پاورپوینت کامل گزیده ای از پژوهش های ارسالی شماره ۶۵ – موضوع پژوهش (۱)علل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزیده ای از پژوهش های ارسالی شماره ۶۵ – موضوع پژوهش (۱)علل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده ای از پژوهش های ارسالی شماره ۶۵ – موضوع پژوهش (۱)علل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده ای از پژوهش های ارسالی شماره ۶۵ – موضوع پژوهش (۱)علل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۳
انگیزه ها و عوامل قیام امام حسین (ع)
طوبی بخشی، شماره اشتراک ۱۰۰۷۰، از همدان
آن چه جرقه انقلاب عاشورا را در دل و فکر امام حسین (ع) مشتعل کرد، کسب مال و ثروت
و یا شهرت و قدرت نبود، بلکه حق طلبی ایشان و مقابله با مظالم دستگاه حاکم و
جلوگیری از انحراف اسلام از مسیر واقعی اش بود. او نمی توانست بنشیند و نظاره گر
ظلم و تعدّی و تعیّش و تکبر و تفاخر فزاینده نظام حاکم بر دنیای اسلام باشد؛ نظامی
که می رفت تا اصول اسلام را که در آن زمان نهالی جوان و آسیب پذیر بود، به کلی از
صحنه گیتی محو نماید و یا از آن آیینی بر جای گذارد کاملاً متفاوت و احتمالاً متضاد
با رسالت اصلی آن.
امام حسین (ع)، رهبر انقلاب عاشورا می دید که رنج ها و زحماتی که برای مطرح کردن و
معرفی دین اسلام و استقرار و پذیرش آن و نیز توسعه و ترویج آن کشیده شده، اکنون پس
از گذشت حدود شصت سال، به سرعت سیر قهقرایی طی کرده و به جای ارائه ارزش های والای
اخلاقی، مبلّغ ضد ارزش ها گردیده و بی عدالتی، ظلم، عیاشی، نفاق و حیله و فساد به
تمام معنا شیوع پیدا کرده است.
یکی از بزرگ ترین خطراتی که می تواند همه انقلاب های آزادی بخش جهان را تهدید کند،
به گونه ای که حتی انقلاب جهانی پیامبر اکرم (ص) از آن مصون نماند، خطر ارتجاع و
بازگشت به بینش های جاهلی است. قرآن کریم با اشاره به این رخ داد می فرماید: «و ما
محمدّ الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم؛(۱) جز
این نیست که محمد (ص) پیغمبری از طرف خداست که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند و از
این جهان در گذشتند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز
می گردید؟»
این انحراف در انقلاب پیامبر (ص) به درجه ای رسید که به تعبیر حضرت امام (ره): «قلم
از شرح آن شرمسار است و هر چه بنیان کج به جلو آمد کجی ها و انحراف ها افزون
شد.»(۲)
روزیتا خالقی، شماره اشتراک ۱۲۲۳۹، از کرمانشاه
یکی از علل و انگیزه های اصلی قیام امام حسین (ع)، اصلاح بود. اما اصلاح چیست و
امام حسین (ع) قصد داشت چه چیزی را اصلاح کند؟ توضیح این نکته، شناخت مفهوم اصلاح و
موارد استعمال آن را می طلبد.
مفهوم اصلاح
واژه «اصلاح»، یکی از واژه هایی است که امروزه نیز در ادبیات سیاسی ما بسیار کاربرد
دارد. در این جا ابتدا معنای واژه مذکور و سپس موارد استعمال آن را در قرآن و
روایات تا حدودی بیان می کنیم.
اصلاح، کلمه ای است عربی و دو معنا دارد:
۱ – اصلاح از ماده صُلح، به معنای آشتی دادن، رفع اختلاف، دعوا و مشاجره بین دو فرد
یا دو گروه است. واژه اصلاح به این معنا، در قرآن کریم، در مورد اصلاح بین دو همسر
به کار رفته است؛ اصلاح به معنای آشتی نیز در قرآن آمده است، که همان اصلاح ذات
البین نام دارد: «و أصلحوا ذات بینکم».(۳)
۲ – اصلاح از ماده صَلاح، در مقابل فساد است و معمولاً آن را در زبان فارسی،
«شایستگی» ترجمه می کنند. کار صالح یعنی کار شایسته و فرد صالح یعنی فرد شایسته. به
کسی که در صدد است فسادها و نقص ها را از بین ببرد، «مُصلح» می گویند و کسی که در
صدد است فساد ایجاد کند، «مُفسد» نام دارد.
اصلاح به این معنا (در مقابل فساد) دو مصداق دارد: یکی، به معنای کار شایسته انجام
دادن است و دیگری، به معنای بر طرف کردن فساد و تبه کاری و یا جلوگیری از بزه کاری
می باشد که هر دو مصداق، در قرآن نیز استعمال شده است؛ مثلاً «الاّ الّذین تابوا و
أصلحوا؛(۴) کسانی که توبه کردند و اصلاح کردند.»
ولی آن چه بیشتر مفهوم اجتماعی دارد و در کلمات حضرت امام حسین (ع) نیز مطرح شده و
در ادبیات سیاسی و اجتماعی امروز هم به کار رفته است، اصلاحِ مفاسد است که در قبال
افساد به کار می رود.
برای روشن شدن مسئله، قسمت هایی از بیانات ایشان را می خوانیم: آن حضرت در بین راه
کربلا در یکی از سخن رانی هایش فرمود: اگر کسی سلطانی را ببیند که با زور بر دیگران
مسلط شده و در سایه قدرت خود پیمان خدا را که عهد عبودیت است، شکسته و سر از بندگی
خدا پیچیده، «مخالفاً لسنه رسول الله…؛(۵) با دستورات پیامبر (ص) مخالفت کرده و
به آن چه ایشان فرموده عمل نکرده و رفتارش با مردم همراه با گناه و تعدّی است». اگر
کسی چنین فردی را دید و با گفتار و رفتار خود نتوانست راه و روش او را تغییر دهد؛
یعنی با سخن یا عمل کاری نکرد که این شخص به مسیر صحیح برگردد، «کان حقیقاً علی
الله ان یدخله مدخله؛(۶) حق خداست که او را نیز با همان ستم کار وارد جهنم کند.»
سپس می فرماید: کسانی که با آنها مواجه هستم؛ یعنی بنی امیّه، اطاعتِ شیطان کردند و
عهد خود را شکستند. مگر رسول الله (ص) نفرمود: کسی که این رفتارها را تغییر ندهد با
آنها در جهنم هم نشین خواهد بود. در چنین زمانی چه کسی از من سزاوارتر است که علیه
آنها قیام کند تا این مطالب را تغییر دهد؟ «و انی أحق بهذا الأمر»؛(۷) من
سزاوارترین کسی هستم که باید اینها را تغییر بدهد، پس حرکت من برای اصلاح این موارد
است.
نگار بخشی، شماره اشتراک ۲۴۲۵، از سنقر
از جمله دلایل امام برای قیام که در وصیت نامه خویش به برادرش محمد حنفیه نوشتند،
می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ – رفع اتهام از خود و خاندان پیامبر (ص)
امام حسین (ع) از یک سو با تهمت ها و افتراهایی در حد کفر و شرک نسبت به پدر و
برادر و پاکان و مخلصان و گذشتگان اسلام مواجه بود و از سوی دیگر، خود در معرض
اتهامات و نسبت های ناروا قرار داشت. بدین منظور در صدد بر آمد به رفع موارد
اتهام ها و افتراها بپردازد، که بعضی از آنها در پی می آید:
الف) سوزاندن ریشه لعن ها
دشمن نابکار برای پیروزی خود چاره ای نمی دید جز این که پاکان و نیکان را آلوده
معرفی کند و به طرد و لعن آنان بپردازد. متأسفانه مردم نیز در اثر تبلیغات سوء
دشمنان باورشان شده بود که خاندان پیامبر (ص) بدخواه و بد اندیشه اند و لعن آنها را
در نماز وسیله ای برای تقرّب به درگاه خدا می دانستند!
آنان باورشان نمی شد که علی (ع) مرد خداست و در راه خدا و محبوب پروردگار است. حال
با این طرز فکر چگونه می شد به این مردم فهماند حقیقت چیست و به جای کینه و بغض
نسبت به خاندان پیامبر (ص)، بذر مهر و محبت و عاطفه و حق شناسی را در وجود آنها
کاشت؟
ب) از بین بردن نسبت کفر و شرک
خاندان بنی امیّه و در رأس آنان، معاویه و دست یارانش برای تحکیم موقعیت خود از هر
وسیله و امکانی استفاده می کردند. از دیگر حیله های آنان این بود که علی (ع) و حتی
امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را کافر و ملحد در دین معرفی کنند و به این
تعریف دامن بزنند، تا آن جا که وقتی حضرت علی (ع) در محراب عبادت به شهادت رسید،
شامیان تعجب کردند که علی را با محراب و مسجد چه کار؟ او که مسلمان نبود و نماز
نمی خواند؟ حتی آن روز که دستگاه بنی امیّه نیاز به فتوایی درباره خروج حسین از دین
جدش نداشت، شریح قاضی چنین فتوایی را صادر کرد و مردم هم فوراً آن را پذیرفتند، تا
آن جا که در کربلا عده ای قربه الی الله با او به جنگ برخاستند و با شمشیرهایی که
بر روی آن شعار توحید و آیات قرآن نوشته شده بود، به امام حمله کردند.
ج) طرد هم طرازی ها
در جامعه زمان امام حسین (ع) مردم از نظر فکری چنان دچار انحطاط بودند که بین علی
(ع) و معاویه فرق نمی گذاشتند و حتی شاید معاویه را ارجح می دانستند، چون مسنّ تر
بود و القاب دروغینی چون: کاتب وحی، صحابی رسول الله و خال المؤمنین را یدک
می کشید. آنان از معاویه و بعد هم از فرزندش «یزید» بتی ساخته بودند که به این
آسانی قابل شکستن نبود. وجود چنین مردم سبک مغزی که حق و باطل را تشخیص نمی دادند و
معاویه را بر علی (ع) با آن همه دلاوری ها و شجاعت ها ترجیح می دادند، کارها را
مشکل تر می کرد، زیرا آنان را باکی نبود که بین او و یزید قضاوت کرده و این دو را
همانند و هم درجه بدانند. پس بر او بود که به مردم بفهماند که او فرزند پیامبر،
جانشین به حق او، محبوب خدا و عالم ترین و با تقواترین مردم است و یزید را با او
هم سانی و هم طرازی نیست.
د) تکذیب شایعه بیعت
از سوی دیگر، امام در معرض اتهام دیگری قرار داشت و آن این که کم و بیش در شهرها و
از جمله در دمشق شایع شده بود که امام حسین (ع)، عبدالله بن زبیر و دیگر بزرگان و
سرشناسان اسلام با یزید بیعت کرده اند.
ه) انکار عملی بیعت
دشمنان دین با شایعه بیعت امام حسین (ع) می خواستند از غافلان و بی خبران بیعت
بگیرند. بنابر این امام باید در این شرایط تصمیم قاطعی بگیرد و عملاً نشان دهد که
بیعت نکرده است. نه تنها او بیعت نکرده و نخواهد کرد، هر کس هم که اندکی انصاف و
دین و تقوا داشته باشد راضی نخواهد شد با کسی همچون یزید بیعت کند و او را خلیفه و
جانشین پیامبر بداند.
دعوت کوفیان
حبیب الله حیدری، شماره اشتراک ۳۰۰۷، از محمودآباد
از دلایل قیام امام حسین (ع)، دعوت مردم کوفه بود. این دعوت به دلیل وجود
زمینه هایی بود که آنها را بازگو می کنیم:
الف) بازتاب خبر مرگ معاویه در کوفه
مردم کوفه طعم تلخ بیست سال حکومت معاویه را چشیده بودند. هم زمان با خبر مرگ
معاویه، مردم شهر کوفه مطلع شدند که امام حسین (ع) و عبد الله بن زبیر و دیگران زیر
بار بیعت با یزید ملعون نرفته اند و راهی سرزمین مکه شده اند.
کوفیان در خانه شخصی به نام «سلیمان بن صرد خزاعی» جمع شدند و خداوند را شکر
می کردند که سرانجام معاویه هلاک شد. در این حال سلیمان برخاست و سخن رانی کرد که:
ای شیعیان! بدانید که معاویه ستم گر به هلاکت رسیده و یزید شراب خوار به جای او بر
تخت سلطنت نشسته است، شما شیعیان آن حضرت و پیش از این، جزو شیعیان پدر بزرگوار او
بودید، اینک اگر احساس می کنید که می توانید یاور او باشید و با دشمنانش جهاد کنید،
پس نامه ای بنویسید و او را دعوت نمایید؛ اما اگر می ترسید و می دانید که
نمی توانید او را یاری کنید و از او پیروی نمایید، پس فریبش ندهید و او را در مهلکه
نیندازید.
آنها گفتند: اگر امام به سوی کوفه بیاید، ما همگی با او بیعت و در یاری او و جهاد
با دشمنانش جان فشانی خواهیم کرد.(۸)
ب) امضای هجده هزار مسلمان
پس از گفت و گوهای بسیار، سلیمان بن صرد و مسیّب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلی و
حبیب بن مظاهر و بعضی از شیعیان علی بن ابیطالب نامه ای برای امام حسین (ع) نوشتند
و از پسر رسول خدا خواستند که به شهر کوفه بیاید و حق و حقیقت را برای آنها آشکار
سازد.
«این نامه ها مرتب و پشت سر هم به امام می رسید، تا آن که در یک روز، شمار این
نامه ها به ششصد عدد رسید. امام با دریافت این نامه ها باز هم تأمل و صبر می نمود و
جوابی نمی داد تا آن که دوازده الی هجده هزار نامه به سوی امام فرستاده شد.»(۹)
دلایل بیعت نکردن امام (ع) با یزید
مهدی جعفری، شماره اشتراک ۱۰۷۷۳، از قم
والی مدینه، امام (ع) را خواست و نامه یزید را برایش خواند. امام (ع) در خلوت بودنِ
این بیعت را بهانه قرار دادند و بیعت نکردند و با مروان بن حکم که خواست با زور
بیعت بگیرد، مقابله نمودند و از مجلس خارج شدند.(۱۰) اما چرا آن حضرت با یزید بیعت
نکرد؟ سؤالی است که جواب آن رابه اختصار بیان می کنیم.
الف) شخصیت یزید
گرچه بنی امیّه همگی افرادی شرور و غاصب بودند، اما برخی همچون معاویه با ظاهرسازی
سعی در فریب دادن مردم داشت، از این رو بسیاری از گناهان را آشکار انجام نمی داد.
اما یزید در فسق و فجور، گوی سبقت را از همگان ربوده بود و به هیچ چیز پای بند
نبود. برای شناخت وی به چند خصوصیت بارز او اشاره می کنیم:
۱ – انکار نبوت: یزید که خود را خلیفه مسلمانان می خواند، با خواندن اشعاری، پرده
از مکنونات باطنی خود برداشت و نبوت را انکار کرد.
لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء و لا وحی نزل(۱۱)
محمد (ص) با ملک و حکومت بازی کرد، نه وحی بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبری
داشت.
۲ – بی اعتقادی به احکام اسلام: برخی از نویسندگان معتقدند: یزید نزد دایی های خود
در بادیه پرورش یافته بود و قبیله مادرش پیش از اسلام، مسیحی بودند و هنوز حال و
هوای دوران مسیحیت در سر آنها بود. از این رو یزید تربیت مسیحی داشت و به همین دلیل
پرده دری وی نسبت به ارزش های اسلامی امر غریبی نبود؛(۱۲) چنان که در هنگام شراب
خوردن چنین می گفت:
و ان حرمت یوما علی دین احمد
فخذها علی دین المسیح بن مریم(۱۳)
اگر نوشیدن شراب در دین اسلام حرام است، آن را مطابق دین مسیح بنوش.
۳ – فساد اخلاقی: امام حسین (ع) وقتی از بیعت با یزید سر باز زد، خطاب به حاکم
مدینه فرمود: «.. ماییم خاندان نبوت و معدن رسالت، خاندان ما محل رفت و آمد فرشتگان
و محل نزول رحمت خداست. خداوند اسلام را از خاندان ما شروع کرد و تا آخر نیز هم گام
با خاندان ما پیش خواهد برد، اما یزید مردی است شراب خوار که دستش به خون افراد
بی گناه آلوده است. او شخصی است که دستورات الهی را در هم شکسته و در مقابل چشم
مردم مرتکب فسق و فجور می شود. شخصی همچون من [با آن سوابق درخشان و اصالت
خانواده ] با چنین فرد فاسقی بیعت نمی کند.(۱۴)
ب) تثبیت خلافت موروثی
علامه امینی (ره) در کتاب گران سنگ «الغدیر» آورده اند که ابوسفیان به فرزندان عبد
مناف چنین توصیه می کرد: خلافت را همچون گوی به هم بدهید، نه بهشتی است و نه
جهنمی.(۱۵) در کلام دیگری به بنی امیّه می گوید: «یا بنی امیه! تلقفوها تلقف الکره،
فوالذی یحلف به ابوسفیان ما زلت ارجوها لکم و لتصیرن الی صبیانکم وراثه؛(۱۶) ای
امویان! حکومت را مانند گوی به سرعت بگیرید، پس به آن چیزی که ابوسفیان سوگند
می خورد، من همیشه امید آن رابرای شما داشتم و البته که به صورت ارث به کودکان شما
خواهد رسید.»
اگر امام حسین (ع) به بیعت تن می داد، این امید و آرزوی ابوسفیان، محقق و سلطنت در
خاندان او موروثی می شد.
فیروزه ثقفی دلیر، شماره اشتراک ۱۱۷۹۵، از بناب
از نیمه دوم خلافت عثمان تا پایان دوران حکومت معاویه، به تدریج بعضی از اصول حکومت
اسلامی دگرگون شد و به اصطلاح مسلمانان، بدعت ها در دین پدیدار گشت. در حکومت
معاویه، این دگرگونی ها به نقطه اوج خود رسید تا جایی که امام حسین (ع) را بر آن
داشت تا دست به قیام بزند.(۱۷)
برخی از علل و انگیزه های قیام آن حضرت عبارت اند از:
الف) افزایش مردم ناراضی: وضع شیعیان بر خلاف قرارداد صلح امام حسن (ع)، فوق العاده
سخت و غیر قابل تحمل بود، چرا که سیاست اموی بر ریشه کن کردن اساس تشیّع بود.
معاویه در بخشی از نامه خود می نویسد: بر هر کس گمان بردید طرف دار این قوم است،
سخت بگیرید و خانه اش را ویران کنید.(۱۸)
در قسمتی دیگر می نویسد: بنگرید، هر کس ثابت شد دوست علی و خاندان اوست، نامش را از
دفتر پاک، و حقوق و جیره اش را قطع کنید.(۱۹)
ب) قتل اکابر شیعیان از قبیل جمله: جعفر بن عدی و رشید هجری به جرم شیعه بودن.(۲۰)
ج) سبّ و لعن علی (ع) به طور رسمی در خطبه های نماز جمعه.(۲۱)
د) اثرات سوء تبلیغات اموی و قرار دادن معاویه در صف صحابه کبار، به طوری که اگر
وضع به همین منوال پیش می رفت روزی می رسید که مردم، اسلام را همان می دانستند که
معاویه معرفی می کرد.(۲۲)
سکوت در برابر این ناعدالتی ها جایز نبود، زیرا تأخیر در قیام هنگامی رواست که فرد
قدرت بر قیام نداشته باشد. به همین دلیل آن حضرت به مدت بیست سال در برابر معاویه
خاموشی گزید،(۲۳) چون اگر در همان ابتدا قیام می کرد، خون او در این میان از بین
می رفت، زیرا در آن زمان هنوز ریاکاری های معاویه و هویت اصلی بنی امیّه بر مردم
روشن نشده بود و مردم نیز آماده چنین قیامی نبودند.
انگیزه های معنوی در قیام امام حسین (ع)
میترا آروانه، شماره اشتراک ۴۱۱۶، از دزفول
برخی با انگیزه معنوی و مقابله با مفاسد اجتماعی و سیاسی و تأمین مصالح اجتماعی و
آرمان های مقدس انسانی، دست به انقلاب می زنند و قیام امام حسین (ع) از این نوع
قیام بود. آن حضرت انگیزه های قیام خویش را در چهار ماده برای نسل های آینده به این
شرح تبیین می فرماید:
۱ – اصلاح و سامان بخشیدن به امور اجتماعی: در فاصله رحلت پیامبر عالی قدر اسلام تا
نهضت عاشورا، انحرافات و تغییرات سیاسی – فرهنگی فراوانی در جامعه نوپای اسلامی
پدید آمده بود؛ از جمله: تبدیل امامت و خلافت اسلامی به دستگاه حکومت سلطنتی، تحریف
عقاید اسلامی، خطر ارتجاع و بازگشت مردم به آداب و رسوم جاهلی و نابودی اسلام ناب
محمدی، عدم تأمین جانی شخصیت های شیعی در حکومت امویان، ایجاد رعب و وحشت و خفقان،
که نتیجه آن، ایجاد حالت یأس و ناامیدی در جامعه اسلامی بود.(۲۴) امام (ع) با قیام
خود در صدد بود این تغییرات و انحرافات را اصلاح و اسلام ناب محمدی (ص) را دوباره
احیا کند.
۲ – امر به معروف و نهی از منکر: وا داشتن دیگران به انجام کارهای پسندیده و باز
داشتن آنان از کارهای ناشایست، دو فریضه مهم اسلامی است که بر عهده هر مسلمان بالغ،
عاقل و قادر گذاشته شده است. این دو اصل به عنوان یک قانون عقلانی و پشتوانه
اجرایی، در هر جامعه متمدنی پذیرفته شده و آیات و روایات فراوان قرآن نیز بر آن
تأکید کرده است.
بدیهی است که امام (ع) به حکم مسئولیت امامت و جانشینی پیامبر (ص) از طرف خدا، بیش
از هر کس دیگر باید این بار مسئولیت را به دوش بکشد.
۳ – پیروی از راه و روش پیامبر (ص) و علی (ع): امام علی (ع) در صدد احیای سیره نبوی
و علوی بود که جنبه آرایشی داشت و در زمان خلفای راشدین بر اجرای آن به عنوان بنیان
دین تأکید می ورزیدند. البته اکثر مسلمانان در دوران خلفای بعدی نیز بر پای بندی به
سنّت پیامبر (ص) اصرار داشتند و به همین دلیل به اهل سنّت معروف شدند، ولی در حکومت
معاویه و یزید، این مهم دینی به فراموشی سپرده شد. امام (ع) با توجه به اهمیت سنّت
و سیره پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع) در جهت دادن به روش انسان مسلمان و تأکید اکید
قرآن به اسوه بودن حضرت محمد (ص)، یکی از اهداف مهم خود را در این قیام الهی،
مقابله با ارتجاع اموی و احیای سنّت نبوی و علوی معرفی فرمودند.(۲۵)
۴ – دعوت به حق گرایی: در یک نگاه کلی می توان گفت: از دیدگاه اسلام و قرآن، نظام
تکوین و تشریع بر محور حق و حقیقت قرار گرفته و دعوت به حق و واقع گرایی، نشانه
حقانیت هر فرد تلقی شده است.
به همین دلیل است که در فرهنگ اسلامی، شخصیت پرستی، یکی از آفات شناخت حقیقت معرفی
شده است. از این رو امام حسین (ع) در وصیت نامه خود یادآوری می نماید: «هر کس دعوت
مرا به پاس احترام حق اجابت کند…» و نمی فرماید: فراخوان مرا به دلیل شرافت
خانوادگی یا قرابت با پیامبر (ص) و یا محبوبیت اجتماعی و یا جای گاه معنوی ام پاسخ
گوید.(۲۶)
امام (ع) در پایان وصیّت نامه سیاسی – فرهنگی خود، افزون بر حق گرایی و اقرار به
توحید و نبوت و معاد، سفارش نامه جاودانه خویش را با این فراز خاتمه می دهد: «و ما
توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب». به همه جهانیان یادآوری می کند که توفیق
و آماده سازی اسباب کام یابی انسان، دست خداست و بازگشت نهایی هر کس نیز به سوی
اوست.
در واقع همگان را با این بیان به توحید افعالی توجه داده است؛ یعنی هر حرکت و سکونی
که در عالم رخ می نماید، به حول و قوّه خداست. هر چند در محاسبات ظاهری، مستند به
علل و اسباب طبیعی باشد و در ظاهر از آنها کمک بگیریم، زیرا حضرت حق از حیث ذات و
اسم و صفت، محیط بر همه چیز است.(۲۷)
محمدرضا ثامنی، شماره اشتراک ۶۵۰، از سنقر
با نگاهی به تاریخ عاشورا در می یابیم که عواملی دست به دست هم داد و زمینه ساز این
حادثه بزرگ و جان سوز گردید که در این جا به طور فشرده بعضی از آنها را مرور
می کنیم:
۱ – کنار گذاشتن وصایای پیامبر اعظم (ص)
هنگامی که پیامبر (ص) رحلت فرمودند و هنوز به خاک سپرده نشده بودند، عده ای در
سقیفه بنی ساعده جمع شدند و کاری ترین ضربه را به بدنه اسلام نوپا وارد آوردند و
علناً وصیت ناصحانه پیامبر را نادیده گرفتند.
فرصت طلبان با بهانه های واهی، امت را از امامت و رهبری امام بر حق، علی (ع) محروم
کردند و ۲۵ سال در کمال بی شرمی و وقاحت، بر کرسی خلافت اسلام تکیه زدند و در این
مدت چه نقش ها که بازی نکردند تا توانستند به خواسته های خود برسند. در مدت پنج سال
حکومت حضرت هم پیوسته جنگ های گوناگون علیه او به راه انداختند و نگذاشتند شجره
طیبه حکومت ایشان جان بگیرد.
۲ – رنگ باختن معنویت
متأسفانه بعد از رحلت پیامبر (ص) به دلیل انحراف سیاسی و فرهنگی به وجود آمده، به
تدریج معنویت رنگ باخت و دوباره ارزش های جاهلی زنده شد و ارزش های الهی جای خود را
به ارزش های مادی داد. در زمان پیامبر (ص) مسابقه بر سر جهاد و ایثار بود، اما بعد
از آن حضرت، مردم بر سر دنیا و متاع ناچیز آن به مسابقه پرداختند. تا دیروز، خواصّ،
«امیر بر دنیا» بودند و دنیا را به هیچ می انگاشتند، اما بعد از پیامبر (ص) «اسیر
دنیا» شدند و جلوه های دنیا برایشان چون بت شد. و این، درد بی درمانی بود که تا
دوره حکومت عدل علی (ع) ادامه یافت و موعظه ها و نصیحت های آن حضرت نیز مؤثر
نیفتاد.
از طرفی، موج گسترده فتوحات در دوره خلفا، جامعه اسلامی را به سرعت به سوی
مادی گرایی و دنیا پرستی سوق داد، زیرا غنایم این جنگ ها از آن فاتحان بود.
در حاشیه همه این مسائل، مدیران این برنامه (فتوحات) یک هدف اساسی دیگر را هم دنبال
می کردند و آن مشغول کردن مردم به جنگ های برون مرزی بود تا از امر مهم خلافت و
امامت غافل شوند و این مسئله ای است که حتی در همان دوره، برخی تیزبینان به آن پی
برده بودند.
در این میان، حاتم بخشی های فراوان عثمان از بیت المال مسلمانان تنور دنیا گرایی را
گرم کرد تا جایی که مال و مال اندوزی ارزشی اساسی در میان مردم شد.
«بیت المال» در این دوره، مخصوص مسلمانان نبود، بلکه بانک مرکزی شخص خلیفه بود که
به هر کس و به هر مقدار می خواست می بخشید، به ویژه به بستگان و نزدیکانش بیشتر
رسیدگی می کرد و آنها را به حدی حریص کرد که سیری ناپذیر شدند.
اوج افول معنویت در دوره یزید بود، چرا که او جز به شکم و شهوت نمی اندیشید و
بی دینی و هرزگی و فسق و فجور او ضرب المثل بود. در این شرایط، جز یک انفجار و یک
انقلاب نمی توانست آنها را از آن ورطه هلاکت و نابودی نجات دهد و این بود که سالار
و سرور شهیدان با نثار خون پاک خویش و یارانش مردم را از خواب غفلت بیدار کرد.
۳ – افول غیرت دینی
سومین عاملی که باعث حادث شدن این انقلاب عظیم گردید، «افول غیرت دینی» بود.
«غیرت»؛ یعنی دفاع از محبوب در برابر متجاوز. جلوه شناخته شده غیرت، «غیرت ناموسی»
است که نشانه انسانیت انسان است و پیش از آن که یک ارزش الهی باشد یک ارزش انسانی
است؛ یعنی این که این خصیصه در کافر هم ارزش مند است و خداوند انسان های غیرت مند
را دوست دارد.(۲۸)
جلوه دیگر غیرت، غیرت دینی است. غیرت دینی؛ یعنی دین را به عنوان محبوب ترین دیدن و
مدافع حریم آن بودن.
آیین انسان ساز اسلام پیروان خود را با این خصلت می پسندد و راز خیر بودن امت
اسلام، احیای این ویژگی در بین آنان است.(۲۹) مسلمانان تا زمانی یک «امت ممتاز»
محسوب می شوند که غیرت دینی در بین آنها زنده باشد. در روایات اسلامی، غیرت دینی که
نوعاً از آن به «امر به معروف و نهی از منکر» یاد شده است، مایه قوام دین، استحکام
جبهه ایمان، ذلت دشمنان، مبنای برپایی احکام دین، راه انبیا، برترین اعمال و مایه
آبادانی زمین معرفی شده است.
نقطه مقابل غیرت دینی، تساهل و تسامح در دین به معنای معامله گری بر سر آن است، چه
در اصول و چه در فروع. البته تساهل و تسامح در دین به سه معنا به کار می رود:
۱ – سخت نبودن دین؛
۲ – منطقی و استدلالی بودن دین؛
۳ – معامله گری بر سر دین.
سومین معنای تساهل و تسامح، کوتاه آمدن از دین و معامله گری بر سر آن است و این، ضد
غیرت دینی می باشد و به شدت با اصول و مبانی اسلام در تضاد است.
طرف داران این معنا، آگاهانه یا ناآگاهانه به تحریف دین پرداخته و سرانجام مردم را
از دین جدا می کنند. در جامعه ای که غیرت دینی افول کند و تسامح و تساهل در دین و
معامله گری با دین و بی تفاوتی، شیوه کارها شود، آن جامعه آسیب پذیر و آفت خیز است.
در چنین جامعه ای مردم زیان های بسیاری خواهند دید و حادثه عاشورا پی آمد تلخ تساهل
و تسامح در دین است.
آثار و پی آمدهای نهضت عاشورا
علیرضا ولی زاده، شماره اشتراک ۱۲۳۰۲، از گناباد
اصولاً هدف مهم نهضت عاشورا و حتی بعثت انبیا و به ویژه پیامبر خاتم (ص)، احیای
«ارزش های اخلاقی» در جامعه انسانی بود، زیرا معمولاً نابهنجاری های اجتماعی ریشه
در بیماری های اخلاقی دارد. خودکامگی، فساد و ستم گری، پدیده هایی اند که به دلیل
فقدان معنویت و بی اعتنایی به ارزش های اخلاقی به ویژه در سطح نخبگان و فرهیختگان،
رخ می نماید.(۳۰)
قیام امام (ع) موجب گردید که در جامعه نوعی اخلاق بلندنظرانه پدید آید و نظر آدمی
را به زندگانی خود و دیگران، دگرگون سازد تا بتواند بدین وسیله جامعه را اصلاح کند.
امام حسین (ع) و فرزندان و یارانش در قیام بر ضد بنی امیّه، اخلاق عالی اسلامی را
با همه صفات و حلاوتش نشان دادند. آنان اخلاق را بر زبان نیاوردند. بلکه با خون خود
و با زندگی خود، آن را نوشتند.(۳۱)
یاران امام حسین (ع) از زندگی نسبتاً راحت و آسوده خود چشم پوشیدند و برای نثار جان
خویش در راه آن حضرت، با دشمنان به ستیز پرداختند. برای بیشتر مسلمانان آن روز این
نکته بسی جالب بود که یک انسان، بین زندگی راحت و ثروت و نفوذ که با اطاعت از یک
ستم گر حاصل می شد و انتخاب مرگ، مرگ را برگزیند، چنین خصلتی، وجدان هر مسلمانی را
تکان می داد و او را از خواب سنگین و طولانی بیدار می کرد تا زندگی اسلامی شکلی
دیگر گیرد؛ شکلی که سال ها پیش از قیام حسین (ع) از میان رفته بود. چه بسا
انقلاب ها و قیام هایی که به وسیله مردی عادی علیه حاکمان ظالم، شکل می گیرد، اما
روح کربلا در نهاد کسانی که به این کار دست زدند، شعله ای برافروخت که همه آماده
بودند در راه چیزی که آن را حق تشخیص می دادند جان فدا کنند.(۳۲)
افزایش محبوبیت خاندان علی (ع)
اولین اثر مثبت و مهمی که حادثه جان سوز طَفّ به بار آورد، بالا بردن محبوبیت
خاندان علی (ع) در جامعه و شناساندن بیشتر آنها به مردم بود. افکار و عواطف امت که
در اثر تبلیغات شدید و شوم حکومت بوسفیانیان می رفت تا یک باره از خاندان
امیرالمؤمنین فاصله بگیرد و برای همیشه آنها و اسلام اصیل را از یاد ببرد، بعد از
واقعه نینوا گویی از خواب خفته بیدار شد و حق و حقیقت را باز یافت.
مسئله محبوبیت داشتن و قبضه کردن افکار جامعه، از مسائل حیاتی و مهمی است که همواره
حکومت ها به آن توجه کرده و می کنند. این حکومت ها هر چند غالباً تکیه گاه بزرگی جز
قدرت ندارند، اما به خوبی می دانند نیرومندتر از حکومت و قدرت نظامی، جای گاهی است
که باید در دل های مردم داشته باشند.(۳۳)
تلاش های شیطانی معاویه برای به دست آوردن دو چیز بود: یکی، محبوب کردن دودمان
بنی امیّه و دیگری، سقوط آل علی (ع) از محبوبیت. با تأسف باید گفت در این کوشش،
موفقیت بسیاری به دست آورد، اما خوش بختانه حادثه طفّ و جان بازی های اصیل ترین
انسان ها، این ثمر مهم را برای اسلام و خاندان پاک علی (ع) به بار آورد و توانست
نفوذ معنوی و اعتبار روحی عمیقی برای آنها در جامعه ایجاد کند، به طوری که هر قدر
از تاریخ کربلا بیشتر گذشت، قشرهای بیشتری به آن جذب شدند. این محبوبیت، آرام آرام
تا آن جا افزایش یافت که بنی عباس و همه مخالفان سیاسی بنی امیّه برای ساقط کردن
حکومت بوسفیانیان به ناچار در شعاع قدرت معنوی رسول مکرّم اسلام و اهل بیت (علیهم
السلام) قرار گرفتند و به نام هواداری از آل رسول و با استفاده از محبوبیت آنان،
حمایت از آنها را شعار خویش قرار دادند و توانستند قشرهای وسیعی از ملت را دور خود
گرد آورند و کاخ بیدادگران آل امیّه را از بیخ و بن بر کنند.(۳۴)
پی آمدهای نهضت عاشورا
علی مطهری فرد، شماره اشتراک ۸۳۵۷، از رشت
الف) رسوایی یزیدیان و حزب حاکم اموی: شهید هاشمی نژاد (ره)، دومین اثر مهم و بزرگ
نهضت امام حسین (ع) را بر ملا ساختن ماهیت کثیف و ننگین بنی امیّه عنوان می کند و
می نویسد: «آن قیام و جنبش اصیل که پرده ها را یک باره بالا زد، به خوبی توانست
چهره آلوده و سیرت دیو مانند آنها را عملاً در برابر امت ترسیم ساخته، قساوت،
زندگی، رذالت و پای بند نبودن آنها را به هیچ اصلی از انسانیّت و شرف، آشکار سازد.
کار این منفوریّت در اجتماع به حدّی بالا گرفت که بالاخره پس از گذشت چند سال، نه
تنها هیچ یک از آل امیّه جرئ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 