پاورپوینت کامل «ولایت» در اندیشه قرآنی_ عرفانی علامه طباطبایی ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «ولایت» در اندیشه قرآنی_ عرفانی علامه طباطبایی ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «ولایت» در اندیشه قرآنی_ عرفانی علامه طباطبایی ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «ولایت» در اندیشه قرآنی_ عرفانی علامه طباطبایی ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

ولایت از مقوله کلی و تشکیکی بوده که فرد اکمل و اظهر آن، ولایت حق تعالی است. انسان با عبودیت می تواند به مقام ولایت مفتخر گردد. به تعبیر دیگر حصول به درجات قرب و مقامات ولایت مستلزم طی کردن یک سلسله ریاضت ها و مجاهدت های روحی و معنوی ای است که با عبودیت در قالب تعبد قلبی و عملی به شریعت محمدی(ص)، تحقق می یابد.

از نظر علامه، گرچه ولایتِ امام موهوبی است یعنی تنها به واسطه لیاقت ذاتی و استعداد فطری و به عبارت دیگر از راه اختصاص الهی و اختیار ربّانی حاصل می شود (مجذوب سالک) ولی مرتبه ای از ولایت یعنی انکشاف واقعیت باطنی، برای افراد دیگری غیر از امام نیز ممکن است و می توان بعضی از مراتب ولایت الهیه را با تلاش و کوشش به دست آورد.[۱] لذا ایشان در رساله الولایه خود فصلی مجزّا و مستقل _ در این باب که مقام ولایت انحصاری نبوده و قابل وصول برای همگان است_ گشوده است که ماحصل آن این است که سالک با مجاهدت شرعی به رؤیت قلبی و شهود باطنی حق تعالی نایل می گردد.[۲]

مفهوم «ولایت»

واژه «ولایت»مشتق از «ولْی»(به سکون لام) در اصل به معنای «قُرب» است؛ «و أصله القرب و الدنوّ»[۳] و لذا سایر معانی آن از باب «تردّ الأشیاءِ إلی اُصولها» به «قرب» بر می گردد «و الباب کلّه راجعٌ إلی القُرب»[۴] بنابراین در تمامی مشتقات این ماده، معنای «قرب» وجود داشته و سایر معانی ولایت نیز به این معنا بر می گردد. از این رو برخی گفته اند: «اعلم اَنّ الولایه مأخوذهٌ من الوَلْی و هو القرب، لذلک یسمّی الحبیبُ ولیّاً، لکونه قریباً من محبَّه و فی الاصطلاح هی القرب من الحقّ سبحانه»؛[۵] ولایت را از «ولْی» به معنای قرب و نزدیکی گرفته اند، لذا حبیب را ولی گویند زیرا که به محبتش نزدیک است و در اصطلاح عبارت است از «قرب به خدای سبحان».

بر این اساس که معنای اصلی و حقیقی ولایت و حدّ جامع آن، «قرب» است، تعاریف گوناگونی ارائه شده که از آن جمله است:

بر اساس موارد استعمال ولایت در قرآن، مراد از «ولایت»، نحوه ای نزدیکی بدون فاصله، بین دو چیز است که موجب نوعی حق تصرف و مالکیت تدبیر در غیر می شود.[۶]
«ولایت»، برداشته شدن واسطه بین دو چیز است، به گونه ای که چیزی غیر از آن دو، میانشان حائل نباشد؛ و سپس از باب استعاره برای انواع قرب مکانی، نسبی، مکانتی و اعتقادی، استعمال شده است؛ چنانکه علامه می فرماید: «و الولایه وإن ذکروا لها معانی کثیره لکن الأصل فی معناها، ارتفاع الواسطه الحائله بین الشیئین بحیث لایکون بینهما ما لیس منهما، ثم استعیرت لقرب الشیء من الشیء بوجه من وجوه القرب کالقرب نسباً أو مکاناً أو منزلهً أو بصداقه أو غیر ذلک. ..»[۷]

اقسام ولایت در قرآن

ولایت به اعتبارات مختلف قابل تقسیم است. از دیدگاه علامه ولایت در قرآن بر چهار قسم است:

آیاتی که اشاره به ولایت تکوینی خدای متعال دارد و اینکه خدا صاحب هرگونه حق تصرف و تدبیر در موجودات است؛ مانند: «فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی»[۸] و «أَنْتَ وَلِیی فِی الدُّنْیا وَالآخِرَهِ»[۹]
آیاتی که ولایت تشریعی و هدایت و ارشاد و. .. را برای خدای متعال ثابت می کند؛ مانند: «اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ»[۱۰]، «وَاللَّهُ وَلِی الْمُؤْمِنِین[۱۱] و «وَاللَّهُ وَلِی الْمُتَّقِینَ»[۱۲]

پس دو سنخ ولایت برای خدای متعال است؛ یکی ولایت تکوینی یا حقیقی، یعنی حق تصرف و تدبیر در خلقت که مبتنی بر اصل قانون علیت است. در این قسم از ولایت، ذات قدس ربوبی به عنوان علّه العلل و مسبّب الأسباب در عالم هستی، تصرف و تدبیر جمله کائنات، تحت اراده و مشیت مطلقه اوست و او «ولیّ مطلق» موجودات است. از این رو علامه طباطبایی در تفسیر «ولیّ» در آیه کریمه «فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ أَنْتَ وَلِیی فِی الدُّنْیا وَالآخِرَهِ»[۱۳] ولایت خداوند را قائم بودن او بر هر چیزی در ذات و صفات و افعالش می داند که منشأ این نوع ولایت، ایجاد و اظهار موجودات از کتم عدم به عرصه هستی و وجود است. .. و لذا یوسف(ع) در جایی که سخن از ولایت خدای متعال به میان می آورد می گوید: «فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ أَنْتَ وَلِیی فِی الدُّنْیا وَالآخِرَهِ»[۱۴] یعنی من تحت ولایت تامّه تو هستم بدون اینکه در آفرینش خود دخالتی و در ذات و صفات و افعالم استقلالی داشته یا برای خود مالک نفع و ضرر و یا مرگ و حیات یا نشوری باشم. چنین نگرش و بینش توحیدی، خاص مقام مخلصین است. لازم به ذکر است که در ولایت تکوینی رابطه ولیّ (خدای متعال) و مولی علیه (مخلوقات) رابطه علت و معلول است؛ طوع و شوق همانند رابطه نفس و اعمال آن. در ولایت تکوینی، با اراده ولیّ، مولی علیه بدون تخلف (مراد از مرید) تحقق می یابد؛ زیرا تخلف معلول از علت، محال است.

و دیگری ولایت تشریعی یا اعتباری است که منحصر در حوزه موجودات دارای اراده و اختیار مانند انسان می باشد. بر این اساس ولایت تشریعی یعنی حق تصرف و تدبیر در تشریع و قانونگذاری.[۱۵] «ولایت بر تشریع که در محدوده اعتباریات است اگرچه رابطه ولیّ قانونگذار با قانون، رابطه علت و معلولی (از نوع ولایت تکوینی) است که با اراده ولیّ، قانون جعل می شود، لیکن رابطه قانونگذار با امتثال محتوای آن، رابطه علت و معلولی نیست بلکه اراده مکلّف ها در امتثال آن دخیل است. از این رو تخلف در مقام امتثال ممکن است.» «در بینش اسلامی زمام اصلی ولایت تشریعی در اختیار صاحب ولایت تکوینی است؛ یعنی ولایت تشریعی اصالتاً از آن پروردگار است که ولایت تکوینی بر عالم دارد.»[۱۶] پس ولایت تشریعی خداوند از ولایت تکوینی او ناشی می شود و نیز «ولایت تکوینی و ولایت تشریعی خداوند متعال غیر قابل انفکاک از یکدیگر است.»[۱۷]

نتیجه اینکه در بینش توحیدی: اولاً ولایت تکوینی و تشریعی منحصر در خداوند متعال است؛ و به تعبیری دیگر ولایت حق تعالی ذاتی است (اصیل و مستقل).

ثانیاً ولایت تشریعی خداوند از ولایت تکوینی او ناشی می شود. ثالثاً ولایت تکوینی و تشریعی خداوند از یکدیگر تفکیک ناپذیر است.

آیاتی که ولایت تشریعی را برای خداوند ثابت می کرد، همان را برای رسول خدا(ص) ثابت می کند؛ و قیام به تشریع و دعوت به دین و تربیت امت و حکومت بین آنان و قضاوت و فصل خصومت در میان آنان را از شؤون و مناصب رسالت آن حضرت می داند؛ «النَّبِی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۱۸] و «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ»[۱۹]
آیات دسته سوم که ولایت تشریعی را برای رسول خدا(ص) ثابت می نمود، همان را برای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) نیز ثابت می کند؛ مانند آیه ۵۵ سوره مائده که بعد از اثبات ولایت برای خدا و رسول با «واو» عاطفه عنوان «الذین امنوا» را که جز بر امیرالمؤمنین منطبق نیست، به آن عطف نموده است. به یک سیاق این سنخ ولایت را که در هر سه مورد گفتیم، ولایت واحده و البته اصیلی است برای پروردگار متعال، و برای رسول خدا و امیرالمؤمنین(ع) به طور تبعیت و به اذن خدا ثابت می شود.[۲۰]

بنابراین ولایت تکوینی و تشریعی خداوند بالذات و ولایت غیر او، ولایت بالغیر است و آنان مظاهر و وسائطند. به تعبیر دیگر ولایت خداوند متعال، اصلی و ذاتی است و ولایت دیگران تبعی و عرضی. پس ولایت پیامبر و ائمه هدی(ع)، اعطاء و افاضه الهی است. توضیح مطلب اینکه خداوند متعال با تعابیر «أَطِیعُوا»[۲۱]، «اتَّبَعُوا»[۲۲] «اسْتَجِیبُوا»[۲۳]، «خُذُوا»[۲۴]، ولایت تشریعی را برای آن حضرت ثابت داشته است. در روایات نیز ولایت تشریعی اولیای دین با تعابیر فاخری چون «وُلاهُ أمر اللهِ فی عباده»[۲۵]، «حجج الله فی خلقه و خلفاؤه فی عباده و اُمناؤهُ علی سِرّه»[۲۶]، «ابواب الحکمه، مفاتیح الرحمه، اُمناء الکتاب»[۲۷]، «خزّان الله علی علمه و غیبه و کِلَمَته»[۲۸]، «ودائع الله و حجَّتُهُ»[۲۹]، «الاَدِلّاءُ علی الله»[۳۰] یاد شده است.

پس با این تعابیر، اولیای الهی صرفاً مظاهر ولایت الهی و واسطه دریافت کمالات و فیوضات الهی اند. آنان مجاری فیض حق و خلق می باشند. به تعبیر علامه، ائمه وسائط و مجاری فیض از ناحیه حق به مخلوقاتند و هر چه به خلق می رسد از ناحیه آنهاست.[۳۱] «بکم فتح الله و بکم یختم»[۳۲] تجلیات فعلی حضرت حق جل و علا چه در بدو وجود و فتح آن و چه در عود وجود و ختم آن، از طریق حقایق نوری آن بزرگواران که جلوه اول هستند، می باشد. «من أرادَ الله بدء بکم» و «و من قصده توجّه بکم»[۳۳] هر که قصد و اراده خدای متعال کند به سبب آن ذوات نورانی، متوجه حضرت حق خواهد شد.

در اندیشه علامه طباطبایی، امام، وسیله و واسطه فیوضات از جمله معرفه الله است؛ «شناسایی خداوند بدون شناسایی امام صورت نمی گیرد؛ زیرا امام به منزله مصَبّ، محل ریزش آب، و جایگاه افاضه فیض از بالاست. پس نخست امام که از همه کامل تر است فیض می گیرد و بعد بقیه موجودات از امام فیض می گیرند.»[۳۴] هم چنین از منظر ایشان، امام واسطه فیض در حصول به کمال است.[۳۵]

خصال عبادی اولیای الهی

چون حصول به مقام رفیع ولایت و مأوا گزیدن در حرم قُرب الهی، جز با عبودیت محضه، میسور نخواهد بود؛ از این رو در قاموس عبودیتِ اولیای الهی، عرفان، اخلاص، عشق و محبت خمیر مایه عبادت است. بر این اساس می توان عبادت اولیای الهی را به چهار قسم تقسیم نمود:

الف) عبادت عارفانه

از دیدگاه علامه طباطبایی، «عبادت» و «معرفت» ملازم و مقارن یکدیگرند؛ لذا می فرماید: «از آنجا که عبادت، توجه به خداوند است، بدون معرفت تحقق نمی یابد؛ گرچه خود عبادت مقدمه معرفت و مایه و موجب آن می گردد، اما انجام عبادت به صورت حقیقی آن، نیاز به معرفت و شناخت دارد. .. و به دیگر سخن، عبادت باید از روی معرفت باشد تا معرفت به بار آورد.»[۳۶] پس ارزش عبادت منوط به میزان معرفت است و «عبادت بی معرفت خرواری به خردلی فلا نقیم لهم یوم القیامه وزنا[۳۷] خرّم آنکه ثقلت موازینُه»[۳۸].[۳۹] لذا عابدِ عارف با عبادت عارفانه خویش، خرق حجب و کثرات کرده و به مقام توحید وجودی و شهودی می رسد؛ چنانکه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در روز عرفه به خدای متعال عرضه می دارد: «الهی أنت الذی أشرَقَتِ الأنوار فی قلوب أولیائک حتی عرفوک و وَحَّدوک»[۴۰]خدای من، تویی که انوار [معرفت] را بر قلب های اولیاء متجلی ساختی تا به مقام معرفت نایل شدند و تو را به وحدانیّت شناختند.

ب) عبادت مخلصانه

مخلصین از اولیای الهی، با شعار: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَنُسُکی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.