پاورپوینت کامل مشاوره پرسش از شما، پاسخ از ما ۹۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مشاوره پرسش از شما، پاسخ از ما ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشاوره پرسش از شما، پاسخ از ما ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مشاوره پرسش از شما، پاسخ از ما ۹۹ اسلاید در PowerPoint :

۷۴

ظهور امام زمان (عج) و تبدیل بدی ها به خوبی ها

خانم فاطمه یوسفی نژاد، شماره اشتراک ۱۰۷۷۰، از بناب

مگر در زمان ظهور امام زمان (عج) همه بدی ها جای خود را به خوبی ها نمی دهند، پس
چگونه فردی پیدا می شود که امام را شهید کند؟

این طور نیست که هنگام ظهور امام زمان (عج) همه خوبی ها جای بدی ها را بگیرند و بد
اصلاً وجود نداشته باشد؛ به این معنا که مثلاً همه انسان ها فرشته شوند یا شیطان از
صفحه روزگار محو شود و یا هوای نفس دست از کار بکشد. وضعیّت زمان و گردش ایام و
طبیعت در آن زمان نیز همین است که اکنون مشاهده می شود، منتها با ظهور حضرت حجّت
(ع)، حاکمیت در اختیار نیکان و صالحان قرار می گیرد که همگی از امام زمان (ع)
تبعیّت می کنند و مقرّرات و قوانین، همه به صورت عادلانه و در جهت تحقق حقوق صاحبان
حق، تنظیم و ارائه می گردد. در واقع، جوّ عمومی و غالب با خوبی هاست و آیات نورانی
قرآن فضای جوامع اسلامی و غیر اسلامی را روشن و منوّر خواهد ساخت، اما بدی وجود
خواهد داشت.

بنابر این همان طور که در برخی روایات آمده، ممکن است فردی پیدا شود و امام زمان
(ع) را به شهادت برساند.

ترک امر به معروف و نهی از منکر

چرا بعضی افراد امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند؟

ترک شدن امر به معروف و نهی از منکر، معمولاً ناشی از عواملی است که باید آنها را
شناخت و درمان کرد. عده ای از ترس این که مبادا میز ریاست و حقوق و مزایای خود را
از دست بدهند یا کتک بخورند و یا به زندان بیفتند، در برابر بی عدالتی ها، هرزگی ها
و فسادهایی که در اجتماع می بینند، اعتراض نمی کنند و از زیر بار امر به معروف و
نهی از منکر شانه خالی می کنند. در واقع، این افراد به جان و مال و پست و مقامشان
بیشتر از ادای فریضه الهی ارزش می دهند.

عده ای دیگر به دلیل طمع و زیاده خواهی، امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند، با
این که حق و حقیقت و حق گو و حق جو را می شناسند؛ در عین حال در مقابل آن جبهه گیری
می کنند و با باطل و ستم کار برای رسیدن به ثروتی بیشتر و مقامی بالاتر همراه
می شوند.

عده سومی نیز با بهانه جویی، به توجیه گناه و یا حق به جانب نشان دادن گناه کار
می پردازند و بدین طریق این واجب الهی را ترک می کنند.

البته عوامل دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که برای پرهیز از طولانی شدن نوشته،
آنها را ذکر نمی کنیم، فقط این نکته را یادآور می شویم که همه عوامل یاد شده، ریشه
در ضعف ایمان به خدا و توکل به آن منبع فیوضات بی کران دارد، چرا که انسانِ مؤمن به
خدا از کسی نمی ترسد و به مال و مقام دنیا طمع و رغبتی ندارد که بخواهد برای رسیدن
به آن، واجبی را ترک و یا حرامی را مرتکب شود.

چنین انسانی به احادیث و آیات قرآن ایمان دارد که می فرماید: «به هر کس بخواهد سودی
رساند، کسی را یارای بازداشتن آن نیست»(۱) و نیز این آیه که می فرماید: «به هر کس
هر آن چه را بخواهد می بخشد»(۲) و نیز این جمله امام علی (ع) که می فرماید: «امر به
معروف و نهی از منکر، نه مرگی را نزدیک می کند و نه رزق و روزی انسانی را کاهش
می دهد». به دلیل همین ایمان است که شوق او به انجام این واجب الهی نه تنها کم
نمی شود، بلکه روز به روز افزون تر نیز خواهد شد.(۳)

موحّد چه در پای ریزی زرش

چه شمشیر هندی نهی بر سرش

امید و هراسش نباشد زکس

بر این است بنیاد توحید و بس(۴)

البته گاهی افراد به دلیل فراهم نبودن شرایط امر به معروف و نهی از منکر، به انجام
آن اقدام نمی کنند و این عذر، پذیرفتنی است.

شفاعت

آقای سیدعلی صادقی سنگدهی، شماره اشتراک ۱۰۵۰۳، از ساری

آیا آیه ۱۲۳ سوره بقره نقض کننده بحث شفاعت ائمه (ع) نیست؟

شفاعت؛ یعنی ضمیمه کردن چیزی به چیزی برای کمک کردن، و بیشتر در جایی به کار می رود
که فرد بالاتر در کنار فرد پایین تر قرار بگیرد تا به او کمک کند.(۵)

این موضوع از مسائل پذیرفته شده قرآن کریم است که در آیات فراوانی مطرح شده است.
این آیات در نگاه اول به چند دسته تقسیم می شوند:

۱ – دسته ای بر این نکته تأکید دارند که جز خدا هیچ گونه یار و شفیعی برای انسان در
قیامت وجود ندارد و شفاعت بالاصاله از آن خداست؛ مانند آیه ۵۱ سوره انعام: «لیس لهم
من دونه ولی و لا شفیع؛ برای آنان جز خدا، ولی و شفیعی نیست». و هم چنین آیه چهار
سوره سجده: «ما لکم من دونه من ولی و لا شفیع افلا تتذکرون؛ شما را جز او کارساز و
شفیعی نیست، آیا پند نمی گیرید؟»

۲ – دسته ای از آیات به این نکته اشاره دارند که خداوند به عده ای از برگزیدگان و
بندگان خوب خود اجازه شفاعت داده است؛ مانند:

– «و لا یشفعون الا لمن ارتضی؛(۶) و آنها شفاعت نمی کنند جز برای کسی که خدا رضایت
دهد.»

مرحوم صدوق می گوید: مراد از کسانی که خدا از آنها راضی است و با اجازه او شفاعت
می کنند، پیامبران، اوصیا، فرشتگان و برخی از مؤمنانند.(۷)

– «یومئذٍ لا تنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولاً؛(۸) در آن روز،
شفاعت سود ندهد، مگر آن را که خدای رحمان اجازه دهد و سخن او را بپسندد.»

۳ – دسته ای دیگر از آیات قرآن تأکید می کنند که برای ظالمان، کافران و مشرکان،
شفاعت و شفیعی نیست؛ مانند:

– «و ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع؛(۹) برای ستم کاران، خویشاوندی که به
دردشان بخورد و شفاعت کننده ای که شفاعتش قبول شود، نخواهد بود.»

– «فما تنفعهم شفاعه الشافعین؛(۱۰) پس شفاعت شفاعت کنندگان سودشان نبخشید». این آیه
درباره جهنمیانی است که منکر نماز و روز قیامت بودند.

۴ – هم چنین برخی از آیات قرآن، از جمله آیه ای که شما مطرح کرده اید، ناظر به
ادعاهای برخی از معاندان و منکران معاد و توحید است، چون آنان «معتقد بودند که
زندگی آخرت نیز یک نوع حیات دنیوی است که قانون اسباب و تأثیر و تأثّرات مادی و
طبیعی عیناً در آن حکم فرماست، لذا انواع قربانی ها و هدایا را به خدایان خود تقدیم
می کردند تا از گناهان آنان صرف نظر کرده یا در احتیاجاتشان، آنها را کمک کند، یا
آنها را وسیله شفاعت خود قرار می دادند، یا فدا و بدلی برای جرایم خود تهیه
می کردند و یا از اشخاص و اسلحه، استمداد می جستند تا آن جا که انواع زینت آلات و
اسلحه را با مردگان خود دفن می کردند. به این خیال که در آخرت از آن استفاده کرده و
یا به وسیله آن از خود دفاع کنند. [حتی ] گاهی کار به این جا می رسید که بعضی از
کنیزان را برای مأنوس شدن میّت و یا بعضی از شجاعان را برای کمک به وی همراه او دفن
می نمودند.»(۱۱)

از این رو آیاتی از قرآن به ابطال این قبیل عقاید پرداخته است؛ مانند: «یوم لا بیع
فیه و لا خله و لا شفاعه؛(۱۲) روزی که نه خرید و فروشی در آن است و نه دوستی و
شفاعتی.»

و هم چنین است آیات ۴۱ سوره دخان و ۳۵ سوره مؤمن و ۱۹ سوره یونس و… .

بنابراین برای تجزیه و تحلیل موضوع شفاعت باید همه آیات مربوط به آن را در نظر گرفت
و نمی توان یک آیه را به طور جداگانه نگاه کرد و گفت این آیه با شفاعت امامان و یا
پیامبران در تضاد است. هر آیه نکته ای را بیان می کند که در مجموع، سیمای کلّی
شفاعت به وسیله همه آیات ترسیم می شود.

البته در روایات و احادیث پیامبر گرامی اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) نیز نکات
بسیار مهمی درباره شفاعت وجود دارد که باید در بررسی موضوع از آن مدد گرفت.

مبارزه با بی حیایی

آقای نعمت الله باقری نژاد، شماره اشتراک ۱۲۴۰۴، از شیراز

چگونه می توان با بی حیایی مبارزه کرد؟

قبل از طرح راه های مبارزه با بی حیایی، ذکر این نکته ضروری است که اساساً پیش گیری
از این گونه مفاسد، بهتر از درمان است. امام صادق (ع) می فرماید: «بادروا اولادکم
بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه؛(۱۳) به فرزندانتان حدیث بیاموزید، پیش از
آن که مرجئه(۱۴) بر شما پیشی بگیرند.»

توصیه اسلام به فرزندان مبنی بر اجازه گرفتن برای ورود به محل استراحت پدر و مادر
در سه وقت: پیش از نماز صبح، هنگام ظهر و عصر و پس از نماز عشا، و نیز سفارش به
والدین در رعایت پوشش و عفاف و حفظ زبان و متین بودن در حضور فرزندان و جدا کردن
محل خواب دختر و پسر در خانه، هنگامی که به حد تشخیص بد و خوب رسیدند، و هم چنین
یاد دادن حلال و حرام به آنها و دور نگاه داشتن آنان از تحریکات جنسی، همه در جهت
تفهیم این مطلب است که برای مراقبت از ایمان و اخلاق و عقل و بهداشت و سلامت
فرزندان و آحاد جامعه، باید در مرحله اول به تقویت بنیه های دینی و توسعه و رشد
عقلانی و بالا بردن میزان درک و فهم افراد و شخصیت دادن به آنان پرداخت و با چنین
اقداماتی از لغزش آنها جلوگیری کرد.

حال به هر دلیل، اگر فردی از حدود و مرزهای اخلاقی پا را فراتر بنهد و به رذایل
اخلاقی و بی حیایی روی آورد، بهترین راه درمان، آن است که مبارزه با این گونه
بی بند و باری ها هم زمان با مبارزه با علل و عوامل پدید آورنده آن باشد، چرا که تا
علل مفاسد و بی بند و باری ها باقی است تولید فساد، امری دور از انتظار نیست. مهم
این است که ریشه ها را بشناسیم و راه حل هایی متناسب با آن در پیش گیریم.

بررسی ها نشان می دهد که این قبیل بزه کاری ها، بیشتر ناشی از عوامل اقتصادی،
اجتماعی، تربیتی، فرهنگی، روانی و الگویی است که به طور فشرده به مواردی اشاره
می کنیم:

۱ – محرومیت های اجتماعی، روحی و عاطفی و یا شکست ها و سرکوفت های اولیا و احساس
حقارت ها.

۲ – بی خبری از حدود و مرزها یا واجبات و محرّمات و به اصطلاح، بی فرهنگی.

۳ – مسائل معیشتی و اقتصادی و فقر و بیکاری.

۴ – مسائل خانوادگی یا معاشرت های اجتماعی و قرار گرفتن در محیطهای فاسد یا
الگوگیری از دوستان ناباب و یا شخصیت های دروغین.

۵ – عقده ها و کینه جویی ها.

نتیجه این که برای درمان بی حیایی که نوعی بیماری شناخته می شود، نمی توان نسخه
واحدی ارائه داد. در مواردی شخصیت دادن، گاهی تقویت بنیه های فرهنگی، دینی و یا
تقویت روح و روان و کاستن از ناملایمات روحی و نیز در مواردی کمک های مالی و جبران
شکست ها می تواند مؤثر باشد. هم چنین در بعضی جاها قهر و تهدید و اخطار و تنبیه
تأثیرگذار است. علاوه بر آنها، سرپوش گذاشتن به خطاها و جسارت های افراد بی حیا و
خود را به تغافل زدن نیز اثر مثبتی در درمان بی حیایی دارد. البته همه این موارد
ذکر شده باید با شناخت و بررسی دقیق و موشکافانه صورت گیرد.

حضور حضرت سکینه (س) در کربلا

آقای صفرعلی کرمی الوندی، شماره اشتراک ۱۶۰۲، از سنقر

آیا حضرت سکینه (س)، دختر امام حسین (ع) در کربلا حضور داشت؟

از منابع تاریخی معلوم می شود دختر امام حسین (ع) به نام سکینه (که مادرش رباب نام
داشت) همراه آن حضرت در کربلا بوده و با سایر بازماندگانِ روز عاشورا به اسارت در
آمده است. در این جا به ذکر یک نقل بسنده می کنیم:

سهل بن سعد، یکی از یاران پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) می گوید: وقتی مردم را سرشار
از شادی و سرور دیدم و مشاهده کردم لباس نو پوشیده اند و زن ها دف می زنند، گمان
کردم که آنان عیدی دارند که من نمی شناسم. در این میان دیدم چند نفری با هم صحبت
می کنند، پرسیدم: آیا عید است؟ گفتند: ای پیرمرد! تو را غریبه می بینیم. گفتم: من
سهل بن سعد هستم. گفتند: ای سهل! آیا به شگفت نیامده ای که آسمان خون نمی بارد و
زمین مردم را فرو نمی برد؟ گفتم: برای چه؟ گفتند: این سر حسین (ع) فرزند رسول خداست
که از عراق به شام می آورند… .

سهل در ادامه می گوید: در کنار دروازه ایستاده بودم که پرچم ها رسیدند. فردی
پیشاپیش همه نیزه ای بلند در دست داشت و سر حسین (ع) بالای آن بود و به دنبال آن،
زنان و کودکان می آمدند. از دختری پرسیدم: اسم تو چیست؟ گفت: من سکینه، دختر حسین
(ع) هستم. گفتم: آیا می توانم کاری برایت انجام دهم؟ من سهل بن سعد هستم که جدّ شما
را دیده ام و از پیامبر (ص) حدیث نقل می کنم. گفت: به این نیزه دار بگو سر پدرم را
از جلو چشمان ما به کناری ببرد تا نگاه مردم متوجه ما نباشد. سهل بن سعد می گوید:
به نیزه دار نزدیک شدم، چهار صد دینار به او دادم و او جلوتر رفت.(۱۵)

وجود حضرت رقیه (س)

آیا امام حسین (ع) دختری به نام رقیه داشت؟

در منابع مهم و مستند تاریخی، نامی از رقیه برده نشده است. البته درباره تعداد
فرزندان امام حسین (ع) نیز روایات مختلفی وجود دارد. در ارشاد مفید آمده است که آن
حضرت شش فرزند داشت، چهار پسر و دو دختر و نام دختران ایشان، سکینه و فاطمه
بود.(۱۶) البته شاید این فاطمه همان فاطمه صغیره باشد که در شعر منسوب به حضرت زینب
(س) آمده است:

یا اخی! فاطمه الصغیره کلّمها

و لقد کاد قلبها ان یذوبها

صاحب کشف الغمّه می گوید: دختران و پسران آن حضرت جمعاً ده نفر بودند. پسران:
علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، محمد، عبدالله و جعفر و دختران: زینب و سکینه و
فاطمه(۱۷) [و نامی از دختر چهارم نبرده است ].

به هر حال در هیچ یک از این نقل ها نام رقیه نیامده است. یک احتمال این است که یکی
از دختران آن حضرت، دو اسم داشته است؛ مثلاً فاطمه و رقیه.

البته صاحب منتهی الامال به نقل از کتاب «کامل» شیخ بهایی نقل می کند که دخترکی بود
چهار ساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین (ع) کجاست؛ الآن او را به خواب
دیدم… و داستان را تعریف می کند تا آن جا که سر مقدس را آوردند و در کنار آن دختر
چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. آن دختر بترسید و فریاد بر
آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.(۱۸)

در این نقل نیز نامی از رقیه نیامده است. از طرفی، کتاب «کامل» شیخ بهایی در ردیف
کتاب های قابل اعتماد و معتبر قرار ندارد و نمی توان به آن استناد کرد و نقل های آن
را صحیح شمرد.

سفرهای سر امام حسین (ع)

سر مقدس امام حسین (ع) پس از جدا شدن، به چه جاهایی برده شد و آیا به کربلا
بازگردانده شد؟

در مورد سر مقدس امام حسین (ع) و مراحل مختلف سفر و جای گاه دفن آن، اختلاف است.

ابن قولویه از امام ششم روایت کرده است: وقتی به غرّی (نجف) بروی، دو قبر می بینی:
یکی، بزرگ و دیگری، کوچک؛ قبر بزرگ از امیرالمؤمنین (ع) و قبر کوچک، رأس الحسین (ع)
است.(۱۹)

کلینی از یزید بن عمر بن طلحه نقل می کند که گفت: زمانی که امام صادق (ع) در حیره
بود به من فرمود: آیا می خواهی به سراغ آن چه وعده کرده بودم برویم؟ گفتم: بلی…
[روایت ادامه پیدا می کند تا آن جا که ] امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که سر آن حضرت
را به شام بردند یکی از دوستان ما آن را ربود و در کنار امیرالمؤمنین (ع) دفن
کرد.(۲۰)

ابن سعد می گوید: یزید، سر امام را برای عمرو بن سعید که آن زمان والی مدینه بود،
فرستاد و عمرو گفت: کاش یزید آن را برای من نفرستاده بود. مروان بن حکم که حاضر
بود، به عمرو اعتراض کرد و اشعاری سرود و گفت: گویا ایام قتل عثمان را می بینم،
آن گاه عمرو بن سعید… دستور داد سر مقدس را کفن کرده و در بقیع کنار مادرش دفن
کنند.(۲۱)

در بسیاری از منابع و کتاب های شیعه و برخی از کتاب های اهل سنّت گفته شده است: سر
مقدس امام حسین (ع) به جسم مطهّرش در کربلا ملحق و در آن جا دفن شد.

نقل دیگری حاکی است که سر امام حسین (ع) از دمشق به عسقلان، یکی از شهرهای شام،
نزدیکی غزه، منتقل شد و از آن جا به قاهره و محلی که امروز به «مشهد الرأس» معروف
است، انتقال یافته است.

نقل هایی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.