پاورپوینت کامل حذف خدا در اندیشه روشنفکری ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حذف خدا در اندیشه روشنفکری ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حذف خدا در اندیشه روشنفکری ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حذف خدا در اندیشه روشنفکری ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
درآمد
در دوران قاجار ـ تقریباً اواسط آن دوره یعنی زمان ناصرالدین شاه ـ برای نخستین بار در ادبیات اجتماعی ـ سیاسی ایران در آثار افرادی که نوعاً فراماسون بوده و در غرب تحصیل کرده یا نگاهشان به غرب است، با تعبیر «منورالفکر» یا «منورالعقل» مواجه می شویم؛ امّا چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام مطلقاً تعبیر منورالفکر یا منورالعقل را نداشتیم. در ادبیات آن روز، برای نخستین بار در آثار افرادی چون میرزا ملکم خان، میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی با این تعبیر روبرو می شویم که البته این تعبیر، جعل و ابداع ایشان نیست؛ بلکه یک تعبیر وارداتی و ترجمه اروپایی به فارسی است که بعد شایع می شود. در دوران پهلوی اول و دیکتاتوری رضاخان، این تعبیر مطرح می شود و کلاس ها و سخنرانی هایی گذاشته می شود و کانونی تأسیس می شود به عنوان «کانون پرورش افکار» و بعد از شهریور سال ۲۰، تعبیر منورالفکر و منورالعقل جای خود را به «روشنفکر» می دهد؛ و دیگر همه جا پر می شود از روشنفکر. روشنفکر و انتلکتوئل، لزوماً و عیناً منورالفکر و منورالعقل نیست. اما یک نسبتی در ریشه و باطن و پایه آن با منورالفکر و منورالعقل وجود دارد که ظاهراً مرحوم جلال آل احمد به تفات این دو توجه نکرده بود. روشنفکر دقیقاً معادل منورالفکر و منورالعقل نیست. بلکه ترجمه انتلکتوئل است، و منورالفکر و منورالعقل ترجمهafkularer به آلمانی یا eclaire به فرانسوی. پس این تعبیر منورالفکر و منورالعقل مسلّم است از خارج می آید. ما وقتی که به برخاستگاه اصلی این تعبیر بر می گردیم، به اروپا می رسیم و قرن هیجدهم که به آن قرن انوار (روشنایی ها و روشن شدگان) می گویند. اروپایی ها برای دوران مختلف تاریخ شان عنوان و اسم خاص می گذارند؛ مثلاً قرون ماقبل رنسانس، یعنی قرون ماقبل قرن پانزده- شانزده را عصر ایمان و دوران ظلمت
می گویند؛ و دوران قرون وسطی، دوران حاکمیت کاتولیسیسم بر اروپا یعنی حاکمیت و ولایت پاپ بر شئون و مقدرات اجتماعی، سیاسی، فکری، فرهنگی اروپاست؛ اما رنسانس نقطه پایانی است بر قرون وسطی و عصر ایمان و دوران ظلمات. ظلمت که پایان می یابد جایش چه می آید؟ پس نور و روشنایی، قرن هیجدهم را قرن انوار می گویند.
روشنفکر نسبتی در باطن با منورالفکر دارد اما دو چیز است. روشنفکر معادل انتلکتوئل است که در حقیقت بیشتر از ادبیات مارکسیسم گرفته شده است؛ یعنی جماعت هوشمندان، فهیمان، که مسئولیت اجتماعی- سیاسی احساس می کنند و معمولاً موضع اپوزیسیون دارند. اما منورالفکر، عالَمش عالَم دیگری است؛ در حقیقت متعلق قرن هیجدهم است.
حذف خدا از جهان زیست ذهنی روشنفکر!
قرن انوار در مقابل قرون وسطی (عصر ایمان) در تاریخ غرب است. ویژگی قرون وسطی حاکمیت دین در قالب کاتولیسیسم است؛ یعنی قانون کاتولیک، مظهر مطلق و کامل دین و دینداری در اروپا شناخته می شود. کاتولیسیسم در اروپا مظهر مطلق دین و دینداری است. قرون وسطی دوران حاکمیت کاتولیسیسم است بر زندگی فردی و اجتماعی بشر بوده است. پاپ وقتی که بر سلطان آلمان (از سلاطین درجه اول اروپا) غضب کرد، او ناچار شد برای جلب رضایت پاپ به روم بیاید و پاپ نیز چند روز او را معطل کرد تا او را به حضور بپذیرد.
رنسانس یعنی باززایی، باززایش، تجدید حیات. اروپا با رنسانس وارد دوره جدیدی می شود که به عصر ایمان پشت می کند و وارد قرن انوار می شود. ظلمت در اینجا آن دورانی است که از آن گذشته و عبور کرده ایم، یعنی دوران حاکمیت ایمان! دوران نور و روشنایی نیز دوران کنار گذاشتن دین و پشت کردن به حاکمیت کاتولیسیسم است؛ اما کاتولیسیسمی که مظهر مطلق دین به شمار می رود! البته ما مسلمانان هم کاتولیسیسم را نفی می کنیم ولی در جهت گرایش به اسلام که دین برتر است. اما آن وقت که غرب کاتولیسیسم را کنار می گذارد نمی خواهد به سمت یکی دیگر از ادیان وحیانی و ابراهیمی برود، می خواهد به طرف لادینی برود؛یعنی کنار گذاشتن سیطره دین بر مقدرات بشر. این جوهر رنسانس است.
رنسانس یعنی تجدید حیات. این کلمه «تجدید حیات» یک حیات نخستین را نشان می دهد. تجدید حیات وقتی صورت می گیرد که حیات نخستینی بوده باشد و بر این حیات مرگ عارض شود تا در مرحله بعد بشود مرده را دوباره احیا ء کرد و حیات نخستین را تجدید نمود. پس خود کلمه رنسانس حاکی از سه دوره در تاریخ حیات فکری ـ اجتماعی ـ سیاسی غرب است. بعضی دوران معادلش در تاریخ اسلام را می گویند قرون وسطی؛ در صورتی که ما قرون وسطی نداریم، قرون وسطی مال اروپاست.
تعبیر دیگری وجود دارد به نام «وسطی». وسطی یعنی میانه؛بین دو چیز. قرون وسطی زمانی معنا پیدا می کند که ما یک دوره قدیم داشته باشیم و یک دوره جدید. این هم سه مرتبه است و این منطبق بر آن است. دوران قدیم زمانی است که آن حیات نخستین جریان دارد و بعد بر آن حیات نخستین، مرگ عارض شد. آن حیات نخستین، دوران تمدن باشکوه یونان و رم باستان بود. آیینی که حاکم هست بر دوران یونان و رم باستان، در حقیقت آیین شرک است. می دانید انواع و اقسام الهه ها در تفکر یونان و رم باستان وجود داشت؛ خدای باران، خدای صلح، خدای کین، خدای عشق و. … در رأس همه اینها زئوس یا تئوس قرار داشت؛ که خدای خدایان شرک یونان باستان بود. این، پایه تفکر و اندیشه یونان و رم باستان را می ساخت. مسیحیت که آمد (مسیحیت به عنوان یک دین وحیانی و توحیدی است؛ اینکه آمیخته به شرک شد بحث دیگری است) خط قرمز بر روی آیین شرک آمیز قرون وسطی کشید و دوره جدیدی را در تاریخ غرب رقم زد. در این دوران آیین مسیحیت جای شرک یونان و روم باستان را گرفت. پس آن اندیشه ضربه خورد و نیمه جان شد و دوره جدیدی نقش خود را بر در و دیوار اروپا زد که همان مسیحیت و در قالب کاتولیک و کاتولیسیسم بود. رنسانس، تجدید حیات نخستین است یعنی بازگشت به فرهنگ و تمدن یونان و روم باست
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 