پاورپوینت کامل جریان شناسی نومعتزله ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جریان شناسی نومعتزله ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان شناسی نومعتزله ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان شناسی نومعتزله ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
درآمد
معتزله فرقه ای در دانش کلام است که در تقابل با نقل گرایی غالب اهل سنت، بر عقل گرایی تأکید کرده؛ اما در این مسیر دچار افراط شد. آنان در روزگار رواج، از جریان افکار فلسفی بیگانه با عالم اسلام به شدت متأثر بودند؛ اما بعد از ظهور اشعریان، و حمایت خلفای زمان از آنها، از صحنه به حاشیه رانده شدند. برخی معتقدند معتزله منقرض شد؛ برخی دیگر مدعی اند معتزله در لباس شیعه به فعالیت های علمی خود ادامه داد؛ اما به نظر می رسد معتزله نه منقرض شد و نه تحت نام شیعه رفت بلکه بدون اینکه مورد حمایت حکومت های وقت باشد، مخفیانه به فعالیت های خود ادامه داد؛ گر چه این فعالیت ها در نهایت به قدری کم شده بود که همگان گمان انقراض آن را داشتند.
ظهور نومعتزله
وضع به همین منوال می گذشت تا اینکه دانشمندی ایرانی الاصل و شیعی مسلک، به نام سیدجمال الدین اسدآبادی(متوفی۱۳۱۵ق) پا به مصر گذاشت. وی مذهب خود را مخفی داشت و چون در مصر مشغول درس و تدریس بود همگان گمان سنی مسلک بودن او را داشتند. تدریس فلسفه و علوم عقلی توسط وی جریانی را در مصر به وجود آورد که یاد و خاطره بحث های عقلی معتزله را در میان اهل سنت زنده کرد؛ لذا به جریانی که پس از او توسط شاگردانش به وجود آمد «نومعتزله»[۱] اطلاق گردید. بنابراین سیدجمال اگر چه خود در اصل معتزلی و بالتبع نومعتزلی نبود، اما با تزریق و ترویج عقلانیت در جامعه اهل سنت مصر و تربیت شاگردانی در این زمینه، مؤسس جریانی در میان اهل سنت شد که به «نومعتزله» لقب گرفت.
امری که سبب شد افکار سیدجمال الدین الهام بخش نومعتزله باشد، در دو کلید واژه خلاصه می شود: «چاره جویی برای انحطاط مسلمین» از طریق «احیای عقلانیت». پس از او شاگردش محمد عبده(۱۲۶۶-۱۳۲۳ق) نیز پی گیر دغدغه های استاد بود. عبده نیز به سهم خود به ترویج عقلانیت در میان اهل سنت مصر پرداخت و شاگردانی در این زمینه تربیت کرد. بنابر قولی، عبده اولین کسی است که نومعتزلی خوانده شد.[۲]
با توجه به اختلافات و ابهاماتی که در مورد ماهیت این جریان وجود دارد، می توان گفت که بعد از ظهور و شهرت نومعتزله، هر کسی که در دنیای اهل سنت در زمینه دو دغدغه مذکور فعالیت کرد، نومعتزلی نام گرفت: حتی اگر از لحاظ تاریخی قبل از سیدجمال و شاگردانش بوده باشد؛ حتی اگر نظراتشان در تعارض با نظرات سیدجمال بوده باشد؛ و حتی اگر به لحاظ جغرافیایی در مصر نبوده باشد.
اخیراً هم این تفکر پا را از حصار دنیای اهل سنت بیرون نهاده، به طوری که حتی دکتر عبدالکریم سروش به صراحت خود را نومعتزلی می خواند.[۳] لذا با همان معیاری که سروش خود را نومعتزلی می خواند می توان افرادی چون محمدمجتهد شبستری، مصطفی ملکیان و برخی دیگر از روشنفکران ایرانی را نیز نومعتزلی دانست.
برخی واژه «نومعتزلی» را به طور مطلق به معنای منفی آن به کار می گیرند و مراد از آن را تنها نگرش منفی و منحرف در این جریان تلقی می کنند؛ اما نومعتزله یک جریان فکری است که افکار و اندیشه های متفاوتی در آن وجود دارد که برخی مثبت و برخی هم منفی است و نمی توان همه را با یک چوب راند. اندیشمندانی مانند محمدعبده، محمودشلتوت، محمدالغزالی، ابن عاشور، رمضان البوطی و. … افرادی هستند که وجوه مثبت آنها بسیار بیشتر از نقاط منفی آنهاست؛ در حالی که امثال نصر حامدابوزید(۱۹۴۳-۲۰۱۰) و محمد ارکون(۱۹۲۸-۲۰۱۰) ادعاهای بسیار غیر قابل پذیرشی در خصوص نص دینی و قرآن و وحی دارند.
طبقه بندی نواعتزال
در مورد دسته بندی نومعتزله، اقوال متفاوتی وجود دارد. برخی آنها را به لحاظ تاریخی تقسیم می کنند:
نومعتزله متقدم (افرادی مانند سید جمال الدین، محمد عبده و رشید رضا)؛
نومعتزله متأخر (از امین الخولی تا به امروز).[۴]
برخی دیگر به لحاظ تاریخی، طبقه بندی دقیق تری ارائه می کنند:
طبقه اول: سیدجمال الدین و محمدعبده؛
طبقه دوم: رشید رضا، مصطفی عبدالرزاق، علی عبدالرازق، قاسم امین؛
طبقه سوم: امین الخولی، احمدامین، طه حسین؛
طبقه چهارم: حسن حنفی، محمدارکون، عابد الجابری، نصرحامدابوزید، رمضان البوطی و. … [۵]
برخی به لحاظ جغرافیایی، نومعتزله را تقسیم می کنند به: نومعتزله مصر، شبه قاره، الجزایر، تونس، سوریه،مغرب(مراکش)، لبنان و ترکیه.[۶]
برخی نیز نومعتزلیان را به مجدد و متجدد تقسیم می کنند:
مجدد: یعنی احیاگران دینی که با استفاده از مبانی و اصول و عقلانیت دینی، به احیای دین در دنیای مدرن کمک می کنند.
متجدد: یعنی قائلان به اینکه در تقابل سنت و مدرنیته باید تفسیر ما از دین عوض شود و دین به نفع مدرنیته از محوریت کنار رود.[۷]
گرچه هرکدام از این طبقه بندی ها با ملاک خاص خود تا حدی می تواند معرّف این جریان فکری باشد، اما به نظر می رسد بهترین طبقه بندی که می تواند به فهم و شناخت جهت گیری فکری آنها کمک کند، طبقه بندی معتزله بر اساس ویژگی اصلی آنها یعنی «عقل گرایی» است. بدین منظور ابتدا باید جایگاه عقل گرایی آنان را در قبال وحی سنجید. با این ملاک، نومعتزله به «وحی گرا» و «غرب گرا» تقسیم می شوند:
الف) نومعتزله وحی گرا
این گروه از نومعتزله عقل را در کنار وحی ترویج نموده و عقل را بدون وحی، خطاکار و غیرمعتبر می دانند. این گروه عقل را قدسی و دینی دانسته و معتقدند که عقل محدودیت دارد و برای درک حقایق عالم به وحی نیازمندیم. برخی از آنها به استقلال عقل تأکید دارند و حسن و قبح را عقلی می دانند و معتقدند که حتی خود شارع هم تابع احکام عقل است و به عنوان یکی از عقلا از احکام عقل پیروی می کند. در مجموع این طبقه به دو گروه قابل تقسیم هستند:
۱. علم گرایان (جریان مخالف فلسفه و کلام)
عقل نزد این دسته چیزی به جز ادراک علوم طبیعی و به کارگیری حس و تجربه در فهم طبیعت نیست. به تعبیر دقیق تر، همان ابزار حسی و تجربی کشف علوم طبیعی است. به همین دلیل عقل گرایی نزد این دسته به معنای «علم گرایی» برمی گردد. شاید بتوان سید قطب(۱۳۲۴-۱۳۸۴ق) را نظریه پرداز این طبقه دانست. او می گوید: «عقل اصلاً برای ادراک غیب آفریده نشده؛ زیرا انسان برای انجام وظیفه ای که برای آن خلق شده، یعنی خلافت بر زمین، به علم غیب نیازی ندارد. … و واقعاً مضحک است که فلاسفه می خواهند ادراک بشری را از طبیعت و خلقت خود خارج نموده و بیرون از حیطه قدرت و طبیعت عقل، آن را بکار گیرند.[۸] او با استناد به آیات قرآن، وظیفه عقل را، شناخت قوانین هستی معرفی می کند،[۹] که با قلمرو علوم طبیعی و تجربی تطابق دارد. این افراط در گرایش به علوم طبیعی، به قدری است که جوهری طنطاوی(۱۲۸۷-۱۳۵۸ق) در تفسیر خود بسیاری از آموزه های عقیدتی را با علوم طبیعی قابل اثبات می داند.[۱۰] وی یقین تام و کامل به آخرت و زندگی پس از مرگ را به وسیله علم احضار ارواح کاملاً ممکن می شمارد.[۱۱]
البته این دسته از نومعتزله برای اثبات ناکارآمدی علوم عقلی در عقائد، به ادله دیگری همچون خطا پذیری فلسفه، اختلاف فلاسفه، عدم حجیت عقل، ناتوانی فلسفه در اطمینان قلبی، جدلیت و پیچیدگی فلسفه و. .. نیز متمسک شده اند.[۱۲]
۲. عقل گرایان اعتدالی
یکی دیگر از جریان های وحی گرا در بین نومعتزله، جریانی است که نه تنها با فلسفه و کلام مشکلی ندارد بلکه خود مروج این روشند. البته پراکندگی این جریان نومعتزله بیشتر در میان شاگردان ـ با واسطه یا بی واسطه ـ سید جمال الدین اسدآبادی است. کسانی که اگر چه در برخی موارد دچار اشتباهاتی شده اند اما تحت تأثیر افکار سید از اصول اساسی اسلام عقب نشینی ننمود ه اند. این دسته با اعتراف به محدودیت های عقل، خودبنیادی و استقلال آن از وحی را، آسیب جدی عقل بشری می دانند. سیدجمال الدین با قدرت و شجاعت به مصاف عقل بسندگی و روشن گری غرب می رود و عقلانیت افراطی آنان را به نقد می کشد.[۱۳] محمدعبده شاگرد خلف سیدجمال الدین نیز به محدودیت عقل انسانی در رسیدن به سعادت معترف است و براین نکته تأکید می ورزد.[۱۴]
ابن عاشور نیز به محدودیت عقل بشر در ادراک برخی امور معترف است و با تقسیم بندی امور به علوم و تکالیفی که تحت سلطه عقل بشری در می آیند و آن دسته که در قدرت ادراک بشری نمی گنجند می گوید باید در فهم دسته دوم به بیان شارع رجوع کرد.[۱۵] این گروه همواره نسبت به عقل گرایی افراطی بریده از شرع در تعالیم فلاسفه غرب، انتقاد داشته و روی کرد افراطی غرب به عقل را باعث انحطاط اخلاقی و معنوی جامعه غربی می دانند. چنین روی کردی بسیار شبیه نگرش اندیشمندان و فلاسفه شیعه به عقل است.
ب) نومعتزله غرب گرا (عقل گرایان افراطی)
این گروه که همان نومعتزله به معنای خاص هستند، عقل را کاملاً مستقل دانسته و مطلقاً هیچ منبع غیر عقلانی را قبول ندارند و به وحی به عنوان یک منبع معرفتی نمی نگرند. معتقدند که خود عقل است که حدود خود را تعیین می کند و دین نمی تواند برای عقل تعیین تکلیف کند. این نوع عقلانیت، رنگ هیچ نوع دینی را به خود نمی پذیرد و حتی می تواند منتقد دین باشد. عقل در این نگاه خود منبعیت مطلق دارد و خودش حکم صادر می کند.[۱۶] روی کرد این گروه به عقل بسیار شبیه روی کرد عقلانیت مدرن غربی است؛ یعنی عقلی خودبنیاد و آزاد از هرگونه قید و تعلق. این افراد، کار اندیشمندان مسیحی بر روی متون مقدس خود را الگو قرار داده اند و طبیعی است که این رویکرد مورد نقد بسیاری از اندیشمندان مسلمان، قرار گیرد.
این گروه در پی چاره جویی برای عقب ماندگی و انحطاط مسلمانان، معتقدند که عقلانیت مدرن غرب می تواند باعث پیشرفت آنان شود. غ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 