پاورپوینت کامل امام رضا (ع)ناخدای کشتی تشیع در میانه طوفان مرو ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام رضا (ع)ناخدای کشتی تشیع در میانه طوفان مرو ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام رضا (ع)ناخدای کشتی تشیع در میانه طوفان مرو ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام رضا (ع)ناخدای کشتی تشیع در میانه طوفان مرو ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

۶۰

در هنگام برگزاری کنگره علمی زندگی امام هشتم،علیه السلام، توسط دانشگاه اسلامی رضوی ،مقام معظم رهبری در
پیامی جامع یکی از فصلهای عمده زندگینامه سیاسی امام رضا،علیه السلام، را مورد بررسی قرار دادند.

درآستانه سالگرد ولادت این امام بزرگوار که همواره در پرتو فیوضات معنوی ایشان زیسته ایم ،دریغمان آمد خوانندگان
موعود از این مقاله محققانه بی نصیب بمانند.

امید که طبع لطیف امام رضا،علیه السلام، را بیاراید. ان شاءالله

باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه ، علیهم السلام، بدرستی شناخته نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت بار آنان حتی بر
شیعیانشان نیز پوشیده مانده است. علی رغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگی ائمه ،
علیهم السلام، امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال، بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فرا گرفته وحیات سیاسی
برجسته ترین چهره های خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دورانهای تاریخ اسلام را دربرمی گیرد با غرض ورزی
یا بی اعتنایی و یا کج فهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است. این است که ما از یک تاریخچه مدون و
مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان، تهیدستیم.

زندگی امام هشتم ،علیه السلام، که قریب بیست سال از این دوره تعیین کننده و مهم را فراگرفته از جمله برجسته ترین
بخشهای آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به کار رود.

مهمترین چیزی که در زندگی ائمه ، علیهم السلام، به طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی »
است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی به طور آشکار با پیرایه های سلطنت آمیخته شد و امامت
اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت ،علیهم السلام، مبارزه سیاسی خود را به شیوه ای متناسب
با اوضاع و شرایط، شدت بخشیدند.این مبارزه بزرگترین هدفش تشکیل نظام اسلامی و تاسیس حکومتی بر پایه امامت بود.
بی شک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریف ها و کج فهمی ها از معارف اسلامی و
احکام دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت به حساب می آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت به این هدفها
محدود نمی شد و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تاسیس نظام عادلانه اسلامی نبود.
بیشترین دشواریهای زندگی مرارت بار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان به خاطر داشتن این هدف بود و ائمه ، علیهم السلام، از
دوران امام سجاد ، علیه السلام، وبعدازحادثه عاشورا به زمینه سازی دراز مدت برای این مقصود پرداختند. در تمام دوران
صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدی امام هشتم ،علیه السلام، جریان وابسته به امامان اهل بیت یعنی شیعیان
همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاههای خلافت به حساب می آمد. در این مدت بارها زمینه های آماده ای
پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوی نام داد به پیروزیهای بزرگی نزدیک گردید. اما، در هر بار موانعی
برسر راه پیروزی نهایی پدید می آمد و غالبا بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلی این نهضت،
یعنی شخص امام در هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد می گشت و هنگامی که نوبت به امام
بعد می رسید اختناق و فشار و سختگیری به حدی بود که برای آماده کردن زمینه به زمان طولانی دیگری نیاز بود.

ائمه ،علیهم السلام، در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق
و تند و پایدار از لابه لای گذرگاههای دشواروخطرناک گذراندند. و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابود
کردن امام، جریان امامت را نابود کنند و این خنجر برنده همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت
تهدیدی همیشگی آسایش راازآنان سلب کرد.هنگامی که حضرت موسی بن جعفر،علیه السلام، پس از سالها حبس در زندان
هارونی مسموم و شهید شد در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرمابود.در آن فضای گرفته که به گفته
یکی از یاران امام علی بن موسی، علیه السلام، «از شمشیر هارون خون می چکید» بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما
آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه سلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوارش مانع
شود و با شیوه تقیه آمیز و شگفت آوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت
مقتدرترین خلفای بنی عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته
است ترسیم روشنی از دوران ده ساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران
پنج ساله جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند. اما به تدبر می توان فهمید که امام هشتم در این دوران همان
مبارزه دراز مدت اهل بیت ،علیهم السلام، را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت گیری و همان
اهداف ادامه می داده است. هنگامی که مامون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و
لافت بی منازع را به چنگ آورد یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود، او برای این منظور، تجربه
همه خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه ای که نمایشگر قدرت ، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی
دستگاههای قدرت از ریشه کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می دید که سطوت و حشمت هارونی حتی
با به بندکشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی،
تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر
جنگهای داخلی میان بنی عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می کرد بی شک لازم بود به خطر
نهضت علویان به چشم جدی تری بنگرد. شاید مامون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فکر می کرد.
گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی،
جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود.

مامون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای
دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد و این حادثه که در همه دوران
طولانی امامت کم نظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود تحقق یافت.

اکنون جای آن است که باختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم.

در این حادثه امام هشتم علی بن موسی الرضا ،علیه السلام، در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک
نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد.

دراین نبرد رقیب که ابتکار عمل را به دست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مامون بود. مامون با هوشی
سرشار و تدبیری قوی و فهم ودرایتی بی سابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می شد و می توانست آنچنان که
برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقینا به هدفی دست می یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی بن
ابی طالب ،علیه السلام، هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی
می توانست درخت تشیع را ریشه کن کند و جریان معارضی راکه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای
طاغوتی فرو رفته بود به کلی نابود سازد.

اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به طور کامل
شکست داد و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن
حضرت، یکی از پربرکت ترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد; و این همه به برکت
تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه ای بودکه آن امام معصوم دراین آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

برای اینکه پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افکنده شود به تشریح کوتاهی ازتدبیرمامون وتدبیرامام در این حادثه
می پردازیم.

مامون ازدعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می کرد: اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات
حاد انقلابی شیعیان به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بی خطر بود. همان طور که گفتم شیعیان در پوشش تقیه،مبارزاتی
خستگی ناپذیر و تمام نشدنی داشتند، این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تاثیر توصیف ناپذیری در برهم زدن بساط
خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست.

شیعیان با اتکاء به این دو عامل نفوذ، اندیشه شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به
زوایای دل و ذهن مخاطبان خودمی رساندندوهرکسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا
مؤمن می ساختند و چنین بود که دائره تشیع، روز به روز در دنیای اسلام گسترش می یافت و همان مظلومیت و
قداست بودکه با پشتوانه تفکر شیعی اینجاو آنجا در همه دورانها قیامهای مسلحانه وحرکات شورشگرانه را بر
ضددستگاههای خلافت سازماندهی می کرد.

مامون می خواست یکباره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به
میدان سیاست بکشاندو به این وسیله کارایی نهضت تشیع راکه بر اثر همان استتار و اختفا روز به روز افزایش یافته بود به
صفر برساند. با این کار مامون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می گرفت زیرا
جمعی که رهبرشان فردممتازدستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه مظلوم
است و نه آن چنان مقدس.

این تدبیر می توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه عقاید و افکاری که درجامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن راازحد
یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها ممنوع و مبغوض است ازنظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و
استفهام برانگیز است خارج سازد.

دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتهابود، مامون
با این کار به همه شیعیان مزورانه ثابت می کردکه ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافتهای مسلطکه همواره جزء اصول
اعتقادی شیعه به حساب می آمده است یک حرف بی پایه و ناشی از ضعف و عقده های حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای
دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مامون هم که جانشین آنهاست می باید نامشروع و غاصبانه باشد و چون
علی بن موسی الرضا، علیه السلام، با ورود در این دستگاه و قبول جانشینی مامون او را قانونی و مشروع دانسته پس باید
بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این، نقض همه ادعاهای شیعیان است، با این کار نه فقط مامون از علی بن
موسی الرضا ، علیه السلام، بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگان اعتراف می گرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع یعنی
ظالمانه بودن پایه حکومتهای قبلی را نیز درهم می کوبید.

علاوه بر این ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی اعتنایی ائمه به دنیانیزبا این کار نقض می شد
که آن حضرات فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته اند نسبت به آن زهد می ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا
به روی آنان باز شدبه سوی آن شتافتند ومثل دیگران خود را از آن متنعم کردند.

سوم، اینکه مامون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه ومبارزه بود درکنترل دستگاههای خود قرار می داد. به جز
خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود درمی آورد و این موفقیتی بود که
هرگز هیچ یک از اسلاف مامون چه بنی امیه و چه بنی عباس بر آن دست نیافته بودند.

چهارم، اینکه امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤالها و شکوه ها بود در محاصره ماموران حکومت قرار
می داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می زدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله
می افکند.

پنجم، این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می کرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر
اینکه فرزندی از پیغمبر و شخصیتی مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این
امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران
می کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می افزاید.

ششم، آنکه در پندار مامون، امام با این کار به یک توجیه گر دستگاه خلافت بدل می گشت، بدیهی است شخصی در حد
علمی و تقوایی امام باآن حیثیت وحرمت بی نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت اگر نقش توجیه
حوادث را در دستگاه حکومت بر عهده می گرفت هیچ نغمه مخالفی نمی توانست خدشه ای بر حیثیت آن دستگاه وارد
سازد، این خود در حکم حصار منیعی بود که می توانست همه خطاها و زشتی های دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده
بدارد.

به جز اینها هدفهای دیگری نیز برای مامون متصور بود.

چنانکه مشاهده می شود این تدبیر به قدری پیچیده و عمیق است که یقیناهیچ کس جز مامون نمی توانست آن را بخوبی
هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان و نزدیکان مامون از ابعاد و جوانب آن بی خبر بودند. از برخی گزارشهای تاریخی
چنین برمی آید که حتی «فضل بن سهل » وزیر و فرمانده کل و مقربترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این
سیاست، بی خبر بوده است.مامون حتی برای اینکه هیچ گونه ضربه ای برهدفهای وی از این حرکت پیچیده وارد نیاید
داستانهای جعلی برای علت وانگیزه این اقدام می ساخت و به این و آن می گفت.

حقا باید گفت سیاست مامون از پختگی و عمق بی نظیری برخوردار بود. اما آن سوی دیگر این صحنه نبرد، امام علی ابن
موسی الرضا ، علیه السلام،است و همین است که علی رغم زیرکی شیطنت آمیز مامون تدبیر پخته و همه جانبه او را به
حرکتی بی اثر و بازیچه ای کودکانه بدل می کند، مامون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه گذاری عظیمی که در
این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی بر نبست بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و
حیثیت و مدعاهای امام علی بن موسی الرضا ، علیه السلام، را هدف گرفته شده بود خود او را آماج قرار داد، به طوری که
بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کان لم یکن شمرده، بالاخره همان شیوه ای را در برابر امام
در پیش بگیرد که همه گذشتگانش درپیش گرفته بودندیعنی «قتل » و مامون که در آرزوی چهره قداست مآب خلیفه ای
موجه و مقدس و خردمند، این همه تلاش کرده بود سرانجام در همان مزبله ای که همه خلفای پیش از او در آن سقوط
کرده بودند، یعنی فساد و فحشا و عیش و عشرت توام با ظلم و کبر فرو غلطید. دریده شدن پرده ریا مامون را در زندگی
پانزده ساله او پس از حادثه ولیعهدی در دهها نمونه می توان مشاهده کرد که از جمله آن به
خدمت گرفتن قاضی القضاتی فاسق و فاجروعیاش همچون یحیی بن اکثم و همنشینی ومجالست باعموی خواننده
وخنیاگرش ابراهیم بن مهدی وآراستن بساط عیش و نوش و پرده دری در دارالخلافه او در بغداد است.

اکنون به تشریح سیاستها و تدابیر امام علی بن موسی الرضا،علیه السلام، در این حادثه می پردازیم: <

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.