پاورپوینت کامل نگاهی گذرا به زندگی بزرگان;مرحوم محمدتقی فلسفی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی گذرا به زندگی بزرگان;مرحوم محمدتقی فلسفی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی گذرا به زندگی بزرگان;مرحوم محمدتقی فلسفی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی گذرا به زندگی بزرگان;مرحوم محمدتقی فلسفی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۳۶

بی شک تسلّط بر سخن و چیره دستی در خطابه یکی از موهبت هایی است که خداوند متعال
نصیبِ هرکس نمی کند. اگر خطیبی این هنر را با علم و دانش و ژرف نگری بیامیزد، کلامی
سراسر جذّاب و هدایت گر می آفریند. استاد مسلَّم سخن، جناب حجهالاسلام محمد تقی
فلسفی(ره) یکی از این نمونه ها بود که سخنوری و دانشوری در وجودش ممزوج شده بود و
سخنش را حلاوت می بخشید. خطابه های او به گونه ای بود که هم مردم عادی سود می جستند
و هم اهل فکر و اندیشه از آن توشه ها می چیدند. وی با ذهنِ کنج کاو خود نیازهای
جامعه را به خوبی درک کرده بود و با مطالعه و اندیشه در خصوص آن ها در قالبِ کلام و
سخن به طرح آن ها می پرداخت.

مرحوم فلسفی نمونه و الگوی بسیار برجسته ای برای همه سخنوران و دانشوران متعهد بود
که باید بیش تر به جامعه ـ خصوصاً نسل جوان ـ شناسانده شود. در این مقال گوشه هایی
از زندگانی آن استاد فرزانه را مرور می کنیم.

تولد و تحصیل

در روز دهم ربیع الاول ۱۳۲۶ قمری در خانواده ای روحانی کودکی دیده به جهان گشود که
نامش را محمدتقی گذاشتند. پدرش آیه اللّه شیخ محمدرضا تنکابنی یکی از علمای بنام و
روحانیان فاضل و مدرسین حوزه علمیه تهران بود. حجهالاسلام فلسفی(ره) در دامن پدر و
مادری باتقوا و مهربان پرورش یافت. او از همان کودکی بسیار مؤدّب و در برخوردها
ملایم و نرم بود. زهد و تعبّد پدر و مادر، شخصیت اصلی او را در کودکی شکل می داد.

وی در شش سالگی وارد دبستان (توفیق) شد و پس از اتمام کلاس ششم به پیش نهاد پدرش و
علاقه مندی خود به روحانیت، درس طلبگی را آغاز کرد. صرف و نحو را در محضر آقای شیخ
محمد رشتی، معانی و بیان را در حضور آقای میرزا یونس قزوینی، فقه و اصول را نزد شیخ
محمدعلی کاشانی و شیخ مهدی فرا گرفت. حجهالاسلام فلسفی هم چنین قوانین و لمعه را در
محضر پدر بزرگوارش و فلسفه را نزد میرزا مهدی آشتیانی تلمذ کرد. حضور پدر به عنوان
مجتهد و مدرّسی نام دار موجب می گردید تا طلاب برای استفاده از علم و دانش او و
مردم برای حل و فصل مشکلات و دعاوی خود به منزل ایشان مراجعه کنند و بدین ترتیب
حجهالاسلام فلسفی در سال های کودکی و نوجوانی با افراد گوناگونی آشنا شد و در اثر
همین رفت وآمدها زمینه آشنایی بیش تر او با قوانین و آداب اجتماعی فراهم گردید. وی
در سن ۲۳ یا ۲۴ سالگی با دخترعموی خود ازدواج کرد و از آن پس دوران دوم زندگی خود
را شروع کرد.

زمینه برای منبری شدن

حجهالاسلام فلسفی از نوجوانی به منبری شدن علاقه مند بود. مادرش نیز اصرار داشت تا
فرزندش منبری شود و در خدمت امام حسین(ع) باشد. وی در این باره می گوید:

(مادرم مسئله منبر رفتن را پیش آورد، که در نتیجه خط من و برادرم از هم جدا شد.
مرحومه مادرم روی علاقه شدیدی که به حضرت امام حسین(ع) داشت، به پدرم گفت که فلانی
باید منبری شود. پدرم می گفت: آن ها باید درس بخوانند و این با منبر جمع نمی شود.
مادرم می گفت: نمی شود که یکی از بچه های من در خدمت حضرت امام حسین(ع) نباشد، پس
باید حتماً منبری شود. خلاصه پدرم از یک طرف می گفت باید تحصیل من ادامه پیدا کند و
مادرم از طرف دیگر اصرار داشت که باید منبری شوم. سرانجام توافق کردند که ما بچه ها
به گفته پدرمان از روز شنبه تا غروب چهارشنبه ها در اختیار درس و بحث و مدرسه باشیم
و از صبح پنج شنبه و شب و روز جمعه من در اختیار منبر باشم.)۱

مرحوم فلسفی از آن به بعد اساس فعالیت خود را منبر قرار داد و با مطالعات مستمر
درباره آن و تشویق پدر و مادرش و مردم، منبر او از جذابیت و کیفیت بالایی برخوردار
شد و عموم مردم نیز به منبرش توجه پیدا کردند. خود ایشان می گوید:

(چون از اوایل کار منبر توجه مردم نسبت به من زیاد بود، موجب تشویقم گردید. در واقع
بخشی از موفقیت من در امر منبر، مرهون همان استقبال فراوان مردم بود.)۲

اولین تجربه منبر

مرحوم فلسفی در خصوص اولین تجربه منبر خود چنین می گوید:

(اولین باری که بنا شد به منبر بروم، نزد آقای شیخ علی اکبر رشتی که فامیلی اش
(عزمی) بود و منبر می رفت، رفتم و گفتم: یک منبر برای من بنویس… او برای من یک منبر
نوشت. من این منبر را از حفظ کردم. تصمیم گرفتم اولین منبرم در همان مسجد فیلسوف
باشد که پدرم شب ها در آن جا نماز جماعت اقامه می کرد. بعد از نماز مغرب و عشا منبر
رفتم… ابتدای منبری که آقای عزمی برایم نوشته بود، چند بیت شعر داشت و من با آن
اشعار منبر را شروع کردم:

بسم الله الرحمن الرحیم

بی مهر علی به مقصد دل نرسی

تا تخم نیفشنی به حاصل نرسی

بی دوستی علی و اولاد علی

هرگز به خدا قسم به منزل نرسی

کشتی نجاتت ز هلاک است علی

بنشین که به ورطه های قاتل نرسی

وقتی این سه بیت شعر را خواندم، آقای شیخ محمد شمیرانی با صدای بلند گفت: آفرین! به
راستی این یک کلمه آفرین در آن روزگار به من چنان قدرتی داد که هر وقت بشنوم یا در
کتابی بخوانم که تشویق چه قدر مؤثر است، این آفرین او مثل آفتابی در ضمیر من می
درخشد.)۳

دیری نپایید که حجهالاسلام فلسفی خطیبی توانا شد و نامش در تهران پیچید. در مهم
ترین جلسه ها از او دعوت به عمل می آوردند، زیرا عمیق می اندیشید و مسائل را روان و
دسته بندی شده و به صورتی گویا و دل نشین به زبان می راند. او نیازها و موقعیت ها
را به درستی و هوش مندانه می شناخت و منبر را سنگر دیده بانی برای حفظ اسلام و
هدایت مردم می دانست.

ویژگی های منبر فلسفی

حجهالاسلام فلسفی روش وعّاظ قدیم را نمی پسندید، از این رو سعی کرد شیوه ای نو
ابداع کند و آن را گسترش و شیوع دهد. بنابراین سبکی نو را به وجود آورد، که این
نوآوری، جذابیت خاصی به منبر ایشان می داد. منبر مرحوم فلسفی نسبت به سایر وعّاظ
معاصر خود برتری و امتیازات ویژه ای داشت، که برخی از آن ها را برمی شمریم:

۱ـ طرح و بیان مسائل ضروری اخلاقی و تربیتی با بهره گیری از آیات قرآن، احادیث
معصومین(ع)، روان شناسی و علوم روز;

۲ـ طرح و بیان مسائل ضروری اجتماعی، اقتصادی و احیاناً سیاسی;

۳ـ رعایت وحدت بین نیروهای خودی و دوری از غیرخودی ها;

۴ـ پیراستن منبر از بیان مطالب خرافه و نامقبول;

۵ ـ مبارزه با عوام زدگی و عوام فریبی;

۶ ـ انتقاد از انحرافات اخلاقی، اجتماعی و تربیتی جامعه با توجه به مشاهدات و نمونه
های آماری;

۷ـ انتقاد بی پروا و شدید از برنامه های دولت و دولت مردان طاغوت;

۸ ـ مخالفت با غرب زدگی و ترویج فرهنگ بیگانه;

۹ـ دفاع از کیان روحانیت و تبعیت از خط مرجعیت;

۱۰ـ ژرف اندیشی و تحلیل دقیق و عمیق مسائل با توجه به اوضاع زمان.

حجهالاسلام فلسفی همواره ضرورت در نظر گرفتن این ویژگی ها را برای طلاب اهل خطابه
بیان می کرد و در جلسه های آموزش فن خطابه بر آن تأکید می کرد، تا این که به تدریج
شیوه سخنرانی ها به سبک ایشان تغییر کرد.

محورهای سخنرانی

سخنرانی مرحوم حجهالاسلام فلسفی معمولاً براساس آسیب شناسی وسیع و دقیق مسائل مهم
جامعه بود که گاه به تنهایی و گاه با کمک دوستان به آن دست می یازید. وی قبل از
خطابه به مطالعه عمیق و گسترده پیرامون موضوع سخنرانی می پرداخت و با روشی نو و
زیبا آن را به شنوندگان حاضر در جلسه ارائه می کرد. از جمله مواردی که مرحوم فلسفی
عنایت ویژه ای به آن داشتند، مسائل جوانان و بزرگ سالان و تربیت و اخلاق آنان بود و
این موضوع را همواره محور سخنرانی های خود قرار می داد. وی در این آسیب شناسی به
این نتیجه رسیده بود که جوان از یک سو دارای روحی لطیف و تأثیرپذیر است و از سوی
دیگر همین افراد، آینده سازان کشور اسلامی و هم آهنگ کننده امور جامعه می باشند،
بنابراین موضوع را محور بحث های خود قرار می داد.

پدران و بزرگ سالان نیز که وظیفه حساس و تأثیرگذاری در امر تربیت دارند، از جمله
محورهای جلسات سخنرانی ایشان بود. دلیل این سخن، اختصاص دادن چهار جلد کتاب درباره
جوانان و بزرگ سالان و سخنرانی های مختلف ایشان در طول عمر بابرکتش می باشد.

خصوصیات اخلاقی

مرحوم حجهالاسلام فلسفی هم چنان که درباره مبانی اخلاق نظری کتاب ها و سخنرانی های
زیادی از خود بر جای گذاشته، به اخلاق عملی نیز آراسته بود، زیرا از کودکی به خاطر
رشد و نمو در خانواده ای روحانی و باتقوا مسائل اخلاقی را رعایت می کرد و همواره
مؤدب بود و دوستان و اقوامش او را تکریم و احترام می کردند.

وی اخلاق اسلامی را محور زندگی خود قرار داده بود به طوری که به استاد اخلاق معروف
بود و دوستان و همراهان وی از او بهره می بردند. در این نوشتار فقط به چند مورد از
سجایای اخلاقی ایشان اشاره می کنیم.

الف) امین مراجع:

خصوصیات شخصی و ویژگی های منبرهای مرحوم فلسفی موجب جلب اعتماد علما و مراجع معظم
تقلید شده بود; از جمله نماینده آیه اللّه العظمی بروجردی برای مذاکره و ابلاغ پیام
های ایشان به شاه و کارگزاران او بود، که این نمایندگی تا پایان عمر آن بزرگوار
ادامه داشت و علاوه بر آیه اللّه العظمی بروجردی و به ویژه بعد از ارتحال آن مرجع
عظیم سایر علما و مراجع ایران و عراق نیز به حجهالاسلام فلسفی اعتماد داشتند. او در
نهضت امام امت شجاعانه وارد میدان شد و در قضایای انجمن های ایالتی و ولایتی و
کاپیتولاسیون سخن گوی مراجع بزرگوار بودند.

ب) احترام به دانشجویان:

مرحوم فلسفی با دانشجویان و جوانان با خوش رویی و صمیمیت برخورد می کرد و آنان نیز
به خاطر اخلاق نیکوی او جذب ایشان می شدند.

مرحوم فلسفی هرجا ضرورت و نیاز احساس می کرد، منبر می رفت; در سفری که برای درمان
به آلمان رفته بود، وارد شهر دانشجویی (گوتینگن) شد و برای آنان سخن گفت. خودش در
این باره می گوید:

(در بین راه به یک شهر دانشگاهی آلمان به نام (گوتینگن) وارد شدم. عصر پنج شنبه
بود. به فرزندم گفتم: اتومبیل را نگاه دار که قدری در خیابان قدم بزنیم. داشتیم قدم
می زدیم که دیدیم جوانی آمد و به فارسی سلام و علیک گرمی کرد. گفت: این جا شهر
دانشجویی است و من یک دانشجوی ایرانی هستم. شما کی آمدید؟ گفتم: الآن وارد شدیم.
جوان دانشجو گفت: آقا! ما شب های جمعه جلسه مذهبی داریم. امشب پیش ما بمانید و
میهمان ما باشید و جلسه ما را اداره کنید. یک قسمت خودتان سخنرانی بکنید و یک قسمت
هم به سؤال های ما جواب بدهید.

در آن… آپارتمان نمی شد جلسه عمومی تشکیل داد. به همین جهت دانشجویان مسلمان با پول
خودشان یک قطعه زمین را که ساختمان یک طبقه ویلایی داشت، اجاره کرده و برای جلسات
خود منظور داشته بودند. در آن جا حدود بیست دقیقه برای آن ها صحبت کردم. حدود دو
ساعت سؤال کردند. به فضل الهی سؤالات علمی و در فضای فکری دانشجویی بود. یادم هست
که یکی از دانشجویان پرسید: آقا شما در این اروپا چه چیزهایی را دیده اید که خوب
است و چه چیزهایی را دیده اید که بد است؟ گفتم: من خیلی گردش نکرده ام، ولی چیزی را
که دیدم خوب است; رعایت بهداشت و نظافت عمومی است، حتی توالت ها را هم مجهّز به
سیفون جهت شستشو نموده اند که مانع آلودگی است. اگر شما ایران آمدید، باید این روش
را داشته باشید. اما یک چیزی که بد است این است که این ها طهارت نمی گیرند. بعد
گفتم: خوب شما مرتب باشید و از امکانات بهداشتی این ها استفاده کنید، اما طهارت
اسلامی را بگیرید که پاکیزه باشید. به نظر من آن خوب است و این بد.)۴

ج) احترام به همسر:

حجهالاسلام فلسفی به همسرش بسیار احترام می کرد و هر روز که از عمر شریفش می گذشت
علاقه وی به همسرش بیش تر می شد. او در این خصوص می گفت: (هرچه از عمرم بیش تر می
گذرد، ارزش معنوی، روحانی، تقوا و فضیلت همسرم بیش تر در نظرم جلوه می کند).۵ او هم
چنین درباره اوصاف همسرش می گوید: (یکی از صفات بسیار عالی که ایشان داشتند، علوّ
همت و بلندنظری بود). وی همواره همسرش را (خانم) خطاب می کرد، که این نشانه علاقه و
احترام خاص مرحوم فلسفی به همسرش بود.

حیات سیاسی

حیات سیاسی حجهالاسلام فلسفی بسیار پرافتخار است و مدت زیادی از زندگی وی را
مبارزات سیاسی تشکیل می دهد. او در روزگار خود با دو جبهه مبارزه می کرد: از یک سو
با رژیم طاغوت و دولت مردان آن و از سوی دیگر با گروه های وابسته به بلوک شرق و غرب
به ستیز پرداخت. مرحوم فلسفی اندیشه سیاسی خود را که برگرفته از آیات قرآن و روایات
معصومین(ع) بود، هنگام سخنرانی با بیانی شیوا و شفاف برای عموم مردم مطرح می کرد و
همواره سعی در بیدار کردن مردم، خصوصاً جوانان، داشت. او برای فعالیت سیاسی، شیوه
انتقاد شدید و صریح از حکومت را بهترین و مؤثرترین شیوه مبارزه می دانست، زیرا آن
روز (انتقاد) کاربردی ترین شیوه برای بیان اهداف و یا مبارزه با هدف دیگران به حساب
می آمد.

دوران حیات سیاسی حجهالاسلام فلسفی چند مرحله داشت که هریک را به اختصار بیان می
کنیم.

الف) مبارزه با ملی گراها:

حجهالاسلام فلسفی دغدغه ای جز اسلام و مسلمین نداشت. او همواره از رژیم طاغوت به
خاطر رعایت نکردن قوانین و ضوابط اسلامی انتقاد شدید داشت و در این راه از هیچ
کوششی دریغ نمی کرد. ملی گراها از جمله کسانی بودند که با تفکرات مرحوم فلسفی مخالف
بودند، از این رو وی همواره با آنان مبارزه می کرد. دیدگاه های او درباره ملی گراها
بسیار شفاف و قاطع بود و در مجالس به صورت آشکارا بیان می داشت.

آقای فلسفی درباره مصدق می گوید: (آن چه می توانم بگویم این است که او با نادیده
گرفتن اسلامیت مردم، اشتباه بزرگی مرتکب شد. او از طرفی همیشه می گفت: من متکی به
ملت هستم و از طرف دیگر با تفکر روشن فکرانه غربی که داشت، به خداگرایی مردم ایران
و روحیه مذهبی آن ها چندان بها نمی داد و ملی گرایی را شعار خود ساخته بود. این
خطای آشکار را آخرین بار در روز ۲۷ مرداد در جواب هشدار مرحوم آیه اللّه کاشانی
نسبت به وقوع کودتا تکرار کرد و در حالی که مردم متدین از او فاصله گرفته بودند و
عملاً حمایت عمومی را از دست داده بود، به ایشان نوشت: من مستظهر به پشتیبانی ملت
هستم.۵)

اما مبارزات و افشاگری های مرحوم فلسفی بی جواب نمی ماند، زیرا هرگاه ایشان علیه
ملی گراها سخن می گفت، او را تخطئه می کردند. خودش در این باره می گوید:

(به دنبال سخنرانی من در قم و در حضور امام، ملی گراها و طرف داران مصدق در روزنامه
ها و مجلات خود به تخطئه آن پرداختند و آن را خلاف واقع وانمود کردند. آن ها به دو
موضوع اعتراض داشتند: اول این که چرا از شیخ فضل الله نوری دفاع نموده ای و او را
طرف دار مشروطه مشروعه معرفی کردی در حالی که او مخالف مشروطه و طرف دار حکومت
استبداد بود؟ دوم این که چرا از عمل کرد مصدق و اطرافیان او در ارتباط با شأن دین و
آیه اللّه کاشانی انتقاد کرده ای؟! آن ها مرا متهم نمودند که چون مخالف مصدق و
اطرافیان او هستم، این سخنان را گفته ام.)۶

مصدق هرچه داشت از صدقه سری آیه اللّه کاشانی داشت، ولی هنگامی که به قدرت رسید آیه
اللّه کاشانی را فراموش کرد. این ملی گرا فکر می کرد مردم رهرو او هستند و از
پشتیبانی ملت برخوردار است در حالی که سخت در اشتباه بود. حجهالاسلام فلسفی در این
باره می گوید:

(آیه اللّه کاشانی رهبری بود که مردم را در خیابان ها جمع کرد و آن ها را واداشت که
به نفع دکتر مصدق شعارهای بسیاری دهند و او را رهبر ملی تلقی کنند اما بعد از این
که نفت ملی شد، مصدق توهّم کرد که می تواند به اتکای گروهی روشن فکر و ادامه حمایت
بی دریغ مردم روی پای خود بایستد.)۷

در جایی دیگر می گوید: (روز سی ام تیرماه که وی از نخست وزیری برکنار شده و به
احمدآباد رفته بود و هیچ گونه امیدی به کسب مجدد قدرت نداشت، با پایمردی آیه اللّه
کاشانی و اعلامیه معروف ایشان که از مردم مسلمان خواست قیام کنند و مصدق را
بازگردانند، دوباره به قدرت برگشت. ولی همین بازگشت دوباره او [مصدق] مطلب را بر وی
مشتبه کرد.)۸

مصدق به مسائل دینی بی تفاوت بود، از این رو توده ای ها و کمونیست ها را آزاد گذاشت
و آنان نیز در روزنامه های خود به دین اهانت می کردند و این امر موجب خشم روحانیت و
مسلمانان از عمل کرد غیر دینی مصدق شده بود.

ب) انتقاد علیه رژیم طاغوت:

مرحوم حجهالاسلام فلسفی از حکومت طاغوت بسیار انتقاد می کرد و بارها به خاطر این
انتقادها دست گیر و یا ممنوع المنبر شد و در مواردی از شهر اخراج می شد. وی در این
باره می گوید: (انتقادهای من از رژیم سابق یکی و دو تا و سه تا و ده تا نبود، بلکه
متعدد بود. گاهی کلیات روانی جامعه را شرح می دادم و مثلاً می گفتم: ملت ایران
بردبار و حلیم است. صبر می کند، فشارها را می بیند، اما این حدّی دارد. در دعا یا
روایت است که فرموده اند: سنعوذ بالله من غضب الحلیمز یعنی پناه به خدا از خشم
انسان های بردبار و حلیم. آن ها که حلم ندارند، با یک کلمه آشفته می شوند و بعد زود
خاموش می شوند.اما بعضی ها خیلی حلم دارند، یک روز، سه ماه، چهار ماه، یک سال، دو
سال، سه سال تحمل می کنند; ولی وقتی خشمگین شدند و کاسه صبرشان لب ریز شد، دیگر از
پا نمی نشینند.

ییکی از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.