پاورپوینت کامل تشرفات بین نفی و اثبات ۸۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تشرفات بین نفی و اثبات ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تشرفات بین نفی و اثبات ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تشرفات بین نفی و اثبات ۸۶ اسلاید در PowerPoint :
۱
«قسمت دوم »
درنخستین شماره مجله «موعود» درباره امکان تشرف به پیشگاه مقدس کعبه مقصود و قبله موعود، حضرت بقیه الله
ارواحنا فداه بتفصیل سخن گفتیم و متن گفتار بیش از ده تن از فقهای نامدار شیعه را در طول یکهزارسال به ترتیب
تسلسل زمانی بیان کردیم که همگی به جواز آن بصراحت فتوا داده بودند.
تنها مطلب مهمی که لازم است در این رابطه مورد بحث و بررسی قرار گیرد، توقیع شریفی است که شیخ صدوق
قدس سره آن را در کتاب ارزشمند: «کمال الدین » از شخصی به نام «حسن بن احمد مکتب » از «علی بن محمد سمری »
روایت کرده ، که در فرازی از آن آمده است:
«آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند دروغگو و تهمت پیشه است.» (۱)
در شماره پیشین ، متن کامل این توقیع شریف را از شیخ صدوق آوردیم، آنگاه دیگر منابع روایی و حدیثی شیعه را در
طول ده قرن گذشته مورد بررسی قرار دادیم.
از بررسی این منابع به این نتیجه رسیدیم که این توقیع را منحصرا شیخ صدوق از «حسن بن احمد مکتب » روایت کرده،
سند دیگر و طریق دیگری برای آن ادعا نشده است.
این توقیع شریف از این نظر که با وسایط کمتری به امام(ع) می رسد در اصطلاح علمای درایه الحدیث به آن «عالی »
می گویند، (۲) زیرا تنها با سه واسطه به امام(ع) می رسد.
از نظر روات نیز، دو تن از آنها در سطح اعلای وثاقت قرار دارند:
۱. علی بن محمد سمری (م ۱۵ شعبان ۳۲۰ ق) (۳) چهارمین نائب خاص حضرت بقیه الله ارواحنافداه، که وثاقت و جلالت
قدرش بالاتر از آن است که نیازی به بحث و نقل اقوال رجالیون باشد. (۴)
۲.محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق » (م ۳۸۱ ق) که شاگردش شیخ طوسی پس از
آنکه او را به جلالت قدر، وسعت علم ، بصیرت در رجال و قدرت نقادی در اخبار می ستاید می فرماید: «در میان قمی ها
نظیر او در حفظ و کثرت علم دیده نشده.» (۵)
تنها موردی که از روات توقیع، احتیاج به بحث و کنکاش دارد، واسطه بین شیخ صدوق و سمری است و او «حسن بن
احمد مکتب » است.
معیار برای شناخت روات و تشخیص میزان قوت و ضعف آنها چهار منبع اصلی است:
۱. رجال نجاشی
۲. رجال کشی
۳. رجال شیخ طوسی
۴. فهرست شیخ طوسی
در این چهار منبع اصلی «حسن بن احمد مکتب » نیامده است، لذا ناگزیر شدیم به دیگر کتب رجال و تراجم مراجعه
کنیم ، و اینک فهرست منابعی که به آنها مراجعه کردیم:
۱.اعیان الشیعه،سیدمحسن عاملی
۲.ایضاح الاشتباه، علامه حلی
۳. بهجه الامال، مرحوم علیاری
۴. تحریر طاووسی، سیدابن طاووس
۵. تنقیح المقال، علامه مامقانی
۶. جامع الرواه، اردبیلی
۷. الجامع فی الرجال ، حاج شیخ موسی زنجانی
۸. رجال ابن داود
۹. رجال علامه بحرالعلوم
۱۰. رجال علامه حلی
۱۱. رجال علامه مجلسی
۱۲. روضات الجنات،چهارسوقی
۱۳. ریاض العلماء، افندی
۱۴. ریحانه الادب ، مدرس
۱۵. معارف الرجال، حرزالدین
۱۶. معالم العلماء، ابن شهر اشوب ۱۷. منتهی المقال ، حائری
۱۸. نضد الایضاح ، فیض کاشانی
۱۹. نقدالرجال ، تفرشی
۲۰. هدیه الاحباب، فوائد رضویه و الکنی و الالقاب محدث قمی و …
در هیچ کدام از منابع یادشده «حسن بن احمد مکتب » عنوان نشده بود، به کتابهای معاصرین نیز – چون: رجال خاقانی ،
معجم الثقات تجلیل، ثقات الروات موسوی اصفهانی – مراجعه کردیم، در آنها نیز عنوان نشده بود.
تنها موردی که نام او در کتب رجالی معاصرین آمده ، مورد زیر است:
۱. علامه تستری ، در قاموس الرجال نام او را عنوان کرده، می فرماید: «در اکمال در ضمن توقیعات آن حضرت، توقیع
مربوط به سیمری را درباره غیبت کبری از او نقل کرده و بر او طلب مغفرت نموده است.» (۶)
۲. شیخ آغا بزرگ تهرانی، در طبقات اعلام الشیعه – قرن چهارم – نام او را عنوان کرده، می نویسد: «از مشایخ شیخ صدوق
است، به هنگام وفات ابوالحسن علی بن محمدسمری در سال ۳۲۸ ق حضور داشته ، آخرین توقیعی را که به سویش صادر
شده ، مشاهده کرده ، چنانکه در باب ۵۰ کمال الدین آمده است.» (۷)
۳. آیه الله خویی قدس سره نیز در معجم خود نام او را عنوان کرده،می فرماید: «از مشایخ شیخ صدوق قدس سره است ، در
کمال الدین باب ۴۹ حدیث ۴۱ بر او طلب مغفرت نموده است.» (۸)
در سه منبع یادشده ، هیچ سرنخی از زندگی «حسن بن احمد مکتب » به دست نیامده ، بلکه صرفا به جهت اینکه نام او در
یک مورد از کتاب «کمال الدین » آمده و بنابر صحت نسخه کمال الدین، شیخ صدوق از او بدون واسطه نقل کرده ، او را از
مشایخ شیخ صدوق برشمرده اند.
علامه تستری و آیه الله خویی تنها نقطه قوتی که پیدا کرده اند در مورد او بیان کنند این است که شیخ صدوق بر او طلب
مغفرت نموده و به دنبال نام او «رضی الله عنه » گفته است و آن علامت حسن حال او از دیدگاه شیخ صدوق است .
ما اطمینان داریم که اگر این دو بزرگوار این تعبیر را شخصا مشاهده نکرده باشند ، هرگز آن را نقل نمی کنند ولی در
نسخه چاپ شده «کمال الدین » لفظ «رضی الله عنه » یا چیزی که آن معنی را برساند وجود ندارد. (۹)
برای تحقیق در این قسمت به منابع دیگری که این توقیع را از شیخ صدوق نقل کرده اند مراجعه نمودیم، در هیچ کدام
چنین تعبیری وجود نداشت ، و اینک منابعی که ما مراجعه کردیم:
۱. غیبت شیخ طوسی (۱۰)
۲. الخرائج و الجرائ (۱۱) ح
۳. بحارالانوار (۱۲)
در این سه منبع مستقیما از شیخ صدوق بدون لفظ «رضی الله عنه » نقل شده، اما منابعی که به وسیله شیخ طوسی از
شیخ صدوق روایت کرده اند، آنها نیز هیچ کدام بعد از عنوان «حسن بن احمد مکتب » لفظ رضی الله عنه نداشتند، که از
آن جمله است:
۱. اعلام الوری باعلام الهدی (۱۳)
۲. الثاقب فی المناقب (۱۴)
۳. کشف الغمه (۱۵)
۴. الصراط المستقیم (۱۶)
۵. منتخب الانوارالمضیئه (۱۷)
۶. اثبات الهداه (۱۸)
۷. بحارالانوار (۱۹)
۸. جنه الماوی
(۲۰)
«رضی الله عنه » روایت کرده اند.
در این باره هیچ سرنخی که او را از «مجهول » بودن خارج کند به دست نیامد، و لذا روایت توقیع شریف، گذشته از اینکه
خبر واحد است، از نظر سند مجهول ، و به تعبیر اهل درایه «مجهول » و «مهمل » است . (۲۱)
میرزای نوری به هنگام ارزیابی این توقیع شریف فرموده: «این حدیث خبر واحد و مرسل است و هرگز موجب علم نیست.
» (۲۲)
و در جای دیگر فرموده:«این خبر ضعیف – و غیر آن خبر واحد است – که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و
یقین نباشد.» (۲۳)
خبر واحد و ضعیف بودن آن جای تردید نیست ولی آیا می توان به آن «مرسل » گفت یا نه؟
با توجه به این که ابومنصور طبرسی در احتجاج ، امین الاسلام طبرسی در اعلام الوری ، ابن حمزه در ثاقب المناقب، اربلی
در کشف الغمه و نیلی در منتخب الانوارالمضیئه ، آن را به صورت مرسل نقل کرده اند، شاید بتوان به آن مرسل گفت.
اما نسبت به نقل شیخ صدوق ، مرسل نیست بلکه مسند است، مگر اینکه به جهت جهالت سند و مهمل بودن راوی ، آن را
در ردیف مبهم قرار دهیم و حدیث را مرسل بخوانیم، که در تعریف مرسل فرموده اند: «معنای عام مرسل که در میان
علمای رجال متعارف است این است که یکی از واسطه ها حذف شود و یا به صورت مبهم گفته شود.» (۲۴)
یکی دیگر از عناوینی که بر این توقیع شریف صادق است عنوان «غریب » است ، زیرا غریب به حدیثی گفته می شود که در
طبقه ای آن را فقط یک نفر روایت کرده باشد (۲۵) در حالی که این توقیع شریف را در هر سه طبقه فقط یک نفر روایت کرده
است.
و به طوری که بعدا شرح خواهیم داد، این حدیث «مصحف » است و مصحف به حدیثی گفته می شود که در متن و یا در نام
یکی از روات آن، لفظی به لفظی دیگر تغییر یافته باشد. (۲۶)
از این رو از هر طرف ضعف این حدیث را فراگرفته ، و از مصادیق روشن خبر ضعیف است، و در مورد چنین خبر ضعیفی
مشهور بین شیعه و سنی این است که به آن عمل نمی شود ، طالبین به کتب درایه مراجعه فرمایند. (۲۷)
اگر کسی تصور کند که این توقیع شریف شهرت روایی دارد و در هر قرنی در منابع حدیثی – خلفا عن سلف – آن را نقل
کرده اند و لذا ضعف آن به وسیله شهرت جبران می شود، این تصور هم مردود است ، زیرا بنابر تحقیق ضعف حدیث تنها در
موردی باشهرت جبران می شود که قبل از عصر شیخ طوسی شهرت داشته باشد (۲۸) در حالی که این حدیث را قبل از
شیخ طوسی فقط شیخ صدوق روایت کرده است و شهرتی در بین نیست و اگر کسی خیال کند که مشهور به مضمون آن
عمل کرده اند و هر حدیثی که مشهور به مضمون آن عمل کند آن را «مقبوله » گویند (۲۹) مطلب درست است ولی متاسفانه
نه تنها مشهور به آن عمل نکرده اند، بلکه ناقلین آن نیز به مضمونش متلزم نشده اند و در کتابهای خود فصلی را به ذکر
تشرف یافتگان اختصاص داده اند.
در این مقوله هر تلاشی برای تصحیح سند روایت و جبران ضعف آن بی نتیجه است، مگر اینکه بگوییم در سند حدیث
تصحیف شده و نسخه های کمال الدین غلط است و اینک ارزیابی این احتمال:
پس از بررسی کامل آثار حدیثی شیخ صدوق قدس سره از کسی به نام «ابومحمد حسن بن احمد مکتب » هیچ نام و نشانی
به دست نیامد و در میان مشایخ فراوان ایشان اثری از این نام پیدا نشد .
پس این احتمال قوت گرفت که «حسن » مصحف «حسین » باشد و واسطه بین ایشان و سمری «حسین بن احمد مکتب »
باشد.
این عنوان نیز به همین تعبیر در آثار ایشان جز یکبار، آن هم در «کمال الدین » در بخش توقیعات به دست نیامد.
در این مورد شیخ صدوق دعای مشهور به «دعاءالمعرفه » را از «ابومحمد حسین بن احمد مکتب » از ابوعلی بن همام، از
عمروی (نائب خاص حضرت بقیه الله(ع)) روایت کرده است. (۳۰)
در این مورد نیز معلوم می شود که نسخه کمال الدین به جای «حسین » «حسن » بوده است ، زیرا سیدابن طاووس این دعا
را به نقل از شیخ صدوق ، از: «ابومحمد حسن بن احمد مکتب » از ابوعلی محمد بن همام، از عمروی روایت کرده است. (۳۱)
جالبتر اینکه علامه مجلسی نیز در دو مورد از «بحارالانوار» این دعا را از شیخ صدوق روایت کرده ، در هر مورد «ابومحمد
حسن بن احمد مکتب » تعبیر کرده است. (۳۲)
پس راهی باقی نمی ماند جز اینکه بگوییم:
نسخه صحیح کمال الدین در هر دو مورد «ابو محمد حسین بن احمد مکتب » است، ولی «حسین » پسر احمد نیست، بلکه
نواده او است و این به کثرت در اسناد واقع می شود که شخص را به جای پدر به جد نسبت دهند. در این صورت عنوان
کامل او «ابومحمد، حسین بن ابراهیم بن احمدمکتب » خواهد بود، که این عنوان در آثار حدیثی شیخ صدوق به وفور
آمده است.
او همچنین در کتاب «عیون » (۳۴) و
«علل » نیز از او روایت کرده است. از بررسی موارد یادشده به دست می آید که جد اعلای او «هشام »بوده ، کنیه اش
«ابومحمد» و لقبش «مکتب » و «مؤدب » بوده است، که در همه این موارد شیخ صدوق از او «حسین بن ابراهیم بن احمد»
تعبیر کرده ، گاهی با لقب «مکتب » و در مواردی به عنوان «مؤدب » و در علل الشرایع نسبت «رازی » را به آخر آن افزوده
است. (۳۵)
و اینک بررسی سیمای «حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام » در آیینه کتب رجال و تراجم:
«ابومحمد حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام مکتب » چهره ناشناخته در کتب رجالی نیست، ولی متاسفانه نام او در
چهار کتاب اصلی رجال یعنی استوارترین محک تشخیص قوت و ضعف روات شیعه، نیامده است.
در کتب تراجم و رجالی متاخرین هم که نام او مطرح شده، هیچ تعبیری مشعر به مدح و توثیق او نقل نشده، ولی به سه
جهت او را می توان جزء افراد خوش نام به شمار آورد:
۱. در شمار مشایخ شیخ صدوق است.
۲. شیخ صدوق به کثرت از او روایت کرده است.
۳. شیخ صدوق برای او طلب مغفرت نموده است.
در مورد اولی تردیدی نیست که ایشان یکی از مشایخ شیخ صدوق است و نام ایشان در مشیخه شیخ صدوق آمده است. (۳۶)
شیوه سلف صالح این بود که در مورد مشایخ تحقیق نمی کردند و می گفتند ، شهرت آنها به وثاقت کافی است و نیازی به
تصریح علمای رجال نمی باشد (۳۷) ولی این در مورد مشایخ اجازه است (۳۸) نه مشایخ روایت ، چنانکه در کتب درایه به آن
تصریح شده است. (۳۹)
در مورد ایشان کسی ادعا نکرده که ایشان جزء مشایخ اجازه است، بلکه ایشان در شمار مشایخ روایتی شیخ صدوق قرار
گرفته است.
اما مورد درست است، یعنی شیخ صدوق تغییر نکند از او روایت کرده، و روایت کردن شخص جلیل القدر از کسی به
کثرت نشانه مدح است ، چنانکه علمای رجال و درایه بر آن تصریح کرده اند. (۴۰)
بخصوص شیخ صدوق که از اجلاء اصحاب است و خود از قمیین می باشد ، که اعتماد قمیین بر کسی نشانه قوت اوست و
اعتماد قمیین بالخصوص نشانه وثاقت است. (۴۱)
مشکل این مورد هم این است که شیخ صدوق علیرغم روایات فراوانی که از او نقل کرده ، تا جایی که ما توانستیم پیدا
کنیم ، هرگز از او به تنهایی چیزی روایت نکرده است، بلکه همواره از او به همراه تعدادی از مشایخ دیگرش روایت کرده
است و در این صورت نشانه اعتماد و استناد نخواهد بود.
و اما مورد سوم آن نیز درست است، یعنی شیخ صدوق در دهها مورد از او روایت کرده و از خداوند بزرگ طلب مغفرت
نموده است و بسیاری از علمای رجال معتقد هستند که اگر شخص جلیل القدری از یک راوی روایت کند و برایش طلب
مغفرت نماید نشانه جلالت قدر و پاکدامنی او می باشد. (۴۲)
مشکل این مورد هم همان مشکل مورد دوم است ، زیرا هرگز شیخ صدوق از او به تنهایی نام نبرده ، تا ببینیم برایش
طلب مغفرت می کند یا نه؟ بلکه همواره او را همراه تنی چند از مشایخ خود نام برده و در آخر برای همه آنها طلب
مغفرت نموده است.
در این مقوله از هر راهی که به نظر رسید، تلاش کردیم ولی نتوانستیم موجبات قوت ، وثاقت ، اعتماد و استناد به روایات
«حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام مکتب » را فراهم نماییم.
از این رهگذر کلمات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 