پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاترامامت و رهبری در اسلام (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاترامامت و رهبری در اسلام (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاترامامت و رهبری در اسلام (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاترامامت و رهبری در اسلام (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۶
در بحث گذشته گفته شد که امامیه معتقد است بر خداوند واجب عقلی است که امام را به
واسطه پیامبر (ص) تعیین و نصب کند. طبیعتاً بر امت هم اطاعت از امامِ منصوب، شرعاً
لازم و تثبیت حکومت آن بر امت واجب می باشد، چرا که شیوه امامت در اسلام، از سنخ
حکومت های بشری نیست تا با گزینش و تعیین مردم حاصل شود؛ چنان که علل احتیاج مردم
به امام نیز فراتر از علل نیاز آنان به حکومت های ظاهری و معمولی است. از آن جایی
که میان رسالت امام و نیاز مردم به وی رابطه تنگاتنگی وجود دارد، ما هم بحث آن را
توأمان می آوریم.
دلایل نیاز به امام در اسلام
در شماره قبل، به یکی از دلایل نیاز به امام (حفاظت همه جانبه از دین) اشاره کردیم،
اکنون به برهان های دیگر می پردازیم.
برخی از محققان بر این باورند که فلسفه امامت در اسلام، منحصر به حکومت داری نیست،
بلکه برای تحقق اهداف بلند و عالی تری مثل: حفاظت و حراست از دین، تربیت بندگان
خدای کریم و رسانیدن آنان به مقصد نهایی و عبودیت نیز می باشد. این اهداف، ما را
ناگزیر می کند دلایل بیشتری برای نیاز به امام اقامه کنیم، که در ادامه به آنها
می پردازیم.
ب – اجرا و تبیین اصول و فروع
دومین دلیل نیاز به امامت که از رسالت امام استفاده می شود، هدایت خلق، تشریح و
شفاف سازی مبانی دینی، اجرای مقرّرات اسلامی و تبیین اصول و فروع آن و بالاخره،
بیان مجموعه احکام و اخلاق و عقاید مذهبی است تا بدین وسیله بدعت ها و انحرافات در
آیین الهی راه پیدا نکند و امانت حکومت و رسالت امامت را به امام عادل و شایسته
بعدی و نسل آینده منتقل نماید. این، فرمانی است برای همه مسلمان ها از ناحیه خدا در
قرآن و رهبران راستین که می فرماید: «انّ الله یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الی
اهلها؛(۱) خدا به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانید.»
بدون شک حکومت دینی، بزرگ ترین امانت الهی است که باید به وسیله امام و امت به حاکم
امینی سپرده شود که در غیر این صورت، خیانت بزرگی به خدا و خلق خواهد بود.
ج – اجرای عدالت
رسالت دیگر امام که خلق خدا سخت به آن احتیاج دارند، اجرای عدالت اجتماعی، سیاسی،
اقتصادی، قضایی، مدنی و… است؛ همچون: عدل در تولید و توزیع امکانات و جلوگیری از
هرگونه ظلم و تبعیض و قتل و غارت در میان خلق خدا و اقامه حدود الهی. ایفای این
مسئولیت ها می تواند فلسفه وجودی امام را نیز توجیه نماید.
د – تهذیب و تربیت
مسئولیت مهم دیگری که بر عهده امام واگذار شده و نیاز و ضرورت وجود او را نیز برای
مردم به اثبات می رساند، تهذیب جامعه و تربیت آحاد امت و کشانیدن نفوس مستعد به سوی
صراط حق و بهشت برین است. حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: «فان اطعتمونی فانّی
حاملکم – ان شاء الله – علی سبیل الجنه و ان کان ذا مشقّه شدیده و مذاقه مریره؛(۲)
پس اگر از من اطاعت کنید، شما را به خواست خدا به راه بهشت می کشانم، هر چند صراط
دین راهی است بسیار دشوار و تلخی های زیادی را برای ذائقه ها فراهم می آورد». آن
حضرت در خطبه دیگری فرمود: «سلک بکم منهاج الرّسول و کفیتم مؤونه الاعتساف و نبذتم
الثّقل الفادح عن الاعناق؛(۳) اگر از امام خود پیروی می کردید، شما را در راه روشن
پیامبر پیش می برد و از تکلّف و رنج بیراهه رفتن در امان بودید و بار سنگین و
زنجیرهای گران را از گردن هایتان فرو می افکندید.»
برخی از عالمان شیعه معتقدند که امام معصوم می تواند گروهی از مؤمنان عدالت پیشه را
در مقام مدیران قوه مجریه و قضاییه و فرماندهی نظامی، منصوب کرده و بر امور آنها
نظارت دقیق نماید و خود به رسالت اصلی خویش؛ یعنی تبلیغ جهانی آیین الهی، تربیت
نفوس و هدایت خلق بپردازد و راه های سعادت و بدبختی را به آنها نشان دهد و دین را
از دست خوش تحریف ها و بدعت ها نگه دارد و الگویی جامع و کامل برای امت باشد؛
چنان که رسول خدا (ص) اسوه و مقتدای امت و مبلّغ رسالت های خدایی بود و در جنب این
رسالت بزرگ، حکومت را نیز بر عهده داشت.
ه – نیاز شریعت به مفسّر
هر دین و مکتبی در دنیا نیاز به مبیّن و مفسّر دارد که در واقع ایدئولوگ مکتب
نامیده می شود. آیین اسلام نیز با آن همه جامعیت و کمال به طریق اولی به تبیین
کننده نیازمند است، وگرنه مردم گرفتار تفرقه در دین می شوند و به تدریج اصول و
ارکان و معالم آن دست خوش تحریف و در معرض زوال قرار می گیرد. برای روشن شدن این
برهان به چهار مقدمه نیازمندیم:
الف) حضرت محمد (ص) خاتم پیامبران و شریعت او پایان بخش تمام ادیان و مذاهب وحیانی
است. به همین دلیل برای همیشه ماندگار است و هرگز نسخ و فسخی در حریم آن راه ندارد،
بلکه به فرموده صاحب شریعت: «حلال محمّد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم
القیامه».(۴)
ب) همان گونه که ثابت کردیم، قرآن مجید معجزه گویا و ابدی رسول اکرم (ص) است و
متضمن حقایق بسیار و مشعل دار هدایت بشری در تمام قرون و اعصار می باشد.
ج) همان گونه که از آیات قرآن کریم مشهود است و حضرت علی (ع) هم در خطبه اول نهج
البلاغه فرموده است، این کتاب در بر دارنده آیات متنوعی همچون: محکمات، متشابهات،
واجبات و مستحبات، ناسخ و منسوخ، واجب و مستحب و مباح، خاص و عام، و حامل پندها،
مَثَل ها، مرسل ها، محدودها، مجملات و مبیّنات، اسرار و غوامض و اشارات می باشد. با
این همه توصیف، چگونه ممکن است برای تبیین آنها مفسّری عمیق و آگاه به رموز و
اسرار، ضرورت نداشته باشد، بلکه همان گونه که حضرت رسالت مسئول روشن ساختن مفاهیم و
غوامض این کتاب آسمانی بود، بی شک پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز امت نیازمند رهبری
پیامبرگونه می باشند؛ رهبری که علم و عصمت او همانند پیغمبر باشد، اگر چه فرشته وحی
بر وی نازل نشود، لیکن دارای علم لدّنی و عصمت از خطاست.
د) بدون تردید در عصر حضرت رسول (ص) با وجود جنگ های بی شمار(۵) و درگیری های
بسیار، تبیین همه آیات مختلف و اعلام تمام احکام و معارف اسلامی و تفسیر کلیه آیات
قرآنی و مفاهیم عرفانی دین، امکان پذیر نگردید. به همین دلیل مسلمانان با تفسیرهای
ناروای خود از اسلام مطابق پیش گویی پیامبر اعظم (ص)، به «۷۳ فرقه» تقسیم شدند و به
رغم این که همه آنها مسلمان هستند ولی در فروع و اصول دین اختلافات فاحشی دارند، که
نقاط اختلاف برخی از آنها از نقاط اشتراک آنان بیشتر است.
بدیهی است هیچ گروهی از فرقه های اسلامی در صحت مقدّمات اعتقادی فوق شک و تردیدی
ندارد، بنابر این بر خدای حکیم لازم است برای جلوگیری از این گونه برداشت های
انحرافی از دین، امام مطاع و آگاه و خطاناپذیری را به وسیله پیامبرش نصب و معرفی
نماید تا مبانی اسلام و معالم دین را چنان که شایسته و بایسته است، با محوریت قرآن
برای ملت آشکار نماید و جلو هرگونه بدعت و انحراف را بگیرد.
تاریخ اسلام نشان می دهد که تبیین مجملات دین و مشکلات آیات و احکام و چگونگی آن،
همگی به دست امامان معصوم شیعه انجام گرفته و علمای تمام فِرَق اسلامی و اهل کتاب
در مناظرات دینی با وجود حضور و حمایت عالمان و قدرت های سیاسی و نظامی در برابر
ائمه اطهار (علیهم السلام) سر تسلیم فرود آورده اند. به همین دلیل است که فیلسوفان
بزرگ حکمت مشّایی و اشراقی، نظام امامت و رهبری را مطابق مذهب شیعه جعفری
پذیرفته اند؛ چنان که بوعلی سینا می نویسد: «تعیین امام و خلیفه به نصّ، به صواب
نزدیک تر است، زیرا از این طریق می توان جلو اختلافات و درگیری ها را گرفت.»(۶)
ناگفته پیداست مراد از «نصّ» یعنی تصریح و تعیین جانشین از سوی خود رسول اکرم (ص) و
چون پیامبر (ص) به حکم قرآن از روی هوا و هوس حرف نمی زند،(۷) چنین امر خطیری را
باید از جانب خدا اعلام نماید.
شیخ اشراق نیز پس از این که خالی نماندن عالم را از وجود امام معصوم و انسان کامل
قبول می کند، در مقدمه کتاب «حکمت الاشراق» چنین می نویسد: «هیچ گاه عالَم، خالی از
خلیفه و امام نخواهد ماند و او همان شخصیتی است که ارباب مکاشفه و مشاهده او را قطب
می نامند و ریاست و اختیار امور دین و دنیا با اوست، هر چند که از مداخله در امور
برکنار باشد و مردم او را نشناسند. اگر سیاست و تدبیر امور به دست او باشد،
روزگاران نورانی خواهد بود و در غیر این صورت، تاریکی ها بر جهان حکم فرما خواهد
شد».(۸)
اکنون که علل نیاز جامعه اسلامی به امامت روشن شد، به ویژگی های امام از نظر مذاهب
اسلامی می پردازیم.
شاخصه های امامت از نظر اهل سنّت
متکلّمان اهل سنّت، ویژگی ممتازی برای خلیفه و امام قائل نمی باشند و امامت را
مانند حکومت های معمول بشری می دانند. «باقلانی»، از متکلّمان سنّی در کتابش
می نویسد: اگر کسی بگوید از نظر شما امامی که باید با او پیمان بست چه صفاتی باید
داشته باشد، می گوییم: یکی از ویژگی های امام این است که باید از تیره قریش باشد و
دیگر آن که، به اندازه ای باید از علم و دانش برخوردار باشد که بتواند منصب قضاوت و
داوری را در میان مسلمانان به خوبی ایفا کند و نیز در امور نظامی و سازماندهی
نیروها و نبردها صاحب بصیرت باشد.
هم چنین در نگهبانی از مرزها، حمایت از مسلمانان، حفظ و حراست از ایشان، انتقام از
ستم گران و گرفتن حقوق ستم دیدگان از ظالمان و آن چه که به مصالح عمومی مردم ارتباط
دارد، آگاه و کارساز باشد.
و نیز امام باید از کسانی باشد که در اقامه حدود الهی گرفتار سستی نگردد و از
تازیانه و گردن زدن مجرمان، بی تاب نشود و باید در مورد دانش و دیگر مواردی که
امکان تفاضل و برتری بین دو نفر وجود دارد، جزو برجسته ترین آنان به حساب آید، مگر
آن که انتخاب فرد افضل برای احراز مقام امامت، با مانعی برخورد نماید، که در این
صورت تعیین فرد مفضول و فرو دست جایز خواهد بود و احتیاجی نیست این امام مفضول،
معصوم و مصون از گناهان و انحرافات و یا عالم به علم غیب باشد. هم چنین امام باید
در سوارکاری و دلیری از همه برتر بوده و یا فقط از میان هاشمیان غیر از قبیله قریش
باشد.(۹)
وی در ادامه می نویسد: اگر بگویید آیا مردم به علم امام و بیان شمّه ای از آن که
مختص به امام است نیاز دارند؟ در پاسخ می گوییم: نه، زیرا شخص امام با توده مردم در
علم شریعت و احکام آن برابرند. اگر کسی سؤال کند پس امام را برای چه تعیین می کنید؟
می گوییم: به همان دلایلی که یاد کردیم و آنها عبارت اند از: «تدبیر و سازماندهی
لشکریان، پاسداری از مرزها، منع و بازداشتن ستم گران، دریافت حق مظلوم از ظالم،
اجرای حدود، توزیع درآمدها میان مسلمانان، ترغیب آنان به زیارت خانه خدا و جنگ با
دشمنان…» و اگر در یکی از امور یاد شده تخطّی کرد مردم پشت سر او هستند تا او را
به راه اصلی سوق داده و نسبت به انجام امور، وی را وادار نمایند.(۱۰)
«محقق تفتازانی» که از متکلّمان نام دار اهل سنّت است، می نویسد: «نیازی نیست که
امام از میان هاشمیان برخیزد یا دامن وی از گناهان پاک، و از زیر دستان برتر
باشد.»(۱۱)
این نوع عقیده، درباره خلیفه و جانشین رسول خدا (ص) مطرح بود که موجب شد معاویه
جرئت پیدا کرده بر ضد علی (ع) خروج کند و پس از شهادت آن حضرت و کنار زدن امام حسن
مجتبی (ع) و پس از آن که مردم با وی بیعت کردند، در کوفه بنشیند و برای یزید بیعت
بگیرد. همین طرز تفکر و اعتقاد باعث گردید که عبدالله، پسر خلیفه دوم، بیعت با یزید
شراب خوار را تجویز نماید(۱۲) و یا به نوشته ابویعلی، عبدالله بن عمر هنگام واقعه
حرّه(۱۳) با مردم مدینه نماز جماعت می گذاشت و می گفت: «نحن مع من غلب؛(۱۴) من با
کسی هستم که پیروز باشد.»
این نوع تفکر است که انسان ها را به فرهنگ «الحقُ لِمَن غَلَب» منتهی می نماید؛
یعنی حق همیشه با طرف پیروز است و مغلوب همیشه باطل است.
دلایل انتصابی بودن امامت
جامعه شیعه برای امام برجستگی های خاصی معتقد است که به مراتب فراتر از حاکمان
معمولی می باشد. به همین دلیل انتصاب امام را بر ذات باری تعالی واجب عقلی دانسته و
نصب او را لطفی از ناحیه حضرت حق در واجبات عقلی می شمارند. آنان برای انتصابی بودن
امامت، دلایلی آورده اند که ذیلاً می آوریم:
۱ – عدم آگاهی مردم: جامعه شیعه معتقد است که اکثریت قاطع مسلمان ها در عصر ظهور
اسلام بی سواد بودند و هنوز آثار جهل جاهلیت و ساده لوحی در آنان نمایان بود و
نمی توانستند امام واقعی را بشناسند و او را برگزینند و یا با برگزاری انتخابات، وی
را نصب کنند، زیرا از نظر کتاب و سنّت، شاخصه هایی برای امامت مطرح است که برای
مردم معمولی به سادگی قابل شناسایی نمی باشد. هم اکنون در عصر ما، با آن که عصر
آگاهی، تمدن و انفجار اطلاعات است و مردم از عقل و هوش سرشاری برخوردارند، غالب
ملت ها تحت تأثیر شعارها و تبلیغات قرار می گیرند و در انتخاب دچار اشتباه می شوند.
به دلیل همین انحطاط فکری و فرهنگی مسلمانان صدر اسلام بود که به اعتقاد شیعه،
جمهور مردم به توصیه های رسول اکرم (ص) توجه نکردند، با این که حضرت رسول (ص) در
مواقع حساس با صراحت تمام امام علی (ع) را جانشین خود معرفی کردند و در غدیر خم در
برابر جمع کثیری وی را به خلافت نصب نمودند و حتی همه حاضران با آن حضرت دست بیعت
دادند و تبریک و شادباش گفتند. لیکن پس از رحلت پیامبر (ص) بیش از ده نفر وفادار
باقی نماند و غالباً تحت تأثیر جوّ تهدید و تطمیع و سفسطه و شبهات ذهنی و تحیّر
قرار گرفتند و برخی هم با صراحت گفتند: پیامبر (ص) جانشینی معیّن نکرد.(۱۵)
به همین دلایل است که جامعه شیعه اعتقاد دارد حکمت ذات اقدس حق در صدر اسلام بر این
جاری شده بود که یازده امام معصوم و آگاه با اسم و رسم به وسیله پیامبر تعیین و نصب
شوند تا جامعه اسلامی در پرتو هدایت رهبران انتصابی، رشد کافی پیدا کرده و در غیبت
امام زمان (عج) آمادگی کامل برای گزینش و انتخاب رهبر اعلم، عادل و امین و آگاه
پیدا کنند و دچار اشتباه نشوند؛ چنان که در احادیث آمده است به دلیل پیشرفت علمی و
فرهنگی و آگاهی زیاد مردم، طول عمر امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت برای انسان های
آخرالزمان هیچ مشکلی ایجاد نمی کند.
۲ – عینیّت فلسفه نبوت و امامت: امامیه معتقد است هر حکمتی که در لزوم بعثت
پیامبران و مشخص کردن آنها وجود دارد، همان دلایل عیناً ضرورت نصب و تعیین امام
عادل و جانشینان پیامبر را می رساند. همان گونه که رسالت پیامبر، هدایت عمومی و
گسترش اسلام و تبلیغ معالم دینی است، جانشین پیامبر نیز باید همین نقش را ایفا کند
و مروّج دین خدا از نظر گفتاری و عملی باشد. به فرموده قرآن، رهبران راستین همچون
رسول اکرم (ص) باید شاخصه های زیر را داشته باشند: «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم
بالمؤمنین رؤف رحیم؛(۱۶) بر رهبری همچون پیامبر اسلام، رنج ها و ناملایمات عموم
مردم بسیار سخت و دردآور می باشد و همو سخت بر هدایت و سعادت و رفع ناگواری های
مادی و معنوی روحی و جسمی ملت، حریص و کوشاست و با مؤمنان نیز رئوف و مهربان است.»
بدیهی است امام و خلیفه رسول خدا (ص) اگر در برابر سختی های مردم عمیقاً نگران و
غمگین نباشد، بدون شک در جهت برون رفت جامعه از ناگواری ها اقدام نخواهد کرد و اگر
بر هدایت و سعادت آنان عاشق و حریص نباشد، در راه هدایت خلق رنج های فراوان،
ناسزاها و توطئه ها و کارشکنی ها و جنگ های داخلی آنان را نیز تحمل نخواهد کرد و
تمام مخالفان و جاهلان امت را قلع و قمع خواهد نمود. پس امام در اسلام باید تمام
ویژگی های رسول خدا را (به استثنای نبوت و نزول فرشته وحی) دارا باشد.
۳ – اتمام حجّت: فلسفه دیگر انتصابی بودن امامت، اتمام حجّت از ناحیه خدا بر خلق
است، که جز با انتصابی بودن امامت معصوم تحقق پیدا نمی کند. به فرموده قرآن: «لیهلک
من هلک عن بینه و یحیی من حیّ عن بیّنه»؛(۱۷) یعنی اگر کسی طریق گمراهی را در پیش
گیرد با علم و آگاهی باشد و چنان چه کسانی راه رشد و هدایت را انتخاب نمایند نیز با
دلیل و بصیرت انجام یافته باشد.
سلوک راه هدایت و یا ضلالت نباید کورکورانه و بدون علت باشد، زیرا در این صورت حجّت
بر مردم تمام نمی شود و آنان می توانند در دادگاه عدل الهی احتجاج نمایند و بگویند:
خدایا ما پیامبر و امام معصوم و عالمان ربّانی نداشتیم تا در پرتو ارشادات آنان،
راه هدایت را پیش گیریم. کار ما فقط تقلید از حکومت های طاغوتی و آبا و اجدادمان
بود، ولی ذات اقدس الهی با فرستادن پیامبران و تعیین جانشینان و ارائه دلایل قاطع،
این عذر تراشی ها را از آنان سلب نموده است. به ویژه در عصر ما که عصر آگاهی و
بیداری است، هر کسی می تواند راه حق را به سهولت پیدا کند و اگر نخواهد و به بیراهه
برود، بدون شک خود او مقصّر است.
چندین چراغ دارد و بیراهه می رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
به همین دلیل امیرمؤمنان علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «اللّهم بلی! لا تخلو
الارضُ من قائم للّه بحجه: اما ظاهراً مشهوراً و امّا خائفا مغموراً لئلاّ تبطل حجج
الله و بیّناته؛(۱۸) آری، خداوندا! زمین هیچ گاه خالی از حجّت نمی ماند، منتها حجّت
و امام، گاهی ظاهر و آشکار است و زمانی خائف و پنهان می باشد تا در ظلّ آنان
حجّت های الهی و دلایل و بیّنات او باطل نگردد، بلکه حجّت بر همگان تمام گردد. گرچه
آنان (حجج الهی) تعدادشان اندک ولی قدر و مقامشان اعظم است.»
آن حضرت در جای دیگر می فرماید: «بهم عُلِمَ الکتاب و به علموا و بهم قام الکتاب و
به قاموا؛(۱۹) کتاب خدا به وسیله آنان دانسته شد و به کتاب خدا معرفت پیدا کردند و
به واسطه آنها قرآن برپا ماند و آنان هم در پرتو کتاب، باقی و ماندگار شدند.»
تحقق این آثار و برکات، به عزم مردم و اراده جدی مسلمانان و حاکمیت امام عادل بستگی
دارد، ولی اگر ملت مصمّم نباشد و امام معصوم را تنها بگذارد، بی ثمر خواهد شد.
خواجه نصیرالدین طوسی، فقدان قدرت و حاکمیت امام معصوم را گناه امت شمرده و
می نویسد: اما تمکّن و قدرت اجرایی که بر معیارهای عدالت الهی استوار باشد، مربوط
به افعال مکلّفان است و به وسیله مردم باید زمینه قدرت امام فراهم گردد، چون حاکمیت
الهی از مجرای اراده انسان های صالح و جامع شرایط تحقق می یابد و قطعاً این مردم هر
زمان هستند که باید زمینه حکومت چنین انسان کاملی را فراهم نموده و از دستورات او
سر باز نزنند.(۲۰)
۴ – عصمت و علم لدنی: دلیل دیگری که بر انتصابی بودن امام می توان اقامه کرد، مقام
عصمت و علمی است که به حضرات معصومین (علیهم السلام) داده شده است. امام معصومی که
مفسّر قرآن و مجری احکام و حدود و دیات است، چگونه می تواند با انتخابات گزینش شود.
به همین دلیل طبق حدیثی که از شیعه و سنّی نقل شده، پیامبر (ص) خلیفه را منصوب و
معرفی نموده است و افضلیت و مترجم قرآن بودن را دلیل انتصاب گرفته است: «انی تارک
فیکم خلیفتین: کتاب الله و علی بن ابیطالب و هو افضل لکم من کتاب الله لانّه مترجم
لکم ما فی کتاب الله؛(۲۱) همانا دو خلیفه و جانشین در میان شما می گذارم: یکی، کتاب
خدا و دیگری، علی بن ابیطالب، و او برتر است برای شما از کتاب خدا، چرا که او آن چه
را که در کتاب خداست برای شما تفسیر و تشریح می کند.»
افزون بر این مضمون، دو حدیث دیگری هم که از پیامبر (ص) نقل شده، این مدعا را تأیید
می کند. رسول اکرم (ص) فرمودند: «من مات بغیر امام مات میته جاهلیه»(۲۲) و نیز
فرم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 