشورایی خود را با چند سؤال کلیدی آغاز می کند:

کیست این پنهان مرا در جان و تن

کز زبان من همی گوید سخن؟

این که گوید از لب من راز، کیست؟

بنگرید این صاحب آواز کیست؟

در من این سان خودنمایی می کند

ادعای آشنایی می کند

کیست این گویا و شنوا در تنم؟

باورم یارب نیاید کاین منم![۳]

و پس از روایت صحنه هایی از عالم ذر، آن اتصال معنوی به تدریج از میان می رود و عمان ساقی مجلس را مورد خطاب قرار داده و می گوید:

ساقیا! لبریز کن ساغر ز می

انتظار باده خواران تا به کی؟

تازه مست جورکش را دور کن

می به ساغر تا به خط جور[۴] کن

می به شط بصره و بغداد ده

نی به خط بصره[۵] و بغداد[۶] ده[۷]

وه که این مطلب ندارد انتها

قصه را سررشته شد از کف رها

وای وای، این دل گران جانی گرفت

این فرشته خوی حیوانی گرفت

آنکه بد پنهان مرا در تن چه شد؟

آن سخنگوی از زبان من چه شد؟[۸]….

و چون وصل معنوی دوباره صورت می پذیرد، لحن سخن عمان دیگرگون می شود:

نک[۹] حقیقت آمد و طی شد مجاز

شو خمش[۱۰]، گویند گفتن کرد ساز

ای به حیرت مانده اندر شام داج[۱۱]

آفتاب آمد برون اطفی السراج[۱۲]

عمان پس از واگویی چند صحنه دیگر، احساس عطش می کند و از ساقی می خواهد که باز جام او را از شراب روحانی لبریز سازد تا توان ادامه روایت این واقعه را داشته