پاورپوینت کامل اخلاق حرفه ای تدریس (قسمت اول) ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اخلاق حرفه ای تدریس (قسمت اول) ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اخلاق حرفه ای تدریس (قسمت اول) ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اخلاق حرفه ای تدریس (قسمت اول) ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

از سری کارگاه های اخلاق کاربردی

درآمد

در «مؤسسه آرامش جاویدان» سعی شده است به مباحثی وارد شویم که کاملاً کاربردی و مورد نیاز مراکز و دانشگاه ها باشد و صرفاً مباحثی خشک و نظری نباشند.

در کارگاه اخلاق تدریس نیز همین رویکرد دنبال شده و در آن، بیشترین صبغه مباحث، اخلاقی است و البته لزوماً تنها اخلاق به معنای خاص خود (که به خلقیات و رذایل و فضایل انسان بر می گردد) مد نظر نبوده و تذکرات دیگری هم که صبغه کار را از اخلاقی بودن صرف خارج ساخته و مباحث را کاربردی تر نموده، به آن اضافه شده است. همچنین سعی شده است تا رذایل و فضایلی که با آنها آشنا هستیم ترجیحاً منطبق با عرصه تدریس طرح شوند؛ مثلاً در بحث عدالت همه می دانیم که عدالت چیز خوبی است اما عدالت در عرصه تدریس چگونه رخ می نماید و مصادیق آن در این عرصه کدامند و یک معلم عادل کیست؟ و….

لازم به ذکر است: هر حرفه و فنی به اخلاق خاص خود نیازمند است؛ برای مثال مدیریت به اخلاق متناسب با خود نیاز دارد. یک کارمند نیاز به اخلاق در عرصه کارمندی است. یک پزشک باید اخلاق پزشکی را بداند. حتی در هنگام رانندگی نیز همه ما باید با اخلاق رانندگی آشنا بوده و عامل به آن باشیم، زیرا در این عرصه نیز گاه مردم حقوق یکدیگر را زیر پا می گذارند و به یکدیگر بی احترامی می کنند و این به آن خاطر است که اخلاق رانندگی را نمی دانند یا رعایت نمی کنند.

لذا این خیلی مهم است که ما در هر شغلی که هستیم اخلاق و فقه مربوط به آن شغل را بدانیم تا از ضربه های احتمالی شیطان در امان بمانیم. البته عرصه تدریس عرصه ویژه و خاصی است و بدون اغراق مهمترین عرصه ای است که می توان از آن یاد کرد.

چند نکته ابتدایی

معلمی از شریف ترین و بزرگ ترین شغل هاست که البته گرچه در مورد اهمیت آن بحثی نیست ولی در اینجا اشاره مختصری در مورد آن لازم است. امام خمینی(ره) فرمودند: «معلمی شغل انبیاست» و از آنجا که انبیای الهی زیرکترین و پاک ترین و شریف ترین انسان ها هستند، روشن می شود که این شغل چقدر مهم و با ارزش است. البته برای با ارزش بودن و مقدس بودن شغل معلمی لازم نیست که در آن حتماً به مباحثی دینی پرداخته شود بلکه هر علمی که جامعه مسلمین به آن نیاز دارد اگر اصولش رعایت شود در حد خودش از شریف ترین علوم است؛ حال هر علمی که باشد حتی علمی مانند «انگل شناسی» که اگر درست به آن توجه شود قطعاً شریف و ارزشمند است.

نکته دیگر اهمیت اخلاق است. امام علی(ع) می فرماید: «حتی اگر امیدی به بهشت و ترسی از دوزخ نداشته باشیم باز هم سزاوار است که در پی کسب مکارم اخلاقی باشیم»[۱]. به بیان دیگر اخلاق یعنی «اصول انسانیت» یعنی هر انسانی که می داند انسان است و می خواهد انسان باقی بماند باید به تک تک گزاره های اخلاق توجه کند.

در این موضوع ما در دو بخش کلی وارد بحث خواهیم شد. یکی بحث معرفتی و شناختی است؛ و دیگری حیطه مربوط به رفتار و عملکرد استاد است.

امام صادق(ع) درباره اهمیت معلمی می فرماید: «ان معلم الخیر یستغفر له دواب الارض و حیتان البحر و کل صغیره و کبیره فی ارض الله و سمائه؛[۲] معلم نیکی ها[دارای چنان منزلتی است] که همه جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر ریز و درشتی در آسمان و زمین خدا، برای او طلب آمرزش می کند.» اکنون آیا شغلی مهم تر و شریف تر سراغ دارید؛ شغلی که تمام دنیا برای صاحبش دعا کنند؟

آری معلمی شریف ترین شغل است چون هدفش ساختن انسان و جامعه انسانی است.

حدیث دیگری است از حضرت نبی اکرم(ص) که می فرماید: «آیا درباره گروه هایی از مردم به شما خبر دهم؟ گروهی که پیامبر نیستند و شهید نیستند ولی منزلتشان به گونه ای است که روز قیامت انبیاء و شهدا به منزلت آنها غبطه می خورند از آن رو که بر منبرهایی از نور تکیه زده اند». شخصی پرسید: «ای رسول الله! آنها چه کسانی هستند؟» حضرت فرمود: «آنها کسانی هستند که بندگان خدا را در نزد خدا محبوب می کنند»[۳]. پس یکی از وظایف مهم معلم می تواند این باشد که کرامات و زیبایی های خدا و نعمت های او در حق بندگان را به مخاطبان خود معرفی کند و از آنجا که می دانیم انسان ها فطرتاً متمایل به خوبی ها و زیبایی ها هستند با دانستن این الطاف الهی به او متوجه شده و خداوند در نگاه آنها محبوب خواهد شد و وقتی که عشق خداوند بیاید از آنجا که «چون که صد آید نود هم پیش ماست» این انسان به سوی او و در جهت کسب رضای او گام برداشته و به این گونه او نیز محبوب خدا خواهد شد؛ و در همین خصوص و به منظور محبوب ساختن بندگان در چشم خدا می فرماید: «امر می کنند آنان را به آن چه خداوند دوست دارد و نهی می کند آنها را از آنچه خداوند دوست نمی دارد و وقتی که مخاطبان حرف این افراد را گوش می دهند خداوند آنها را دوست می دارد»[۴].

پس ما کاری به آن دنیا نداریم و حتی اگر تنها بخواهیم در همین دنیا زندگی خوبی داشته باشیم، لازم است مکارم اخلاق را رعایت کرده و باید انسان باشیم. این همه ظلم هایی که انسان ها به هم می کنند منشاء اصلی آن عدم اعتقاد و یا ضعف اعتقاد به قیامت است. البته اگر اعتقاد باشد خیلی اثر گذار است ولی حتی بدون اعتقاد نیز هیچ انسان شریفی نمی گوید: دروغ خوب است.

محبت چطور؟ آیا محبت خوب است؟ معلوم است که خوب است (البته به جای خود)، معلوم است که عدالت خوب است، غیبت زشت است و…؛ چون می دانیم آبرو ریختن بد است. اصلاً به قیامت کاری نداریم؛ بلکه هر عاقلی می داند که غیبت بد است. قرآن کریم درباره غیبت فرموده است: «شبیه گوشت برادر مرده خوردن است».[۵]

پس اگر می خواهیم انسان باشیم، شریف باشیم و ظلم نکنیم. اگر می خواهیم صداقت و عفت و عدالت حاکم باشد لازم است که انسان باشیم. علی(ع) می فرماید: «هرآنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هرآنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند».[۶] نکته ای که با تمام اصول عقلی هم سازگار است.

البته تمام دین ما عقلی است و نمازها و روزه های آن هم پشتوانه عقلی دارد. لذا این مهم است که ما خودمان به عنوان معلم این حرف را باور داشته باشیم و نیز این باورها را به شاگردان خود انتقال دهیم.

دین ما سرشار از زیبایی هاست دینی که از قبل از تولد تا بعد از مرگ برای انسان برنامه دارد؛ البته برخی نادان ها که می خواهند دین را زیر سؤال ببرند با تمسخر می گویند: «دین گفته است که مثلاً با پای چپ برو دستشویی و با پای راست بیرون بیا» بی شک این اشکال و تمسخر از نادانی آنهاست که سطح دین را پایین می داند! ما می گوییم اتفاقاً دینی که حتی برای دستشویی رفتن انسان هم برنامه دارد سطحش بالاست. چنین دینی حداقل قابل مطالعه است و لازم است همه ابعاد آن بررسی و تحقیق شود.

یادمان باشد اگر این مطالب برای خودمان جا نیفتد ممکن است موجب بروز افکار مسمومی در ذهن مخاطب شده و روز قیامت نتوانیم از عهده جواب گویی آن برآییم. اگر دیگران نیز این بذرهای مسموم را در ذهن دانشجوی ما بپاشند ما مسئولیم.

البته باید توجه داشت: عرصه تدریس با این گستردگی ثواب و عظمت، بسیار خطرناک نیز هست! اما چرا خطرناک؟ چون به همان مقدار که اگر دست کسی را بگیریم، کاری بزرگ و شریف انجام داده ایم، همان گونه نیز اگر به کسی ضربه بزنیم و موجب گمراهی او شویم، گویا یک انسان بلکه جامعه ای را کشته ایم؛ زیرا به فرموده قرآن کریم «کسی که مرتکب قتل انسانی شد در حالی که او سزاوار این قتل نیست، گویا همه انسان ها را کشته است و. ..» [۷].

برای توضیح بیشتر یک سوال مطرح می کنم: آیا جسم مهمتر است یا روح؟ اکثراً می گویند روح مهم تر است زیرا جسم در خدمت روح است. حالا اگر منظور قرآن از این کشتن تنها کشتن جسم باشد مثلاً بگوید اگر شخصی یک نفر را کشت انگار تمام انسان ها را کشته است در واقع گویا یک جای کار می لنگد یعنی به روح که مهمتر است توجهی نشده است. حال اگر به عنوان یک معلم روح او را بکشی در حالی که او راه می رود و غذا می خورد آیا کار خطرناک و زشتی نکرده ای؟ قطعاً آیه شریفه شامل این مورد نیز خواهد شد؛ به قرینه بعدش که می فرماید: «وَمَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا».[۸] یعنی اگر کسی را زنده کنیم گویا همه انسان ها را زنده کرده ایم؛ و چون خوب می دانیم که ما نمی توانیم کسی را زنده کنیم پس منظور اصلی آیه مذکور احیای روح یک انسان است؛ یعنی انسانی را آباد کنیم و بسازیم؛ مرده متحرکی را که شبیه انسان است بیدار ساخته و احیا کنیم و یا به تعبیر دیگر انسانی را هدایت نماییم؛ و در این صورت منظور از قتل او هم قتل انسانیت اوست.

آری این مطلب نشانگر هم شرافت و هم خطرات این شغل شریف است.

کسی که قصد دارد برنامه ای را آموزش دهد باید به نرم افزار و سخت افزارهای لازم آن رشته و علم تخصص داشته باشد. امام صادق(ع) می فرماید: «العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق لایزیده سرعه السیر الا بعدا؛[۹] عمل کننده بدون علم و آگاهی مانند دونده ای بر غیر مسیر است که سرعت او چیزی جز دورتر شدن از مقصد را برایش در پی نخواهد داشت.» مثلاً خط پایان این جاست اما او به سوی دیگری می رود. صد و هشتاد درجه مخالف جهت اصلی! و هر چه بدود دورتر می شود؛ تازه دو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.