پاورپوینت کامل مخصوص مشترکین دوره دیپلم و بالاتر;خدا را چگونه بشناسیم ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مخصوص مشترکین دوره دیپلم و بالاتر;خدا را چگونه بشناسیم ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مخصوص مشترکین دوره دیپلم و بالاتر;خدا را چگونه بشناسیم ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مخصوص مشترکین دوره دیپلم و بالاتر;خدا را چگونه بشناسیم ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
۵۵
اعتقاد به خدای جهان و آفریدگار هستی در تمام مکتب های فلسفی، عرفانی و مذاهب الهی
دیده می شود. تنها مکتب های الحادی ـ که از عدد انگشتان دست تجاوز نمی کنند ـ
درباره وجود خدا تردید کرده اند; آن هم خدایی که یهود و نصارا به تصویر کشیده اند.۱
به هر حال، کلیه ملل و ادیان و مذهب های فلسفی و عرفانی به اصل وجود( الله) پای
بندند، حتی مذاهبی که به شرک آلوده شده اند نیز به خلاّق عالم عقیده داشته و دارند.
آنان به اتفاق آرا بر این باورند که موجودی برتر و مقدس تر از الله نیست و او یکتای
بی همتا است.
آن دسته از مذاهبی هم که به شرک گرایش داشته اند، در توجیه مرام و علت بت پرستی
گفته اند: قداست و برتری آفریدگار هستی به حدی است که بشر خاکی نمی تواند بدون
واسطه با او رابطه برقرار نماید و یا او را بپرستد: (اَینَ التراب و رَبّ الارباب)
خاک را با افلاک چه نسبتی است. ما باید از طریق عبادت معبوده، که مظاهر اللّه
هستند به او برسیم. یکی از علت های گم راهی کسانی که به شرک گرایش داشته اند این
است که خدا را با تمام وجود نشناختند و بدین دلیل و با این توجیه در وادی هولناک
شرک و بت پرستی سقوط کرده اند.۲
در مقابل، پیروان ادیان توحیدی بر این عقیده اند که بین خدا و خلق هیچ واسطه ای در
عبادت نیست، انسان باید بدون واسطه خدا را بپرستد و مشکلات معنوی و مادی خود را بی
پرده بیان کند.
برخی از نحله های اسلامی۳ می گویند: انسان در زمینه شناخت مبدأ هستی هرچه تلاش کند
به جایی نمی رسد و اگر چنان چه از اسما و صفات الهی هم کمک بگیرد، تنها به این
مرحله از شناخت دست می یابد و بس که (جهان را مبدیی و هستی را سرچشمه و کانونی
است); اما درباره چگونگی و صفات پروردگار، معرفتی به دست نمی آورد، چرا که هر اسم و
صفتی که برای حضرت حق جل و علا بیابیم و یا بسازیم از (او) کاملاً بیگانه است. عالی
ترین راه معرفت همین است که می دانیم هستی از فیض اوو ذات اقدسش از هر اندیشه و
گمانی برتر است. آنان می گویند ما در عرصه معرفت باید در مسیر تنزیه و تقدیس گام
برداریم.
این نظریه از جهت تقدس و پیراستن ذات حق از پندارهای خرافی و نامعقول بسیار عالی
است، ولی در مقام ارزیابی عقلانی، نوعی افراط و تندروی است، چرا که آنان شناخت کامل
و همه جانبه را با شناخت نسبی و محدود اشتباه گرفته اند و توجه نکرده اند که ما
درباره پدیده ها و مخلوقات او نیز به معرفت جامع و فراگیر نمی توانیم دست پیدا کنیم
تا چه رسد به صفات متعالی و اسمای حسنای آفریدگار.
که خاصان در این ره فرس رانده اند
به لا أحصی از تک فرومانده اند
معرفت ما از ذات اقدس الهی به میزانی که او را از سایر موجودات ممتاز سازد، کافی
است و این خود گامی در جهت بهتر شناختن خداوندگار است. البته عجز ما از تحصیل معرفت
کامل نمی تواند مجوزی باشد تا از معرفت نسبی و ناقص دست برداریم و احساس تکلیف
نکنیم. انسان هشیار و موحدِ بیدار پس از غور در صفات و اسمای الهی می تواند بگوید:
خداوند بالا و پستی تویی
ندانم چه ای، هرچه هستی تویی
فضانوردی که با سفینه فضایی روی کره ماه می نشیند و از نزدیک مطالعه می کند و سپس
از فقدان حیات در ماه خبر می دهد با آن کسی که در خانه اش نشسته و می گوید: در کره
ماه حیاتی نیست، خیلی تفاوت دارد.
در هر صورت ما بر این عقیده ایم که با غور در صفات و اسمای حسنای او، پروردگار جهان
را بهتر می توانیم بشناسیم، به ویژه صفاتی که در قرآن مجید و کلمات معصومین و دعاها
به ما رسیده است.
اسما و صفات چیست؟
پیش از پرداختن به صفات حضرت باری تعالی، در ابتدا لازم است تعریفی از اسم و صفت
ارائه دهیم.
انسان به هر واقعیت عینی که می نگرد دریافت و برداشت ذهنی مشخص و نسبتاً گویایی به
دست می آورد که به یُمن آن می تواند واقعیت ها را از یک دیگر ممتاز سازد و باز
شناسد. گاهی یک واقعیت ذهنی را دریافت می نماید و با ویژگی هایی که دارد از سایر
ادراکات ذهنی بازشناسی می کند; مانند ترسیم ذهنی مهندس از ساختمانی که هنوز روی
زمین پیاده نشده است. به هر حال انسان تا آن هنگام که در صدد تبادل فکری با دیگران
برنیامده لازم نیست علامتی بسازد، لیکن به مجرد این که بخواهد به تبادل فکری و
تفهیم و تفهم با سایر هم نوعان بپردازد ناگزیر باید برای دریافت ها و برداشت های
ذهنی خود، که از واقعیات عینی و یا فرضیات ذهنی حکایت دارد، علامتی اعتبار کرده و
به کار ببرد تا دیگران نیز با آن آشنا شوند و بتوانند با بهره گیری از این علانٌم
به آن چه در ذهن گوینده است آشنا شوند این علامت ها ممکن است در قالب خطوط و
تصویرها و یا الفاظ و عبارات باشد. این ها در واقع (اسم های قراردادی) برای امور
عینی و یا ذهنی اند و هم چنین هر کلمه ای که برای تعبیر از یک موجود به شکل توصیفی
به کار برده شود، (صفت) نامیده می شود; مانند علم و قدرت برای انسان. فیلسوف شهید
می نویسد: نام گذاری هایی که برای افراد و یا اشیای خارجی می کنند گاهی از نوع
علامت است و گاهی از نوع وصف. در قسم اول گرچه اسامی خود به گونه مستقل معانی
دارند، ولی معنای آن ها مورد نظر نبوده، بلکه تنها برای تشخیص و بازشناسی و عدم خلط
اشیا و اشخاص اسم گذاری شده است و لذا حکم یک علامت و نشانه ای بیشتر ندارد. بسا در
این نوع اسم گذاری معنای آن (اسم) علاوه بر این که از اوصاف و خصلت های دارنده آن
حکایت نمی کند ممکن است ضد آن هم باشد; مثلاً سیف الدین، نام شخص معاند دین و حاتم،
اسم بخیل و عادل، نام یک ظالم باشد، از باب (برعکس نهند نام زنگی کافور)، چون هدف
تنها اسم گذاری است نه بیان احوال و اوصاف صاحب آن.
در قسم دوم: اسم ها از شأنی از شئون صاحب نام حکایت می کند و روشن گر صفتی از صفات
او است. این مقدمه ضروری برای این بود که روشن شود اسمای حسنا و صفات الهی از سنخ
مجرد اسم و علامت نیست. تمام نام ها و صفات الهی نمایان گر حقیقتی از حقایق و شئون
ذات مقدس است. بدین جهت بین اسم و صفت نیز در ساحت ربوبی فرقی نیست.۴
صفات و نام های الله در قرآن
در قرآن کریم در حدود صد اسم برای ذات اقدس متعال ذکر شده است که در واقع صد وصف
است که نمونه آن در سوره حمد و توحید به چشم می خورد، ولی هیچ کدام به جامعیت
(الله) نیست; چرا که هر صفتی از صفات حضرت حق بیان گر یکی از کمالات او است; مانند
رحمان، رحیم، کریم، قدیر، تواب، غفور و…، ولی (الله) مبیّن ذاتی است که جامع تمام
صفات کمال و منزه از همه کاستی ها و نقص هاست; به عبارت دیگر صفات جمال و جلال با
همین نام مقدس نشان داده می شود. از این رو در زبان فارسی، بلکه در هیچ زبانی معادل
آن را نداریم; زیرا کلمه (خدا) از (خود آی) گرفته شده که در نهایت معادل واجب
الوجود است; یعنی موجودی که هستی از خود او است و از جای دیگر هستی را نگرفته و از
علت بی نیاز است. (الله) به گفته سیبویه از (وَلَه) اشتقاق یافته و به مفهوم حیرت
در برابر عظمت و یا به معنای عشق در برابر معبود است. مولوی می سراید:
معنی الله گفت آن سیبویه
ییولِهُون فی الحوایج هم لدیه
گفت: اَلَهْنا فی حوائجْنا اِلیک
وَالتَمَسْناها وجدناها لدیک
مولوی در این اشعار حالت انسان دردمندی را یادآور می شود که مضطر و بیچاره شده و از
تمام علل و اسباب، بریده و بی اختیار به قدرت بی نهایتی روی می آورد که او همان
(الله) است; ذات جامع، قادر، کریم، رحمان، رحیم و رزاقی که همه چیز و همه کس شیدای
اویند و از او سخن می گویند.
منتهای مراتب:
هرکس به زبانی سخن از وصف تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه
مولوی نیکو سروده است:
صد هزاران عاقل اندر وقت درد
جمله نالان پیش آن دیّان فرد
بلکه جمله ماهیان در موج ها
جمله پرَّندگان در اوج ها
بلکه جمله موج ها بازی کنان
ذوق و شوقش را عیان اندر عیان
تنها انسان ها نیستند که به گاه نیاز به سوی آفریدگار بی نیاز کشیده می شوند، بلکه
ماهی های در عمق دریا پرندگان هوا و نسیم های روح افز، همه پیش الله نالان و
شیدایند.
کفر و ایمان عاشق آن کبریا
مس و نقره بنده آن کیمیا
توحید و یکتایی الله
در نوشتار پیش صفات ثبوتیه و سلبیه را تعریف کردیم و بعد به توحید ذات پرداختیم.
اکنون در تکمیل بحث گذشته به اولین وصف که (توحید) است، می پردازیم.
در کودکی به ما آموخته اند که اصول دین پنج است:توحید; عدل; نبوت; امامت; معاد روز
قیامت.
توحید، یعنی آفریدگار جهان یکتای بی همتا است، شبیه و نظیر و مثل و مانند ندارد. به
ما آموختند که مقصود از این که خدا یکی است وحدت عددی نیست; بلکه وحدت نوعی است;
یعنی واجب الوجود مصداق یگانه ای دارد و دومی ندارد. واحد۵ است، فرد است و صمد،
کفوی، شریکی، مثل و مانند برای او متصور نیست. او حقیقتی است که یک مصداق بیش
ندارد; ولی اگر بگوییم توحید، یعنی خدا یک است و دو نیست، شنونده خواهد گفت: من هم
با تمام ویژگی هایی که دارم یکی هستم و دومی ندارم. بدین جهت گفته اند: واحدِ نوعی
است، یعنی برای واجب الوجود مصداق یگانه ای بیش نیست; در حالی که نوع انسان، که
ممکن الوجود است، مصداق های گوناگونی دارد و هیچ نوعی در ظرف عالم امکان منحصر در
یک فرد نیست ولی نوع واجب الوجود منحصر در الله است. بنابراین، توحید، یعنی اعتقاد
به یگانگی الله در ذات و صفات، گرچه صفات الهی عین ذات او است، منتها عقل برای
تقریب ذهن و شناخت حضرت باری تعالی چاره ای جز تفکیک صفات و ذات در مقام تصور
ندارد. ما وقتی صفات الهی را یکی پس از دیگری شناختیم و اثبات کردیم که خدا به این
دلیل یکتا است و دارای قدرت و علم بی پایان است، به تدریج برای ما مجموعه ای از
معرفت حاصل می شود و آن گاه عینیت صفات الهی با ذات را می فهمیم.
چگونگی سلوک در معرفت توحیدی
توحید و سایر مسائل فلسفه الهی به شکل های مختلفی بحث و بررسی شده اند. بعضی از
طریق تمایلات فطری در جست وجوی الله سیر می کنند، زیرا توحید امری فطری و ذاتی است
و بشر از راه فطرت خداخواهی به دنبال خدای یگانه ای که نظیر و شبیهی ندارد، می رود;
یعنی اولین گامی که در وادی معرفت می گذارد در جست وجوی خدای یگانه است. جمعی از
طریق مطالعه آیات قدرت و شاه کارهای خلقت وارد حوزه معرفت می شوند; یعنی پیش از هر
چیز نخست متوجه آثار حکمت و قدرت می شوند و از طریق اثبات حکمت و قدرت به وجود حکیم
علی الاطلاق و قادر متعال پی برده و سپس وحدانیت حق را اثبات می کنند. ولی در سلوک
فلسفی به قول شهید مطهری در آغاز امر واجب الوجود اثبات می شود; یعنی وجود موجوداتی
که مستقل و قائم به ذات و بی نیاز از علت اند، به اثبات می رسد بدون این که از وحدت
و سایر صفات ثبوتیه و یا سلبیه بحث شود، بلکه به همین اندازه اثبات می شود که جهان
هستی از موجود و یا موجوداتی که قائم به ذات هستند خالی نیست; این گونه نیست که
انواع هستی ها موجوداتی وابسته و غیرمستقل باشند.
بنابراین در سلوک فلسفی باید نخست اصل وجود چیزی را به اثبات رسانید، آن گاه به
اوصاف و احوال آن چیز پرداخت که گفته اند: (ثُبوتُ شیء لِشیء فَرع ثبوت المثبت له;
اثبات صفت و یا حالتی برای یک شیء فرع بر ثبوت و موجودیت آن چیز است). اول باید
شخصی به نام بوعلی سینا باشد تا سپس او را به صفاتی چون فیلسوف و طبیب و نابغه
منتسب کرد. اکنون که از طرق مختلف اصل وجود مبدأ متعال به اثبات رسید، اینک اولین
صفت او را که وحدانیت است، با چند برهان اثبات می کنیم.
دلایل توحید
ما نخست از آن نوع دلایل عقلی که امامان معصوم در پاسخ به سؤال پرسش گران مطرح کرده
اند آغاز می کنیم، آن گاه به دلیل فلسفی محض می پردازیم.
دلیل اول. برهان فرجه
این برهان برگرفته از سخن امام ششم(ع) در پاسخ کسی است که پرسید: چرا امکان ندارد
خالق جهان تعدد داشته باشد؟ فرمود: اگر فرض کنیم دو آفریدگار و واجب الوجود در عالم
باشد ،لازم است بین آن ها فرجه و امتیازی برقرار گردیده باشد، زیرا تکثر و تعدد
آفریدگار متفرع بر این است که هر کدام از آن ها چیزی داشته باشند که دیگری ندارد،
چرا که اگر هرچه این یکی دارد آن دیگری هم داشته باشد و عکس آن، در این صورت فرض
تکثّر و تعدد معنا پیدا نمی کند; بلکه یکی خواهند بود. منتها یکی: فرضی و خیالی و
دومی :واقعی و خارجی. پس در میان دو خدا (دو ذات واجب) امر سومی لازم است که مابه
الامتیاز آن دو باشد. آن امر سوم نیز باید از نوع هستی باشد; چون نیستی امتیازی نمی
تواند باشد. آن هستی امتیاز دهنده هم باید از نوع واجب الوجود باشد، زیرا اگر ممکن
الوجود باشد باید هستی خود را از ناحیه دیگری گرفته باشد .بنابراین لازم می آید
هریک از واجب الوجودها در مرتبه ذات خود از دیگری متمایز نباشند; بلکه با همه یکی و
در مرتبه بعد از ذات، تعدد و تکثر پیدا کرده باشد. وانگهی لازمه این حرف، ترکیب
واجب الوجود است و هر چیز مرکبی ممکن خواهد بود نه واجب و این محال است; مثل این
است که بگوییم یک موجودی مرکب از یخ و آتش باشد و حال آن که هرکدام از این ها وجود
دیگری را نفی می کند. پس آن امر سوم نیز باید ذاتی باشد واجب الوجود. پس وجود دو
حقیقتِ واجب مستلزم وجود سه امر واجب است و چون هرسه واجب الوجود و خدا هستند و بین
هر وجود واجب با دیگری امتیاز و فرجه ای ضرورت دارد و بی گمان واجب سوم نیز باید از
دو واجب الوجود دیگر ممتاز باشد; یک امتیاز نسبت به واجب اول تا این موجود واجب
(واجب اول) ممتاز سازد و امتیاز دیگری نسبت به واجب دوم داشته باشد تا این موجود
واجب را از دو واجب دیگر ممتاز و برجسته سازد. پس فرض وجود سه خدا (واجب الوجود)
مستلزم وجود پنج واجب خواهد بود و از آن جایی که طبق فرض عقلی این دو واجب نیز باید
از سه واجب اولیه امتیاز داشته باشند، لازمه اش این است که حداقل سه امتیاز مستقل
دیگری از سنخ وجود در کار باشد که آن امتیازها به نوبه خود واجب الوجودند و این خود
مستلزم هشت واجب است و هشت واجب دیگر نیز مستلزم سیزده واجب خواهد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 