پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;ویژگی ها و برتری های پیامبران(۲)ضرورت و لزوم معجزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;ویژگی ها و برتری های پیامبران(۲)ضرورت و لزوم معجزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;ویژگی ها و برتری های پیامبران(۲)ضرورت و لزوم معجزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;ویژگی ها و برتری های پیامبران(۲)ضرورت و لزوم معجزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۳

تاریخ پر فراز و نشیب بشر، گویای این حقیقت است که در هر عصر و زمانی، گروهی جاه
طلب برای تأمین خواسته های نفسانی و رسیدن به مقاصد پلید شیطانی، مقدس ترین و
فرهیخته ترین مناصب الهی را چونان (رسالت و نبوت)، (امامت و رهبری) و (مهدویت) را
دستاویز خویش قرار داده، ادعای پیامبری و امامت کرده اند. در این میان مردم هم بی
تقصیر نبودند، چرا که با عقل و درایت خدادادی باید حق را از باطل و سره را از ناسره
بشناسند و با این گونه مسائل حیاتی و اعتقادی، برخورد ساده لوحانه نداشته باشند و
برای روشن کردن صدق مدعیان رسالت به تحقیق و تفحص بپردازند، که بی گمان خدای متعال
آنان را یاری نماید: (و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا;۱ هر آن کس که برای
رسیدن به حقایق دینی تلاش کند، قطعاً او را به راه های خود رهنمون خواهیم ساخت. )
لیکن جمعی از مردمان بی خرد به هر ندایی پاسخ گفته و همچون پشه ها در جهت باد حرکت
کردند.

بی گمان نبوت، یک حقیقت عینی، تاریخی و سرنوشت ساز است. پیامبران با ابلاغ پیام های
الهی، مردم را به حیات پاک و زندگی معقول دعوت می کنند، اما حصول اطمینان عمومی، به
دلایل قطعی و نشانه های خدشه ناپذیری نیاز دارد تا مدعیان صادق از کاذب جدا شوند.
به قول شاعر:

ای بسا ابلیس آدم روی هست

پس به هر دستی نباید داد دست

راه های شناخت پیامبران راستین

گر چه برای تشخیص پیامبران راستین از دروغین، به یک اعتبار، چهار طریق وجود دارد که
عبارت اند از:

۱ ـ محتوای رسالت;

۲ ـ تصدیق و بشارت پیامبر پیشین و راستین به پیامبر جدید;

۳ ـ برتری ویژگی های فردی و امتیازات علمی و اخلاقی پیامبران;

۴ ـ معجزه; اما می توان از طریق وجود وحی، داشتن علم غیب، مقام عصمت و بلندای
محتوای رسالت، حقانیت پیامبر را شناخت، ولی این راه ها تنها برای نخبگان و خردمندان
با انصاف، مفید است، لکن اکثر مردم با این گونه معیارها قانع نمی شوند و گرنه به
مقتضای منطق عقلانی، چه دلیلی بر صداقت و حقانیت یک مدعی نبوت بهتر از فقدان سوء
پیشینه، حسن شهرت و سابقه درخشان، وجود دارد؟ مگر پاکی و قداست آنان از نوجوانی تا
پیری و رحلت، و همچنین مقبولیت عامه آنه، دلیل و برهان معقولی بر صدق مدعای ایشان
نیست؟ همان گونه که تاریخ گواهی می دهد نجّاشی، پادشاه حبشه، پس از شنیدن بخشی از
محتوای دعوت رسول اکرم(ص) از زبان جعفر بن ابی طالب و جست جو از حالات گذشته آن
حضرت، به حقانیت وی پی برد و ایمان آورد.

در هر صورت هر یک از این طرق یاد شده می تواند کار ساز باشد، ولی از همه مهم تر،
مقبول تر و همگانی تر، معجزه است.

اعجاز و معجزه چیست؟

اعجاز یکی از نشانه های بارز بر صدق ادعای رسالت و اثبات نبوت است، چرا که معجزه
همان گونه که از نامش پیداست، کاری است که دیگران از آوردن عین و یا مشابه آن، عاجز
و ناتوان باشند; به عبارت دیگر، معجزه عملی است خارق العاده که برای اثبات ادعای
نبوت به دست مدعی رسالت تحقق پیدا می کند.

گاهی معجزه سبب و علت طبیعی دارد; مانند نفرین کردن پیامبر به این که صاعقه آسمانی
کسی را بسوزاند، یا قحطی بیاید و یا طوفان دری، همه سرکشان و عاصیان را غرق کند. و
گاهی بدون علل و اسباب طبیعیِ شناخته شده، اعجاز تحقق پیدا می کند; مانند زنده شدن
مردگان، یا رویش درخت خرما در چند دقیقه و نظایر آن.

قرآن و معجزه

واژه معجزه به مفهومی که ذکر شد، از اصطلاحات و ابداعات متکلمان و فیلسوفان الهی
است و در قرآن به این تعبیر نیامده است، بلکه از کلماتی نظیر: (آیه)، (بیّنه) و
(برهان) استفاده شده که به ترتیب به مفهوم: دلیل روشن، نشانه واضح و دلیل خدشه
ناپذیر می باشد.

(بینه)، به دلیل روشن و آشکاری اطلاق می شود که در صورت اقامه آن، برای افرادی که
از عقل سلیم و هوش سرشار و عدل و انصاف، برخوردار باشند، هیچ گونه شک و تردیدی بر
صداقت مدعیان نبوت باقی نمی ماند. برای ازدیاد بصیرت، چند نمونه می آوریم:

۱ ـ قرآن از زبان قوم هود بازگو می کند: (یا هود ما جئتنا ببیّنه و ما نحن بتارکی
آلهتنا عن قولک و ما نحن لک بمؤمنین;۲ یعنی ای هود، هنوز بینه و دلیلی برای ما
نیاورده ای و ما به صرف ادعای تو دست از خدایانمان بر نمی داریم و به تو ایمان نمی
آوریم). این یک نوع تقاضای معقول و منطقی است، زیرا پیامبر باید برای اثبات ادعای
خود نشانه روشنی داشته باشد.

۲ ـ همین حقیقت را حضرت موسی نیز پس از تهدید و ارعاب فرعون و هوادارانش می فرماید:
(أولو جئتک بشیءٍ مبین;۳ حتی اگر یک دلیل روشن برای شما بیاورم، باز هم راه انکار
در پیش خواهید گرفت). (قال فأت به ان کنت من الصادقین;۴ گفت: اگر از راست گویان
هستی، بیاور). (فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین;۵ بی درنگ عصایش را انداخت، ناگهان
تبدیل به اژدهایی حقیقی گردید). پس از آن به اعجاز دیگری پرداخت: (و نزع یده فاذا
هی بیضاء للناظرین;۶ دستش را به گریبان برد، ناگهان نور سفید و درخشانی از آن خارج
شد)، به طوری که چشم ها را خیره ساخت. عموم مفسران، نور سفید را به یک نوع اعجاز
تفسیر کرده اند.

تناسب و تنوع معجزات

تنوع معجزات پیامبران علل مختلفی دارد، زیرا بشر در هر عصری در یک فن و حرفه ای
پیشرفت فوق العاده ای کرده است، از این روی معجزات انبیا متنوع و مناسب با فرهنگ
زمانشان بوده است.

وقتی فرعون در برابر دو اعجاز روشن حضرت موسی قرار گرفت، خطاب به مردم گفت: (ان ّ
هذا لساحر علیم… ;۷ بدون شک این مرد ساحر بسیار دانایی است. می خواهد با این اعجاز
ترسناک شما را از شهر و دیارتان اخراج نماید و بنی اسرائیل را جایگزین سازد. )

فرعون پس از مشورت با درباریان دستور داد ساحران بسیج شده و به مقابله برخیزند، ولی
عصای موسی ابزارهای آنان را بلعید.

وقتی ساحران دیدند موسی عملی فوق سحر و جادوی آنان آورد، به سجده افتادند و فهمیدند
که تبدیل عصا به اژدها از جنس سحر نمی باشد، بلکه اعجاز است.

سحر با معجزه پهلو نزند دل خوشدار

سامری کیست که دست از ید و بیضا بزند

سر این که حضرت موسی پس از اژدها شدن عص، دست در گریبانش برد تا معجزه دیگری ارائه
دهد، شاید برای این بود که اعجاز، تنوعی باشد و معجزه تنها از نوع مقوله رعب آور
نباشد، چون سیره و شیوه دعوت پیامبران بر بشارت و انذار استوار است تا برای ذوق های
مختلف جذاب و امید بخش باشد و از سوی دیگر، هر ساحری در یک رشته خاصی می تواند
مهارت داشته باشد; ولی در معجزه، تمرین و مهارت و رشته خاصی مطرح نیست، چون به اذن
و مشیت حق تعالی انجام می گیرد. سخن گفتن کودک چند روزه در گهواره، زنده کردن مرده،
شفا بخشیدن کور مادرزاد، پرنده گِلی را به پرواز در آوردن و شق القمر، از سنخ
کارهای خارق العاده ای است که دیگران از آوردن همانند آن برای همیشه ناتوان می
باشند.

عوامل ابهام آفرین در شناخت معجزه

در مسئله معجزه، عواملی وجود دارد که شناخت آن را با ابهام مواجه می کنند; از جمله:

۱ ـ آمیخته شدن معجزات با یک سلسله خرافات، اساطیر و افسانه های ساختگی که از سوی
دوستان نادان و دشمنان آگاه بازگو شده است. این دوستان بی خرد گمان کرده اند که هر
چه کارهای عجیب و غریب و خارق العاده را به پیامبران (بدون دلیل) نسبت دهند، به
منصب نبوت خدمت کرده اند و عقیده مردم را محکم تر نموده اند; غافل از این که با
چنین کارهایی نه تنها خدمتی نکرده اند، بلکه نخست قشر تحصیل کرده را از دست داده و
در نهایت باعث می شوند که مردم عادی، معجزات راستین پیامبران را نیز زیر سؤال
ببرند. آسیبی که به دین از ناحیه متحجرین وارد می شود، از دشمنان دین به مراتب بدتر
است.

۲ ـ غالب مدعیان دروغ پرداز در جهت تثبیت مدعای خود، به دین سازی و جعل مذهب روی
آورده اند، لیکن از آوردن معجزه ناتوان مانده اند; از این روی به سخنان سفسطه آمیز
و مغالطه گرانه دست زده اند تا غیر ممکن بودن اعجاز را به ثبوت رسانده و یا آن را
یک امر عادی نشان دهند.۸

۳ ـ خلط معجزه با کرامت و کارهای خارق عادتی که از ریاضت کشان، ساحران و یا اولیای
خدا سر می زند، بر ابهام و پیچیدگی آن افزوده است.

۴ ـ توجیهات علمی و تفسیرهای روشنفکران جدید، اعجاز را از مسیر طبیعی خود خارج کرده
و به صورت یک امر طبیعی در آورده است.۹

فرق معجزه با سایر اعمال خارق العاده

کارهای فوق العاده ای که از سوی مرتاضان، شعبده بازان و جادوگران انجام می گیرد، گر
چه خارق العاده است، ولی معجزه محسوب نمی شود، به علت این که:

اول، آنان اعمال یاد شده را از طریق آموزش های بشری و تمرین و تحمّل ریاضت های
سنگین به دست آورده و انجام می دهند، نه از طریق معمولی و به اذن و درخواست الهی;

ثانی، عمل آنان در راستای ادعای رسالت و پیامبری نمی باشد، گر چه ممکن است داعیه
مقامی داشته باشند;

ثالث، جرأت بر تحدی و مبارزه طلبی حتی به داعیه کرامت داشتن هم، ندارند، زیرا می
دانند اشخاصی مثل آنان و بلکه بالاتر از آنها هستند که این گونه کارها را بسا بهتر
از آنان، بدون ادعای مقامی به نمایش بگذارند. از این رو کمتر ریاضت کش، ساحر و
شعبده بازی دیده شده است که کارهای خارق العاده اش را دلیل بر اثبات نبوت خود
بشمارد و یا هماوردی کند; بلکه آن را یک نوع شغلی برای خود قرار داده اند تا از این
راه شهرت و یا ثروت و موقعیتی به دست آورند.

اژدها شدن عصای چوبین، معجزه است; ولی هر خرق عادتی، اعجاز محسوب نمی شود. همچنین
آب دهان به چاه انداختن و خشک شدن چاه و یا آب دهان به چشم کم سو مالیدن و کور گشتن
آن، با این که خرق عادت است و با ادعای نبوت توأم می باشد، ولی اعجاز نیست، زیرا در
جهت مخالف دعوت صورت گرفته است و خدا بدین سبب می خواهد او را رسوا کند و مردم را
از پذیرش مدعی دروغین نبوت بر حذر دارد.

فرق معجزه و کرامت

پیش از آن که فرق معجزه و کرامت را مشخص کنیم، نخست به تعریف اعجاز و کرامت از
دیدگاه خواجه طوسی و حکیم قدوسی پرداخته، سپس به جدا سازی آن دو می پردازیم.

خواجه نصیر الدین طوسی، معجزه را چنین تعریف می کند: (معجزه عبارت است از ثبوت امر
غیر عادی یا نفی آن، با خرق عادت مطابق با دعوت). ۱۰ امور عادی کارهایی است که تحقق
آنها از طریق علل و اسباب صورت گیرد و برای عموم قابل شناخت باشد، ولی امور غیر
عادی، اگر چه بدون علت نیست، ولی نمی توان علل و اسباب واقعیِ پیدایش آن را شناخت و
به کار گرفت; بلکه تحقق آن، منوط به اذن خداوند است، چرا که هیچ پیامبری از جنبه
بشری نمی تواند معجزه بیاورد و این ذات اقدس الهی است که برای اثبات رسالت رسولانش
به دست آنان معجزه می آورد; چنان که حضرت عیسی می فرماید: (انّی قد جئتکم بآیه من
ربّکم انّی اخلق لکم من الطّین کهیئه الطّیر فأنفخ فیه فیکون طیرا بأذن الله… و احی
الموتی بأذن الله…;۱۱ من از جانب پروردگارتان آیه و نشانه روشنی آورده ام. از گِل
خام چیزی شبیه پرنده می سازم و در آن می دمم، پس به اذن خدا پرنده واقعی شود و
پرواز کند. به اذن الهی، مرده را زنده می کنم و به شما می گویم که چه خورده اید…).
همه این امور، یک نوع اعجاز می باشد; به همین دلیل همواره با داعیه نبوت همراه است
و با کمال قاطعیت، مخالفان را به تحدّی و مبارزه می طلبد.

ولی کرامت عبارت است از ظهور بعضی از حالات و یا اعمالی که برای مردمان معمولی و
حتی مؤمنان و عالمان، در پرتو ریاضت های مشروع و تهذیب نفس و مخالفت با هواهای
نفسانی حاصل می شود. افرادی چون شیخ حسنعلی معروف به نخودکی، مرحوم میرزا مهدی
اصفهانی، مرحوم قاضی طباطبایی و میرزا جواد آقا تهرانی که کارهای غیر عادی انجام می
دادند، در پرتو ریاضت های مشروع بدین مقام رسیده اند. به قول حافظ:

این همه شهد و شکر کز نی کلکم ریزد

اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند

باید دانست که بعضی از طریق ریاضت های نامشروع می توانند کارهای فوق العاده انجام
دهند. دراویشی در ایران هستند که پس ازهای و هوی بسیار و کثرت اذکاری چون (هو، حق،
علی) به عالم خلسه فرو رفته، سپس چاقو به بدن خود می زنند و خون نمی آید، زیرا در
عالم خلسه و مدهوشی، کارهای فوق العاده میسور است ۱۲. شاهدان عینی دیده اند که سر
یک تن از خودی ها را بریده و دو باره به بدنش ملحق ساخته اند. بدون شک در این عمل،
از سحر و افسون و تصرف در چشم و خیال بینندگان استفاده کرده اند و اگر غیر از این
بود، بایستی خود را بهترین جراح پیوند اعضا در دنیا معرفی می کردند.

کرامت های راستین و دروغین

ابتلای شدید جامعه به این گونه مسائل و ضرورت شفاف سازی کرامت های راستین و دروغین،
ایجاب می کند که این بحث را پی گرفته و به جدا سازی حق از باطل و کرامت از اعجاز
بپردازیم.

کرامت در لغت، به معنای بزرگی و ارجمندی است که دو ویژگی اصولی دارد و چند خصوصیات
فرعی:

۱ ـ حالت ویژه و یا عمل خارق العاده ای است که برخاسته از ریاضت های مشروع و معقول
باشد;

۲ ـ از دارنده کرامت در حالت مکاشفه و یا عمل خارق العاده بهتر از حالت عادی، باید
کار خلاف شرعی سر نزند، بلکه گفتار و کردارش با شرع و عقل مطابق باشد.

لازم به ذکر است که خود سازی و تهذیب نفس، مراقبه و محاسبه آن، به اضافه تحمّل
ریاضت های مشقت باری چون ترک مباحات، اعتکاف های دراز مدت در مکان های مقدس، روزه
داری های زیاد و انجام نمازهای مستحبی، سجده های طولانی، شب زنده داری ها احسان و
انفاق های خالصانه و مخفیانه از ناحیه باری تعالی بی پاسخ نخواهد ماند; چنان که
ریاضت کشان کفر پیشه و جوکی های هندی را هم بی پاسخ نمی گذارد.

صمت و صوم و سحر و عزلت و ذکر به مدام

نا تمامی جهان را کند این پنج تمام

البته عارفان واقعی، نه ادعای کرامت دارند و نه در صدد مطرح کردن و اثبات برتری
خویش بر دیگران هستند. اینان از شهرت، سخت گریزان و ترسانند و از تعریف و ستایش
دیگران، غمگین; بلکه اگر کرامتی هم حاصل شود پیوسته در صدد کتمان کرامت و اخفای
کارهای نیک خویش و کشف و شهودشان می باشند.

کرامت باید مطابق دین و عقل باشد و از خلوص عمل و ریاضت های خداپسندانه برخیزد و به
حفظ کرامت دیگران منتهی شود; بنابر این هر عمل خارق العاده و یا حالت اعجاب آور را
که منجر به گناه شود، نمی توان کرامت نامید.

معروف است ریاضت کشی به مدینه آمده بود که در پرتو ریاضت های نفسانی هر کس هر چیزی
در دست می گرفت، آن را بازگو می ساخت. امام صادق(ع) چیزی در دست گرفت و پرسید: این
چیست؟ ریاضت کش خیلی به فکر فرو رفت، عرض کرد: آنچه در دست شماست می دانم، ولی تعجب
می کنم با این که این جا نشسته بودید، چگونه دست شما رفت و از یک فاصله دور تخم
کبوتر چاهی را از لانه اش برداشت. حضرت فرمود: راست گفتی. اکنون بگو از کجا چنین
قدرتی پیدا کردی؟ جواب داد: به علت مخالفت با هوای نفس. فرمود: آیا هوای نفس تو
اسلام را می پذیرد. گفت خیر؟ فرمود: پس مخالفت کن. وی به آیین اسلام مشرف شد، ولی
این حالت را از دست داد. حضرت فرمود: خداوند پاداش این ریاضت را به آخرت موکول
نمود.

مکاشفات رحمانی یا شیطانی

ییکی از کرامت ه، حالت مکاشفه ای است که برای انسان پیدا می شود. اگر بروز این
حالت از طریق صحیح باشد، نوعی کرامت محسوب می شود و گرنه از مکاشفات شیطانی خواهد
بود; به عبارت دیگر، اگر مکاشفه مولود عبادت خالصانه، بندگی، تزکیه نفس و ریاضت های
مأثور و مشروع باشد، رحمانی است و آثار پر برکتی در پی دارد و گرنه شیطانی خوهد
بود; مثلاً اگر کسی اظهار کند فلان ستمگر و جلاّد را در حال مکاشفه به صورت گرگ و
سگ مشاهده کرده، به ظن قوی ممکن است یک حالت ربانی و معنوی باشد; ولی اگر کسی در
حال مکاشفه، یک انسان موجّه و معروف به فضل و کمال را به صورت خوک مشاهده کند و آن
را بر ملا سازد، بدون شک از نوع حالات و مکاشفات الهی نخواهد بود، چرا که باعث غیبت
و افشای اسرار مؤمن گردیده که از گناهان کبیره است، در صورتی که جهان طبیعت مطابق
مشیت حضرت احدیت بر اساس ستر و پوشش استوار می باشد.

وانگهی به فرض آن که مکاشفه راستین باشد و توهم و تسویلات نفسانی نباشد، ولی چون
باعث افشای اسرار مؤمن گردیده است، باید گفت چنین عارفی در این امتحان شکست خورده
است. مؤمنی که حق او از کعبه مهم تر است چگونه بر باد دادن حیثیت او در دنیا توجیه
شرعی دارد، بلکه به موجب روایات، چنین کسی از دایره ولایت الهی خارج و داخل در
ولایت شیطان می شود.۱۳ معروف است عارفی به امام راحل اظهار داشت که فلان مسئول را
به شکل خوک می بینم، لطفاً او را عزل نمایید. امام فرمود: اول، با مکاشفه نمی شود
کشورداری کرد و در ثانی، اگر مکاشفه شما صحیح باشد، برای خودتان حجت است نه دیگران.
آری، مکاشفه الهی مجوزی برای بدگویی دیگران نمی باشد.

متأسفانه برخی از همین مدعیان کرامت پیدا شده اند که بدون هیچ گونه تخصصی در فقه و
فقاهت، خمس آل رسول را زیر سؤال می برند، نماز مسافر را تمام می دانند، شفاعت و
توسل و نذورات را منکر می شوند; در حالی که اگر اشخاصی خود آنان را شفیع بدانند و
به آنها متوسل شوند و یا برای ایشان نذر کنند، عمل این افراد را عین توحید تلقی
خواهند کرد.

در عصر ما برخی پا را فراتر گذاشته و معتقدند با ارواح مؤمنان و ملائکه و جنیان در
ارتباط اند و بیماران روحی را به کمک آنان درمان می کنند. با ترفند و تلقین و یا به
کمک جن و شیطان، انگشت های بسته مراجعه کننده را باز می کنند و از همین نقطه فریب
کاری آغاز می گردد. می گویند ما به جایی رسیده ایم که احکام را از ملائکه می گیریم
و نیازی به تقلید از فقها و مراجع نداریم. گروهی از مدعیان ارشاد به برخی از مریدان
چنین آموزش داده اند که به پرسشگران بگویند در شریعت از مراجع تقلید پیروی می کنیم،
ولی در طریقت و یا اصول عقاید، از مراد و مرشدمان پیروی می کنیم; در صورتی که تقلید
در عقاید، حرام است و تحقیق واجب می باشد و در احکام فرعی ،تقلید جایز است. وانگهی
طریقت از متن شریعت بر می خیزد و حقیقت نیز از شریعت استنباط می گردد.

آیا عمل خارق العاده از غیر پیامبران ممکن است؟

یکی از مسائلی که در باب اعجاز مطرح می شود این است که آیا امور خارق العاده از غیر
پیامبران امکان پذیر است یا خیر؟ در این باره عالمان علم کلام به اختلاف سخن گفته
اند:

جمعی از معتزله، ظهور کرامت و امور خارق عادت را از غیر پیامبران روا نمی دانند،
حتی ظهور عمل خارق العاده ای را که بر ضد ادعای مدعیان اتفاق افتاده، جایز نمی
شمارند; مانند عمل مسیلمه کذاب که معروف است آب دهانش را برای زیاد شدن آب چاه می
انداخت، اما چاه خشک می شد، یا آن را به چشمان کم نور می مالید، به کلی کور می شد.

گروهی دیگر از جمله ابوالحسن اشعری و جمعی از اشاعره، کرامات اولیا را ممکن می
شمارند. مرحوم نسفی می نویسد: (نقض العاده علی سبیل الکرامه لاهل الولایه جائز عند
اهل السنّه;۱۴ از دیدگاه اهل سنت، شکستن و نقض قوانین معمولی بر اثر کرامت، برای
اهل ولایت جایز و ممکن است). دلیل جواز را نزول مائده بهشتی برای حضرت مریم و آوردن
آصف برخیا تخت بلقیس و ملکه سبا را با یک چشم بر هم زدن از یمن به شام، ذکر کرده
اند.

کرامات امامان معصومو اولیای راستین الهی که به گونه متواتر نقل شده است، دلیل
روشنی بر وقوع کرامت می باشد. انکار کنندگان کرامت های اولیا گمان نموده اند که اگر
از غیر پیامبران کرامت صادر شود، لوازم و پیامدهای فاسدی خواهد داشت; از جمله:

۱ ـ اولیای خدا بسیار هستند، اگر برای هر کدام کرامتی ثابت شود، اعجاز از دایره خرق
عادت بیرون می آید و اهمیت و عظمتی برای آن باقی نمی ماند.

۲ ـ اعجاز، یک نوع امتیاز و برتری برای پیامبران است، اگر بنا شود دیگران هم بکنند
آنچه مسیحا می کرد، در این صورت معجزه امتیازی برای پیامبران نخواهد بود.

۳ ـ اگر کسی به راستی ادعای نبوت کند، معجزه، دلیل روشنی بر صدق مدعای او نخواهد
بود، چون ممکن است از نوع کرامتی باشد که از اولیای خدا صادر می گردد و از آن رو که
کرامت مانند اعجاز خرق عادت است، پس نمی تواند ادعای پیامبری او را ثابت کند.

۴ ـ اگر کرامت به دست غیر پیامبر امکان پذیر شود، هر کسی می تواند معجزه بیاورد و
ادعای پیغمبری کند، در این صورت بین مدعیان راستین و دروغین امتیازی وجود نخواهد
داشت. ۱۵

در پاسخ گفته اند:

اول، کرامت اولیای خدا در حدی نیست که بتواند با معجزه پهلو بزند، البته اگر هزار
نفر از اولیای خدا به شکل دسته جمعی روی آب حرکت کنند، خرق عادت و اعجاز محسوب می
شود، ولی چنین کاری عادتاً ممکن نیست; لکن اگر شخصی روی آب حرکت کند، کرامت است نه
اعجاز، چون ممکن است علت خاصی داشته باشد; مانند ریاضت کشیدن، تمرین خاص و یا عنایت
خد، به هر حال به گونه ای نیست که مثل آن از دیگران بر نیاید.

ثانی، کرامت هرگز توأم با ادعای نبوت نیست.

ثالث، حرمت و قداست پیامبران تنها به معجزه نیست، بلکه پیامبران فضیلت های بی
شمار و کمالات بسیاری داشته اند. از سوی دیگر، اولیای الهی هرگز به دروغ ادعای
پیامبری نمی کنند، زیرا در این صورت قطعاً نمی توانند دست به کارهای خارق عادت
بزنند که دیگران از آوردن آن عاجز باشند.

نکته دیگر این که پیامبران کوشش می کنند معجزه خود را اظهار کنند تا صدق مدعایشان
روشن شده و حجت بر مخاطبان تمام شود تا اگر کسی پس از آن، راه ضلالت و یا هدایت را
انتخاب کرد، از روی دلیل و برهان باشد. درست بر خلاف کرامت که فلسفه اش بر کتمان از
عامه مردم است و تنها بعضی خواص از آن مطلع می شوند. وانگهی، اهل کرامت از پیروان
انبیا و معصومین می باشند و هرگز داعیه نبوت و امامت ندارند، و گرنه عمل آنان
کرامت نخواهد بود، بلکه از سحر، شعبده و یا ریاضت ها و کارهای نامشروع مایه می
گیرد.

مضاف بر این که ظهور کرامت، در پرتو تعلیمات لازم، تهذیب، مراقبت و ریاضت های طاقت
فرسای نفسانی، ولی مشروع امکان پذیر است نه صرف عبادت های رایج و معمولی; به همین
دلیل هر عالم و فقیهی اهل کرامت نمی شود، گر چه احترام و اطاعت او لازم باشد. به
فرض اگر کرامتی هم در سایه اخلاص در عمل و خدمت خالصانه به مردم از وی دیده شود،
بسیار اندک و استثنایی خواهد بود و بسا بر اثر کتمان، کسی از آن مطلع نمی شود; ولی
کسانی هستند که مانند ریاضت کشان هندی و جوکی ها از راه ریاضت های نامشروع و عقیده
باطل، به کارهای خارق العاده دست می یابند. بعضی اشخاص به دلیل بهره مندی از نیروی
مغناطیسی و انرژی مخصوص، به درمان بیماران می پردازند و یا صرفاً در سایه تلقین و
باور در فرد بیمار، تأثیر گذارند. خواب مصنوعی و هیپنوتیزم نیز از این نوع است;
یعنی به روح تلقین می شود، به طوری که جسم و روح خواب شونده، در اختیار تلقین کننده
قرار می گیرد و از این طریق تأثیر می گذارد. به هر حال اگر تلقین موضوعی با اعتقاد
و ایمان مخاطب توأم گردد، گهگاهی اعجاز می کند، گر چه تلقین کننده آدم حقه بازی
باشد. نمونه های زیادی از این نوع درمان ها در تاریخ داریم که مخصوص اهل کرامت هم
نیست، زیرا ناگفته پیداست هرگونه تحمل تمرین و ریاضتی، خواه مشروع و یا نامشروع،
اثرات و خوا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.