پاورپوینت کامل شیوه های مبارزه سیاسی امام کاظم علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیوه های مبارزه سیاسی امام کاظم علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیوه های مبارزه سیاسی امام کاظم علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیوه های مبارزه سیاسی امام کاظم علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ولادت، کنیه و القاب

هفتمین امام شیعیان، حضرت موسی بن جعفر (ع) است که در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ ه. ق. در ابواء متولد گردید. پدر بزرگوارش حضرت امام صادق (ع) و مادر گرامیش حمیده نام دارد.

میلاد امام کاظم (ع) برای امام صادق (ع) چنان شادی بخش بود که آن حضرت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام کرد.

نام مبارک آن امام همام، موسی و کنیه ها و القابش متعدّد است. مشهورترین لقبش «کاظم و صابر» و معروف ترین کنیه اش «ابوالحسن» است. نقش نگین انگشتری اش نیز جمله «حسبی الله» می باشد.[۱]

امامت امام موسی کاظم (ع)

امام کاظم (ع) تحت تربیت فوق العاده امام صادق (ع) مراحل رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی کرد، به گونه ای که تا آخر عمر، جلال و جمال الهی در صورت و سیرتش مشهود بود.

از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگ ترش اسماعیل بود که از الطاف خفیه الهیه محسوب می شد و زمینه ساز تثبیت امامت وی گردید.

تلاش امام جعفر صادق (ع) نیز در این راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود. هر چند بعدها گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق (ع) معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار کردند.

امام موسی کاظم (ع) پس از شهادت جان گداز امام صادق (ع) در سال ۱۴۸ هجری، در سن بیست سالگی مسئولیت بزرگ امامت و هدایت امت را در یکی از بحرانی ترین دوران ها به دوش گرفت.

گوشه هایی از مکارم اخلاقی امام

الف) مشورت با غلامان و احترام به آن ها

حسن بن جهم می گوید: در محضر امام رضا (ع) بودیم، سخن از امام کاظم (ع) به میان آمد، امام رضا (ع) فرمود: با این که عقل های مردم قابل مقایسه منطقی با عقل پدرم (امام کاظم) نبود، گاهی با غلامان سیاه خود در امور مختلف، مشورت می کرد و به رأی و فکر آن ها احترام می گذاشت.

شخصی به پدرم گفت: آیا با غلامان سیاه مشورت می کنی؟!

در پاسخ فرمود: «انّ اللّه تبارک و تعالی ربّما فتح علی لسانه؛[۲] همانا خداوند متعال چه بسا راه حلّ مشکلی را بر زبان همان غلام سیاه بگشاید.»

ب) صلابت و عزت نفس در برابر ترفند هارون

یکی از خصلت ها و روش های رفتاری امام کاظم (ع) حفظ صلابت و عزت اسلامی بود، او هرگز به خواری و ذلت تن در نداد، تا آن جا که مرگ با عزت را بر زندگی ذلت بار ترجیح داد. سرگذشت های جالب زیر گفته ما را اثبات می کند:

۱ – در آن هنگام که امام کاظم (ع) در زندان، در شرایط سخت بود، هارون، وزیرش یحیی بن خالد برمکی را طلبید و به او چنین دستور داد: به زندان برو و موسی بن جعفر (ع) را از غل و زنجیر آزاد کن و سلام مرا به او برسان و به او بگو: پسر عمویت (هارون) می گوید: من قبلاً سوگند یاد کرده ام که تو را آزاد نسازم تا اقرار کنی که با من رفتار بدی کرده ای و از من درخواست عفو از گذشته نمایی، اقرار تو موجب ننگ برای تو نیست و درخواست تو از من، موجب نقص و عیب تو نخواهد بود. این پیام رسان من، یحیی بن خالد، مورد اطمینان من و وزیر من است، از او درخواست عفو کن تا مرا از ذمّه سوگند برهاند، آن گاه به سلامت هر کجا خواهی برو.

امام کاظم (ع) به یحیی چنین گفت: ای ابا علی! مرگ من فرا رسیده و بیش از یک هفته، بیشتر در این دنیا نخواهم ماند، از جانب من به هارون بگو: روز جمعه فرستاده من نزد تو می آید و آن چه را در مورد وفات من دیده، به تو خبر می دهد و تو به زودی در فردای قیامت در پیش گاه عدل الهی زانو بر زمین زده و در آن جا روشن می شود که ظالم و ستم گر کیست؟[۳]

۲ – در آن هنگام که امام کاظم (ع) در زندان های تاریک هارون به سر می برد، یکی از آشنایان برای امام چنین پیام داد: اگر برای فلانی نامه بنویسی تا با هارون در مورد آزادی تو صحبت کند، کارساز است.

امام کاظم (ع) جواب داد: پدرم از پدران خود و آن ها از پیامبر (ص) نقل کرده اند که خداوند به حضرت داود (ع) وحی کرد: همانا هیچ بنده ای از بندگانم به شخصی جز من تکیه نکرد، مگر این که اسباب (نعمت های) آسمان را از او بریدم، و زمین را در زیر پایش برای فرو رفتنش در کام زمین، سست کردم.[۴]

ج) نهی از منکر امام کاظم (ع) و پشیمانی گنه کار

روزی امام کاظم (ع) از کوچه ای عبور می کرد، صدای ساز و آواز از در خانه ای به گوشش رسید، در همین لحظه کنیزی از آن خانه برای ریختن زباله، بیرون آمد، امام به او فرمود: صاحب این خانه بنده است یا آزاد، به عبارت دیگر، غلام است یا ارباب؟

کنیز گفت: او آزاد است.

امام کاظم (ع): راست گفتی، آزاد است که این گونه آشکارا گناه می کند، اگر بنده بود از مولای خود می ترسید و گناه نمی کرد.

همین گفت و گو باعث شد که کنیز دیرتر به خانه بازگردد. به همین دلیل صاحب خانه به نام بُشر از کنیز پرسید: چرا دیر آمدی؟

کنیز در پاسخ گفت: شخصی از این جا عبور می کرد، از من پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد، گفت: اگر بنده بود از آقای خود می ترسید.

همین پیام آن چنان بُشر را دگرگون کرد که همان لحظه با پای برهنه از خانه بیرون آمد و به دنبال آن آقا به راه افتاد. ناگاه دید امام کاظم (ع) است، معذرت خواست و همان جا توبه کرد و با چشم گریان به خانه اش بازگشت. از آن پس هرگز دنبال گناه و انحراف نرفت و از پارسایان معروف عصر خود شد، و چون هنگام توبه پا برهنه بود، به او «بُشر حافی» لقب دادند.[۵]

د) آراستگی امام برای همسر

حسن بن جهم می گوید: امام کاظم (ع) را دیدم که محاسنش را رنگ کرده بود و بسیار آراسته به نظر می رسید، پرسیدم: فدایت شوم چرا محاسنت را رنگ کرده ای؟

در پاسخ فرمود: آراستگی و آمادگی، بر حفظ عفت زن می افزاید. همانا بعضی از زن ها به دلیل آن که شوهرانشان به مسئله نظافت و آرایش بی اعتنا هستند، از مرز عفت خارج می شوند. سپس فرمود: آیا دوست داری همسرت را آن گونه بنگری که او تو را آن گونه (ژولیده و نامرتب) بنگرد؟

عرض کردم: نه.

فرمود: زن نیز دوست ندارد، تو را ژولیده بنگرد. سپس افزود: «مِن اخلاق الانبیاء التنظّف و التّطیب و حلق الشّعر؛[۶] از اخلاق پیامبران، پاکیزگی و خوش بویی و زدودن موهای اضافی بدن است.»

میکائیل کلانتری، شماره اشتراک ۱۰۰۹۹، از خرمدره

شخصیت امام

امام موسی کاظم (ع) در میان شخصیت های علوی موجود در آن زمان از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت، سرآمد روزگار خویش به شمار می آمد.

شیخ مفید در این باره می گوید: ابوالحسن موسی (ع) پرستنده ترین، سخی ترین و با شخصیت ترینِ اهل زمان خود بود.[۷]

ابن ابی الحدید درباره آن حضرت چنین می نویسد: فقاهت، دیانت، عبادت، بردباری و شکیبایی، همه در آن حضرت جمع بود.[۸]

یعقوبی، مورّخ شهیر، در این باره می نویسد: موسی بن جعفر (ع) عابدترین مردم زمان خود بود. آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوت مندان و بردباران بود و شخصیتی بس بزرگ داشت.[۹]

آن چه از سجایای امام (ع) بیش از همه نمود و نمایاین داشت، کرم و سخاوت او بود که ضرب المثل شده است. از جمله خصایص دیگر آن حضرت، زهد و عبادت ایشان است. امام کاظم (ع) سال های متمادی در زندان به سر برد و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود، به طوری که بسیاری از زندان بانانِ او تحتِ تأثیر جاذبه معنوی وی قرار می گرفتند.

حمید معینی، شماره اشتراک ۹۰۷۱، از نجف آباد

اخلاق نیک امام و نتیجه آن

در مدینه شخصی از بستگان عمر بن خطّاب با امام صادق (ع) دشمنی می کرد و به طور مکرّر با کمال گستاخی از آن حضرت و خاندان رسالت بدگویی می کرد. چند نفر از یاران امام کاظم (ع) به آن حضرت عرض کردند: به ما اجازه بده تا این مرد تبه کار را از بین ببریم.

امام کاظم (ع) آن ها را به شدت از این کار بر حدر داشت و سپس فرمود: او اکنون کجاست؟ گفتند: در فلان مزرعه مشغول کشاورزی است. امام بر مرکب خود سوار شد و به سراغ او رفت. وقتی به مزرعه اش رسید، او با ناراحتی فریاد زد: آهای! کشت و کار ما را پا مال نکن.

امام کاظم (ع) هم چنان به طرف او رفت و وقتی به او رسید، فرمود: خسته نباشی، سپس با چهره ای خندان احوال او را پرسید و فرمود: تاکنون چقدر در این مزرعه خرج کرده ای؟

او گفت: صد دینار.

امام کاظم (ع): امیدواری چقدر محصول برداری؟

او گفت: علم غیب ندارم.

امام کاظم (ع): من می گویم چقدر امید داری برداشت کنی؟

او گفت: امیدوارم دویست دینار برداشت کنم.

امام کاظم (ع) کیسه ای را که محتوی سیصد دینار بود به او داد و فرمود: این کیسه را بگیر، خداوند آن چه را که امید برداشت داری به تو بدهد.

آن شخص گستاخ، در برابر حُسن اخلاق امام کاظم (ع) آن چنان تحت تأثیر قرار گرفت که همان لحظه عذرخواهی کرد و ملتمسانه از امام خواست که او را ببخشد. امام کاظم (ع) در حالی که با لب خندِ خود نشان می داد او را بخشیده از آن جا گذشت.

چند روزی نگذشت که اصحاب امام کاظم (ع) دیدند آن مرد در مسجد به محضر امام آمد، با کمال خوش رویی به امام نگریست و گفت: خداوند آگاه تر است که رسالتش را در وجود چه کسی قرار دهد؟

یاران امام دیدند برخورد آن مرد گستاخ و خشن، به طور کامل عوض شده، بار دیگر امام را ستود و سؤالاتی کرد و امام پاسخ او را داد و او رفت.

امام کاظم (ع) هنگام بازگشت به خانه به اصحاب فرمود: این همان شخص بود که شما از من اجازه می خواستید تا او را بکشید، اینک می پرسم کدام یک از این دو راه بهتر بود؟ آن چه شما می خواستید یا آن چه من انجام دادم؟ من با دادن اندکی پول کارش را سامان دادم و روانش را اصلاح نمودم.[۱۰]

معصومه آبکار، شماره اشتراک ۹۱۰۷، از خرمدره

محورهای فعالیت امام

اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام در چند محور قابل بررسی است که به مواردی اشاره می کنیم:

محور نخستین: برنامه ریزی فکری و آگاهی بخشی در زمینه مسائل اعتقادی و چاره گری در روبرو شدن با عقاید منحرف و انگیزه ها و واپس گرایی های شعوبی و نژاد پرستی و عقاید مختلف دینی.

از خطرناک ترینِ این تبلیغات زهر آگین، تبلیغ افکار الحادی و کفرآمیز بود که قلب و دل نوجوانان را نشانه گرفته بود. موضع امام موسی (ع) در برابر این تبلیغات، آن بود که با دلایل استوار در برابر آن بایستد و با پوچی و بی مایگی آن به معارضه برخیزد و دوری آن را از منطق و واقعیت توضیح دهد و عیوب آن را باز گوید تا آن جا که گروهی انبوه از پیروان آن عقایدِ پوچ به اشتباه خود و فساد خط مشی اتخاذی خویش اعتراف کردند و به این دلیل جنبش امام درخشندگی یافت و قدرت علمی آن حضرت منتشر گردید. چندان که گروهی بزرگ از مسلمانان از آن پیروی کردند و آن را پذیرفتند و این امر بر مسئولان حکومت گران آمد. از این رو آنان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند و در زمینه های عقیدتی آنان را از گفت و گو باز داشتند، تا جایی که امام موسی (ع) ناچار شد به هشام (یکی از اصحاب خود) فرستاده ای گسیل دارد و او را هشدار دهد تا به علت خطرهای موجود، از سخن گفتن خودداری کند و هشام تا مرگ مهدی،[۱۱] از سخن گفتن خودداری کرد.[۱۲]

گروهی کثیر از بزرگان، دانشمندان و راویان حدیث از کسانی که در دانشگاه بزرگ امام صادق (ع) تحصیل می کردند، هنگام اقامت او در یثرب، پیرامون امام موسی (ع) گرد آمدند و ایشان با توانایی و تسلط بسیار بر فقه اسلامی، آرا و عقاید خردمندانه در فقه اسلامی ابراز کردند.

بسیاری از احکام اسلامی به امام کاظم (ع) منسوب است که در باب حدیث و فقه، تدوین شده است و دانشمندان و راویان حدیث همواره با آن افاضات علمی، همدم شده بودند و احادیث و گفت و گوها و فتواهای او را ثبت می نمودند.

سید بن طاووس چنین روایت کرده است که یاران و نزدیکان امام (ع) در مجلس او حاضر می شدند و لوحه هایی در آستین ها داشتند. هر گاه او کلمه ای می گفت یا در موردی فتوا می داد، به ثبت آن مبادرت می کردند.[۱۳]

محور دوم: نظارت مستقیم بر پایگاه های مردمی و طرف داران و پیروان خود و هم آهنگی با آن ها و در پیش گرفتن مواضع سلبی و منفی در برابر حکومت، به منظور ناتوان کردن حکومت از نظر سیاسی و بریدن از آن و حرام کردن تماس با آن و به محاکم دادگستری دولتی دعوی نبردن و شکایت نکردن، به منظور آماده کردن وسایل سقوط حکومت و نابود کردن آن از نظر سیاسی.

چیزی که امام (ع) را دلیر ساخت تا چنین موضع استواری داشته باشد، آن دگرگونی آشکار و گستردگی و انتشار پایگاه های مردمی ایشان بود. این مطلب با جنبش امام (ع) و فعالیت های منفی او نسبت به حکومت منحرف عباسیان و فرا خواندن او در حرام دانستن یاری کردن حکومت در هر زمینه ای، هم آهنگ شده بود. موضع منفی امام در گفت و گو با یکی از اصحاب (صفوان) آشکار می گردد:

– ای صفوان! همه چیز تو پسندیده است جز یک چیز.

– فدایت شوم، آن چیست؟

– کرایه دادن شترهایت به این ستم کار؛ یعنی هارون.

– به خدا سوگند، آن ها را از جهت تکبر و خودخواهی و یا شکار و سرگرمی کرایه نداده ام، بلکه برای این راه (مکه) کرایه داده ام و خود همراهی با شتران را بر عهده نمی گیرم بلکه غلامانم را با آنان می فرستم.

– پس امام او را گفت: ای صفوان! آیا کرایه ات بر عهده آنان است؟

– آری، فدایت گردم.

– آیا دوست می داری زنده بمانند تا کرایه تو را بپردازند؟

– آری.

– پس فرمود: هر کس بقای آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر کس از آنان باشد وارد آتش گردد.

امام (ع) علی بن یقطین، یکی از بزرگ ترین یاران خویش را از این فرمان استثنا کرد و اجازه داد تا منصب وزارت را در روزگار هارون عهده دار شود و پیش از او، منصب زمام داری را در ایام مهدی بپذیرد. او نزد امام موسی (ع) رفت و از او اجازه خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترک کند، اما امام (ع) او را از این کار باز داشت و گفت: چنین مکن، ما به تو آموخته شده ایم و برادران تو به سبب تو عزت دارند و به تو افتخار می کنند. شاید به یاری خدا بتوانی شکسته ای را درمان کنی و دست بینوایی را بگیری یا به دست تو مخالفان خدا در هم شکنند. ای علی! هر کس مؤمنی را شاد سازد، اول خدای را، دوم پیامبر و در مرحله سوم ما را شاد کرده است.

محور سوم: بیدار کردن وجدان انقلابی امت از راه تشویق آنان برای شورش و مبارزه: علویان، شورش و مبارزه را به کار گرفتند تا وجدان و اراده اسلامی را از سقوط در برابر حکام منحرف، نگاه دارند. در این میان پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نیز از متعهّدان این راه و روش پشتیبانی می کردند.

لیلا سلطانی، شماره اشتراک ۲۱۷۶، از همدان

سیره امام

امام کاظم (ع) هرگز در برابر طاغوت ها سر خم نکرد و تسلیم آن ها نشد، بلکه درست در مقابل آن ها گام بر می داشت و به دلیل تحمل و مقاومت و ترش رویی و گرفته خاطر بودن از کارهای ناشایست آن ها به او کاظم می گفتند؛ چنان که امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: پایین ترین درجه نهی از منکر آن است که انسان با چهره خشم آلود با گنه کاران برخورد کند.[۱۴]

موضع گیری امام کاظم (ع) در برابر طاغوت ها به قدری قاطع و جدّی بود که آن حضرت یکی از شاگردانش به نام «زیاد بن سلمه» را از همکاری با دستگاه طاغوت نهی کرد. او گفت: من عیال مند و آبرومندم و نیازم باعث شده که در دستگاه آن ها کارم کنم تا مخارج زندگی خویش را تأمین نمایم. امام به او فرمود: هر گاه من از بالای ساختمان بر زمین سقوط کنم و قطعه قطعه شوم، برایم بهتر است از این که عهده دار کاری از کارهای آن ها گردم یا بر فرش یکی از آن ها گام بگذارم.[۱۵]

سیره امام کاظم (ع) نشان می دهد آن جا که بحث دفاع از دین مطرح است امام تا مرز شهادت پیش می رود و ذره ای سیاسی کاری و تساهل و سازش در وجود مبارکش پیدا نمی شود. امام، از دو سلاح تقیه و زندان برای دفاع از دین استفاده می کند و در جاهایی که دستش باز باشد به ترویج و اقامه احکام دین می پردازد. آن چه به نام مدارا و تساهل در زندگی امام کاظم (ع) رخ داده، به زندگی شخصی و گذشت و ایثار آن حضرت مربوط است. نمونه های زیر گوشه ای از برخورد امام کاظم (ع) در جهت عزت و صلابت دینی، اقامه عدل و برپایی حدود الهی است.

۱ – صلابت در اجرای حدود

یکی از ویژگی های مهم حکومت اسلامی، اجرای حدود الهی بدون هیچ ملاحظه و مسامحه است. اگر در حکومتی حدود الهی برای توده مردم که دستشان به جایی نمی رسد به شدیدترین وجه جاری شود ولی وقتی که نوبت به دانه درشت ها می رسد، هزار و یک حیله برای تخفیف مجازات آنان به کار رود، آن نظام از اسلام دور شده است. امام کاظم (ع) درباره اجرای حدود می فرماید: منفعت اقامه حدّ برای خداوند در روی زمین از بارش چهل روز باران بیشتر است. و این که در قرآن آمده است: «یحیی الارض بعد موتها؛ خداوند زمین مرده را زنده می کند»، منظور زنده کردن به وسیله قطرات باران نیست، بلکه منظور این است که خداوند مردانی را در روی زمین بر می گزیند تا عدالت را بر پا دارند و با اقامه عدل، زمین را زنده کنند.[۱۶]

اسحاق بن عمار می گوید: «از امام موسی بن جعفر (ع) در مورد چگونگی و کیفیت اجرای حدّ بر شخص زناکار پرسیدم، فرمود: شدیدترین نوع تازیانه بر او زده شود.»[۱۷]

۲ – ممنوعیت بازی با مقدسات

امام موسی بن جعفر (ع) می فرماید: «اگر کسی نزد حاکم فاسقی برود و برای این که دنیایش آباد شود، آیاتی از قرآن را برایش بخواند، برای هر حرفی که از دهانش خارج می شود، ده بار لعنت می شود.»[۱۸]

شاه حسین مطهری فرد، شماره اشتراک ۱۵۵۰، از رشت

پاسداری از سنگر امامت و گسترش زمینه قیام همگانی

امام کاظم (ع) با وجود فعالیت های علمی و تربیت شاگردان و دانشمندان بسیار، مانند سایر ائمه بزرگوار به فعالیت های سیاسی نیز مشغول بودند و با حکام جور مبارزه می کردند؛ از جمله:

۱ – رسیدگی و نظارت مستقیم بر نیروهای طرف دار خود و هم آهنگ ساختن آنان در موضع گیری منفی در برابر حکومت عباسی.

۲ – امام (ع) به طرف داران خود دستور می داد تا هرگونه معامله و رابطه ای را در هر سطحی با حکومت عباسی قطع کنند.[۱۹]

۳ – مبارزه با تجمل پرستی خلفا: اخلاق و سیره امام کاظم (ع) در مبارزه با تجمل پرستی خلفای بنی امیه و بنی عباس و وابستگان، آنان شنیدنی است. حاکمان و والیان این دو طایفه، مالیات و خراجی را که از مردم می گرفتند به جای مصرف در عمران و آبادی کشور و رفاه مردم، صرف عیاشی و بنای کاخ های مجلّل و اشرافی می نمودند.

در روایات تاریخی آورده اند که: هارون، کاخ مجللی در بغداد ساخت و برای نشان دادن عظمت و شکوه ظاهری خود، موسی بن جعفر (ع) را بدان جا برد و در حالی که مست قدرت بود با لحنی آمیخته با تکبر پرسید: این قصر چگونه است؟ فرمود: خانه فاسقان است؛ همان کسانی که خداوند در باره شان فرموده است: «به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبر می ورزند از ایمان به آیات خود منصرف می سازیم، (به طوری که) اگر هر آیه و نشانه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند و اگر راه هدایت را ببینند آن را راه خود انتخاب نمی کنند و اگر طریق گمراهی را ببینند آن را بر می گزینند. (همه این ها) برای این است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.»[۲۰]

– هارون که از پاسخ امام (ع) سخت ناراحت شده بود با التهاب پرسید: پس این خانه از آن کیست؟

– امام فرمود: این خانه پس از زمانی از آن شیعیان ماست ولی (در شرایط فعلی) مایه فتنه و آزمایش دیگران است.

– هارون: (اگر از آن شیعیان است) پس چرا صاحب خانه، آن را باز نمی ستاند؟

– امام: در حال عمران و آبادی از صاحبش گرفته شد و تا آباد نگردد آن را پس نمی گیرد.[۲۱]

۴ – عبادت: هر انسانی که خدا را به خوبی بشناسد عبادتش بیشتر و کامل تر می شود. به همین دلیل عبادت امام کاظم (ع) یکی از ویژگی های مهم آن حضرت به شمار می رود و سلاحی کارساز در برابر خدعه های هارون بود. در زیارت نامه آن بزرگوار چنین می خوانیم: «درود بر موسی بن جعفر (ع)، آن که شب را تا سحرگاه با عبادت و استغفار پیاپی زنده می داشت، هم پیمان سجده و گریه های سرشار و مناجات بسیار و ناله و زاری پیوسته بود.»[۲۲]

هنگامی که به دستور هارون به زندان افتاد، عرض کرد: «پروردگارا! مدت ها بود از تو می خواستم مرا برای عبادت خویش فراغت دهی، اینک خواسته ام را برآوردی، پس تو را بر این امر سپاس می گویم.»[۲۳]

حسن میرزایی، شماره اشتراک ۲۷۷۴، از رشت

نفوذ سیاسی امام در دستگاه خلافت

در میان نزدیک ترین افراد دستگاه هارون، شیعیان وجود داشتند. حق و حقیقت، خودش یک جاذبه ای دارد که نمی شود از آن غافل شد. «علی بن یقطین» وزیر هارون و شخص دوم مملکت است، ولی شیعه است و در جهت اهداف امام موسی بن جعفر (ع) حرکت می کند، اما ظاه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.