پاورپوینت کامل نقد و بررسی دیدگاه هاوکینگ ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد و بررسی دیدگاه هاوکینگ ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی دیدگاه هاوکینگ ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی دیدگاه هاوکینگ ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

همانگونه که در مقاله «دیدگاه هاوکینگ از مسئله آغاز آفرینش» اشاره شد، نگارنده بر این عقیده است که در میان پاسخ های متعدد و مختلف داده شده به او، پاسخ گویان فرهیخته کمتر به دلایل فلسفی بحث اشاره کرده اند. بنابر این نگارنده چنانکه وعده داده بود، در این نوشتار با در نظر گرفتن دلایل فلسفی در قالب پاسخ های کوتاه که خارج از حوصله خوانندگان نباشد، به نقد و بررسی نظریات هاوکینگ می پردازد و تحلیل خود را در این زمینه به روشنی تقدیم می کند.

در این مقاله ضمن احترام به مقام علمی پروفسور هاوکینگ و تلاش خستگی ناپذیر ایشان در کشف راز های خلقت و آفرینش جهان، بر ضرورت گفت و گوی علمی و فلسفی تاکید می گردد. بحث از آغاز و انجام جهان از مقولات مشترک سه حوزه معرفت بشری یعنی علم، دین و فلسفه است که از قدیم مورد عنایت صاحب نظران این سه حوزه بوده و آنچه که تذکّر آن ضروری به نظر می رسد لزوم توجه خوانندگان محترم به حیطه های گوناکون و اصول و مبانی هر یک از این معرفت هاست. مشترک بودن موضوع مورد مطالعه در حوزه های مختلف نباید موجب غفلت از محدوده و ابزار شناختی آن حوزه ها گردد. طبق باورهای دینی و فرهنگی، طرح این گونه مسایل، نشانه خردمندی و زمینه ساز رشد و بالندگی و تثبیت اندیشه هاست. در مورد آنچه صاحب نظران محترم در نقد اظهارات استیون هاوکینگ بیان داشته اند مطالبی را به اختصار بیان می دارم.

اهمیت فلسفه

از آنجا که ذهن انسان بیشتر با مفاهیم حسّی و مادی اُنس دارد، کار تفکر و تعمّق در مسایل ماورای طبیعت را دشوار می سازد. بدون شک، معانی و مفاهیمی که در سطح تعقلات فلسفی ظاهر می گردد یک ظرفیت ذهنی و گنجایش فکری خاصی را می طلبد، که علاقه مندان به این گونه مباحث باید سعه صدر بیشتری داشته و با حوصله و مطالعه کافی مطالب را پیگیری نمایند و از هرگونه شتاب زدگی و تعصّب در قضاوت بپرهیزند. امروزه بر کسی پوشیده نیست که فلسفه مادر علوم است و تکیه گاه تمامی علوم در دنیا موضوعات، مبادی و منابعی است که فلسفه در اختیار علوم می گذارد؛ گذشته از این، موضوعاتِ بسیاری از آن علوم را فلسفه تأمین می کند.

رابطه علم و دین

از مباحث لازم در مطالعه خداشناسی در عصر حاضر، آشنایی با موضوع «علم و دین» از مسایل کلام جدید است. «تحلیل و تبیین رابطه علم و دین، نزد صاحب نظران به ویزه فیلسوفان دین، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا کشف ترابط یا تعارض علم و دین، در بالندگی معرفت دینی و علمی و در نهایت کشف حقبقت موثر است. گرچه بسیاری از نزاع ها دامنگیر مسیحیت است ولی پاره ای از دستاورد های علمی، باورهای مشترک ادیان را به چالش می کشد.»[۱] شناخت شناسی و روش شناسی علوم از دیگر مسایل مهم در زمینه رابطه علم و دین است. «ایان باربور» معارضه ای را که متوجه دین است، ناشی از تعارض بین محتوای علم و دین نمی داند بلکه این تعارض را ناشی از مسلّم گرفتن این فرض می داند که روش علمی تنها راه نیل به شناخت باشد؛[۲] که این شیوه، فضای فکری حاکم بر دانشمندان علوم تجربی در غرب بوده و در آثار پروفسور هاوکینگ نیز مانند کتاب «طرح بزرگ» کاملاً مشهود است.[۳]

جدایی حیطه علوم تجربی از فلسفه

ظاهراً هاوکینگ خود به جدا بودن حیطه های علوم تجربی از فلسفه واقف بوده و می دانسته که پاسخ به سوال های اساسی بشر به عهده فیلسوفان است؛ اما از آنجا که فلسفه غرب نتوانسته پاسخ های منطقی به این پرسش ها دهد و تبیین صحیح و منطقی ارائه نکرده، خود پاسخگوی این سوالات شده است. آنجا که می گوید: «اینکه جهان چگونه رفتار می کند؟ واقعیت بیرون از وجود ما چیست؟ آیا جهان به خالقی نیاز دارد؟ به طور معمول این سوالات در حوزه فلسفه اند؛ اما فلسفه اکنون مرده است. فلسفه نتوانست پیشرفت های جدید در علم، مخصوصاً فیزیک را تاب بیاورد. به این ترتیب دانشمندان، در تلاش برای آگاهی بیشتر، حامل مشعل اکتشافات شدند.»[۴] این در حالی است که اکتشافات دانشمندان اختصاص به علوم تجربی و مادی دارد و نمی تواند پاسخگوی مسائل فلسفی و هستی شناسی باشد. همان طور که در سخنان «اریک پریست» ملاحظه شد وی نیز حیطه علوم تجربی را از مسایل فلسفی جدا می دانست؛ چون موضوع علوم تجربی، حسّ و تجربه است و مسایل ماوای طبیعت چون قابل حس و تجربه نیست، نمی تواند مورد بررسی دانشمندان تجربی قرار گیرد. موضع علوم تجربی در این زمینه لا اَدری (نمی دانم) است.

کدام فلسفه واقعاً مرده است؟

از این سخن هاوکینگ که می گوید: «فلسفه مرده است و پاسخگوی امروز بشر نیست» می توان زمینه های تعارض علم و دین در غرب و ریشه های پدیدار شدن سکولاریسم و دین گریزی را استنباط کرد. این دیدگاه می تواند بازخورد التقاط و خشونت کلیسا ها و تحریف کتاب مقدس نیز باشد. به گزارش ویل دورانت، کلیسای مستبد به جای برخورد عاقلانه با دانشمندان و مخالفان، به تشکیل دادگاه های تفتیش عقائد و محاکمه های بسیار سنگین، چون سوزاندن افراد اقدام نمود. فقط از سال ۱۴۸۰ تا ۱۴۸۸ میلادی(به مدت ۸ سال) ۸۸۰۰ تن سوزانده و ۹۶۴۹۴ نفر به کیفر های مختلف محکوم شدند.[۵] هاوکینگ در کتاب «طرح بزرگ» دردمندانه می نویسد: «در سال ۱۲۷۷، به دستور پاپ جان بیست و یکم، فهرستی شامل ۲۱۹ مورد کجروی ها و عقاید نادرست منتشر شد. در میان این عقاید نادرست، این ایده که « طبیعت از قوانین پیروی می کند» نیز وجود داشت زیرا این ایده ظاهراً با قدرت مطلق خالق در تناقض بود. جالب آن است که خود پاپ، تنها چند ماه بعد، بر اثر ریزش سقفِ قصر محل اقامتش تحت تاثیر قانون گرانش، جان سپرد.»[۶]

هاوکینگ در مورد حاکمیت استبدادی کلیسا بر دانشمندان آن عصر می افزاید: «حتی گالیله هم جرات نکرد در کارهای علمی خود، از کلمه قانون استفاده کند؛ اما فردی که برای اولین بار به صراحت و دقت زیاد، مفهوم قوانین طبیعت را صورت بندی کرد، کسی نبود جز رنه دکارت(۱۵۹۶ تا ۱۶۵۰). البته دکارت احساس می کرد از زمانی که خداوند جهان را به کار انداخته، دیگر کاری به آن نداشته است.»[۷] (همانطور که ملاحظه می نمایید اندیشه بی نیازی جهان به خالق، در سخنان دکارت نیز مشهود است.)

بر خلاف فلسفه غرب در تاریخ فلسفه اسلامی، نه تنها مخالفتی با دانشمندان صورت نگرفته بلکه آموزه های وحیانی و روایی اسلام زمینه های پیشرفت و شکوفایی علوم بشری را فراهم آورده است. به گزارش مورخین بزرگی چون ویل دورانت، گوستاولوبون، جرجی زیدان، توماس واکر، ارنست کونل و دیگران، تاریخ تمدن بشری گواه آن است که پیشرفت های کنونی جهان، در زمینه های مختلفی چون پزشکی، ریاضیات، ستاره شناسی، جغرافیا و سایر علوم، متاثر از عالمان اسلامی بوده است.»[۸]

آیا جهان می تواند خودش را پدید آورد؟

در مورد این جمله هاوکینگ (جهان می تواند خودش را از هیچ به وجود آورد) می توان گفت: اگر منظور از هیچ، نیستی مطلق است، نیستی که چیزی نیست و وجودی ندارد که بخواهد چیزی یا هستی را به وجود آورد؛ و اگر منظور از هیچ، آن است که صرف نظر از اینکه عناصر اولیه جهان، چگونه به وجود آمده اند، برای نظم یافتن اولیه نیازی به ناظم ندارند و خود به خود می توانند به شکل منطقی و حساب شده کنار هم و با هم ترکیب گردند، اینگونه پاسخ می دهیم که: بسیاری از ریاضی دانان، بطلان تصادفی بودن نظم و انسجام جهان هستی را به اثبات رسانده اند و این حقیقت را تبیین کرده اند که امکان ندارد نظم موجود جهان هستی به صورت اتفاقی و تصادفی پدید آمده باشد. یکی از شیوه های این استدلال، حساب احتمالات است (گرچه به حساب احتمالات، ایراداتی گرفته شده ولی به آن ایرادات نیز پاسخ داده شده است) که بیشتر در برهان نظم به کار گرفته می شود.[۹] برخی از فیلسوفان نیز فصلی را در مباحث خود با عنوان (تصادف و اتفاق در هستی امکان ندارد) اختصاص داده اند.[۱۰]

آیا جهان پس از خلقت، دیگر به خدا نیاز ندارد؟

از دیگر مبانی فکریِ عدم نیاز جهان به خداوند در اندیشه هاوکینگ، طرح «ساعت ساز لاهوتی» توسط لایب نیتس[۱۱] است. مقصود از ساعت ساز لاهوتی، خدایی است که سازنده جهان طبیعت است ولی در آن مداخله و فعالیتی ندارد. در این تصویر، خداوند در آغاز خلقت، طبیعت را آنچنان خلق کرده است که از آن به بعد با نظام طبیعی ماشین واری، همچون ساعتی دقیق، به طور خودکار کار می کند و از این رو،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.